پرسش :
وقتي كه تلمود يهود موثق نيست، چه دليلي بر موثق بودن كتب حديثي اسلام وجود دارد؟
پاسخ :
قبل از ورود به پاسخ اشاره اي كوتاه به تلمود مي نمائيم تا زمينة پاسخ فراهم گردد.
تلمود مهمترين مرجع حديثي يهود است. در اين كتاب روايات شفاهي خاخام هاي يهودي، از نسلي به نسل ديگر جمع آوري شده است.
اولين نوشتارهاي تلمود به سال 150 پس از ميلاد بر مي گردد كه يكي از خاخام ها به نام «يوحناس» از خوف اين كه اين تعاليم فراموش شده و دستكاري شود در كتابي به نام «مشنا» جمع آوري نمود.[1] در سال هاي بعد خاخام هاي فلسطين و بابل اضافات زيادي بر آن افزودند، تا سال 216 ميلادي كه يهودا آن را تمام كرد.
بنابراين نام «مشنا» مجموعه روايات جمع آوري شده بين سال هاي 150 تا 216 ميلادي مي باشد. پس از آن علماء يهود حواشي زيادي بر آن زده و شرح هايي نگاشتند و نام آن را «جمادا» نهادند، از مجموعة «مشنا» و «جمادا»، «تلمود» به وجود آمد، اين كتاب تعاليم ديانت يهود و آداب آنهاست.
مشنايي را كه خاخام هاي فلسطين شرح زدند «تلمود اورشليم» و مشنايي كه خاخام هاي بابل شرح زدند «تلمود بابل» نام گرفت، و وقتي به طور مطلق گفته مي شود، منظور تلمود بابل است[2]
1. جايگاه تلمود از نظر يهوديان و كتب احاديث از منظر مسلمين:
اكثر يهوديان تلمود را كتاب منزل و آن را به منزله تورات مي دانند، و معتقدند تورات در طور سينا به صورت مدون به حضرت موسي ـ عليه السّلام ـ اعطاء گرديد، و تلمود شفاهاً بر او نازل شده، حتي بعضي از يهوديان به اين راضي نشده و تلمود را بالاتر از تورات تلقي كرده اند و كسي كه تلمود را رها كرده و فقط به تورات بپردازد را نجات يافته نمي دانند، زيرا معتقدند اقوال تلمود افضل از آن چيزي است كه در شريعت موسي آمده است و مي گويند: "تورات به منزلة نان است و انسان نمي تواند در زندگي فقط با نان زندگي كند، و كسي كه تورات را بدون مشنا و جمادا بخواند، معتقد به خدايي نيست.[3]
همانطور كه بيان شد تلمود از نظر آنان، نازل شدة شفاهي است، در صورتي كه تاريخ چيز ديگري مي گويد. به اين معني كه تلمود حاصل نظرات و مباحثات عالمان و دانشمندان يهود مي باشد و هيچ دليلي بر وحياني بودن آن وجود ندارد.
اما درباره كتب احاديث اسلامي بايد گفت: به اعتقاد مسلمانان اولاً: اين كتاب ها بالاتر از قرآن نيستند، بلكه قرين و كامل كنندهي قرآن بوده و مطلقات آن را تفسير و تقييد مي كنند. ثانياً: همه اين كتب به طور مطلق پذيرفته نيستند، بلكه بايد اسناد روايات بررسي گردد، و بعد از بررسي و اثبات وثاقت راوي و حديث، تنها آن حديثي كه مورد بررسي قرار گرفته و شرائط علم رجال و درايه در آن رعايت شده، پذيرفته مي شود. از نظر مسلمين قرآن با فضيلت ترين كتابي است كه بر پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ نازل شده، و سنت آن حضرت و اوصياي او در ردة دوم و پس از قرآن قرار دارند و اعتبار آن ها با قرآن سنجيده مي شود، نه بالاتر از قرآن. استناد به ظاهر آيات قرآن، در صورتي كه در مقام بيان حكمي است كه روشن است (آيات محكم) قابل اخذ و در متشابهات از روايات كمك گرفته مي شود، لذا بر خلاف نظر يهود، در اسلام خود قرآن به تنهايي قابل اخذ است.
2. همانطور كه اشاره شد، تلمود، حاصل تفاسير و شروح و نظر دانشمندان بابل و فلسطين است، لذا اثري يكدست از يك نويسنده نبوده، و سليقه هاي متفاوتي در آن جمع شده است. و اين اثر در دوره اي طولاني به وجود آمده، كه هدف نهايي هيچ يك از آن ها، و كتابت يك اثر نبوده است.[4]
علاوه بر اين فلسفة به وجود آمدن تلمود، كه سنت شفاهي آنان محسوب مي شود، ناكارآمدي و پاسخگو نبودن نصوص بوده است.[5] در صورتي كه در اسلام، دانشمندان اسلامي روايات را به وجودنياورده اند، بلكه آنها را كه از پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ و اوصياي او، توسط راويان موثق نقل شده، جمع آوري نموده، و با بررسي راويان از حيث وثاقت، در كتب حديثي گرد آمده اند، اين احاديث طبق نيازهاي بشر و در تبيين آيات الهي از سوي پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ و جانشينان او صادر و هيچ سليقه اي از سوي راويان و يا مدّونان كتب در آن ها اعمال نشده است، از طرف ديگر در مقابل عقيدة يهود مبني بر ناكارآمدي شريعت موسي - عليه السلام - مسلمين اعتقاد به كارآمدي شريعت محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ دارند، و آن را پاسخگوي تمام نيازهاي بشر در طول زمان هاي مختلف مي دانند و قرآن و سنت را كافي براي اين كار تلقي مي كنند عالمان ديني با تلاش و اجتهاد در ميان همين آيات و روايات، به نيازهاي روزمره بشر در طول زمان پاسخ مي دهند.
3. راويان در تلمود، اساتيد و دانش پژوهان اند كه حول يك مسأله بحث و اظهار نظر كرده اند، و پرسش و پاسخ آنان به عنوان تعاليم و به صورت تلمود در آمده و بعدها نيز بر آن افزوده شده است، حتي بعضي از نسخه هاي تلمود را از يادداشت هاي طلبه ها در آموزشگاه ها جمع كرده اند.[6] حال اين مباحث تا چه ا ندازه مي تواند در راستاي كتاب الهي باشد مسأله اي است كه بر مشكل توثيق مي افزايد.
اما در كتب حديثي اسلام، اولاً: راويان زنجير وار تا پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ و يا اوصياي او كه از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ نقل مي كنند مي رسند. ثانياً: متن احاديث، همان كلام پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ يا وصي اوست و اظهار نظر راوي در داخل حديث وارد نمي گردد، بنابراين راوي بايد موثق بوده و از نظر حافظه، استعداد، سلامت روان، عدم فساد اعتقادي و... سالم باشد و حديث را مستقيم نقل كند نه نقل به معني، كه در اين صورت بايد متذكر شود تا اصل حديث از نقل به معني و... جدا گردد. بنابراين هيچ شباهتي را نمي توان بين تلمود و كتب حديثي اسلام در اين زمينه نيز پيدا كرد.
4. جمع آوري تلمود پس از 150 سال بعد از ميلاد مسيح شروع و در سال 216 پايان يافت و سپس بر آن حاشيه و شرح زده شد و از آن مشنا و جمادا و از مجموعة آن دو تلمود به وجود آمد.
اين مجموعه نيز در اثر سرگرداني و آوارگي يهود، كه ناشي از اخراج هاي مكرر بود، بسياري از نسخه هاي آن گم شد و يا از دست رفت و نسخه هاي اصيل كمتر باز يافت شد، برخي از نسخه ها نيز توسط مراجع قدرت مصادره گرديد و به هنگام اخراج يهوديان از اسپانيا نيز كه اثر ويرانگري داشت، بسياري از نسخه هاي تلمود در شعله هاي آتش سوخت،[7] و بعدها نيز با ممانعت مكرر از چاپ آن و سانسورهاي زياد كشورهاي اروپايي روبرو گشت. در كل با مسير تاريخي زندگي يهوديان و حوادثي كه بر سر تلمود آمد، اين كتاب از سنديت خارج شد و با اين همه سانسور و تحول، ديگر آن تلمود اصلي در دست نيست. تمام اين ها علاوه بر اين است كه اصل تملود نه كلام پيامبر است و نه كلام وصي او، بلكه اقوال عالمان ديني يهود است.
در مقابل، كتب حديثي اسلام حداقل در مذهب شيعه اولاً حديث از زمان پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ قطع نگرديد و بعد از آن حضرت توسط اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ استمرار يافت و به وسيله اصحاب ايشان و راويان احاديث سينه به سينه و كتاب به كتاب به دست ما رسيده است، ثانياً: از همان زمان پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ كتابت حديث وجود داشته و نسخه هاي آن با تمام تلاش و زحمت حفظ گرديده، علاوه بر اين، اسناد و راويان نيز مورد كنكاش قرار مي گيرند تا به توثيق آنان اطمينان پيدا شود. ثالثاً: اوصياي پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ تا دو قرن و نيم حاضر بوده اند، و بر سير اين احاديث نظارت داشته اند، و تا پايان قرن سوم هجري، به طور مستقيم و در دوران غيبت صغري توسط نائبان آنان با وصي پيامبر در ارتباط بوده اند.
بنابراين نقل از پيامبر و اوصياي او، كتابت حديث از آن زمان، نظارت سه قرني بر اين احاديث توسط اوصياء و توجه تام و دقيق رجاليون در اسناد اين روايات، آن ها را از نظر اطمينان به بالاترين درجه مي رساند، و به هيچ وجه قابل مقايسه با تلمود نيست.
5. كتب حديثي بايد در راستاي كتاب آسماني باشند و صحت و سقم آن ها با كتاب خدا سنجيده شوند، چرا كه اين احاديث در واقع مبيّن آيات الهي اند، از اين نظر نيز تلمود مشكلات فراواني دارد كه مي توان به عنوان مثال، زير سؤال بردن عدالت خدا، نسبت گناه كبيره مانند زنا به انبياء الهي، اتهام خونريزي و آدمكشي به آنان[8] را از زمره اين مشكلات دانست بر خلاف كتاب الهي كه خداوند را منزه از ظلم، و عادل مي داند و انبياء الهي نيز به عنوان پيام رسان خدا عاري از خطا و اشتباه و گناه و مورد اعتماد مي داند، بنابراين چنين تعاليمي با هدف انبياء الهي منافات دارد، زيرا آنان براي اجراي عدالت و هدايت جامعه به سوي خدا آمده اند نه فساد در روي زمين، و تمام انسان ها در پيشگاه خداوند يكسان اند.
اما در كتب حديثي اسلام چنين مساله اي نيست، و اگر حديثي هم بر خلاف كتاب الله باشد، طرد مي شود، مگر اين كه در صدد تخصيص عام يا تقييد مطلقي باشد، آن هم از كلام پيامبر و وصي او، با كنكاش در توثيق و عدم توثيق راويان، بنابراين از نظر خود متون و تعاليم موجود در آن ها نيز، تلمود قابل مقايسه با كتب حديثي نيست.
در نتيجه تلمود با اين همه مشكلات نمي تواند موثق باشد، اما كتب حديثي اسلام با اين همه دقت نظر و استفاده از علم رجال ودرايه براي مطابقت متن و سند با كتاب خدا و... ، از كمال توثيق برخوردارند (البته رواياتي كه از اين سير عبور كند)، در ضمن از نظر شيعه خود كتاب حديثي مطرح نيست، زيرا بايد تمام احاديث آن تك تك مورد ملاحظه و دقت قرار گيرد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. روايت و درايت، سيد محمد امين.
2. آشنايي با اديان بزرگ، حسين توفيقي.
3. درايت حديث، كاظم مديرشانه چي.
[1] . مشنا يعني تكرار شده، زيرا مشنا را تكرار آن چيزي مي دانند كه موسي در تورات آورده بود، و اين شرح و تفسير و تكميل آن است.
[2] . مقارنة الاديان، اليهوديه، دكتر احمد چلبي، ص 265 - 266، نشر مكتبة النهضة المصريه، قاهره، 1273م.
[3] .چلبي، احمد، قارنه الاديان، اليهوديه، نشر مكتبه، النهضه، قاهره، 1273م، ص266-265.
[4] . آدين اشتاين سالتز، سيري در تلمود، ترجمة، باقر طالبي دارابي، نشر مؤسسه اديان و مذاهب، سال 1373 هـ. ش، ص26.
[5] . همان، ص 35.
[6] . سيري در تلمود، ص 120.
[7] . سيري در تلمود، ص 120.
[8] . مقارنه الاديان، ص 267.
( اندیشه قم )
قبل از ورود به پاسخ اشاره اي كوتاه به تلمود مي نمائيم تا زمينة پاسخ فراهم گردد.
تلمود مهمترين مرجع حديثي يهود است. در اين كتاب روايات شفاهي خاخام هاي يهودي، از نسلي به نسل ديگر جمع آوري شده است.
اولين نوشتارهاي تلمود به سال 150 پس از ميلاد بر مي گردد كه يكي از خاخام ها به نام «يوحناس» از خوف اين كه اين تعاليم فراموش شده و دستكاري شود در كتابي به نام «مشنا» جمع آوري نمود.[1] در سال هاي بعد خاخام هاي فلسطين و بابل اضافات زيادي بر آن افزودند، تا سال 216 ميلادي كه يهودا آن را تمام كرد.
بنابراين نام «مشنا» مجموعه روايات جمع آوري شده بين سال هاي 150 تا 216 ميلادي مي باشد. پس از آن علماء يهود حواشي زيادي بر آن زده و شرح هايي نگاشتند و نام آن را «جمادا» نهادند، از مجموعة «مشنا» و «جمادا»، «تلمود» به وجود آمد، اين كتاب تعاليم ديانت يهود و آداب آنهاست.
مشنايي را كه خاخام هاي فلسطين شرح زدند «تلمود اورشليم» و مشنايي كه خاخام هاي بابل شرح زدند «تلمود بابل» نام گرفت، و وقتي به طور مطلق گفته مي شود، منظور تلمود بابل است[2]
1. جايگاه تلمود از نظر يهوديان و كتب احاديث از منظر مسلمين:
اكثر يهوديان تلمود را كتاب منزل و آن را به منزله تورات مي دانند، و معتقدند تورات در طور سينا به صورت مدون به حضرت موسي ـ عليه السّلام ـ اعطاء گرديد، و تلمود شفاهاً بر او نازل شده، حتي بعضي از يهوديان به اين راضي نشده و تلمود را بالاتر از تورات تلقي كرده اند و كسي كه تلمود را رها كرده و فقط به تورات بپردازد را نجات يافته نمي دانند، زيرا معتقدند اقوال تلمود افضل از آن چيزي است كه در شريعت موسي آمده است و مي گويند: "تورات به منزلة نان است و انسان نمي تواند در زندگي فقط با نان زندگي كند، و كسي كه تورات را بدون مشنا و جمادا بخواند، معتقد به خدايي نيست.[3]
همانطور كه بيان شد تلمود از نظر آنان، نازل شدة شفاهي است، در صورتي كه تاريخ چيز ديگري مي گويد. به اين معني كه تلمود حاصل نظرات و مباحثات عالمان و دانشمندان يهود مي باشد و هيچ دليلي بر وحياني بودن آن وجود ندارد.
اما درباره كتب احاديث اسلامي بايد گفت: به اعتقاد مسلمانان اولاً: اين كتاب ها بالاتر از قرآن نيستند، بلكه قرين و كامل كنندهي قرآن بوده و مطلقات آن را تفسير و تقييد مي كنند. ثانياً: همه اين كتب به طور مطلق پذيرفته نيستند، بلكه بايد اسناد روايات بررسي گردد، و بعد از بررسي و اثبات وثاقت راوي و حديث، تنها آن حديثي كه مورد بررسي قرار گرفته و شرائط علم رجال و درايه در آن رعايت شده، پذيرفته مي شود. از نظر مسلمين قرآن با فضيلت ترين كتابي است كه بر پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ نازل شده، و سنت آن حضرت و اوصياي او در ردة دوم و پس از قرآن قرار دارند و اعتبار آن ها با قرآن سنجيده مي شود، نه بالاتر از قرآن. استناد به ظاهر آيات قرآن، در صورتي كه در مقام بيان حكمي است كه روشن است (آيات محكم) قابل اخذ و در متشابهات از روايات كمك گرفته مي شود، لذا بر خلاف نظر يهود، در اسلام خود قرآن به تنهايي قابل اخذ است.
2. همانطور كه اشاره شد، تلمود، حاصل تفاسير و شروح و نظر دانشمندان بابل و فلسطين است، لذا اثري يكدست از يك نويسنده نبوده، و سليقه هاي متفاوتي در آن جمع شده است. و اين اثر در دوره اي طولاني به وجود آمده، كه هدف نهايي هيچ يك از آن ها، و كتابت يك اثر نبوده است.[4]
علاوه بر اين فلسفة به وجود آمدن تلمود، كه سنت شفاهي آنان محسوب مي شود، ناكارآمدي و پاسخگو نبودن نصوص بوده است.[5] در صورتي كه در اسلام، دانشمندان اسلامي روايات را به وجودنياورده اند، بلكه آنها را كه از پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ و اوصياي او، توسط راويان موثق نقل شده، جمع آوري نموده، و با بررسي راويان از حيث وثاقت، در كتب حديثي گرد آمده اند، اين احاديث طبق نيازهاي بشر و در تبيين آيات الهي از سوي پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ و جانشينان او صادر و هيچ سليقه اي از سوي راويان و يا مدّونان كتب در آن ها اعمال نشده است، از طرف ديگر در مقابل عقيدة يهود مبني بر ناكارآمدي شريعت موسي - عليه السلام - مسلمين اعتقاد به كارآمدي شريعت محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ دارند، و آن را پاسخگوي تمام نيازهاي بشر در طول زمان هاي مختلف مي دانند و قرآن و سنت را كافي براي اين كار تلقي مي كنند عالمان ديني با تلاش و اجتهاد در ميان همين آيات و روايات، به نيازهاي روزمره بشر در طول زمان پاسخ مي دهند.
3. راويان در تلمود، اساتيد و دانش پژوهان اند كه حول يك مسأله بحث و اظهار نظر كرده اند، و پرسش و پاسخ آنان به عنوان تعاليم و به صورت تلمود در آمده و بعدها نيز بر آن افزوده شده است، حتي بعضي از نسخه هاي تلمود را از يادداشت هاي طلبه ها در آموزشگاه ها جمع كرده اند.[6] حال اين مباحث تا چه ا ندازه مي تواند در راستاي كتاب الهي باشد مسأله اي است كه بر مشكل توثيق مي افزايد.
اما در كتب حديثي اسلام، اولاً: راويان زنجير وار تا پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ و يا اوصياي او كه از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ نقل مي كنند مي رسند. ثانياً: متن احاديث، همان كلام پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ يا وصي اوست و اظهار نظر راوي در داخل حديث وارد نمي گردد، بنابراين راوي بايد موثق بوده و از نظر حافظه، استعداد، سلامت روان، عدم فساد اعتقادي و... سالم باشد و حديث را مستقيم نقل كند نه نقل به معني، كه در اين صورت بايد متذكر شود تا اصل حديث از نقل به معني و... جدا گردد. بنابراين هيچ شباهتي را نمي توان بين تلمود و كتب حديثي اسلام در اين زمينه نيز پيدا كرد.
4. جمع آوري تلمود پس از 150 سال بعد از ميلاد مسيح شروع و در سال 216 پايان يافت و سپس بر آن حاشيه و شرح زده شد و از آن مشنا و جمادا و از مجموعة آن دو تلمود به وجود آمد.
اين مجموعه نيز در اثر سرگرداني و آوارگي يهود، كه ناشي از اخراج هاي مكرر بود، بسياري از نسخه هاي آن گم شد و يا از دست رفت و نسخه هاي اصيل كمتر باز يافت شد، برخي از نسخه ها نيز توسط مراجع قدرت مصادره گرديد و به هنگام اخراج يهوديان از اسپانيا نيز كه اثر ويرانگري داشت، بسياري از نسخه هاي تلمود در شعله هاي آتش سوخت،[7] و بعدها نيز با ممانعت مكرر از چاپ آن و سانسورهاي زياد كشورهاي اروپايي روبرو گشت. در كل با مسير تاريخي زندگي يهوديان و حوادثي كه بر سر تلمود آمد، اين كتاب از سنديت خارج شد و با اين همه سانسور و تحول، ديگر آن تلمود اصلي در دست نيست. تمام اين ها علاوه بر اين است كه اصل تملود نه كلام پيامبر است و نه كلام وصي او، بلكه اقوال عالمان ديني يهود است.
در مقابل، كتب حديثي اسلام حداقل در مذهب شيعه اولاً حديث از زمان پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ قطع نگرديد و بعد از آن حضرت توسط اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ استمرار يافت و به وسيله اصحاب ايشان و راويان احاديث سينه به سينه و كتاب به كتاب به دست ما رسيده است، ثانياً: از همان زمان پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ كتابت حديث وجود داشته و نسخه هاي آن با تمام تلاش و زحمت حفظ گرديده، علاوه بر اين، اسناد و راويان نيز مورد كنكاش قرار مي گيرند تا به توثيق آنان اطمينان پيدا شود. ثالثاً: اوصياي پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ تا دو قرن و نيم حاضر بوده اند، و بر سير اين احاديث نظارت داشته اند، و تا پايان قرن سوم هجري، به طور مستقيم و در دوران غيبت صغري توسط نائبان آنان با وصي پيامبر در ارتباط بوده اند.
بنابراين نقل از پيامبر و اوصياي او، كتابت حديث از آن زمان، نظارت سه قرني بر اين احاديث توسط اوصياء و توجه تام و دقيق رجاليون در اسناد اين روايات، آن ها را از نظر اطمينان به بالاترين درجه مي رساند، و به هيچ وجه قابل مقايسه با تلمود نيست.
5. كتب حديثي بايد در راستاي كتاب آسماني باشند و صحت و سقم آن ها با كتاب خدا سنجيده شوند، چرا كه اين احاديث در واقع مبيّن آيات الهي اند، از اين نظر نيز تلمود مشكلات فراواني دارد كه مي توان به عنوان مثال، زير سؤال بردن عدالت خدا، نسبت گناه كبيره مانند زنا به انبياء الهي، اتهام خونريزي و آدمكشي به آنان[8] را از زمره اين مشكلات دانست بر خلاف كتاب الهي كه خداوند را منزه از ظلم، و عادل مي داند و انبياء الهي نيز به عنوان پيام رسان خدا عاري از خطا و اشتباه و گناه و مورد اعتماد مي داند، بنابراين چنين تعاليمي با هدف انبياء الهي منافات دارد، زيرا آنان براي اجراي عدالت و هدايت جامعه به سوي خدا آمده اند نه فساد در روي زمين، و تمام انسان ها در پيشگاه خداوند يكسان اند.
اما در كتب حديثي اسلام چنين مساله اي نيست، و اگر حديثي هم بر خلاف كتاب الله باشد، طرد مي شود، مگر اين كه در صدد تخصيص عام يا تقييد مطلقي باشد، آن هم از كلام پيامبر و وصي او، با كنكاش در توثيق و عدم توثيق راويان، بنابراين از نظر خود متون و تعاليم موجود در آن ها نيز، تلمود قابل مقايسه با كتب حديثي نيست.
در نتيجه تلمود با اين همه مشكلات نمي تواند موثق باشد، اما كتب حديثي اسلام با اين همه دقت نظر و استفاده از علم رجال ودرايه براي مطابقت متن و سند با كتاب خدا و... ، از كمال توثيق برخوردارند (البته رواياتي كه از اين سير عبور كند)، در ضمن از نظر شيعه خود كتاب حديثي مطرح نيست، زيرا بايد تمام احاديث آن تك تك مورد ملاحظه و دقت قرار گيرد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. روايت و درايت، سيد محمد امين.
2. آشنايي با اديان بزرگ، حسين توفيقي.
3. درايت حديث، كاظم مديرشانه چي.
[1] . مشنا يعني تكرار شده، زيرا مشنا را تكرار آن چيزي مي دانند كه موسي در تورات آورده بود، و اين شرح و تفسير و تكميل آن است.
[2] . مقارنة الاديان، اليهوديه، دكتر احمد چلبي، ص 265 - 266، نشر مكتبة النهضة المصريه، قاهره، 1273م.
[3] .چلبي، احمد، قارنه الاديان، اليهوديه، نشر مكتبه، النهضه، قاهره، 1273م، ص266-265.
[4] . آدين اشتاين سالتز، سيري در تلمود، ترجمة، باقر طالبي دارابي، نشر مؤسسه اديان و مذاهب، سال 1373 هـ. ش، ص26.
[5] . همان، ص 35.
[6] . سيري در تلمود، ص 120.
[7] . سيري در تلمود، ص 120.
[8] . مقارنه الاديان، ص 267.
( اندیشه قم )