پرسش :
شبهه: به دلیل اینکه امام زمان (عج) زندهاند، تقلید از مراجع جایز نیست!
پاسخ :
شرح شبهه:
در پاكستان بعضی مردم تقليد را جایز نمیدانند و معتقدند چون امام ما زنده هست لذا ما از آن حضرت تقليد میكنيم!
پاسخ:
اینكه گفته شده بعضی از مردم تقلید را جایز نمیدانند چون معتقدند چون امام ما زنده هست و ما از آن حضرت تقلید میكنیم، حرف درستی نمیتواند باشد و تقلید در هر حال برای عامه مردم كه مجتهد نیستند و احكام خدا را از قرآن و روایات نمیتوانند به دست آورند امری لازم و واجب است و به جز آن، راه دیگری وجود ندارد زیرا انسان یا باید مجتهد باشد و یا محتاط باشد و در تمام مسائل احتیاط كند كه امری فوقالعاده شاق و دشواری است و یا مقلد باشد و از آنجایی كه اكثر مردم مجتهد نیستند و احكام و تكلیف خود را از قرآن و احادیت نمیتوانند استخراج كنند لذا وظیفه آنان تقلید است و در غیر این صورت اعمال و رفتار بدون تقلید باطل است و اما اینكه گفته شده بعضی معتقدند ما از خود امام زمان ـ علیهالسلام ـ تقلید میكنیم حرف صحیحی نمیتواند باشد زیرا از زمان ائمه مرسوم بوده است كه هر امامی در زمان خودش افراد مخصوصی داشتند كه در مسائل، مردم را به آنان ارجاع مینمودند چنانكه در حدیث مقبوله عمر بن حنظله حضرت امام صادق علیهالسلام میفرماید:
«نظر كنید به كسانی از شما كه احادیث ما را نقل میكنند و حلال و حرام ما را بیان میكنند و به احكام ما آشنائی دارند، راضی باشید به آنها (حكم آنها را بپذیرید) وقتی آنها حكم ما را بیان كنند و شما از آنان نپذیرید به حكم خداوند دستورات او استخفاف ورزیدهاید و حكم ما را رد نمودهاید و ردّ بر ما ردّ بر خداوند است و ردّ بر خداوند هم شرك به ذات اقدس الهی است.»[1]
این حدیث شریف به طور روشن برای ما بیان میدارد كه كسانی كه حكم خدا را بیان میكنند و آگاه به احكام الله و دستورات او و راه اهلبیت عصمت هستند پذیرش حكم و دستورات آنان بر ما واجب است و اگر حكم آنان را نپذیرفتیم حكم خدا را رد كردهایم و رد حكم خداوند شرک به خداوند است. روشن است كه سفارش و دستورات ائمه علیهمالسلام این بوده است كه مردم را ارجاع میدادند به آنهایی كه آگاهی از مسائل دینی داشتند و حضرت امام حسن عسكری علیهالسلام میفرماید:
«من كان من الفقها صائنا لنفسه مخالفا لهواه مطیعا لامر مولاه فعلی العوام ان یقلدوه؛[2] كسی از فقها و دانشمندان كه نگهدارنده نفس، مخالف هوای نفس و مطیع و پیرو مولاه و خداوند باشد بر عوام است كه از او تقلید كنند.»
این حدیث شریف صریحاً بیان میدارد كه مردم باید از فقها و دانشمندان در احكام الهی تقلید كنند و اگر تقلید از مجتهدان و فقها جایز نمیبود امام خود دستور نمیفرمود كه بر مردم لازم است كه از فقیهی كه این ویژگیها را داشته باشد تقلید كنید، امام علیهالسلام نفرموده است چون ما حضور داریم از ما تقلید كنید و در تمام مسایل خودتان به ما مراجعه كنید و از ما بپرسید این حدیث نیز محكمترین دلیل است بر ردّ آنهایی كه میگویند ما از مجتهد تقلید نمیكنیم زیرا خود امام علیهالسلام دستور به تقلید داده است.
دلیل دیگر در بطلان این استدلال كه چون امام علیهالسلام زنده هست ما از او تقلید میكنیم این است كه امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف از هنگام ولادت در اختفا به سر میبرد و بنا به مصالحی تولد و زندگی او آشكار نبود و بعد از رحلت پدر گرامی، غیبت صغرای آن حضرت آغاز شد.[3]
در آن زمان حضرت چهار نایب خاص داشت كه فقط آنان با حضرت در تماس بودند و مردم مسایل و مشكلات خودشان را از طریق آن چهار نفر حل میكردند و این چهار نفر مسائل را به امام منتقل میكردند و از حضرت جواب میگرفتند و حضرت مستقیماً با مردم در تماس نبود و از دید و انظار مردم پنهان بود و قضیه نیابت این مطلب را اثبات میرساند كه مردم خود مستقیماً به حضرت دسترسی نداشتند و حضرت در خفا زندگی میكرد و به جز افراد ویژه كسی با حضرت در تماس نبود و حضرت این افراد را وكیل خود قرار داده بود تا مردم از طریق آنان مشكلات خودشان را حل كنند. این در زمان غیبت صغری، اما در زمان غیبت كبری یعنی بعد از رحلت آخرین سفیر حضرت كه در سال 329 ه.ق رخ داده است غیبت كبرای حضرت آغاز گردیده و احدی با حضرت مستقیماً در تماس نیست و او را نمیبیند و نمیشناسد پس چگونه میشود كه از آن حضرت تقلید كرد، و این با خرد انسانی سازگای ندارد.
دلیل دیگر بر بطلان استدلال آنهایی كه تقلید از فقها را جایز نمیدانند حدیث شریفی است كه از خود حضرت حجت علیهالسلام وارد شده است كه حضرتش میفرماید:
«و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواة حدیثنا فانّهم حجتی علیكم و انا حجة الله؛ [4] درحوادث (مسائل و رخدادهای به وجود آمده) كه برایتان پیش میآید به ناقلان حدیث ما مراجعه نمایید زیرا آنان حجّت من هستند بر شما و ما حجت خداوندیم.»
طبق این روایت شریف مشاهده میفرمایید كه حضرت مردم را به راویان و ناقلان حدیث كه همان فقها هستند مراجعه داده است و فرموده در احكام و مسائل خودتان به آنان مراجعه نمایید كه آنان حجت مایند بر شما و ما هم حجت خدایم بر آنان و این بهترین دلیل است برحجیت قول فقها و تقلید از آنان.
منابع برای مطالعه بیشتر:
1. سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، مؤسسه امام صادق علیهالسلام
2. منتخب الاثر صافی گلپایگانی، انتشارات حضرت معصومه سلامالله علیها
پینوشتها:
[1]. كلینی، محمد بن یعقوب، كافی، دارالكتب اسلامیه، تهران، ج 7،ص 412.
[2]. حر عاملی، وسائلالشیعه، انتشارات آلالبیت، طبع ثانیه 1414، ج 27، ص 131، ر.ک: طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، انتشارات دارالنعمان، ص 263.
[3]. صافی گلپایگانی، لطفالله، منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر، انتشارات حضرت معصومه سلام الله علیها، قم، طبع ثانیه، 1412، ص 445 پاورقی.
[4]. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، موسسه الوفاء، بیروت، 1403، ج2، ص 90، و ر.ك: نجفی، محمدحسن، جواهرالكلام، دارالكتب الاسلامیه، تهران، طبع ثانیه، 1365، ج 11، ص 190.
شرح شبهه:
در پاكستان بعضی مردم تقليد را جایز نمیدانند و معتقدند چون امام ما زنده هست لذا ما از آن حضرت تقليد میكنيم!
پاسخ:
اینكه گفته شده بعضی از مردم تقلید را جایز نمیدانند چون معتقدند چون امام ما زنده هست و ما از آن حضرت تقلید میكنیم، حرف درستی نمیتواند باشد و تقلید در هر حال برای عامه مردم كه مجتهد نیستند و احكام خدا را از قرآن و روایات نمیتوانند به دست آورند امری لازم و واجب است و به جز آن، راه دیگری وجود ندارد زیرا انسان یا باید مجتهد باشد و یا محتاط باشد و در تمام مسائل احتیاط كند كه امری فوقالعاده شاق و دشواری است و یا مقلد باشد و از آنجایی كه اكثر مردم مجتهد نیستند و احكام و تكلیف خود را از قرآن و احادیت نمیتوانند استخراج كنند لذا وظیفه آنان تقلید است و در غیر این صورت اعمال و رفتار بدون تقلید باطل است و اما اینكه گفته شده بعضی معتقدند ما از خود امام زمان ـ علیهالسلام ـ تقلید میكنیم حرف صحیحی نمیتواند باشد زیرا از زمان ائمه مرسوم بوده است كه هر امامی در زمان خودش افراد مخصوصی داشتند كه در مسائل، مردم را به آنان ارجاع مینمودند چنانكه در حدیث مقبوله عمر بن حنظله حضرت امام صادق علیهالسلام میفرماید:
«نظر كنید به كسانی از شما كه احادیث ما را نقل میكنند و حلال و حرام ما را بیان میكنند و به احكام ما آشنائی دارند، راضی باشید به آنها (حكم آنها را بپذیرید) وقتی آنها حكم ما را بیان كنند و شما از آنان نپذیرید به حكم خداوند دستورات او استخفاف ورزیدهاید و حكم ما را رد نمودهاید و ردّ بر ما ردّ بر خداوند است و ردّ بر خداوند هم شرك به ذات اقدس الهی است.»[1]
این حدیث شریف به طور روشن برای ما بیان میدارد كه كسانی كه حكم خدا را بیان میكنند و آگاه به احكام الله و دستورات او و راه اهلبیت عصمت هستند پذیرش حكم و دستورات آنان بر ما واجب است و اگر حكم آنان را نپذیرفتیم حكم خدا را رد كردهایم و رد حكم خداوند شرک به خداوند است. روشن است كه سفارش و دستورات ائمه علیهمالسلام این بوده است كه مردم را ارجاع میدادند به آنهایی كه آگاهی از مسائل دینی داشتند و حضرت امام حسن عسكری علیهالسلام میفرماید:
«من كان من الفقها صائنا لنفسه مخالفا لهواه مطیعا لامر مولاه فعلی العوام ان یقلدوه؛[2] كسی از فقها و دانشمندان كه نگهدارنده نفس، مخالف هوای نفس و مطیع و پیرو مولاه و خداوند باشد بر عوام است كه از او تقلید كنند.»
این حدیث شریف صریحاً بیان میدارد كه مردم باید از فقها و دانشمندان در احكام الهی تقلید كنند و اگر تقلید از مجتهدان و فقها جایز نمیبود امام خود دستور نمیفرمود كه بر مردم لازم است كه از فقیهی كه این ویژگیها را داشته باشد تقلید كنید، امام علیهالسلام نفرموده است چون ما حضور داریم از ما تقلید كنید و در تمام مسایل خودتان به ما مراجعه كنید و از ما بپرسید این حدیث نیز محكمترین دلیل است بر ردّ آنهایی كه میگویند ما از مجتهد تقلید نمیكنیم زیرا خود امام علیهالسلام دستور به تقلید داده است.
دلیل دیگر در بطلان این استدلال كه چون امام علیهالسلام زنده هست ما از او تقلید میكنیم این است كه امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف از هنگام ولادت در اختفا به سر میبرد و بنا به مصالحی تولد و زندگی او آشكار نبود و بعد از رحلت پدر گرامی، غیبت صغرای آن حضرت آغاز شد.[3]
در آن زمان حضرت چهار نایب خاص داشت كه فقط آنان با حضرت در تماس بودند و مردم مسایل و مشكلات خودشان را از طریق آن چهار نفر حل میكردند و این چهار نفر مسائل را به امام منتقل میكردند و از حضرت جواب میگرفتند و حضرت مستقیماً با مردم در تماس نبود و از دید و انظار مردم پنهان بود و قضیه نیابت این مطلب را اثبات میرساند كه مردم خود مستقیماً به حضرت دسترسی نداشتند و حضرت در خفا زندگی میكرد و به جز افراد ویژه كسی با حضرت در تماس نبود و حضرت این افراد را وكیل خود قرار داده بود تا مردم از طریق آنان مشكلات خودشان را حل كنند. این در زمان غیبت صغری، اما در زمان غیبت كبری یعنی بعد از رحلت آخرین سفیر حضرت كه در سال 329 ه.ق رخ داده است غیبت كبرای حضرت آغاز گردیده و احدی با حضرت مستقیماً در تماس نیست و او را نمیبیند و نمیشناسد پس چگونه میشود كه از آن حضرت تقلید كرد، و این با خرد انسانی سازگای ندارد.
دلیل دیگر بر بطلان استدلال آنهایی كه تقلید از فقها را جایز نمیدانند حدیث شریفی است كه از خود حضرت حجت علیهالسلام وارد شده است كه حضرتش میفرماید:
«و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواة حدیثنا فانّهم حجتی علیكم و انا حجة الله؛ [4] درحوادث (مسائل و رخدادهای به وجود آمده) كه برایتان پیش میآید به ناقلان حدیث ما مراجعه نمایید زیرا آنان حجّت من هستند بر شما و ما حجت خداوندیم.»
طبق این روایت شریف مشاهده میفرمایید كه حضرت مردم را به راویان و ناقلان حدیث كه همان فقها هستند مراجعه داده است و فرموده در احكام و مسائل خودتان به آنان مراجعه نمایید كه آنان حجت مایند بر شما و ما هم حجت خدایم بر آنان و این بهترین دلیل است برحجیت قول فقها و تقلید از آنان.
منابع برای مطالعه بیشتر:
1. سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، مؤسسه امام صادق علیهالسلام
2. منتخب الاثر صافی گلپایگانی، انتشارات حضرت معصومه سلامالله علیها
پینوشتها:
[1]. كلینی، محمد بن یعقوب، كافی، دارالكتب اسلامیه، تهران، ج 7،ص 412.
[2]. حر عاملی، وسائلالشیعه، انتشارات آلالبیت، طبع ثانیه 1414، ج 27، ص 131، ر.ک: طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، انتشارات دارالنعمان، ص 263.
[3]. صافی گلپایگانی، لطفالله، منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر، انتشارات حضرت معصومه سلام الله علیها، قم، طبع ثانیه، 1412، ص 445 پاورقی.
[4]. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، موسسه الوفاء، بیروت، 1403، ج2، ص 90، و ر.ك: نجفی، محمدحسن، جواهرالكلام، دارالكتب الاسلامیه، تهران، طبع ثانیه، 1365، ج 11، ص 190.