پرسش :
چرا دختران زودتر از پسران مكلف مىشوند؟
پاسخ :
توفيق زن بيش از مرد است و اگر انسان تنزل كند حداقل بايد بگويد زن همانند مرد است. زيرا تقريباً شش سال قبل از اين كه مرد، مكلف بشود، زن را ذات اقدس اله به حضور پذيرفته است. زن همين كه از نُه سالگى گذشت و وارد دهمين سال زندگى شد، خدا او را به حضور مى پذيرد و با او سخن مى گويد و روزه را بر او واجب مى كند، مناجات هاى او را به عنوان دستور مستحب شرعى گوش مى دهد. آن وقتى كه هنوز مرد به عنوان يك نوجوان مشغول بازى است، زن مشغول راز و نياز و نماز است. شش سال زمينه سازى كردن و از دوران نوجوانى او را به حضور پذيرفتن، نماز را كه عمود دين است بر او واجب كردن، روزه را كه سپر دين است و حج را كه وفد الى اللَّه است و مهمانان در آن سفر به ضيافتگاه خداوند مى روند، بر زن واجب كردن، اينها همه نشانه آن است كه زن براى دريافت فضائل، شايستهتر از مرد است. و اگر اين منطق درست تبيين و اجرا گردد، نتيجتاً معلوم خواهد شد كه زن بالاتر از مرد و لااقل همتاى مرد است.
زن گرچه ممكن است در طى دوران عادت از برخى از عبادت محروم باشد اما تمامى آنها جبرانپذير است، زيرا قضاى روزه ها را به جا مى آورد و براى نماز اگر وضو بگيرد و در مصلّاى خود رو به قبله بنشيند، و به مقدار نماز، ذكر بگويد ثواب نماز را مى برد. همان گونه كه اگر مسافرى پس از خواندن دو ركعت واجب، سى يا چهل بار تسبيحات اربعه را تكرار كند، جبران آن دو ركعت ساقط شده را خواهد كرد. پس اين گونه از فضائل جبرانپذير است.
عمده آن است كه مرد وقتى پانزده سالگى را تمام نمود و وارد شانزدهمين سال زندگى شد، شايستگى خطاب الهى را كسب مى نمايد و قبل از آن چنين لياقتى ندارد، زيرا بلوغ زمينه تشرف به مقام عبوديت است.
درباره يكى از علماى بنام شيعه ابن طاووس - رضوان اللَّه عليه - نقل شده است كه روز بلوغش را جشن گرفت، او وقتى از پانزده سالگى وارد شانزدهمين سال زندگى شد دوستان و آشنايان خود را به شكرانه اين كه من نَمُردم و سنّ من به حدّى رسيد كه خداى سبحان با من سخن گفت و از من تكليف طلب كرد، جشن گرفت چون انسان تا قبل از بلوغ، مورد خطاب تكليفى خدا نيست، و به هنگام بلوغ لياقت مىيابد كه مورد خطاب خداى سبحان واقع شود. - اما آيا اين جشن در اسلام مشروعيت دارد و جزو سنن هست يا نه؟ مسأله اى جداگانه است، كسى به قصد ورودِ سنّت اقدام به برگزارى اين مراسم نمى كند، بلكه اين جشن را به شكرانه يک نعمت برگزار مىنمايد. و شايد مرحوم سيد ابن طاووس زير پوشش اطلاقات اوليه كه هر نعمتى به شما رسيده است حقشناس و شاكر باشيد، اين چنين عملى را انجام داده است .بر اين اساس، بلوغ يك شرافت است. آنها كه اهل سلوكند مى گويند ما مشرَّف شديم نه مكلّف، چون زحمت و مشقتى در كار نيست، بلكه شرف در كار است. لذا در مناجات الذاكرين امام سجاد - صلوات اللَّه وسلامه عليه - مى خوانيم «يا من ذكره شرف» اى خدايى كه نام تو مايه شرافت است.
اگر كسى به جايى برسد كه ذكر خدا گويد و در سايه اين ذكر، به ياد خدا و خدا هم به ياد او باشد، شرافتى نصيب او گرديده است، و زن شش سال قبل از مرد به اين شرافت مى رسد. اگر چنانچه به اين نكته دقت شود، قبل از اين كه مرد به راه بيفتد و در صراط مستقيم گام بردارد، زن بخش زيادى از اين راه را طى كرده است. بنابراين هم آن محروميت هايى كه زن در دوران عادت دارد قابل جبران است و هم شش سال قبل از مرد، از همه مزايايى كه مرد محروم است برخوردار مى شود.
در پايان عمر نيز براى زنان غير سادات پس از سن پنجاه سالگى سخن از ايام محروميت نيست و در اين مدت محروميت نيز اولاً، ايام عادت محدود وچند روز بيشتر نيست. ثانياً، آنها كه باردارند و توفيق حمل امانت را دارند نيز محروميت از عبادت شامل آنها نمى شود، چون غالباً عادت با حمل جمع نمى شود. ثالثاً، مدت شش سالى كه زن قبل از بلوغ مرد، بالغه مى شود همه نقصها را ترميم مى كند. بنابراين اگر نقصانى در ايمان باشد و علت آن هم نقص در عبادت باشد، نه تنها قابل جبران است بلكه اگر زن به اين فكر بيفتد كه دوران شش ساله را مغتنم بشمارد عظمتى فزونتر نيز خواهد يافت.
از آنچه گفته شد روشن مى شود سِرّ بيان حضرت امير - سلام اللَّه عليه - در نهج البلاغه كه در وصف زن خطاب به امام مجتبى عليه السلام مى فرمايد:
«فاِنّ المرأة ريحانة وليست بقهرمانة»(1).
يعنى اين كه زن ريحان است، بايد او را زودتر از مرد، تحت تربيت و تكليف قرار داد، در غير اين صورت ضايع مى شود. روايتى ديگر نيز از حضرت صادق - سلام اللَّه عليه - نقل شده است كه مى فرمايد:
«من اتّخذ امرأة فليكرمها فانّما امرأة أحدكم لعبة فمن اتّخذها فلا يضيّعها»(2).
مراد از لعب در روايت، بازيچه و اسباببازى نيست، بلكه يعنى زن ريحانه است اين ريحانه را ضايع نكنيد. اسلام به اولياى مدرسه و منزل دستور مى دهد كه به دخترها بيش از پسرها رسيدگى كنيد. اگر تكليف بر دختر، شش سال قبل از پسر شروع مى شود بنابراين اولياى منزل و مدرسه مسؤوليتشان نسبت به دخترها بيش از پسرهاست.
روى اين تحليل، معلوم مى شود زن براى نماز و راز و نياز، زودتر از مرد آمادگى پيدا مى كند و اگر احياناً راه هاى عاطفى، زمينه هاى انحراف را پيش روى زن قرار دهد، تكاليف عبادى آن راه ها را تعديل مى كند تا مبادا به انحراف برود.
پی نوشتها:
(1) نهج البلاغه، نامه 31.
(2) بحارالانوار، ج103، ص224.
منبع: آیةالله جوادی آملی،زن در آئينه جلال و جمال، صفحات 379 ـ 382.
توفيق زن بيش از مرد است و اگر انسان تنزل كند حداقل بايد بگويد زن همانند مرد است. زيرا تقريباً شش سال قبل از اين كه مرد، مكلف بشود، زن را ذات اقدس اله به حضور پذيرفته است. زن همين كه از نُه سالگى گذشت و وارد دهمين سال زندگى شد، خدا او را به حضور مى پذيرد و با او سخن مى گويد و روزه را بر او واجب مى كند، مناجات هاى او را به عنوان دستور مستحب شرعى گوش مى دهد. آن وقتى كه هنوز مرد به عنوان يك نوجوان مشغول بازى است، زن مشغول راز و نياز و نماز است. شش سال زمينه سازى كردن و از دوران نوجوانى او را به حضور پذيرفتن، نماز را كه عمود دين است بر او واجب كردن، روزه را كه سپر دين است و حج را كه وفد الى اللَّه است و مهمانان در آن سفر به ضيافتگاه خداوند مى روند، بر زن واجب كردن، اينها همه نشانه آن است كه زن براى دريافت فضائل، شايستهتر از مرد است. و اگر اين منطق درست تبيين و اجرا گردد، نتيجتاً معلوم خواهد شد كه زن بالاتر از مرد و لااقل همتاى مرد است.
زن گرچه ممكن است در طى دوران عادت از برخى از عبادت محروم باشد اما تمامى آنها جبرانپذير است، زيرا قضاى روزه ها را به جا مى آورد و براى نماز اگر وضو بگيرد و در مصلّاى خود رو به قبله بنشيند، و به مقدار نماز، ذكر بگويد ثواب نماز را مى برد. همان گونه كه اگر مسافرى پس از خواندن دو ركعت واجب، سى يا چهل بار تسبيحات اربعه را تكرار كند، جبران آن دو ركعت ساقط شده را خواهد كرد. پس اين گونه از فضائل جبرانپذير است.
عمده آن است كه مرد وقتى پانزده سالگى را تمام نمود و وارد شانزدهمين سال زندگى شد، شايستگى خطاب الهى را كسب مى نمايد و قبل از آن چنين لياقتى ندارد، زيرا بلوغ زمينه تشرف به مقام عبوديت است.
درباره يكى از علماى بنام شيعه ابن طاووس - رضوان اللَّه عليه - نقل شده است كه روز بلوغش را جشن گرفت، او وقتى از پانزده سالگى وارد شانزدهمين سال زندگى شد دوستان و آشنايان خود را به شكرانه اين كه من نَمُردم و سنّ من به حدّى رسيد كه خداى سبحان با من سخن گفت و از من تكليف طلب كرد، جشن گرفت چون انسان تا قبل از بلوغ، مورد خطاب تكليفى خدا نيست، و به هنگام بلوغ لياقت مىيابد كه مورد خطاب خداى سبحان واقع شود. - اما آيا اين جشن در اسلام مشروعيت دارد و جزو سنن هست يا نه؟ مسأله اى جداگانه است، كسى به قصد ورودِ سنّت اقدام به برگزارى اين مراسم نمى كند، بلكه اين جشن را به شكرانه يک نعمت برگزار مىنمايد. و شايد مرحوم سيد ابن طاووس زير پوشش اطلاقات اوليه كه هر نعمتى به شما رسيده است حقشناس و شاكر باشيد، اين چنين عملى را انجام داده است .بر اين اساس، بلوغ يك شرافت است. آنها كه اهل سلوكند مى گويند ما مشرَّف شديم نه مكلّف، چون زحمت و مشقتى در كار نيست، بلكه شرف در كار است. لذا در مناجات الذاكرين امام سجاد - صلوات اللَّه وسلامه عليه - مى خوانيم «يا من ذكره شرف» اى خدايى كه نام تو مايه شرافت است.
اگر كسى به جايى برسد كه ذكر خدا گويد و در سايه اين ذكر، به ياد خدا و خدا هم به ياد او باشد، شرافتى نصيب او گرديده است، و زن شش سال قبل از مرد به اين شرافت مى رسد. اگر چنانچه به اين نكته دقت شود، قبل از اين كه مرد به راه بيفتد و در صراط مستقيم گام بردارد، زن بخش زيادى از اين راه را طى كرده است. بنابراين هم آن محروميت هايى كه زن در دوران عادت دارد قابل جبران است و هم شش سال قبل از مرد، از همه مزايايى كه مرد محروم است برخوردار مى شود.
در پايان عمر نيز براى زنان غير سادات پس از سن پنجاه سالگى سخن از ايام محروميت نيست و در اين مدت محروميت نيز اولاً، ايام عادت محدود وچند روز بيشتر نيست. ثانياً، آنها كه باردارند و توفيق حمل امانت را دارند نيز محروميت از عبادت شامل آنها نمى شود، چون غالباً عادت با حمل جمع نمى شود. ثالثاً، مدت شش سالى كه زن قبل از بلوغ مرد، بالغه مى شود همه نقصها را ترميم مى كند. بنابراين اگر نقصانى در ايمان باشد و علت آن هم نقص در عبادت باشد، نه تنها قابل جبران است بلكه اگر زن به اين فكر بيفتد كه دوران شش ساله را مغتنم بشمارد عظمتى فزونتر نيز خواهد يافت.
از آنچه گفته شد روشن مى شود سِرّ بيان حضرت امير - سلام اللَّه عليه - در نهج البلاغه كه در وصف زن خطاب به امام مجتبى عليه السلام مى فرمايد:
«فاِنّ المرأة ريحانة وليست بقهرمانة»(1).
يعنى اين كه زن ريحان است، بايد او را زودتر از مرد، تحت تربيت و تكليف قرار داد، در غير اين صورت ضايع مى شود. روايتى ديگر نيز از حضرت صادق - سلام اللَّه عليه - نقل شده است كه مى فرمايد:
«من اتّخذ امرأة فليكرمها فانّما امرأة أحدكم لعبة فمن اتّخذها فلا يضيّعها»(2).
مراد از لعب در روايت، بازيچه و اسباببازى نيست، بلكه يعنى زن ريحانه است اين ريحانه را ضايع نكنيد. اسلام به اولياى مدرسه و منزل دستور مى دهد كه به دخترها بيش از پسرها رسيدگى كنيد. اگر تكليف بر دختر، شش سال قبل از پسر شروع مى شود بنابراين اولياى منزل و مدرسه مسؤوليتشان نسبت به دخترها بيش از پسرهاست.
روى اين تحليل، معلوم مى شود زن براى نماز و راز و نياز، زودتر از مرد آمادگى پيدا مى كند و اگر احياناً راه هاى عاطفى، زمينه هاى انحراف را پيش روى زن قرار دهد، تكاليف عبادى آن راه ها را تعديل مى كند تا مبادا به انحراف برود.
پی نوشتها:
(1) نهج البلاغه، نامه 31.
(2) بحارالانوار، ج103، ص224.
منبع: آیةالله جوادی آملی،زن در آئينه جلال و جمال، صفحات 379 ـ 382.