چهارشنبه، 25 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

اولين فرقه اي كه بعد از پيامبر (ص) به وجود آمد چه فرقه اي بوده است؟


پاسخ :
آنچه از پرسش فوق فهميده مي شود اين است كه پرسشگر در صدد شناسايي اصيل ترين گروه از مسلمين است كه كدام گروه است؟ به همين دليل اگر بانظر علمي و حقيقت جو، تاريخ را مطالعه كنيم خواهيم ديد كه اصيل ترين گروه، شيعه اماميه مي باشد و با تحقيق مي توان دريافت كه مذهب تشيع انشعابي از اسلام ناب محمّدي ـ صلي الله عليه و آله ـ نيست، بلكه عين اسلام ناب محمّدي ـ صلي الله عليه و آله ـ است. تشيع ادامه اسلام دوران نبوي به رهبري جانشينان آنحضرت يعني ائمه اهل بيت عصمت و طهارت، است. آنچه ائمه كه دوازده گانه در مورد دين و دستورات آن فرموده اند، عين دستورات پيامبر(ص) و قرآن و تفسير آن است و از نزد خود چيزي به آن نيفزوده اند. و چيزي از آن نكاسته اند در سراسر حيات ائمه هيچ نقطه تاريك، سياه و يا انحرافي وجود ندارد.
سابقه تشيع به زمان خود حضرت رسول الله (ص) مي رسد و اين نام را خود آن بزرگوار بر پيروان ائمه(ع) گذاشتند. بجز قاطبه ی عالمان شيعه برخي از دانشمندان اهل سنت هم، چنين عقيده اي دارند؛ محمد كرد علي از علماي اهل سنت مي گويد عده اي از صحابه در عصر پيامبر اكرم(ص) به شيعه علي معروف بودند.[1]
با بررسي احاديث نبوي خواهيم ديد كه نام شيعه پيش از همه به وسيله رسول خدا در احاديث فراواني بر دوستداران علي اطلاق شده كه براي نمونه به تعدادي از آنها اشاره ميكنيم.
1. جلال الدين سيوطي در تفسير آيه «اولئك خير البريّه (آنان بهترين خلايقند)» از قول پيامبر(ص) آورده است كه مراد علي و شيعيان او هستند آنان رستگاران روز قيامتند.[2]
2. پيامبر اكرم به علي فرمود «خدا گناهان شيعيان و دوستداران تو را بخشيده است».[3]
رسول اكرم(ص) فرمود:
هفتاد هزار نفر از امتم بدون حساب وارد بهشت مي شوند، علي(ع) پرسيد آنان كيانند؟ فرمود: آنان شيعيان تو هستند و تو امام آنهايي.[4]
آنگاه كه معاويه بعد از قتل حجر و يارانش حج گذارد و به مدينه آمد، عايشه به او گفت:
«معاويه هنگامي كه حجر و يارانش را كشتي شكيبائيت كجا رفته بود؟ آگاه باش كه از پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ شنيدم كه فرمود جماعتي در محلي به نام «مرج عذراء» كشته مي شوند كه اهل آسمانها به خاطر قتل آنها خشمگين ميگردند.»[5]
علامه بزرگوار طباطبايي نيز در بيان تسميه شيعه و علت علاقه مسلمين راستين به حضرت علي بن ابيطالب چنين مي فرمايند.
«آغاز پيدايش شيعه را كه براي اولين بار به شيعه علي ـ عليه السلام ـ معروف شدند، بايد همان زمان رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ دانست و جريان ظهور و پيشرفت دعوت اسلامي در بيست و سه سال زمان بعثت موجبات زيادي در بر داشت كه طبعاً پيدايش چنين جمعيتي را در ميان ياران پيغمبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ ايجاب مي كرد.
1. پيامبر اكرم در اولين روزهاي بعثت كه به نص قرآن مأموريت يافت كه خويشان نزديكتر خود را به دين خود دعوت نمايد، صريحاً به ايشان فرمود كه هر يك از شما به اجابت دعوت من سبقت گيرد وزير و جانشين و وصي من است، علي ـ عليه السلام ـ پيش از همه مبادرت فرمود و پيغمبر اكرم ايمان او را پذيرفت و وعده هاي خود را تقبل نمود و عادتاً محال است رهبر نهضتي در اولين روز نهضت خود يكي از ياران را به سمت جانشيني خود منصوب كند و به بيگانگان معرفي نمايد، ولي به ياران و دوستان فداكار خود نشناساند... .
2. پيغمبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ به موجب چندين روايت مستفيض و متواتر كه سني و شيعه روايت كرده اند تصريح فرموده كه علي ـ عليه السلام ـ در قول و فعل خود از خطا و معصيت مصون است، هر سخني كه گويد و هر كاري كند با دعوت ديني مطابقت كامل دارد و داناترين مردم به معارف و شرايع اسلام است.
3. علي ـ عليه السلام ـ خدمات گرانبهايي را انجام داده و فداكاري هاي شگفت انگيزي از خود نشان داده است. مثل خوابيدن در بستر پيامبر اكرم در شب هجرت و فتوحاتي كه در جنگ هاي بدر، احد، خندق و خيبر به دست وي صورت گرفته بود كه اگر پاي وي در يكي از اين وقايع در ميان نبود، اسلام و اسلاميان به دست دشمنان حق ريشه كن شده بودند.
4. جريان غدير خم كه پيغمبر اكرم در آن جا علي ـ عليه السلام ـ را به ولايت عامه مردم نصب و معرفي كرده بود و او را مانند خود متولي قرار داده بود... .
بديهي است كه اين امتيازات و فضائل اختصاصي ديگر كه مورد اتفاق همگان بود و علاقه مفرطي كه پيامبر به علي(ع) داشت، طبعاً عده اي از ياران پيامبر را كه شيفته فضيلت و حقيقت بودند بر اين مي داشت كه علي را دوست داشته باشند و به دورش گرد آيند و از وي پيروي كنند، چنان كه عده اي را بر حسد و كينه وا مي داشت. گذشته از همه اين ها نام شيعه علي در كلمات رسول خدا(ص) بسيار آمده است.[6]
حضرت آيت الله كاشف الغطا هم در مورد سابقه تاريخي تشيع مي نويسد:
«اولين كسي كه تخم تشيع را در زمين با بركت اسلام كاشت، شخص شخيص و نفس نفيس آورنده شريعت اسلام بود، يعني تخم تشيع و بذر اسلام را معاً و يكجا پهلو به پهلو و در خط مستوي به خاك نشانيده و برزگر آن شخصاً متعهد مراقبت و آبياري آن بود تا به حد نمو رسيده و در حيات خودش شكوفه كرد و پس از وفاتش ميوه داد.
گواه من در اين دعوي، احاديث شريفه اي است كه از ناحيه علماي سني و طرق معتبر غير شيعي، روايت شده است.
1. سيوطي در كتاب الدر المنثور في تفسير كتاب الله بالمأثور، در تفسير آيه مباركه «اولئك خير البريه» مي گويد: ابن عساكر از جابر بن عبدالله انصاري روايت كرده كه خدمت نبي اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ بوديم كه علي ـ عليه السلام ـ وارد شد. پيغمبر فرمود: قسم به كسي كه جانم در دست او است، اين مرد و شيعه او روز قيامت كامياب هستند و اين آيه نازل شد، به درستي كه كساني كه ايمان آورند و عمل صالح انجام دادند بهترين خلق خدايند.
2. ابن عدي از ابن عباس روايت مي كند، چون آيه 6 سوره بينه (آيه فوق الذكر) نازل شد، رسول اكرم(ص) رو به علي ـ عليه السلام ـ نمود و فرمود: تو و شيعه ات روز قيامت از خدا راضي و خدا از شما راضي است.
ده ها حديث ديگر نيز در اين زمينه وجود دارد كه در كتاب مسند احمد حنبل، خصائص نسائي، و امثال آن ها به وفور يافت مي شود.[7]
بنابراين اولين گروه شيعه در زمان خود پيامبر، حضور داشتند كه ذكر آن گذشت، ولي بعد از وجود مبارك پيامبر اكرم - صلي الله عليه و آله و سلم - عده اي با جمع شدن در سقيفه بني ساعده تخم افتراق را كاشتند كه محصول آن در زمان عثمان به نام اهل سنت و جماعت در قلب امت اسلامي ديده شد.[8]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. شيعه در اسلام. علامه طباطبايي؛
2. فصلنامة تخصصي شيعه شناسي، جلد 1 تا 8.


[1] . خط الشام، مكتبه النوري، دمشق، چاپ سوم، 1983، ج6، ص245.
[2] . سيوطي، جلال الدين، الدر المنثور في التفسير بالمأثور، قم، منشورات مكتبه آيت الله مرعشي ، 1404، ج6، ص379.
[3] . ابن حجر هيثمي مكي، الصواعق المحرقه، مكتبه قاهره، چاپ دوم، 1385، ص232.
[4] . خطيب خوارزمي، المناقب. نجف، منشورات مكتبه الحيدريه، 1385، ص235.
[5] . محرمي، غلامحسن، تاريخ تشيع، قم، انتشارات موسسه آموزشي پژوهشي امام خميني، چاپ اول، 1383، ص45، فصل 2.
[6] . ر.ك: طباطبايي، محمد حسين، شيعه در اسلام، تهران، چاپ زيبا، 1348، ص4 تا 7.
[7] . الكاشف الغطا، محمد حسين، اصل الشيعه و اصولها، ترجمه، عليرضا خسروي، تهران، چاپخانه حيدري، بي تا، ص69 تا 71.
[8] . ر.ك: رباني گلپايگاني، علي، به فرق و مذاهب كلامي، بحث اهل سنت.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.