پرسش :
چگونه مىشود در موضوع زن با شيوه صحيح اجتهاد نمود؟
پاسخ :
براى نيل به قضاى صائب نسبت به موضوع زن، دو عنصر محورى لازم است: يكى راجع به مقام ثبوت است و ديگرى ناظر به مقام اثبات مىباشد، اما در مقام ثبوت تنها مبدأى كه از هر گونه حُبّ و بغض عاطفى مصون و از هر گونه بينش ظنّى يا شعرى منزّه است همان خداوند تعالى است كه با وحى معصوم از گزندِ جهل و آسيبِ سهو و نسيان، حقيقتِ مشتركِ زن و مرد را مىشناسد، و خصوصيت هر كدام را آگاه است و در هدايتِ بخش مشترك آنها و راهنمايى بخشِ مختص به هر كدام، فتور و قصورى نداشته و نخواهد داشت. و امّا در مقام اثبات، اجتهاد كامل و كارشناسى دقيق متون نقلى و تحليلِ عميقِ مقدماتِ عقلى لازم است كه در فقيهان آگاه به زمان و زمانه كه از تهاجم لوابس فمنيسم و مانند آن مصوناند يافت مىشود.
البته مستنبطِ جامعِ اركان و شرايط اجتهاد كاملاً مستحضر است كه قلمرو حكم فقهى در انحصار وحى است لذا دگرگون نخواهد شد و منطقه موضوع فقهى كه عنوانِ جامع است در بستر زوال و نهر تحوّل واقع نمىشود تنها مصداق خارجى است كه در محدوده طبيعت سيّال قرار دارد و در اعصار گوناگون تغييرات چشمگيرى در او پديد مىآيد، لذا مجتهد آگاه به رخدادهاى زمانه احكام متنوّعى درباره آنها صادر مىنمايد كه آن را متحجر آن را روشنفكر مآبانه مىپندارد، و فقيه متضلّع زمانهشناس آن را متن شريعت غرّا مىبيند، البته تفاوت مقام اثبات و ثبوت همچنان محفوظ است، زيرا مقام ثبوت از ثَوْبِ غير علم و قطع و شهود و يقين مقدّس و منزّه است، ليكن مقام اثبات از هَفْوَت و عَثْرَتِ بشرى به دور نيست از اين جهت گاهى مصيب است و مثابِ مضاعف و گاهى مخطى و مأجور به يك اجر است.
( آیةالله جوادی آملی ،زن در آئينه جلال و جمال، صفحات 334 و 335.)
براى نيل به قضاى صائب نسبت به موضوع زن، دو عنصر محورى لازم است: يكى راجع به مقام ثبوت است و ديگرى ناظر به مقام اثبات مىباشد، اما در مقام ثبوت تنها مبدأى كه از هر گونه حُبّ و بغض عاطفى مصون و از هر گونه بينش ظنّى يا شعرى منزّه است همان خداوند تعالى است كه با وحى معصوم از گزندِ جهل و آسيبِ سهو و نسيان، حقيقتِ مشتركِ زن و مرد را مىشناسد، و خصوصيت هر كدام را آگاه است و در هدايتِ بخش مشترك آنها و راهنمايى بخشِ مختص به هر كدام، فتور و قصورى نداشته و نخواهد داشت. و امّا در مقام اثبات، اجتهاد كامل و كارشناسى دقيق متون نقلى و تحليلِ عميقِ مقدماتِ عقلى لازم است كه در فقيهان آگاه به زمان و زمانه كه از تهاجم لوابس فمنيسم و مانند آن مصوناند يافت مىشود.
البته مستنبطِ جامعِ اركان و شرايط اجتهاد كاملاً مستحضر است كه قلمرو حكم فقهى در انحصار وحى است لذا دگرگون نخواهد شد و منطقه موضوع فقهى كه عنوانِ جامع است در بستر زوال و نهر تحوّل واقع نمىشود تنها مصداق خارجى است كه در محدوده طبيعت سيّال قرار دارد و در اعصار گوناگون تغييرات چشمگيرى در او پديد مىآيد، لذا مجتهد آگاه به رخدادهاى زمانه احكام متنوّعى درباره آنها صادر مىنمايد كه آن را متحجر آن را روشنفكر مآبانه مىپندارد، و فقيه متضلّع زمانهشناس آن را متن شريعت غرّا مىبيند، البته تفاوت مقام اثبات و ثبوت همچنان محفوظ است، زيرا مقام ثبوت از ثَوْبِ غير علم و قطع و شهود و يقين مقدّس و منزّه است، ليكن مقام اثبات از هَفْوَت و عَثْرَتِ بشرى به دور نيست از اين جهت گاهى مصيب است و مثابِ مضاعف و گاهى مخطى و مأجور به يك اجر است.
( آیةالله جوادی آملی ،زن در آئينه جلال و جمال، صفحات 334 و 335.)