نحسی عدد سیزده و روز سیزده فروردین
پرسش :
آیا عدد سیزده و روز سیزده فروردین واقعاً نحس است یا ریشه در خرافات ایران باستان دارد؟ پس چرا غربیها نیز آن را نحس میدانند؟
پاسخ :
ابتدا باید به این نکتهی بسیار مهم توجه نمود که تکثر و بالتبع اعداد و شمارش نیز خارج از خلقت خداوند متعال نمیباشند و حق تعالی هستی مطلق و خیر محض است و هیچگونه شر، نحوست و یا بدی از او صادر نمیگردد. بلکه هر چه بدی و شر است، حاصل عملکرد خود انسان است. چنان چه میفرماید:
«ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذیقَهُمْ بَعْضَ الَّذی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ؛ فساد [تباهی] در خشکى و دریا به علت کارهائى که مردم انجام داده (و مىدهند) ظاهر شده (و مىشود) (چون اینطور است لذا) خداى علیم کیفر قسمتى از اعمالشان را به آنان مىچشاند، تا شاید آنان به سوى (خدا) باز گردند.» (روم: 41)
منتهی بشر گناهکار نیز مثل ابلیس سعی دارد همیشه گناهش را به گردن اشخاص یا عوامل دیگر بیاندازد. دقت کنیم که معمولاً هیچ گناهکاری، خود را مسئول گناه خود ندانسته و سعی دارد که گناه را به گردن دیگری بیاندازد. لذا شاهدیم که ابلیس و انسان گناهکار، گاهی حتی خدا را مسئول ارتکاب معصیت خود بر میشمرد و گاهی نیز به سراغ حروف یا اعداد رفته است و به قول استاد شهید مرتضی مطهری (رحمه الله)، در این میان عدد 13 از همه بدبختتر و تو سری خورتر بوده است!
اما راجع به ریشههای نحس دانستن عدد 13 به نکات ذیل اشاره میشود:
الف) اگر چه در فرهنگ همهی اقوام گذشته و حال (از جمله ایرانیها) خرافات بسیاری وجود دارد، اما نحس دانستن عدد 13، ریشه در خرافات اسلاف یهود و نیز فراماسون دارد و هیچ ربطی به فرهنگ ایران باستان و به ویژه فرهنگ و سنت قدیمی و ملی «عید باستانی نوروز» ندارد.
خرافات وارد شده به دین و فرهنگ یهود نیز، همان خرافات بتپرستان و فرعون پرستان مصر باستان است که هیچ گاه به خدا و حضرت موسی (علیه السلام) ایمان نیاوردند، بلکه منافق گونه وارد امت او شدند و سپس زمام امور را به دست گرفتند. به همین دلیل کلیهی باورها و اندیشههای خرافی و انحرافی و حتی نمادهای فراماسون نیز از فرهنگ مصر باستان اخذ شده است.
ب) در فرهنگ شیطان پرستان یهودی شکل، به دلیل حوادث خوبی که برای آنان در روز 13 اتفاق افتاده بود، عدد 13 از جایگاه خوب و مبارکی برخوردار شد و به همین دلیل در نماد فراماسونی که ساختهی همان قوم و فرهنگ است، بر روی عدد 13 تکیه شده است. چنان چه در سمبل اصلی و سیاسی فراماسون، یعنی همان تصویر عقابی که در نمادهای حکومتی اغلب کشورها (مانند آمریکا، آلمان و ...) دیده میشود، در چنگال چپ عقاب 13 برگ و 13 دانه روی شاخهی زیتون (سمبل منطقه فلسطین و بیت المقدس) که در قرار دادند، و در چنگال راست 13 تیر قرار دادند و بالای سر عقاب نیز 13 ستاره وجود دارد و از همه مهمتر آن که راههای سفید و قرمز سپر (پرچم آمریکا) نیز 13 راه میباشد و نهایت آن که طبقهی سیزدهم هرم شیاطی [که امروزه به عنوان سمبل حکومت واحد جهانی مطرح شده و روی یک دلاری نیز درج شده است] همان چشم شیطانی (دجال) قرار دارد.
از این رو در تاریخ هر روزی که به اصطلاح روز بدی برای یهود و فراماسون بود را روز «نحس» برای دیگران اعلام کردند و چون چندین اتفاق در روز 13 افتاد، 13 را عدد و روز نحسی برای دیگران اعلام کردند تا القا کنند نحوست هر آن چه بر علیه یهود و فراماسون اتفاق افتد، دامن دیگران را میگیرد. به عنوان مثال گفتند: فاجعه دستگیری و اعدام تعداد کثیری از زائران بیت المقدس (یهودیها) در جمعه 13 اکتبر سال 1307 اتفاق افتاده است و برای هر کشوری حادثهای در مظلومنمایی یهودیها تعریف و تحریف کردند.
پ) روز سیزده به در نیز یک ریشه در فرهنگ ایرانی و یک ریشه اقوال یهودی دارد:
در فرهنگ ایران باستان و عید باستانی نوروز، چون در آن زمان فرهنگ طبقاتی بسیار ظالمانهای حاکم بود و حتی طبقهی کشاورزان و کارگران اجازهی تحصیل نداشتند، جشن آغاز سال جدید نیز طبقه بندی شد. 5 روز اول مخصوص درباریان، مؤبدان زرتشی و نظامیان بود. 5 روز دوم مخصوص تجار، کبائر، خانها و متمولین سرشناس بود و 3 آخر به ملت بیچاره (عوام) که همان قشر کشاورز، دامدار، کارگر و ... اختصاص داشت و در روز 13 که جشن به پایان میرسید، این قشر سوم به بیرون از شهر رفته و 7 سینی (هفت سین) از غلات را که سبز کرده بودند در مقابل خورشید به آب میریختند تا برکت سالشان زیاد شود. در واقع احترامی به عوامل رونق کشاورزی، یعنی زمین و بذر – آب و خورشید میگذاشتند.
اما در تاریخ یهود (کتاب تلمود) چنین آمده است که در زمان خشایار شاه، معاون یهودیاش به نام «مردخای» فتنهای میکند تا برادرزادهی خود را به جای همسر شاه، ملکهی دربار کند. این برادرزادهی یهودی که با جادو و جنبل خود را در چشم شاه جای کرد، هاداسا نام داشت که سپس نام خود را به «استر» تغییر داد.
او پس از ورود به دربار سعی کرد تا یهودیان را به دربار نفوذ داده و به سمتهای بالا بگمارد. وزیر خشایار به نام «هامان» از این توطئه آگاه میشود، اما بی خبر از آن که این زن برادرزادهی مردخای است، علیه مردخای با او صحبت میکند. مردخای که از فاش شدن توطئهاش بر علیه خشایار آگاه می شود، فتنهای دیگری تحت عنوان از میان برداشتن مخالفان شاه ترتیب میدهد که طی آن هامان و 77 هزار ایرانی دیگر کشته میشوند. این واقعه در شب 13 فروردین اتفاق میافتد و در روز 13 مردم برای نجات خود به دشت و بیابان فرار میکنند.
البته ظاهراً چنین تاریخی در ایران باستان، هیچ سندیتی به جز همان اقوال و کتب یهودی که اغلب دروغ است ندارد. ولی رفتن مردم در روز 13 به طبیعت به عنوان ارزش گذاشتن به طبیعت – که امروزه در جهان رواج یافته و حتی به عنوان یک حزب سیاسی بینالمللی (حزب سبز) مطرح شده است – سندیت دارد.
نتیجه آن که نه عدد 13 و نه هیچ عدد، حرف یا روزی نحس نیست، بلکه هر چه نحوست است در عمل بشر است. به قول استاد شهید مطهری (رحمه الله): وقتی با اعمالمان، با زبونی در مقابل نحوساتی چون اسرائیل، اهل عذاب هستیم، روز اول فروردین ما نیز نحس است و برای بیرون رفتن از نحسی نیز باید از این افکار و رفتارهای زشت خودمان بیرون بیاییم. با سبد در آب انداختن نحسی از انسان بیرون نمی رود.
ابتدا باید به این نکتهی بسیار مهم توجه نمود که تکثر و بالتبع اعداد و شمارش نیز خارج از خلقت خداوند متعال نمیباشند و حق تعالی هستی مطلق و خیر محض است و هیچگونه شر، نحوست و یا بدی از او صادر نمیگردد. بلکه هر چه بدی و شر است، حاصل عملکرد خود انسان است. چنان چه میفرماید:
«ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذیقَهُمْ بَعْضَ الَّذی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ؛ فساد [تباهی] در خشکى و دریا به علت کارهائى که مردم انجام داده (و مىدهند) ظاهر شده (و مىشود) (چون اینطور است لذا) خداى علیم کیفر قسمتى از اعمالشان را به آنان مىچشاند، تا شاید آنان به سوى (خدا) باز گردند.» (روم: 41)
منتهی بشر گناهکار نیز مثل ابلیس سعی دارد همیشه گناهش را به گردن اشخاص یا عوامل دیگر بیاندازد. دقت کنیم که معمولاً هیچ گناهکاری، خود را مسئول گناه خود ندانسته و سعی دارد که گناه را به گردن دیگری بیاندازد. لذا شاهدیم که ابلیس و انسان گناهکار، گاهی حتی خدا را مسئول ارتکاب معصیت خود بر میشمرد و گاهی نیز به سراغ حروف یا اعداد رفته است و به قول استاد شهید مرتضی مطهری (رحمه الله)، در این میان عدد 13 از همه بدبختتر و تو سری خورتر بوده است!
اما راجع به ریشههای نحس دانستن عدد 13 به نکات ذیل اشاره میشود:
الف) اگر چه در فرهنگ همهی اقوام گذشته و حال (از جمله ایرانیها) خرافات بسیاری وجود دارد، اما نحس دانستن عدد 13، ریشه در خرافات اسلاف یهود و نیز فراماسون دارد و هیچ ربطی به فرهنگ ایران باستان و به ویژه فرهنگ و سنت قدیمی و ملی «عید باستانی نوروز» ندارد.
خرافات وارد شده به دین و فرهنگ یهود نیز، همان خرافات بتپرستان و فرعون پرستان مصر باستان است که هیچ گاه به خدا و حضرت موسی (علیه السلام) ایمان نیاوردند، بلکه منافق گونه وارد امت او شدند و سپس زمام امور را به دست گرفتند. به همین دلیل کلیهی باورها و اندیشههای خرافی و انحرافی و حتی نمادهای فراماسون نیز از فرهنگ مصر باستان اخذ شده است.
ب) در فرهنگ شیطان پرستان یهودی شکل، به دلیل حوادث خوبی که برای آنان در روز 13 اتفاق افتاده بود، عدد 13 از جایگاه خوب و مبارکی برخوردار شد و به همین دلیل در نماد فراماسونی که ساختهی همان قوم و فرهنگ است، بر روی عدد 13 تکیه شده است. چنان چه در سمبل اصلی و سیاسی فراماسون، یعنی همان تصویر عقابی که در نمادهای حکومتی اغلب کشورها (مانند آمریکا، آلمان و ...) دیده میشود، در چنگال چپ عقاب 13 برگ و 13 دانه روی شاخهی زیتون (سمبل منطقه فلسطین و بیت المقدس) که در قرار دادند، و در چنگال راست 13 تیر قرار دادند و بالای سر عقاب نیز 13 ستاره وجود دارد و از همه مهمتر آن که راههای سفید و قرمز سپر (پرچم آمریکا) نیز 13 راه میباشد و نهایت آن که طبقهی سیزدهم هرم شیاطی [که امروزه به عنوان سمبل حکومت واحد جهانی مطرح شده و روی یک دلاری نیز درج شده است] همان چشم شیطانی (دجال) قرار دارد.
از این رو در تاریخ هر روزی که به اصطلاح روز بدی برای یهود و فراماسون بود را روز «نحس» برای دیگران اعلام کردند و چون چندین اتفاق در روز 13 افتاد، 13 را عدد و روز نحسی برای دیگران اعلام کردند تا القا کنند نحوست هر آن چه بر علیه یهود و فراماسون اتفاق افتد، دامن دیگران را میگیرد. به عنوان مثال گفتند: فاجعه دستگیری و اعدام تعداد کثیری از زائران بیت المقدس (یهودیها) در جمعه 13 اکتبر سال 1307 اتفاق افتاده است و برای هر کشوری حادثهای در مظلومنمایی یهودیها تعریف و تحریف کردند.
پ) روز سیزده به در نیز یک ریشه در فرهنگ ایرانی و یک ریشه اقوال یهودی دارد:
در فرهنگ ایران باستان و عید باستانی نوروز، چون در آن زمان فرهنگ طبقاتی بسیار ظالمانهای حاکم بود و حتی طبقهی کشاورزان و کارگران اجازهی تحصیل نداشتند، جشن آغاز سال جدید نیز طبقه بندی شد. 5 روز اول مخصوص درباریان، مؤبدان زرتشی و نظامیان بود. 5 روز دوم مخصوص تجار، کبائر، خانها و متمولین سرشناس بود و 3 آخر به ملت بیچاره (عوام) که همان قشر کشاورز، دامدار، کارگر و ... اختصاص داشت و در روز 13 که جشن به پایان میرسید، این قشر سوم به بیرون از شهر رفته و 7 سینی (هفت سین) از غلات را که سبز کرده بودند در مقابل خورشید به آب میریختند تا برکت سالشان زیاد شود. در واقع احترامی به عوامل رونق کشاورزی، یعنی زمین و بذر – آب و خورشید میگذاشتند.
اما در تاریخ یهود (کتاب تلمود) چنین آمده است که در زمان خشایار شاه، معاون یهودیاش به نام «مردخای» فتنهای میکند تا برادرزادهی خود را به جای همسر شاه، ملکهی دربار کند. این برادرزادهی یهودی که با جادو و جنبل خود را در چشم شاه جای کرد، هاداسا نام داشت که سپس نام خود را به «استر» تغییر داد.
او پس از ورود به دربار سعی کرد تا یهودیان را به دربار نفوذ داده و به سمتهای بالا بگمارد. وزیر خشایار به نام «هامان» از این توطئه آگاه میشود، اما بی خبر از آن که این زن برادرزادهی مردخای است، علیه مردخای با او صحبت میکند. مردخای که از فاش شدن توطئهاش بر علیه خشایار آگاه می شود، فتنهای دیگری تحت عنوان از میان برداشتن مخالفان شاه ترتیب میدهد که طی آن هامان و 77 هزار ایرانی دیگر کشته میشوند. این واقعه در شب 13 فروردین اتفاق میافتد و در روز 13 مردم برای نجات خود به دشت و بیابان فرار میکنند.
البته ظاهراً چنین تاریخی در ایران باستان، هیچ سندیتی به جز همان اقوال و کتب یهودی که اغلب دروغ است ندارد. ولی رفتن مردم در روز 13 به طبیعت به عنوان ارزش گذاشتن به طبیعت – که امروزه در جهان رواج یافته و حتی به عنوان یک حزب سیاسی بینالمللی (حزب سبز) مطرح شده است – سندیت دارد.
نتیجه آن که نه عدد 13 و نه هیچ عدد، حرف یا روزی نحس نیست، بلکه هر چه نحوست است در عمل بشر است. به قول استاد شهید مطهری (رحمه الله): وقتی با اعمالمان، با زبونی در مقابل نحوساتی چون اسرائیل، اهل عذاب هستیم، روز اول فروردین ما نیز نحس است و برای بیرون رفتن از نحسی نیز باید از این افکار و رفتارهای زشت خودمان بیرون بیاییم. با سبد در آب انداختن نحسی از انسان بیرون نمی رود.