پرسش :
تفسير بخشي از مناجات شعبانیه را كه در ذيل آمده است، بيان فرماييد: «الهي هب لي كمال الانقطاع اليك و انرابصار قلوبنا بضياء نظرها...» همچنين تفسير شعر كعب بن مالك كه امام کاظم (ع)به آن تمثل جست، چيست؟ (زعمت كينة ان ستغلب ربها ـ فليغلبّن مغالب الغُلاّب)
پاسخ :
ابتدا ترجمه دعا و سپس به توضيح بخش هايي از آن اشاره مي شود. اين دعا بسيار ژرف و دامنه دار است و شرح كامل و تفسير جامع آن بر فرضي كه در حد توان بشر معمولي باشد، بي ترديد در زبان و قلم نمي گنجد و آنچه در شرح هاي دعاي ماه شعبان گفته مي شود، بيش از توضيحي اجمالي و سر بسته نيست و درك حقيقت آن پوينده و يابنده مي خواهد نه شنونده.
«خداوندا، كمال دلبستگي به خودت را به من ببخش و ديدگان دل ما را با پرتو نظر به خودت نور بخش تا ديدة دل ها حجاب هاي نور را بدرد و به معدن بزرگي برسد و روح هاي ما به درگاه عز قدس تو آويخته گردد.
خدايا، مرا از كساني قرار بده كه صدايشان زدي پس اجابت كردند و به ايشان نظر كردي، پس در برابر جلال تو مدهوش شدند، پس در سرّ با آنان سخن گفتي و آنان آشكارا براي تو عمل كردند.»[1]
مسئله انقطاع الي الله كه برگرفته از آيه « ... و تبتل اليه تبتيلا؛ ... و تنها به او دل ببند.»[2] است، غير از مسئله خلوت و يا صحبت و جمعيت است كه در كتب اخلاقي طرح شده (اشاره است به اين كه در سير و سلوك آيا جدا شدن از خلق و عزلت گزيدن مناسب و بهتر است يا در جمع ديگران بودن)؛
مسئله انقطاع الي الله بريدن و وارستگي انسان از غير خدا در همة ابعاد است؛ به ديگر سخن، در مسئلة انقطاع الي الله وارستن از هر نوع شرك ربوبي و وابستگي و پيوستگي و حاجت بردن به آستان پروردگار متعال است.
عرفا دربارة حجاب هاي نوراني، تفسيرهاي متعددي دارند كه مي تواند به درجات مختلف آن ها اشاره داشته باشد. در روايتي از پيامبر گرامي اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ كه «ان لله تبارك و تعالي سبعين الف حجاب من نور و ظلمة لو كشفها لِاحرقت سبحات وجهه مادونه؛ يعني براي خداي متعال هفتاد هزار حجاب از نور و ظلمت است كه اگر گشوده شود، همه (نظاره گران) را بسوزاند.»؛[3] بنابراين، وراي حجاب هاي نوراني و ظلماني را تنها كساني مي توانند دريابند كه زمينة لازم و مقدمات و شروط نظارة به حقايق را فراهم آورده باشند.
مقصود از حجاب هاي نوراني، حجاب هايي است كه خود هر چند در مرتبه اي ارزش به شمار مي روند، در مرتبه اي ديگر مانع سير و سلوك اند. نمونه حجاب نوراني را مي توان به علم و عمل صالح مانند نماز، روزه، صدقه، و ... مثال زد كه سالك را ممكن است در حجاب عجب فرو برد و منيّتي فرا روي او بسازد.[4]
بيت مورد پرسش از كعب بن مالك انصاري است، هر چند برخي به حسان بن ثابت انصاري نسبت داده اند.[5]
«سخينة» نوعي غذاي قريشي ها بوده كه از روغن و آرد درست مي شده است و در ايام گراني غذا و كمبود آن مي خوردند. قريشي ها به سبب اين غذا سرزنش مي شده اند و به گفته شارحان، كعب قريش را در اين بيت سرزنش كرده است. مي گويد: قريش به خيال خود پنداشته است که مي تواند بر خدا غلبه كند، اگر راست مي گويند به ميدان پهلوانان و قهرمانان بروند و سرافراز بيرون بيايند و غلبه بر خدا پيش كش آنها!
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ محمد بن حسن الطوسي، امالي، ص421، دارالثقافة؛ طبع الاولي، قم، 1414 هجري.
2ـ شرح مناجات شعبانيه، محمد محمدي گيلاني، نشر سايه، 1373.
3ـ جواد نوربخش، فرهنگ نوربخش (اصطلاحات تصوّف)، ج3، ص10ـ11، انتشارات يلدا قلم، چاپ سوم، 1378.
4ـ گوهرين، سيد صادق، شرح اصطلاحات تصوف، ج3و4، ص164ـ169، انتشارات افّار، چاپ اول، 1368.
[1] . مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت، مؤسسه الوفاء، طبع الثانيه، 1404 ق، ج91، ص97ـ99، باب 32، ح12.
[2] . مزمل/81.
[3] . بحارالانوار، همان، ج55، ص45.
[4] . براي آگاهي بيشتر از انواع حجاب ها و به ويژه حجاب هاي نوراني و ظلماني. ر.ك: نوربخش، جواد، فرهنگ نوربخش، اصطلاحات تصوّف، انتشارات يلدا قلم، چاپ سوم، 1378، ج3، ص10ـ11؛ گوهرين، سيد صادق، شرح اصطلاحات تصوف، انتشارات زوّار، چاپ اول، 1368، ج3و4، ص164ـ169.
[5] . بحارالانوار، همان، ج48، ص152.
ابتدا ترجمه دعا و سپس به توضيح بخش هايي از آن اشاره مي شود. اين دعا بسيار ژرف و دامنه دار است و شرح كامل و تفسير جامع آن بر فرضي كه در حد توان بشر معمولي باشد، بي ترديد در زبان و قلم نمي گنجد و آنچه در شرح هاي دعاي ماه شعبان گفته مي شود، بيش از توضيحي اجمالي و سر بسته نيست و درك حقيقت آن پوينده و يابنده مي خواهد نه شنونده.
«خداوندا، كمال دلبستگي به خودت را به من ببخش و ديدگان دل ما را با پرتو نظر به خودت نور بخش تا ديدة دل ها حجاب هاي نور را بدرد و به معدن بزرگي برسد و روح هاي ما به درگاه عز قدس تو آويخته گردد.
خدايا، مرا از كساني قرار بده كه صدايشان زدي پس اجابت كردند و به ايشان نظر كردي، پس در برابر جلال تو مدهوش شدند، پس در سرّ با آنان سخن گفتي و آنان آشكارا براي تو عمل كردند.»[1]
مسئله انقطاع الي الله كه برگرفته از آيه « ... و تبتل اليه تبتيلا؛ ... و تنها به او دل ببند.»[2] است، غير از مسئله خلوت و يا صحبت و جمعيت است كه در كتب اخلاقي طرح شده (اشاره است به اين كه در سير و سلوك آيا جدا شدن از خلق و عزلت گزيدن مناسب و بهتر است يا در جمع ديگران بودن)؛
مسئله انقطاع الي الله بريدن و وارستگي انسان از غير خدا در همة ابعاد است؛ به ديگر سخن، در مسئلة انقطاع الي الله وارستن از هر نوع شرك ربوبي و وابستگي و پيوستگي و حاجت بردن به آستان پروردگار متعال است.
عرفا دربارة حجاب هاي نوراني، تفسيرهاي متعددي دارند كه مي تواند به درجات مختلف آن ها اشاره داشته باشد. در روايتي از پيامبر گرامي اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ كه «ان لله تبارك و تعالي سبعين الف حجاب من نور و ظلمة لو كشفها لِاحرقت سبحات وجهه مادونه؛ يعني براي خداي متعال هفتاد هزار حجاب از نور و ظلمت است كه اگر گشوده شود، همه (نظاره گران) را بسوزاند.»؛[3] بنابراين، وراي حجاب هاي نوراني و ظلماني را تنها كساني مي توانند دريابند كه زمينة لازم و مقدمات و شروط نظارة به حقايق را فراهم آورده باشند.
مقصود از حجاب هاي نوراني، حجاب هايي است كه خود هر چند در مرتبه اي ارزش به شمار مي روند، در مرتبه اي ديگر مانع سير و سلوك اند. نمونه حجاب نوراني را مي توان به علم و عمل صالح مانند نماز، روزه، صدقه، و ... مثال زد كه سالك را ممكن است در حجاب عجب فرو برد و منيّتي فرا روي او بسازد.[4]
بيت مورد پرسش از كعب بن مالك انصاري است، هر چند برخي به حسان بن ثابت انصاري نسبت داده اند.[5]
«سخينة» نوعي غذاي قريشي ها بوده كه از روغن و آرد درست مي شده است و در ايام گراني غذا و كمبود آن مي خوردند. قريشي ها به سبب اين غذا سرزنش مي شده اند و به گفته شارحان، كعب قريش را در اين بيت سرزنش كرده است. مي گويد: قريش به خيال خود پنداشته است که مي تواند بر خدا غلبه كند، اگر راست مي گويند به ميدان پهلوانان و قهرمانان بروند و سرافراز بيرون بيايند و غلبه بر خدا پيش كش آنها!
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ محمد بن حسن الطوسي، امالي، ص421، دارالثقافة؛ طبع الاولي، قم، 1414 هجري.
2ـ شرح مناجات شعبانيه، محمد محمدي گيلاني، نشر سايه، 1373.
3ـ جواد نوربخش، فرهنگ نوربخش (اصطلاحات تصوّف)، ج3، ص10ـ11، انتشارات يلدا قلم، چاپ سوم، 1378.
4ـ گوهرين، سيد صادق، شرح اصطلاحات تصوف، ج3و4، ص164ـ169، انتشارات افّار، چاپ اول، 1368.
[1] . مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت، مؤسسه الوفاء، طبع الثانيه، 1404 ق، ج91، ص97ـ99، باب 32، ح12.
[2] . مزمل/81.
[3] . بحارالانوار، همان، ج55، ص45.
[4] . براي آگاهي بيشتر از انواع حجاب ها و به ويژه حجاب هاي نوراني و ظلماني. ر.ك: نوربخش، جواد، فرهنگ نوربخش، اصطلاحات تصوّف، انتشارات يلدا قلم، چاپ سوم، 1378، ج3، ص10ـ11؛ گوهرين، سيد صادق، شرح اصطلاحات تصوف، انتشارات زوّار، چاپ اول، 1368، ج3و4، ص164ـ169.
[5] . بحارالانوار، همان، ج48، ص152.