چهارشنبه، 25 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

در مورد ارتباط تيمور لنگ با نصيريان توضيح دهيد؟


پاسخ :
از آنجا كه فرقة نصيريه طايفه‌اي از جمعيت شيعة اثني عشري است، كه راه غلو را در پيش گرفتند و با اين سلوك، از مسير اصلي منحرف گشتند. دانستن مذهب تيمور و نحوة سلوك وي با شيعيان زمانه خود مي‌تواند پاسخي براي سوال باشد.
در مذهب تيمور، گفته شده كه وي سني و پيرو فقه حنفي است و عمده تحصيلات رسمي وي در مكتب علماي حنفي بوده است و اگر بعضي از مورخين مذهب وي را شيعه پنداشته‌اند، بعلت عدم تتبع كافي در احوالات اين شخصيت شگفت‌آور تاريخي است.
نويسندة كتاب برآمدن و فرمانروايي تيمور مي‌نويسد: « تيمور به دلايل ذيل شيعه نيست. 1ـ محل تولد وي سني‌نشين بود. 2ـ مشاور رسمي، فقهي او عبدالجبار خوارزمي حنفي بود كه تيمور در نمازهاي جماعت به وي اقتدا مي‌كرد. 3ـ روشهاي مذهبي او تركيبي از عناصر شمني تركي و مغولي بود و ريشه در سنت صوفيان داشت. »[1]
هم چنين با وجود آنكه تيمور به ظاهر در تكريم علما و خطبا مي‌كوشيد، هرگز در ميان خطيبان وي يك خطيب شيعه ديده نمي‌شود.
يكي ديگر از محققين در مذهب تيمور مي‌نويسد: تيمور در خراسان سني‌گري را رواج داد، لذا محبت او به اهل بيت و سادات و علويان نشانة تعصب او در تشيع نيست، هر چندكه در مناظراتش در شام، علي ـ عليه السّلام ـ را بر حق دانسته و معاويه را ظالم و يزيد را فاسق شمرده است. اما اينها تشيع او را ثابت نمي‌كند، چرا كه ارادت به اهل بيت در ماوراءالنهر به نحو چشمگيري در ميان اهل سنت وجود داشته و دارد،[2] امروز سنيان تركمن كه حنفي مذهب هم هستند، علاقة خود را به اهل بيت آشكارا اعلام مي‌دارند و امام رضا ـ عليه السّلام ـ را به عنوان «غزل امام» مي‌ستايند. اين مطلب اخير اگرچه صحيح است، اما در مورد تيمور چنين نيست و اگر رگه‌هايي از تشيع مطابق آنچه در ذيل مي‌آيد از تيمور ديده مي‌شود، دلايل ديگري دارد كه اجمالاً به آن پرداخته خواهد شد. در مورد اعمال تيموري آمده است: و امر كردم كه به روضة اميرالمؤمنين شاه مردان علي بن ابيطالب ـ عليه السّلام ـ و امام حسين ـ عليه السّلام ـ و شيخ‌‌‌عبدالقادر و ابوحنيفه و امام موسي كاظم ـ عليه السّلام ـ و امام محمد تقي ـ عليه السّلام ـ و امام علي بن موسي الرضا ـ عليه السّلام ـ در طوس فرش و روشنايي و آش يوميه مقدر سازند.[3]
اينگونه نمايش‌ها از تيمور براي بدست آوردن دل شيعيان و علويان كه در شهرهاي مختلف ايران از جمله سبزوار، ري، قم، طبرستان زندگي مي‌كردند، بوده است تا ضمن آنكه از نيروي قابل توجه آنان در سپاه خود استفاده كند، از خطر قيام و شورش آنها نيز در امان باشد كه در اين راه توفيقاتي نيز بدست آورد. اگرچه بسياري از شيعيان هم عملاً از وي دوري مي‌جستند. اصولاً تيمور ازعنصر مذهب فقط و فقط براي رسيدن به مطامع و اهداف خود استفاده مي‌كرد و چه بسا كه در واقع اعتقاد چنداني هم به دين و مذهب نداشت و اين از برخي اعمال و رفتار وي قابل مشاهده است از جمله آنكه وي در مجالس بزم خود علناً شراب مي‌نوشيد و در يك زمان در حرم خود هشت زن عقدي به طور دائم داشت كه همة اين اعمال طبق نص صريح قرآن، خلاف شرع و حرام است و از شواهد ديگري كه به ابزاري بودن دين براي تيمور حكايت دارد، نحوة تعامل او با گروه‌هاي مختلف شيعي است.
سيد ظهيرالدين مرعشي در مورد علت حمله تيمور به سادات مرعشي چنين مي‌نگارد:
امير، سيد كمال‌الدين را مخاطب كرده، فرمود: من به ولايت شما جهت مال و ملك دنيا نيامدم، به سبب آن آمدم كه مذهب شما بد است، حيف باشد، شما دم از سيادت بزنيد و مذهبي داشته باشيد كه لايق مسلمين نباشد. سيد پرسيد: اي امير ما را چه مذهب است كه بد است؟ امير فرمود: شما سب صحابه مي‌كنيد و رافضي مذهب هستيد.
سيد فرمود: ما متابعت جد و آبادي خود مي‌كنيم، اگر مخالفان جد خود را بد گفته باشيم، غالباً عجب نباشد،[4] نبرد با سادات مرعشي به دلايل ديني مذهبي از تيمور منطقي به نظر نمي‌رسد. ميرخواند اعتقاد دارد كه: امير تيمور در اينجا عوام‌فريبي كرده است و شيعه بودن آنها را بهانه لشكر‌كشي خود به مازندران قرار داده است، چرا كه نمونة ي ديگري در اين دوره داريم و آن خواجه علي مؤيد سربداري، شيعه مذهب است كه تسليم تيمور مي‌شود و تيمور هم با وي خوش‌رفتاري مي‌كند و شيعه بودن وي را، بهانه براي حمله به متصرفات او قرار نمي‌دهد.[5]
نهايت آنكه سندي از ارتباط نصيريه با امير تيمور پيدا نشد، اما از مجموع آنچه گذشت، مي‌توان چنين نتيجه گرفت كه تيمور هرگز علاقه‌اي به شيعه نداشته است و ديني مورد علاقة او بوده كه او را به اهدافش هر چه بيشتر نزديك نمايد و اگر ارتباطي با نصيريه چه نفياً و چه اثباتاً با تيمور گوركاني[6] تصور شود در همين راستا قابل ارزيابي است.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. زندگي شگفت‌آور تيمور، احمد بن محمد بن عربشاه، ترجمة نجاتي.
2. قيام شيعي سربداران. يعقوب آژند.
3. برآمدن و فرمانروايي تيمور، بئاتريس فوربرمنز، محمود صفت‌گل.


[1] . بئاتريس فوربرمنز، برآمدن و فرمانروايي تيمور، ترجمة منصور صفت‌گل. تهران. انتشارات خدمات فرهنگي رسا، چاپ اول. ص 23.
[2] . بارتولد الغ بيك و زمان اوـ ترجمة حسين احمدي‌پور. تبريز، انتشارات چهر، 1336. ص44.
[3] . حسيني تربتي، ابوطالب، تزوكات تيموري، تهران، انتشارات اسلامي، 1342. ص358.
[4] . مرعشي، سيد ظهيرالدين، تاريخ گيلان و ديلمستان، تحقيق منوچهر ستوده، تهران، فرهنگ ايران، 1374، ص 430.
[5] . ميرخواند، روضة الصفا، بينا، بيتا، ج 5، ص 625.
[6] . گوركان در لسان مغولي به معناي داماد است ( تيمور علاقة وافري داشت كه خود را به چنگيز منتسب نمايد و با ازدواج با نوادگان چنگيز اين افتخار را كه مشروعيت سياسي تيمور در قبايل مغول تضمين مي‌كرد براي خود كسب نمايد.)
( اندیشه قم )


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.