خصوصیات تحقق جمله «اَنْ یَجْعَلَنی مَعَکُمْ فِی الدُّنْیا وَالاْخِرَهِ» در زیارت عاشورا
پرسش :
در زیارت عاشورا می خوانیم “اَنْ یَجْعَلَنی مَعَکُمْ فِی الدُّنْیا وَالاْخِرَهِ” این معیت چه شرایط و خصوصیاتی دارد و چگونه تحقق می یابد؟
پاسخ :
معیتی که در زیارت عاشورا ذکر شده، اشاره به همه مراتب معیت با امام (ع) دارد که عبارت اند از: معیت دنیوی، قلبی، روحی و اخروی. برای توضیح مطلب به پاسخ تفصیلی مراجعه کنید.
معیت با امام (ع) از لحاظ وجودی چند گونه متصور است: معیت مکانی، معیت حبی و حشری، معیت نوری و شعاعی. در یک بیان دیگر، این سه نوع معیت را می توان معیت دنیوی، معیت ولایتی و معیت اخروی نامید. معیت مکانی یعنی دیدن و ملاقات جسم ظاهری امام و در کنار امام بودن. می دانیم که بسیاری از منافقان هم به صورت ظاهری در کنار ائمه (ع) بودند، ولی این معیت سودی به حال آنان نداشت ولی اگر فردی اهل ایمان و معرفت و اطاعت از امام باشد، ملاقات ظاهری امام آغاز مراتب بالاتری از معیت خواهد بود و بسیار با ارزش است. از همین رو توصیه فراوانی بر ملاقات امام و حضور در محضر او شده است و این قاعده شامل زیارت قبور ائمه (ع) شده است؛ چرا که زیارت امامان گذشته نیز می تواند بستر ترقی و ارتباط با امام حی، یا معیت اخروی با ائمه باشد.
پس معیت دنیوی شرط لازم است، اما شرط کافی نیست و اگر معیت صرفاً دنیوی باشد، چنین فردی جدای از ائمه محشور خواهد شد.
اما مرتبه دوم از معیت که ما آن را معیت ولایی و حبی و حشری نامیدیم، این است که فرد محبت امام را در دل داشته باشد و صدق در این محبت داشته باشد. و از آن جا که هر فردی با محبوب خود محشور است، چنین فردی هم با باطن امام محشور بوده و یاد و نام و ذکر امام در دل او به طور مدام حضور دارد و به تبع آن امام نیز همنشین او خواهد بود، به شرطی که در حریم دل غیر را راه ندهد. و چون یاد امام پرتو ذکر خدا است و در حدیث قدسی می خوانیم :خدا همنشین کسی است که او را یاد می کند[۱]، پس امام نیز همنشین کسی است که یاد او را در دل دارد.
مرتبه سوم، معیتی است برتر که بعد از فنای در محبت رخ می دهد؛ در این معیت فرد در امام فنا شده و وجودش آینه وجود امام و ملحق به او می شود و نور امام همه هستی او را تسخیر می کند. از این نوع معیت به شعاع نور نیز تعبیر شده است و از همین رو است که طینت شیعه راستین ملحق به طینت امام می شود و نور وجودی او هم شعاع نور امام می گردد. (در غیر این صورت ایمان و ولایت در فردِ مدعی عاریه ای بوده و ذاتی او نخواهد بود).
با توضیحاتی که گذشت، معیتی که در زیارت عاشورا ذکر شده، اشاره به اجتماع هر سه مرتبه از معیت دارد؛ یعنی هم معیت دنیوی و هم قلبی و هم روحی و نوری و اخروی.
معی دنیوی با اهل بیت فیض ملاقات امام حی است (و زیارت قبور ائمه هم تابع همین حکمت است) و معیت حبّی و قلبی و ولایی شرط و نشانه اش اطاعت کامل از ائمه و امام زمان(عج) و امتحان شدن در این محبت است. و معیت اخروی کمال این دو معیت و ادای حقوق این دو معیت است که باعث وحدت نوری و وجودی بین امام و مأموم خواهد شد.
پی نوشت:
[۱] «فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِ یَا مُوسَى أَنَا جَلِیسُ مَنْ ذَکَرَنِی » کلینی، الکافی، ج۲، ص ۴۹۶، دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۶۵ش.
منبع: اسلام کوئست
معیتی که در زیارت عاشورا ذکر شده، اشاره به همه مراتب معیت با امام (ع) دارد که عبارت اند از: معیت دنیوی، قلبی، روحی و اخروی. برای توضیح مطلب به پاسخ تفصیلی مراجعه کنید.
معیت با امام (ع) از لحاظ وجودی چند گونه متصور است: معیت مکانی، معیت حبی و حشری، معیت نوری و شعاعی. در یک بیان دیگر، این سه نوع معیت را می توان معیت دنیوی، معیت ولایتی و معیت اخروی نامید. معیت مکانی یعنی دیدن و ملاقات جسم ظاهری امام و در کنار امام بودن. می دانیم که بسیاری از منافقان هم به صورت ظاهری در کنار ائمه (ع) بودند، ولی این معیت سودی به حال آنان نداشت ولی اگر فردی اهل ایمان و معرفت و اطاعت از امام باشد، ملاقات ظاهری امام آغاز مراتب بالاتری از معیت خواهد بود و بسیار با ارزش است. از همین رو توصیه فراوانی بر ملاقات امام و حضور در محضر او شده است و این قاعده شامل زیارت قبور ائمه (ع) شده است؛ چرا که زیارت امامان گذشته نیز می تواند بستر ترقی و ارتباط با امام حی، یا معیت اخروی با ائمه باشد.
پس معیت دنیوی شرط لازم است، اما شرط کافی نیست و اگر معیت صرفاً دنیوی باشد، چنین فردی جدای از ائمه محشور خواهد شد.
اما مرتبه دوم از معیت که ما آن را معیت ولایی و حبی و حشری نامیدیم، این است که فرد محبت امام را در دل داشته باشد و صدق در این محبت داشته باشد. و از آن جا که هر فردی با محبوب خود محشور است، چنین فردی هم با باطن امام محشور بوده و یاد و نام و ذکر امام در دل او به طور مدام حضور دارد و به تبع آن امام نیز همنشین او خواهد بود، به شرطی که در حریم دل غیر را راه ندهد. و چون یاد امام پرتو ذکر خدا است و در حدیث قدسی می خوانیم :خدا همنشین کسی است که او را یاد می کند[۱]، پس امام نیز همنشین کسی است که یاد او را در دل دارد.
مرتبه سوم، معیتی است برتر که بعد از فنای در محبت رخ می دهد؛ در این معیت فرد در امام فنا شده و وجودش آینه وجود امام و ملحق به او می شود و نور امام همه هستی او را تسخیر می کند. از این نوع معیت به شعاع نور نیز تعبیر شده است و از همین رو است که طینت شیعه راستین ملحق به طینت امام می شود و نور وجودی او هم شعاع نور امام می گردد. (در غیر این صورت ایمان و ولایت در فردِ مدعی عاریه ای بوده و ذاتی او نخواهد بود).
با توضیحاتی که گذشت، معیتی که در زیارت عاشورا ذکر شده، اشاره به اجتماع هر سه مرتبه از معیت دارد؛ یعنی هم معیت دنیوی و هم قلبی و هم روحی و نوری و اخروی.
معی دنیوی با اهل بیت فیض ملاقات امام حی است (و زیارت قبور ائمه هم تابع همین حکمت است) و معیت حبّی و قلبی و ولایی شرط و نشانه اش اطاعت کامل از ائمه و امام زمان(عج) و امتحان شدن در این محبت است. و معیت اخروی کمال این دو معیت و ادای حقوق این دو معیت است که باعث وحدت نوری و وجودی بین امام و مأموم خواهد شد.
پی نوشت:
[۱] «فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِ یَا مُوسَى أَنَا جَلِیسُ مَنْ ذَکَرَنِی » کلینی، الکافی، ج۲، ص ۴۹۶، دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۶۵ش.
منبع: اسلام کوئست