پرسش :
آيا مى توان مرز دقيقى بين تبادل فرهنگى و تهاجم فرهنگى كشيد؟ معيار تشخيص هر كدام چيست و چه زمانى تبادل و تعامل فرهنگى، تبديل به تهاجم فرهنگى مى شود؟
پاسخ :
هر يك از تبادل فرهنگى و تهاجم فرهنگى داراى سه شكل و مرحله ى مهم است كه از اين طريق مى توان آنها را از يكديگر باز شناخت.
اَشكال و مراحل مختلف تهاجم عبارت اند از: تحميل، تخريب و تسليم فرهنگى.
اَشكال و مراحل مختلف تبادل فرهنگى عبارت اند از: گزينش، تحليل و توليد فرهنگى; كه هر يك از اين اشكال را به طور مختصر توضيح مى دهيم:
منظور از گزينش اين است كه هر چيزى را كه از ديگران است نه به طور مطلق رد كنيم و نه بپذيريم. هر فرهنگى اجزاى بسيار متعددى دارد كه ممكن است بعضى از آنها نامطلوب باشد. ما اجزايى را كه مطابق با ارزش هاى فرهنگ خودى است انتخاب مى كنيم.
منظور از تحليل اين است كه آنچه را كه از فرهنگ ديگر گزينش كرده ايم، متناسب با فرهنگ خودى، گوارش و جذب كنيم; به همان صورتى كه يك گياه، عناصر موجود در خاك را جذب كرده، مورد استفاده ى خود قرار مى دهد.
اگر فرهنگى دو مرحله ى گزينش و تحليل را درست انجام دهد، به مرحله اى از رشد و توانايى مى رسد كه مى تواند با توليدات خود، نيازهاى جامعه اش را برطرف سازد.
اگر اجراى هر يك از اين سه مرحله، با مشكل مواجه شود; مثلا تحميل فرهنگى جاى گزينش را بگيرد، يا ورود تخريب گرانه جاى جذب و گوارش صحيح را بگيرد، يا مصرف محض فرهنگ بيگانه جاى توليد فرهنگى را بگيرد، موجب تهاجم فرهنگى مى گردد.[1]
در تحميل فرهنگى، فرهنگ مهاجم، عناصر مفسد را به فرهنگ مورد نظر تحميل مى كند. در تخريب فرهنگى، فرهنگ مهاجم توان و قوه ى تجزيه و تحليل را از فرهنگ مقابل مى گيرد. در تسليم فرهنگى، به تحديد مرزهاى فرهنگى پرداخته، آن را محدود مى سازد.
در مجموع مى توان گفت كه تهاجم فرهنگى، نوعى ارتباط فرهنگى است كه در آن، حداقل، يكى از سه هدف تحميل، تخريب و تسليم فرهنگى تعقيب مى شود; بر خلاف تبادل فرهنگى كه در نهايت، باعث رشد و زايندگى فرهنگ خودى مى شود.[2]
[1]. اصغر افتخارى و على اكبر كمالى; رويكرد دينى در تهاجم فرهنگى، ص 69 ـ 72.
[2]. همان، ص 72 ـ 74.
( اندیشه قم )
هر يك از تبادل فرهنگى و تهاجم فرهنگى داراى سه شكل و مرحله ى مهم است كه از اين طريق مى توان آنها را از يكديگر باز شناخت.
اَشكال و مراحل مختلف تهاجم عبارت اند از: تحميل، تخريب و تسليم فرهنگى.
اَشكال و مراحل مختلف تبادل فرهنگى عبارت اند از: گزينش، تحليل و توليد فرهنگى; كه هر يك از اين اشكال را به طور مختصر توضيح مى دهيم:
منظور از گزينش اين است كه هر چيزى را كه از ديگران است نه به طور مطلق رد كنيم و نه بپذيريم. هر فرهنگى اجزاى بسيار متعددى دارد كه ممكن است بعضى از آنها نامطلوب باشد. ما اجزايى را كه مطابق با ارزش هاى فرهنگ خودى است انتخاب مى كنيم.
منظور از تحليل اين است كه آنچه را كه از فرهنگ ديگر گزينش كرده ايم، متناسب با فرهنگ خودى، گوارش و جذب كنيم; به همان صورتى كه يك گياه، عناصر موجود در خاك را جذب كرده، مورد استفاده ى خود قرار مى دهد.
اگر فرهنگى دو مرحله ى گزينش و تحليل را درست انجام دهد، به مرحله اى از رشد و توانايى مى رسد كه مى تواند با توليدات خود، نيازهاى جامعه اش را برطرف سازد.
اگر اجراى هر يك از اين سه مرحله، با مشكل مواجه شود; مثلا تحميل فرهنگى جاى گزينش را بگيرد، يا ورود تخريب گرانه جاى جذب و گوارش صحيح را بگيرد، يا مصرف محض فرهنگ بيگانه جاى توليد فرهنگى را بگيرد، موجب تهاجم فرهنگى مى گردد.[1]
در تحميل فرهنگى، فرهنگ مهاجم، عناصر مفسد را به فرهنگ مورد نظر تحميل مى كند. در تخريب فرهنگى، فرهنگ مهاجم توان و قوه ى تجزيه و تحليل را از فرهنگ مقابل مى گيرد. در تسليم فرهنگى، به تحديد مرزهاى فرهنگى پرداخته، آن را محدود مى سازد.
در مجموع مى توان گفت كه تهاجم فرهنگى، نوعى ارتباط فرهنگى است كه در آن، حداقل، يكى از سه هدف تحميل، تخريب و تسليم فرهنگى تعقيب مى شود; بر خلاف تبادل فرهنگى كه در نهايت، باعث رشد و زايندگى فرهنگ خودى مى شود.[2]
[1]. اصغر افتخارى و على اكبر كمالى; رويكرد دينى در تهاجم فرهنگى، ص 69 ـ 72.
[2]. همان، ص 72 ـ 74.
( اندیشه قم )