صحت شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام
پرسش :
آیا واقعاً شهادت طفلی شیرخوار به نام علی اصغر علیه السلام در حوادث کربلا صحت دارد؟
پاسخ :
شهادت کودکی شیرخوار در حوادث فاجعه آمیز کربلا، واقعهای انکارناپذیر و دردناک است که توسط بسیاری از مورخان بیان شده است. تنها آنچه که محل اختلاف است، نام و سن این فرزند کوچک امام حسین(ع) است. در بسیاری از منابع اوّلیه و معتبر تاریخی از ایشان با نام «عبد الله(ع)» یاد شده، اما برخی منابع، «علی» را نام این شهید شیرخوار دانستهاند. به هر حال، شهرت ایشان به «علی اصغر» در زمانهای بعدی بوده است.
در جریان حوادث کربلا، یکی از جنایات متعددی که همواره بر صفحهی تاریخ حک خواهد بود، شهادت کودکی شیرخوار از خاندان رسول اکرم(ص) است. کودکی که از تیر خشم و جهالت دشمنان اهلبیت(ع) در امان نبود و به مانند پدرش امام حسین(ع) و برادرش به شهادت رسید.
در بیان اصل حادثه در مقتل لهوف چنین آمده است:
امام حسین(ع) به در خیمه آمد و فرمود: «خواهرم زینب، طفل کوچک مرا بیاور تا با وى وداع گویم، امام(ع) او را گرفت تا ببوسد، حرمله بن کاهل تیرى انداخت که آن گلوگاه کودک را سوراخ کرد، امام به زینب فرمود: او را بگیر».
بعد خون صغیر را با دو کف دست بگرفت تا پر شد و آن خون را به سوی آسمان پاشید و فرمود: «چه آسان است آنچه در محضر خدا بر من وارد مىآید!».
امام باقر(ع) میفرماید: از آن خون قطرهای به زمین فرود نیامد.
نقلی دیگر نیز وجود دارد: زینب خواهر امام(ع) کودک را آورد و گفت: این طفل تو سه روز است که آب نیاشامیده، برایش آبی طلب کن. امام(ع) کودک را بر روی دست گرفت و فرمود: «اى قوم! شیعیان و اهل بیتم را کشتید و فقط این طفل باقى مانده که از عطش به خود مىپیچد، او را باشربتى از آب سقایت کنید».
در بین سخنان امام مردی از دشمن تیری انداخت که کودک را گلو برید و امام آنان را نفرینی کرد آنگونه که به دست مختار و دیگران گرفتار آمدند.[۱]
پس از آن امام حسین(ع) با خداوند چنین سخن گفتند: «پروردگارا، هرچه بر سر من میآید، در برابر چشمان تو است، از اینرو [همگی] بر من آسان است». سپس ادامه دادند: «پروردگارا، اگر یاریات از آسمان را از ما دریغ داشتی، پس آن [نصر و یاری] را برای کسی که از ما بهتر است قرار ده؛ و انتقام ما را از این ستمکاران بگیر، و آنچه بر ما میگذرد، ذخیره آخرتمان قرار ده».[۲]
آنچه از منابع معتبر تاریخی به دست میآید، چنین است که نام این طفل «عبد الله(ع)» و از مادری به نام رباب دختر امرء القیس بود. چنانچه این منابع حضرت «علی اکبر(ع)» را فرزند لیلی دختر أبی مرّه ذکر نمودهاند که در کنار پدر در کربلا به شهادت رسید و امام سجاد(ع) را فرزند شهربانو [شاه زنان] دختر یزدگرد شمردهاند.[۳] نکته قابل توجه آنکه در بسیاری از آن منابع؛ مانند تاریخ طبری،[۴] تاریخ یعقوبی،[۵] الطبقات الکبری،[۶] از امام زین العابدین(ع) به عنوان «علی اصغر» نام بردهاند.
در زیارت ناحیه مقدسه نیز که منسوب به امام زمان(عج) است، ایشان چنین سلام میدهند: «سلام بر عبد الله بن حسین، طفل شیر خوار، که خونش در آسمان پاشیده شده است، کسی که در دامان پدرش با تیر حرمله بن کاهل اسدی ذبح شد».[۷]
به نظر میرسد این مطلب تا زمان مرحوم مجلسی اول در بین محققان مشهور بوده است. چنانچه ایشان گفتهاند: «و صغیر که شهید شد عبد اللَّه نام داشت، و اکثر علما چنین ذکر کردهاند از شیخ مفید تا شیخ شهید».[۸] هر چند به نظر میرسد، برخی محدثان و مورخان دیگر، به ویژه متأخرین تنها با توجه به رعایت سن فرزندان امام، نام ایشان را بر اساس مراتب سنی ذکر نموده و از طفل شهید به علی اصغر(ع) تعبیر نمودهاند؛ و با توجه به همین امر در ذهن عامه مردم نیز چنین شهرت گرفته است.
البته از اولین کسانی که با نام «علی» از طفل شهید کربلا یاد نمودهاند، میتوان به ابن اعثم کوفی در کتاب «الفتوح»[۹] و ابن ابی الثلج در کتاب «تاریخ اهل البیت»[۱۰] و طبری در «دلائل الامامه»[۱۱] در قرون سوم و چهارم اشاره نمود. خوارزمی (م ۵۶۸ ق) نیز (که بسیاری از مطالب مقتل خود را از ابن اعثم گرفته)، از او به «علیٌ الطفل» (بدون ذکر اصغر) تعبیر کرده است.[۱۲] پس از آنها إربلی در کتاب «کشف الغمه فی معرفه الائمه»[۱۳] به قرن هفتم و ابن صباغ مالکی در کتاب «الفصول المهمه فی معرفه الائمه(ع)»[۱۴] به قرن نهم از آنحضرت با این نام اسم بردهاند.
برخی از محدثان و اندیشمندان نیز در همان قرون به این اختلاف اشاره نمودهاند. نویسنده کتاب «راحه الارواح» در این مورد میگوید: «و عبد اللّه بن الحسین که طفل بود و در کنار پدر شهید شد و بعضى مردمان على اصغرش گویند»[۱۵] و این نشان میدهد در قرن هشتم نیز چنین امری در بین مردم شایع بوده است. چنانچه محمد بن اسحاق حموی نیز که از اندیشمندان شیعی در قرن دهم است، چنین مینویسد: «عبد اللّه که در طفولیّت در کربلا شهید شد، و بعضى از روى غلط او را على اصغر مىگویند».[۱۶]
اما گزارشهای قابل اعتنا که در آنها به سن این طفل اشاره شده، گزارشهای ذیل است که البته سن وی را متفاوت نوشتهاند؛ از اینرو باید اذعان کرد که هیچ وجه جمعی برای این گزارشها وجود ندارد.
نخستین گزارش به ترتیب قدمت آنها گزارش محمد بن سعد (م ۲۳۰ ق) است که از پسری سه ساله برای امام حسین(ع) سخن به میان آورده که عقبه بن بشر اسدی، او را با تیری شهید کرد.[۱۹]
بلعمی، از مورخان قرن چهارم، ذیل گزارش چگونگی شهادت طفل شیرخوار، او را یک ساله دانسته،[۲۰] و بالأخره در بیتی به جای مانده از کسائی مروزی، شاعر قرن چهارم از طفلی پنج ماهه، یاد شده است:
آن پنج ماهه کودک، باری چه کرد ویحک
کز پای تا به تارک، مجروح شد مفاجا؟[۲۱]
چنانکه ملاحظه میشود، وجه جمعی بین سه قول یادشده وجود ندارد، اگرچه شاید بتوان گفته بلعمی را به دلایلی ترجیح داد؛ زیرا برخی منابع به شیرخوار بودن این طفل اشاره کردهاند که طبیعتاً با قول ابن سعد سازگاری ندارد و برخی دیگر گفتهاند که امام حسین(ع) او را در دامانش نشاند که این امر با پنج ماهه بودن کودک (گفته کسائی مروزی) سازگاری ندارد؛ زیرا این کودک طبیعتاً بایستی به سنی از رشد رسیده باشد که نشستن او در دامان پدر ممکن باشد، از اینرو، این دو ویژگی یاد شده با هم، با یک ساله بودن کودک سازگار است. اگرچه به این نکته نیز باید اذعان کرد که گفته بلعمی مرسل و بدون استناد به گفته راویانی است که او از آنها نقل کرده است.
البته، این احتمال ضعیف نیز وجود دارد که با توجه به اینکه در برخی کتب به هر دو نام در بین فرزندان امام(ع) اشاره شده است و همچنین برخی قرائن دیگر، ایشان دو شخصیت متفاوت باشند،[۲۲] اما در دفاع از این فرضیه استدلال قطعی و محکمی ارائه نشده است. برای اطلاعات بیشتر در مورد نقد این فرضیه و همچنین اقوال مطرح شده در کیفیت شهادت این طفل بزرگوار به مقاله آقای دکتر محسن رنجبر در فصلنامه تاریخ در آیینه پژوهش مراجعه نمایید.[۲۳]
پینوشتها:
[۱]. ابن طاووس، علی بن موسی، لهوف، ترجمه، میر ابوطالبی، ص ۱۴۹ و ۱۵۰، دلیل ما، قم، ۱۳۸۰ش.
[۲]. مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج ۲، ص ۱۰۸، کنگره شیخ مفید، قم، ۱۴۱۳ق؛ ابن نما حلی، جعفر بن محمد، مثیر الاحزان، ص ۷۰، مدرسه امام هادی، قم، ۱۴۰۶ق.
[۳]. بغدادی، محمد بن حبیب، المحبر، تحقیق، ایلزه لیختن شتیتر، ص ۴۹۱، دار الآفاق الجدیده، بیروت، بیتا؛ البلاذری، احمد بن یحیی بن جابر، انساب الاشراف، تحقیق، سهیل زکار ، ریاض زرکلی، ج ۳، ص ۲۰۱، دار الفکر، بیروت، ۱۴۱۷ق؛ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، ص ۹۴، دار المعرفه، بیروت، بیتا؛ طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، تحقیق، حمدی سلفی، عبدالمجید، ج ۳، ص ۱۰۳، مکتبه ابن تیمیه، قاهره، ۱۴۰۵ق؛ قاضی نعمان مصری، ابوحنیفه نعمان بن محمد، شرح الأخبار فی فضائل الأئمه الأطهار، تحقیق، حسینی جلالی، سید محمد، ج ۳، ص ۱۷۸، مؤسسه النشر الاسلامی، قم، بیتا؛ بلعمی، ابوعلی محمد، تاریخ نامه طبری، تصحیح، روشن، محمد، ج ۴، ص ۷۱۰، سروش، تهران، ۱۳۷۷؛ الارشاد، همان؛ و به پیروی از ایشان، طبرسی و شیخ طوسی به صراحت نام او را عبدالله نوشتهاند: شیخ طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج ۱، ص ۴۶۶، مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، قم، ۱۴۱۷ق؛ شیخ طوسی، رجال الطوسی، تحقیق، قیومی اصفهانی، جواد، ص ۱۰۲، مؤسسه النشر الاسلامی، قم، ۱۴۱۵ق؛ بسیاری از منابع متأخر نیز با همین نام از او یاد کردهاند؛ مانند ابن اثیر در الکامل فی التاریخ، سبط بن جوزی در تذکره الخواص، شمس الذهبی در تاریخ الاسلام و ابن کثیر دمشقی در البدایه و النهایه.
[۴]. طبری، ابوجعفر محمد بن جریر، تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک)، تحقیق محمد أبو الفضل ابراهیم، ج ۵، ص ۴۵۴ و ۴۶۸ ؛ ج ۱۱، ص ۶۲۹، دار التراث، بیروت، ۱۳۸۷ق.
[۵]. یعقوبی، احمد بن أبی یعقوب بن جعفر بن وهب، تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۲۴۷، دار صادر، بیروت، بیتا.
[۶]. الهاشمی البصری، محمد بن سعد بن منیع، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۴۷۶ و ۴۷۸؛ ج ۵، ص ۱۶۳، دار الکتب العلمیه، بیروت، ۱۴۱۰ق؛ و اشاره داشته است که «عبد الله» به همراه پدر به شهادت رسیده است.
[۷]. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۶۶، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۰۳ق.
[۸]. مجلسی، محمد تقی، لوامع صاحبقرانی، ج ۷، ص ۲۲۴، مؤسسه اسماعیلیان، قم، ۱۴۱۴ ق.
[۹]. ابن اعثم کوفی، ابو محمد احمد، کتاب الفتوح، تحقیق، شیری، علی، ج ۵، ص ۱۱۵، دارالاضواء، بیروت، ۱۴۱۱ق.
[۱۰]. ابن ابی الثلج، تاریخ اهل البیت، ص ۱۰۲، آل بیت، قم، ۱۴۱۰ق.
[۱۱]. طبری، محمد بن جریر بن رستم، دلائل الامامه، ص ۱۸۱، مؤسسه البعثه، قم، ۱۴۱۳ق.
[۱۲]. خوارزمی، ابوالمؤید موفق بن احمد، مقتل الحسین(ع)، تحقیق، سماوی، محمد، ج ۲، ص ۳۷، دارانوار الهدی، قم، ۱۴۱۸ق.
[۱۳]. محدث اربلی، کشف الغمه فی معرفه الائمه، ج ۱، ص ۵۸۲، رضی، قم، ۱۴۲۱ق.
[۱۴]. ابن صباغ مالکی، الفصول المهمه فی معرفه الائمه، ج ۲، ص ۸۵۱، دار الحدیث، قم، ۱۴۲۲ق.
[۱۵]. شیعی سبزواری، حسن بن حسین، راحه الارواح در شرح زندگانی، فضائل و معجزات ائمه اطهار(ع)، ج ۱، ص ۱۵۰، اهل قلم، تهران، ۱۳۷۸ش.
[۱۶]. حموی، محمد بن اسحاق، انیس المؤمنین، ص ۱۰۴، بنیاد بعثت، تهران، ۱۳۶۳ش.
[۱۷]. کوفی اسدی، فضیل بن زبیر بن عمر بن درهم، تسمیه من قتل مع الحسین(ع)، تحقیق، حسینی جلالی، سید محمدرضا، ص۱۵۰، فصلنامه تراثنا، شماره ۲، ۱۴۰۶ق.
[۱۸]. تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۲۴۵.
[۱۹]. ابن سعد، محمد، «ترجمه الحسین و مقتله»، ص ۱۸۲، فصلنامه تراثنا، سال سوم، ش ۱۰، ۱۴۰۸ق. ذهبی نیز از شهادت طفلی سه ساله یاد کرده است. (ذهبی، شمسالدین محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج ۳، ص ۳۰۲، مؤسسه الرساله، بیروت ۱۴۱۳ق.
[۲۰]. طبری، محمد بن جریر، تاریخ نامه طبری، ج ۴، ص ۷۱۰، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۴۰۹ق.
[۲۱]. صاحبکاری، ذبیحالله، سیری در مرثیه عاشورایی، ص ۱۶۹، عاشورا، مشهد، ۱۳۷۹ش.
[۲۲]. شهید آیت الله قاضی طباطبایی از طرفداران این نظریه هستند. ر.ک کتاب «تحقیق در باره اول اربعین حضرت سید الشهدا(ع)»، تعلیقات، ص ۳۶۳، فصل رباب مادر سکینه و عبدالله رضیع است.
[۲۳]. رنجبر، محسن، پژوهشی درباره نام، سن و کیفیت شهادت طفل شیرخوار امام حسین(ع)، فصلنامه تاریخ در آیینه پژوهش، شماره۱۲، زمستان ۱۳۸۵.
[۲۴]. گزارش چنین است: «ثم اقبل ام کلثوم و قال لها: یا اختاه! اوصیک بولدی الصغیر خیرا، فانه طفل صغیر و له من العمر سته اشهر». ضمناً در مورد جعلی و محرف بودن مقتل منسوب به ابی مخنف، ر. ک: کتاب «وقعه الطف»، تحقیق، یوسفی غروی، محمدهادی، مقدمه محقق.
منبع: اسلام کوئست
شهادت کودکی شیرخوار در حوادث فاجعه آمیز کربلا، واقعهای انکارناپذیر و دردناک است که توسط بسیاری از مورخان بیان شده است. تنها آنچه که محل اختلاف است، نام و سن این فرزند کوچک امام حسین(ع) است. در بسیاری از منابع اوّلیه و معتبر تاریخی از ایشان با نام «عبد الله(ع)» یاد شده، اما برخی منابع، «علی» را نام این شهید شیرخوار دانستهاند. به هر حال، شهرت ایشان به «علی اصغر» در زمانهای بعدی بوده است.
در جریان حوادث کربلا، یکی از جنایات متعددی که همواره بر صفحهی تاریخ حک خواهد بود، شهادت کودکی شیرخوار از خاندان رسول اکرم(ص) است. کودکی که از تیر خشم و جهالت دشمنان اهلبیت(ع) در امان نبود و به مانند پدرش امام حسین(ع) و برادرش به شهادت رسید.
در بیان اصل حادثه در مقتل لهوف چنین آمده است:
امام حسین(ع) به در خیمه آمد و فرمود: «خواهرم زینب، طفل کوچک مرا بیاور تا با وى وداع گویم، امام(ع) او را گرفت تا ببوسد، حرمله بن کاهل تیرى انداخت که آن گلوگاه کودک را سوراخ کرد، امام به زینب فرمود: او را بگیر».
بعد خون صغیر را با دو کف دست بگرفت تا پر شد و آن خون را به سوی آسمان پاشید و فرمود: «چه آسان است آنچه در محضر خدا بر من وارد مىآید!».
امام باقر(ع) میفرماید: از آن خون قطرهای به زمین فرود نیامد.
نقلی دیگر نیز وجود دارد: زینب خواهر امام(ع) کودک را آورد و گفت: این طفل تو سه روز است که آب نیاشامیده، برایش آبی طلب کن. امام(ع) کودک را بر روی دست گرفت و فرمود: «اى قوم! شیعیان و اهل بیتم را کشتید و فقط این طفل باقى مانده که از عطش به خود مىپیچد، او را باشربتى از آب سقایت کنید».
در بین سخنان امام مردی از دشمن تیری انداخت که کودک را گلو برید و امام آنان را نفرینی کرد آنگونه که به دست مختار و دیگران گرفتار آمدند.[۱]
پس از آن امام حسین(ع) با خداوند چنین سخن گفتند: «پروردگارا، هرچه بر سر من میآید، در برابر چشمان تو است، از اینرو [همگی] بر من آسان است». سپس ادامه دادند: «پروردگارا، اگر یاریات از آسمان را از ما دریغ داشتی، پس آن [نصر و یاری] را برای کسی که از ما بهتر است قرار ده؛ و انتقام ما را از این ستمکاران بگیر، و آنچه بر ما میگذرد، ذخیره آخرتمان قرار ده».[۲]
نام طفل شهید
آنچه از منابع معتبر تاریخی به دست میآید، چنین است که نام این طفل «عبد الله(ع)» و از مادری به نام رباب دختر امرء القیس بود. چنانچه این منابع حضرت «علی اکبر(ع)» را فرزند لیلی دختر أبی مرّه ذکر نمودهاند که در کنار پدر در کربلا به شهادت رسید و امام سجاد(ع) را فرزند شهربانو [شاه زنان] دختر یزدگرد شمردهاند.[۳] نکته قابل توجه آنکه در بسیاری از آن منابع؛ مانند تاریخ طبری،[۴] تاریخ یعقوبی،[۵] الطبقات الکبری،[۶] از امام زین العابدین(ع) به عنوان «علی اصغر» نام بردهاند.در زیارت ناحیه مقدسه نیز که منسوب به امام زمان(عج) است، ایشان چنین سلام میدهند: «سلام بر عبد الله بن حسین، طفل شیر خوار، که خونش در آسمان پاشیده شده است، کسی که در دامان پدرش با تیر حرمله بن کاهل اسدی ذبح شد».[۷]
به نظر میرسد این مطلب تا زمان مرحوم مجلسی اول در بین محققان مشهور بوده است. چنانچه ایشان گفتهاند: «و صغیر که شهید شد عبد اللَّه نام داشت، و اکثر علما چنین ذکر کردهاند از شیخ مفید تا شیخ شهید».[۸] هر چند به نظر میرسد، برخی محدثان و مورخان دیگر، به ویژه متأخرین تنها با توجه به رعایت سن فرزندان امام، نام ایشان را بر اساس مراتب سنی ذکر نموده و از طفل شهید به علی اصغر(ع) تعبیر نمودهاند؛ و با توجه به همین امر در ذهن عامه مردم نیز چنین شهرت گرفته است.
البته از اولین کسانی که با نام «علی» از طفل شهید کربلا یاد نمودهاند، میتوان به ابن اعثم کوفی در کتاب «الفتوح»[۹] و ابن ابی الثلج در کتاب «تاریخ اهل البیت»[۱۰] و طبری در «دلائل الامامه»[۱۱] در قرون سوم و چهارم اشاره نمود. خوارزمی (م ۵۶۸ ق) نیز (که بسیاری از مطالب مقتل خود را از ابن اعثم گرفته)، از او به «علیٌ الطفل» (بدون ذکر اصغر) تعبیر کرده است.[۱۲] پس از آنها إربلی در کتاب «کشف الغمه فی معرفه الائمه»[۱۳] به قرن هفتم و ابن صباغ مالکی در کتاب «الفصول المهمه فی معرفه الائمه(ع)»[۱۴] به قرن نهم از آنحضرت با این نام اسم بردهاند.
برخی از محدثان و اندیشمندان نیز در همان قرون به این اختلاف اشاره نمودهاند. نویسنده کتاب «راحه الارواح» در این مورد میگوید: «و عبد اللّه بن الحسین که طفل بود و در کنار پدر شهید شد و بعضى مردمان على اصغرش گویند»[۱۵] و این نشان میدهد در قرن هشتم نیز چنین امری در بین مردم شایع بوده است. چنانچه محمد بن اسحاق حموی نیز که از اندیشمندان شیعی در قرن دهم است، چنین مینویسد: «عبد اللّه که در طفولیّت در کربلا شهید شد، و بعضى از روى غلط او را على اصغر مىگویند».[۱۶]
سن کودک
درباره سن او باید گفت که بسیاری از منابع تاریخی چنانکه در گزارشهای آنها ملاحظه میشود، سخنی از سن وی به میان نیاورده و تنها به عناوینی، همانند صبی، صغیر، طفل و رضیع (شیرخوار) اکتفا کردهاند. البته برخی مورخان و مقتل نویسان؛ همانند فضیل بن زبیر رسان[۱۷] و یعقوبی[۱۸] بر این باورند که این طفل در روز عاشورا به دنیا آمده است.اما گزارشهای قابل اعتنا که در آنها به سن این طفل اشاره شده، گزارشهای ذیل است که البته سن وی را متفاوت نوشتهاند؛ از اینرو باید اذعان کرد که هیچ وجه جمعی برای این گزارشها وجود ندارد.
نخستین گزارش به ترتیب قدمت آنها گزارش محمد بن سعد (م ۲۳۰ ق) است که از پسری سه ساله برای امام حسین(ع) سخن به میان آورده که عقبه بن بشر اسدی، او را با تیری شهید کرد.[۱۹]
بلعمی، از مورخان قرن چهارم، ذیل گزارش چگونگی شهادت طفل شیرخوار، او را یک ساله دانسته،[۲۰] و بالأخره در بیتی به جای مانده از کسائی مروزی، شاعر قرن چهارم از طفلی پنج ماهه، یاد شده است:
آن پنج ماهه کودک، باری چه کرد ویحک
کز پای تا به تارک، مجروح شد مفاجا؟[۲۱]
چنانکه ملاحظه میشود، وجه جمعی بین سه قول یادشده وجود ندارد، اگرچه شاید بتوان گفته بلعمی را به دلایلی ترجیح داد؛ زیرا برخی منابع به شیرخوار بودن این طفل اشاره کردهاند که طبیعتاً با قول ابن سعد سازگاری ندارد و برخی دیگر گفتهاند که امام حسین(ع) او را در دامانش نشاند که این امر با پنج ماهه بودن کودک (گفته کسائی مروزی) سازگاری ندارد؛ زیرا این کودک طبیعتاً بایستی به سنی از رشد رسیده باشد که نشستن او در دامان پدر ممکن باشد، از اینرو، این دو ویژگی یاد شده با هم، با یک ساله بودن کودک سازگار است. اگرچه به این نکته نیز باید اذعان کرد که گفته بلعمی مرسل و بدون استناد به گفته راویانی است که او از آنها نقل کرده است.
البته، این احتمال ضعیف نیز وجود دارد که با توجه به اینکه در برخی کتب به هر دو نام در بین فرزندان امام(ع) اشاره شده است و همچنین برخی قرائن دیگر، ایشان دو شخصیت متفاوت باشند،[۲۲] اما در دفاع از این فرضیه استدلال قطعی و محکمی ارائه نشده است. برای اطلاعات بیشتر در مورد نقد این فرضیه و همچنین اقوال مطرح شده در کیفیت شهادت این طفل بزرگوار به مقاله آقای دکتر محسن رنجبر در فصلنامه تاریخ در آیینه پژوهش مراجعه نمایید.[۲۳]
دیدگاه مشهور در عصر حاضر
اما در برابر گزارش منابع کهن در باره سن طفل شیرخوار، دیدگاهی است که سن این طفل را شش ماهه دانسته و چنان روی این دیدگاه در یکی دو قرن اخیر، تبلیغ شده است که امروزه در منابر و محافل روضهخوانی، شهرت خاصی دارد و حتی در سالهای اخیر، برخی برای او جشن تولد گرفته و تولّد وی را با محاسبه برگشت به شش ماه پیش از عاشورای سال ۶۱ قمری، در ده رجب سال ۶۰ میدانند! این امر تا آنجا پیش رفته است که این تاریخ، در برخی از تقویمهای مذهبی به عنوان سالروز ولادت وی ثبت شده است، در حالیکه این گفته مدرک معتبری ندارد و تنها مأخذ آن، گزارشی است که در کتاب محرّف و منسوب به ابومخنف آمده،[۲۴] و به تدریج به مآخذ معاصران راه یافته است.پینوشتها:
[۱]. ابن طاووس، علی بن موسی، لهوف، ترجمه، میر ابوطالبی، ص ۱۴۹ و ۱۵۰، دلیل ما، قم، ۱۳۸۰ش.
[۲]. مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج ۲، ص ۱۰۸، کنگره شیخ مفید، قم، ۱۴۱۳ق؛ ابن نما حلی، جعفر بن محمد، مثیر الاحزان، ص ۷۰، مدرسه امام هادی، قم، ۱۴۰۶ق.
[۳]. بغدادی، محمد بن حبیب، المحبر، تحقیق، ایلزه لیختن شتیتر، ص ۴۹۱، دار الآفاق الجدیده، بیروت، بیتا؛ البلاذری، احمد بن یحیی بن جابر، انساب الاشراف، تحقیق، سهیل زکار ، ریاض زرکلی، ج ۳، ص ۲۰۱، دار الفکر، بیروت، ۱۴۱۷ق؛ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، ص ۹۴، دار المعرفه، بیروت، بیتا؛ طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، تحقیق، حمدی سلفی، عبدالمجید، ج ۳، ص ۱۰۳، مکتبه ابن تیمیه، قاهره، ۱۴۰۵ق؛ قاضی نعمان مصری، ابوحنیفه نعمان بن محمد، شرح الأخبار فی فضائل الأئمه الأطهار، تحقیق، حسینی جلالی، سید محمد، ج ۳، ص ۱۷۸، مؤسسه النشر الاسلامی، قم، بیتا؛ بلعمی، ابوعلی محمد، تاریخ نامه طبری، تصحیح، روشن، محمد، ج ۴، ص ۷۱۰، سروش، تهران، ۱۳۷۷؛ الارشاد، همان؛ و به پیروی از ایشان، طبرسی و شیخ طوسی به صراحت نام او را عبدالله نوشتهاند: شیخ طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج ۱، ص ۴۶۶، مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، قم، ۱۴۱۷ق؛ شیخ طوسی، رجال الطوسی، تحقیق، قیومی اصفهانی، جواد، ص ۱۰۲، مؤسسه النشر الاسلامی، قم، ۱۴۱۵ق؛ بسیاری از منابع متأخر نیز با همین نام از او یاد کردهاند؛ مانند ابن اثیر در الکامل فی التاریخ، سبط بن جوزی در تذکره الخواص، شمس الذهبی در تاریخ الاسلام و ابن کثیر دمشقی در البدایه و النهایه.
[۴]. طبری، ابوجعفر محمد بن جریر، تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک)، تحقیق محمد أبو الفضل ابراهیم، ج ۵، ص ۴۵۴ و ۴۶۸ ؛ ج ۱۱، ص ۶۲۹، دار التراث، بیروت، ۱۳۸۷ق.
[۵]. یعقوبی، احمد بن أبی یعقوب بن جعفر بن وهب، تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۲۴۷، دار صادر، بیروت، بیتا.
[۶]. الهاشمی البصری، محمد بن سعد بن منیع، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۴۷۶ و ۴۷۸؛ ج ۵، ص ۱۶۳، دار الکتب العلمیه، بیروت، ۱۴۱۰ق؛ و اشاره داشته است که «عبد الله» به همراه پدر به شهادت رسیده است.
[۷]. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۶۶، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۰۳ق.
[۸]. مجلسی، محمد تقی، لوامع صاحبقرانی، ج ۷، ص ۲۲۴، مؤسسه اسماعیلیان، قم، ۱۴۱۴ ق.
[۹]. ابن اعثم کوفی، ابو محمد احمد، کتاب الفتوح، تحقیق، شیری، علی، ج ۵، ص ۱۱۵، دارالاضواء، بیروت، ۱۴۱۱ق.
[۱۰]. ابن ابی الثلج، تاریخ اهل البیت، ص ۱۰۲، آل بیت، قم، ۱۴۱۰ق.
[۱۱]. طبری، محمد بن جریر بن رستم، دلائل الامامه، ص ۱۸۱، مؤسسه البعثه، قم، ۱۴۱۳ق.
[۱۲]. خوارزمی، ابوالمؤید موفق بن احمد، مقتل الحسین(ع)، تحقیق، سماوی، محمد، ج ۲، ص ۳۷، دارانوار الهدی، قم، ۱۴۱۸ق.
[۱۳]. محدث اربلی، کشف الغمه فی معرفه الائمه، ج ۱، ص ۵۸۲، رضی، قم، ۱۴۲۱ق.
[۱۴]. ابن صباغ مالکی، الفصول المهمه فی معرفه الائمه، ج ۲، ص ۸۵۱، دار الحدیث، قم، ۱۴۲۲ق.
[۱۵]. شیعی سبزواری، حسن بن حسین، راحه الارواح در شرح زندگانی، فضائل و معجزات ائمه اطهار(ع)، ج ۱، ص ۱۵۰، اهل قلم، تهران، ۱۳۷۸ش.
[۱۶]. حموی، محمد بن اسحاق، انیس المؤمنین، ص ۱۰۴، بنیاد بعثت، تهران، ۱۳۶۳ش.
[۱۷]. کوفی اسدی، فضیل بن زبیر بن عمر بن درهم، تسمیه من قتل مع الحسین(ع)، تحقیق، حسینی جلالی، سید محمدرضا، ص۱۵۰، فصلنامه تراثنا، شماره ۲، ۱۴۰۶ق.
[۱۸]. تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۲۴۵.
[۱۹]. ابن سعد، محمد، «ترجمه الحسین و مقتله»، ص ۱۸۲، فصلنامه تراثنا، سال سوم، ش ۱۰، ۱۴۰۸ق. ذهبی نیز از شهادت طفلی سه ساله یاد کرده است. (ذهبی، شمسالدین محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج ۳، ص ۳۰۲، مؤسسه الرساله، بیروت ۱۴۱۳ق.
[۲۰]. طبری، محمد بن جریر، تاریخ نامه طبری، ج ۴، ص ۷۱۰، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۴۰۹ق.
[۲۱]. صاحبکاری، ذبیحالله، سیری در مرثیه عاشورایی، ص ۱۶۹، عاشورا، مشهد، ۱۳۷۹ش.
[۲۲]. شهید آیت الله قاضی طباطبایی از طرفداران این نظریه هستند. ر.ک کتاب «تحقیق در باره اول اربعین حضرت سید الشهدا(ع)»، تعلیقات، ص ۳۶۳، فصل رباب مادر سکینه و عبدالله رضیع است.
[۲۳]. رنجبر، محسن، پژوهشی درباره نام، سن و کیفیت شهادت طفل شیرخوار امام حسین(ع)، فصلنامه تاریخ در آیینه پژوهش، شماره۱۲، زمستان ۱۳۸۵.
[۲۴]. گزارش چنین است: «ثم اقبل ام کلثوم و قال لها: یا اختاه! اوصیک بولدی الصغیر خیرا، فانه طفل صغیر و له من العمر سته اشهر». ضمناً در مورد جعلی و محرف بودن مقتل منسوب به ابی مخنف، ر. ک: کتاب «وقعه الطف»، تحقیق، یوسفی غروی، محمدهادی، مقدمه محقق.
منبع: اسلام کوئست