پرسش :
آيا خدا در آخرت با چشم عادي ديده ميشود؟ زيرا گفته شده كه معاد جسماني است.
پاسخ :
معراج و معاد، جسماني و روحاني است. در جريان معاد حتماً حسّ، چشم و گوش هست ولي خدا جسم نيست كه ديده شود. انسان با چشم خود ظاهر اشياء مادي را ميبيند ولي از ديدن باطن اشياء مادي هم ناتوان است چه رسد به ديدن موجودات غير مادي. بنابراين درست است كه معاد جسماني است اما انسان، خدا را با جان خود درك ميكند. قرآن كريم فرمود: ”لا تُدْرِكُهُ الاَبْصارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الاَبْصارَ وَهُوَ اللّطيفُ الخَبير“(١) چشمها خدا را نميبيند و خدا چشمها را ميبيند و او لطيف خبير است.
اين آيه چهار قسمت دارد:
١ ـ چشمها خدا را نميبينند براي اينكه او يك موجود مجرد است، ماده نيست، در يك جهت معين نيست، او خودش جهت آفرين است، چشم آفرين است لذا به چشم نخواهد آمد.
٢ ـ خدا چشمها را ادراك ميكند، با ديدن چشم، امانت و خيانت چشم را هم درك ميكند. او ميداند كه فلان انسان، نگاهش همراه با مهرباني است يا خشم و غضب، به نامحرم نگاه ميكند يا نه، استراق بصر دارد و نامهاي را كه نبايد بخواند ديد ميزند. ”يَعْلَمْ خائِنَةَ الاَعْيُنِ وما تُخْفي الصّدور“(٢) حتي آنچه را كه درون دلها نهان است ميبيند و ميداند.
٣ ـ چون لطيف و مجرد است چشم او را نميبيند.
٤ ـ چون خبير است همه چشمها را ميبيند.
در اينكه ذات اقدس اله را در قيامت ميبينيم ولي نه با چشم مادّي حرفي نيست. همه ما خواب ميبينيم و چيزهايي در خواب رؤيت ميكنيم و ميشنويم اما اين ديدنها و شنيدنها با چشم باطن و با جان صورت ميگيرد. بعضي اشخاص چشم و گوش سالم دارند ولي قرآن ميفرمايد اينها كر، كور و گنگ هستند: ”صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَعْقِلُون“(٣).
در واقع قرآن به آن چشم و گوش باطني اشاره دارد ـ كسي كه نشنود، حرف زدن هم ياد نميگيرد يعني گنگ است ـ قرآن ميفرمايد بعضي به سخنان معلم الهي گوش ندادند، و سخنان الهي را ياد نگرفتند، به اين دليل حرف زدن نميدانند و گنگ هستند. به هر حال انسان با چشم باطن خدا را در قيامت ميبيند و اگر در دنيا كور باطن بود در قيامت هم كور وارد محشر ميشود.
قرآن كريم درباره اين گروه فرمود: ”وَنَحشُرُهُ يَوْمَ القِيامَةِ اَعْمي“(٤) روز قيامت آنها را كور وارد محشر ميكنيم، آن وقت اعتراض ميكنند كه خدايا! چرا ما را كور محشور نمودهاي در حالي كه در دنيا بينا بوديم ”رَب لِمَ حَشَرْتَني اَعْمي وَقَدْ كُنْتُ بَصيراً“(٥) در جواب آنها خداوند ميفرمايد: ”كَذلِكَ اَتَتْكَ آياتنا فَنَسيتَها وَكَذلِكَ الْيَوْمَ تُنْسي“(٦) تو در دنيا كور بودي (كور باطني) و آن معارف الهي و حقايق معنوي كه بايد ميديدي، نديدي، در دنيا حق و باطل بود، راه صحيح و اشتباه بود تو عمداً خود را به كوري زدي و فقط باطل را ديدي.
قيامت فقط محل ظهور حقايق است و باطل در آن راه ندارد. آن حقايقي كه در آخرت هست در دنيا نديدي، در آخرت هم نميتواني ببيني. لذا اين شخص جهنم و شعله آن را به خوبي ميبيند و هراسناك ميشود ولي انبيا و اوليا و بهشت را نميتواند ببيند؛ كوري آخرت كوري فيزيكي نيست.
مرحوم ابن بابويه از ابو بصير (ابو بصير به اشخاص نابينا ميگويند) شاگرد امام صادق(عليه السّلام) نقل ميكند كه او خدمت حضرت عرض كرد آيا ميتوان خدا را در قيامت ديد؟ حضرت فرمود: آري، بلكه قبل از قيامت هم ميتوان ديد. عرض كرد: چه موقع؟ حضرت فرمود: روز «اخذ ميثاق» ـ همان روزي كه خداوند در مورد آن فرمود ”وَاِذْ اَخَذَ رَبّكَ مِنْ بَني آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُريتُهُمْ“(٧) در قيامت ميتوان خدا را ديد ولي نه با چشم سر، بلكه با چشم جان.
(١) سوره انعام، آيه ١٠٣.
(٢) سوره غافر، آيه ١٩.
(٣) سوره بقره، آيه ١٨.
(٤) سوره طه، آيه ١٢٤.
(٥) سوره طه، آيه ١٢٥.
(٦) سوره طه، آيه ١٢٦.
(٧) سوره اعراف، آيه ١٧٢.
( آیة الله جوادی آملی )
معراج و معاد، جسماني و روحاني است. در جريان معاد حتماً حسّ، چشم و گوش هست ولي خدا جسم نيست كه ديده شود. انسان با چشم خود ظاهر اشياء مادي را ميبيند ولي از ديدن باطن اشياء مادي هم ناتوان است چه رسد به ديدن موجودات غير مادي. بنابراين درست است كه معاد جسماني است اما انسان، خدا را با جان خود درك ميكند. قرآن كريم فرمود: ”لا تُدْرِكُهُ الاَبْصارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الاَبْصارَ وَهُوَ اللّطيفُ الخَبير“(١) چشمها خدا را نميبيند و خدا چشمها را ميبيند و او لطيف خبير است.
اين آيه چهار قسمت دارد:
١ ـ چشمها خدا را نميبينند براي اينكه او يك موجود مجرد است، ماده نيست، در يك جهت معين نيست، او خودش جهت آفرين است، چشم آفرين است لذا به چشم نخواهد آمد.
٢ ـ خدا چشمها را ادراك ميكند، با ديدن چشم، امانت و خيانت چشم را هم درك ميكند. او ميداند كه فلان انسان، نگاهش همراه با مهرباني است يا خشم و غضب، به نامحرم نگاه ميكند يا نه، استراق بصر دارد و نامهاي را كه نبايد بخواند ديد ميزند. ”يَعْلَمْ خائِنَةَ الاَعْيُنِ وما تُخْفي الصّدور“(٢) حتي آنچه را كه درون دلها نهان است ميبيند و ميداند.
٣ ـ چون لطيف و مجرد است چشم او را نميبيند.
٤ ـ چون خبير است همه چشمها را ميبيند.
در اينكه ذات اقدس اله را در قيامت ميبينيم ولي نه با چشم مادّي حرفي نيست. همه ما خواب ميبينيم و چيزهايي در خواب رؤيت ميكنيم و ميشنويم اما اين ديدنها و شنيدنها با چشم باطن و با جان صورت ميگيرد. بعضي اشخاص چشم و گوش سالم دارند ولي قرآن ميفرمايد اينها كر، كور و گنگ هستند: ”صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَعْقِلُون“(٣).
در واقع قرآن به آن چشم و گوش باطني اشاره دارد ـ كسي كه نشنود، حرف زدن هم ياد نميگيرد يعني گنگ است ـ قرآن ميفرمايد بعضي به سخنان معلم الهي گوش ندادند، و سخنان الهي را ياد نگرفتند، به اين دليل حرف زدن نميدانند و گنگ هستند. به هر حال انسان با چشم باطن خدا را در قيامت ميبيند و اگر در دنيا كور باطن بود در قيامت هم كور وارد محشر ميشود.
قرآن كريم درباره اين گروه فرمود: ”وَنَحشُرُهُ يَوْمَ القِيامَةِ اَعْمي“(٤) روز قيامت آنها را كور وارد محشر ميكنيم، آن وقت اعتراض ميكنند كه خدايا! چرا ما را كور محشور نمودهاي در حالي كه در دنيا بينا بوديم ”رَب لِمَ حَشَرْتَني اَعْمي وَقَدْ كُنْتُ بَصيراً“(٥) در جواب آنها خداوند ميفرمايد: ”كَذلِكَ اَتَتْكَ آياتنا فَنَسيتَها وَكَذلِكَ الْيَوْمَ تُنْسي“(٦) تو در دنيا كور بودي (كور باطني) و آن معارف الهي و حقايق معنوي كه بايد ميديدي، نديدي، در دنيا حق و باطل بود، راه صحيح و اشتباه بود تو عمداً خود را به كوري زدي و فقط باطل را ديدي.
قيامت فقط محل ظهور حقايق است و باطل در آن راه ندارد. آن حقايقي كه در آخرت هست در دنيا نديدي، در آخرت هم نميتواني ببيني. لذا اين شخص جهنم و شعله آن را به خوبي ميبيند و هراسناك ميشود ولي انبيا و اوليا و بهشت را نميتواند ببيند؛ كوري آخرت كوري فيزيكي نيست.
مرحوم ابن بابويه از ابو بصير (ابو بصير به اشخاص نابينا ميگويند) شاگرد امام صادق(عليه السّلام) نقل ميكند كه او خدمت حضرت عرض كرد آيا ميتوان خدا را در قيامت ديد؟ حضرت فرمود: آري، بلكه قبل از قيامت هم ميتوان ديد. عرض كرد: چه موقع؟ حضرت فرمود: روز «اخذ ميثاق» ـ همان روزي كه خداوند در مورد آن فرمود ”وَاِذْ اَخَذَ رَبّكَ مِنْ بَني آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُريتُهُمْ“(٧) در قيامت ميتوان خدا را ديد ولي نه با چشم سر، بلكه با چشم جان.
(١) سوره انعام، آيه ١٠٣.
(٢) سوره غافر، آيه ١٩.
(٣) سوره بقره، آيه ١٨.
(٤) سوره طه، آيه ١٢٤.
(٥) سوره طه، آيه ١٢٥.
(٦) سوره طه، آيه ١٢٦.
(٧) سوره اعراف، آيه ١٧٢.
( آیة الله جوادی آملی )