پرسش :
چرا ديه زن نصف ديه مرد است؟
پاسخ :
ديه در اسلام بر معيار ارزش معنوى انسان مقتول نيست، بلكه يك دستور خاصى است كه ناظر به مرتبه بدن انسان كشته شده مىباشد، نشانه آن اين است كه اسلام بسيارى از افراد اعم از زن و مرد را كه داراى اختلاف علمى يا عملىاند متفاوت مىبيند و تساوى آنها را نفى مىكند، و در عين حال ديه آنها را مساوى مىداند، مثلاً درباره تفاوت عالم و جاهل مىگويد:
» ... هل يستوى الّذين يعلمون والّذين لا يعلمون»(1)
آيا كسانى كه مىدانند با كسانى كه نمىدانند مساويند؟
و درباره تفاوت مجاهد قائم و غير مجاهد قاعد چنين مىفرمايد:
» لا يستوى القاعدون من المؤمنين غير أُولى الضرر والمجاهدون فى سبيل اللَّه»(2)
مؤمنان خانهنشين كه زيان ديده نيستند با آن مجاهدانى كه با مال خود در راه خدا جهاد مىكنند يكسان نمىباشند.
و درباره اختلاف كسى كه قبل از فتح مكه و پيروزى چشمگير اسلام درباره آن جهاد و كمك مالى مىكرد و در راه خدا مبارزه و انفاق مىنمود با كسى كه بعد از فتح مكه در جهاد شركت مىكرد و در راه كمك مالى مىنمود چنين مىفرمايد:
» ... لا يستوى منكم من أنفق من قبل الفتح وقاتل أُولئك أعظم درجة من الّذين أنفقوا من بعد وقاتلوا وكلّاً وعد اللَّه الحسنى واللَّه بما تعملون خبير»(3)
كسانى از شما كه پيش از فتح مكه انفاق و جهاد كردهاند با ديگران يكسان نيستند، آنان از حيث درجه بزرگتر از كسانىاند كه بعداً به انفاق و جهاد پرداختهاند.
غرض آن كه قرآن كريم با تصريح به عدم تساوى ارزشهاى الهى افراد ياد شده و با اصرار بر تفاوت معنوى آنان تصريح به تساوى آنان در قصاص و ديه دارد و در اين باره راجع به تساوى همگان چنين مىفرمايد:
» وكتبنا عليهم فيها انّ النفس بالنفس والعين بالعين والأنف بالأنف والأُذن بالأُذن والسنّ بالسنّ والجروح قصاصٌ فمن تصدّق به فهو كفّارة له»(4)
و مقرّر كرديم برايشان كه جان در مقابل جان و چشم در برابر چشم و بينى در برابر بينى و گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان مىباشد و زخمها به همانترتيب قصاص دارند وهر كه آن را ببخشد پس كفاره)گناهان(اوخواهد بود.
يعنى هر انسانى اعم از زن و مرد در قبال انسان ديگر خواه زن و مرد قصاص مىشود چه اين كه قصاص اجزا و اطراف و قصاص جراحتها نيز مساوى است، ليكن همين عموم يا اطلاق در آيه ديگر تقييد و تخصيص مىپذيرد زيرا خداوند در آيه ديگر چنين فرمود:
» يا أيّها الّذين آمنوا كُتب عليكم القصاص فى القتلى الحرّ بالحرّ والعبد بالعبد والأُنثى بالأُنثى»(5)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد درباره كُشتگان، بر شما قصاص مقرّر شده: آزاد عوض آزاد و بنده عوض بنده و زن عوض زن.
با اين آيه، عموم يا اطلاق آيه قبلى تخصيص يا تقييد مىپذيرد، يعنى زن در قبال زن قصاص مىشود نه مرد، و حكم ديه هم در اسلام با تفاوت بين زن و مرد تدوين شد. امّا از جهت ارزشهاى معنوى ممكن است زنى بيش از مرد مقرّب نزد خدا باشد، بنابراين تساوى ديه عالم و جاهل نه از ارج و منزلت عالِم مىكاهد و نه بر مقام جاهل مىافزايد و نيز تفاوت ديه مرد و زن نه بر منزلت مرد مىافزايد و نه از مقام زن مىكاهد، زيرا برخى از تفاوتهاى مادى و مالى هيچگونه ارتباطى به مقامهاى معنوى ندارد، و هيچ تلازم عقلى يا نقلى بين ديه و كمال معنوى وجود ندارد تا هر اندازه ديه بيشتر شود، قداست روح مقتول و تقرّب وى نزد خدا افزونتر باشد چون حكم كلامى قتل ناظر به ارزش معنوى انسان مقتول است لذا قتل عمدى مرد يا زنِ مؤمن از جهت بحثهاى كلامى يكسان است يعنى اگر قتل عمدى مؤمن عذاب اَبَد يا دراز مدّت را به دنبال دارد هرگز فرقى بين آن كه مؤمن مقتولِ عمدى زن باشد يا مرد وجود ندارد، چه اين كه از جهت لزوم كفاره هيچ فرقى بين قتل زن و مرد نيست يعنى در قتل عمدى كفاره جمع بين آزاد كردن برده و روزه شصت روز و اطعام شصت مسكين واجب است و در قتل غير عمد كفاره به نحو ترتيب نه به نحو جمع و نه به طور تخيير، واجب مىشود و از اين لحاظ فقهى نيز فرقى بين قتل زن و مرد نيست.
(1) سوره زمر، آيه 9.
(2) سوره نساء، آيه 95.
(3) سوره حديد، آيه 10.
(4) سوره مائده، آيه 45.
(5) سوره بقره، آيه 178.
( آیةالله جوادی آملی ،زن در آئينه جلال و جمال، صفحات 354 ـ 356.)
ديه در اسلام بر معيار ارزش معنوى انسان مقتول نيست، بلكه يك دستور خاصى است كه ناظر به مرتبه بدن انسان كشته شده مىباشد، نشانه آن اين است كه اسلام بسيارى از افراد اعم از زن و مرد را كه داراى اختلاف علمى يا عملىاند متفاوت مىبيند و تساوى آنها را نفى مىكند، و در عين حال ديه آنها را مساوى مىداند، مثلاً درباره تفاوت عالم و جاهل مىگويد:
» ... هل يستوى الّذين يعلمون والّذين لا يعلمون»(1)
آيا كسانى كه مىدانند با كسانى كه نمىدانند مساويند؟
و درباره تفاوت مجاهد قائم و غير مجاهد قاعد چنين مىفرمايد:
» لا يستوى القاعدون من المؤمنين غير أُولى الضرر والمجاهدون فى سبيل اللَّه»(2)
مؤمنان خانهنشين كه زيان ديده نيستند با آن مجاهدانى كه با مال خود در راه خدا جهاد مىكنند يكسان نمىباشند.
و درباره اختلاف كسى كه قبل از فتح مكه و پيروزى چشمگير اسلام درباره آن جهاد و كمك مالى مىكرد و در راه خدا مبارزه و انفاق مىنمود با كسى كه بعد از فتح مكه در جهاد شركت مىكرد و در راه كمك مالى مىنمود چنين مىفرمايد:
» ... لا يستوى منكم من أنفق من قبل الفتح وقاتل أُولئك أعظم درجة من الّذين أنفقوا من بعد وقاتلوا وكلّاً وعد اللَّه الحسنى واللَّه بما تعملون خبير»(3)
كسانى از شما كه پيش از فتح مكه انفاق و جهاد كردهاند با ديگران يكسان نيستند، آنان از حيث درجه بزرگتر از كسانىاند كه بعداً به انفاق و جهاد پرداختهاند.
غرض آن كه قرآن كريم با تصريح به عدم تساوى ارزشهاى الهى افراد ياد شده و با اصرار بر تفاوت معنوى آنان تصريح به تساوى آنان در قصاص و ديه دارد و در اين باره راجع به تساوى همگان چنين مىفرمايد:
» وكتبنا عليهم فيها انّ النفس بالنفس والعين بالعين والأنف بالأنف والأُذن بالأُذن والسنّ بالسنّ والجروح قصاصٌ فمن تصدّق به فهو كفّارة له»(4)
و مقرّر كرديم برايشان كه جان در مقابل جان و چشم در برابر چشم و بينى در برابر بينى و گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان مىباشد و زخمها به همانترتيب قصاص دارند وهر كه آن را ببخشد پس كفاره)گناهان(اوخواهد بود.
يعنى هر انسانى اعم از زن و مرد در قبال انسان ديگر خواه زن و مرد قصاص مىشود چه اين كه قصاص اجزا و اطراف و قصاص جراحتها نيز مساوى است، ليكن همين عموم يا اطلاق در آيه ديگر تقييد و تخصيص مىپذيرد زيرا خداوند در آيه ديگر چنين فرمود:
» يا أيّها الّذين آمنوا كُتب عليكم القصاص فى القتلى الحرّ بالحرّ والعبد بالعبد والأُنثى بالأُنثى»(5)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد درباره كُشتگان، بر شما قصاص مقرّر شده: آزاد عوض آزاد و بنده عوض بنده و زن عوض زن.
با اين آيه، عموم يا اطلاق آيه قبلى تخصيص يا تقييد مىپذيرد، يعنى زن در قبال زن قصاص مىشود نه مرد، و حكم ديه هم در اسلام با تفاوت بين زن و مرد تدوين شد. امّا از جهت ارزشهاى معنوى ممكن است زنى بيش از مرد مقرّب نزد خدا باشد، بنابراين تساوى ديه عالم و جاهل نه از ارج و منزلت عالِم مىكاهد و نه بر مقام جاهل مىافزايد و نيز تفاوت ديه مرد و زن نه بر منزلت مرد مىافزايد و نه از مقام زن مىكاهد، زيرا برخى از تفاوتهاى مادى و مالى هيچگونه ارتباطى به مقامهاى معنوى ندارد، و هيچ تلازم عقلى يا نقلى بين ديه و كمال معنوى وجود ندارد تا هر اندازه ديه بيشتر شود، قداست روح مقتول و تقرّب وى نزد خدا افزونتر باشد چون حكم كلامى قتل ناظر به ارزش معنوى انسان مقتول است لذا قتل عمدى مرد يا زنِ مؤمن از جهت بحثهاى كلامى يكسان است يعنى اگر قتل عمدى مؤمن عذاب اَبَد يا دراز مدّت را به دنبال دارد هرگز فرقى بين آن كه مؤمن مقتولِ عمدى زن باشد يا مرد وجود ندارد، چه اين كه از جهت لزوم كفاره هيچ فرقى بين قتل زن و مرد نيست يعنى در قتل عمدى كفاره جمع بين آزاد كردن برده و روزه شصت روز و اطعام شصت مسكين واجب است و در قتل غير عمد كفاره به نحو ترتيب نه به نحو جمع و نه به طور تخيير، واجب مىشود و از اين لحاظ فقهى نيز فرقى بين قتل زن و مرد نيست.
(1) سوره زمر، آيه 9.
(2) سوره نساء، آيه 95.
(3) سوره حديد، آيه 10.
(4) سوره مائده، آيه 45.
(5) سوره بقره، آيه 178.
( آیةالله جوادی آملی ،زن در آئينه جلال و جمال، صفحات 354 ـ 356.)