پرسش :
منظور از خروج سيد حسنی در زمان ظهور چيست؟
پاسخ :
بر اساس احادیث و روایات، خروج سید حسنی، از نشانههای ظهور حضرت مهدی علیه السّلام است.
امام صادق علیه السّلام فرمودند: سید حسنی جوانی خوش سیماست که از سرزمین دیلم و قزوین برای نصرت و یاری آل محمد صلّی الله علیه و آله قیام مینماید و با بانگی رسا و بیانی شیوا فریاد بر میآورد که به یاری آل محمد صلّی الله علیه و آله برسید و از شما طلب یاری میکند. مردان از طالقان که شوق شدید به جهاد دارند به او پاسخ مثبت میدهند. [1]
شیخ عباس قمی (ره) میفرماید: سید حسنی از اولاد حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام است. او دعوی باطل ندارد و ادعای مهدویت یا نیابت امام زمان بودن را ندارد و مردم را به نفس خود دعوت نمیکند و از شیعیان مخلص ائمه اثنی عشر و تابع دین حق است و در بین مردم مطاع و بزرگ است و در گفتار و کردار موافق با شریعت حقّهی خاتم الانبیاء محمد صلّی الله علیه و آله است، در زمان او کفر و ظلم، عالم را فراگرفته است و مردم از دست ستمگران و فاسقان در اذیت و آزار به سر میبرند. در چنین شرایطی سید حسنی برای نصرت دین استغاثه میکند و مردم او را اجابت نماید. [2]
سید حسنی، پس از دوران طولانی، زمام امور مناطقی را به دست میگیرد و اندکی پیش از ظهور به سوی عراق وکوفه میرود و از دیلم و قزوین تا کوفه زمین را از لوث وجود ظالمان پاک میکند و سرانجام کوفه را محل اقامت خویش قرار میدهد؛ مدتی در کوفه اقامت مینمایند و سپس خبر ظهور مهدی (عج) به ایشان میرسد، سید با یارانش به محضر حضرت مشرف میشوند و از آن حضرت مطالبهی دلایل امامت و موارث انبیاء را مینماید.
امام صادق علیه السّلام می فرماید: به خدا سوگند که آن جوان، حضرت را میشناسد و میداند که او برحق است، لکن مقصودش این است که حقیقت او را بر مردم و یارانش روشن کند، سپس حضرت دلایل امامت و مواریث انبیاء را برای او ظاهر مینماید و معجزاتی از او صادر میشود.
در آن هنگام، سید حسنی و یارانش با آن حضرت بیعت میکنند، مگر چهل هزارنفر که قرآنها با خود دارند و معروف به «زیدیه» میباشند که از بیعت امتناع میورزند. [3]
بیعت و میثاق سید حسنی، و یارانش بعد از قیام، با حضرت مهدی علیه السّلام در عراق و کوفه از مسلمات است، امام علی علیه السّلام فرمودند: حضرت مهدی (عج) بعد از قیام همراه لشکر خویش از مکه به طرف عراق حرکت مینماید. آن گاه سید حسنی با دوازده هزار نفر به آن حضرت ملحق میگردد و حضرت به سید حسنی میفرماید: من از تو به امر حکومت سزاوارترم، سید در جواب میگوید: دلیل و برهان تو چیست؟ حضرت به پرندهای در آسمان اشاره میکند، پرنده به کتف مبارک حضرت فرود میآید و عصای خود را در زمین فرو میبرد و عصا سبز میشود و شاخ و برگ میآورد، آن گاه سید حسنی لشکر خود را تسلیم حضرت مینماید و حسنی پرچمدار و فرماندهی لشکر حضرت میگردد. [4]
امام باقر علیه السّلام نیز فرمودهاند: «حضرت مهدی وارد کوفه میشود و سه پرچم آن جا به اهتزاز است و در برابر حضرت مهدی تسلیم میگردند، یکی از آن سه پرچم، پرچم سید حسنی است.» [5]
پینوشتها:
[1] محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، موسسه الوفاء بیروت، ج 53، ص 15.
[2] شیخ عباس قمی، منتهی الامال، انتشارات فراروی، 1381، ص 1317.
[3] محمد باقر مجلسی، پیشین.
[4] ابن طاووس، الملاحم و الفتن، منشورات الرضی، ص 164، باب 79.
[5] محمد باقر مجلسی، پیشین، ج 53، ص 15 ـ 16.
بر اساس احادیث و روایات، خروج سید حسنی، از نشانههای ظهور حضرت مهدی علیه السّلام است.
امام صادق علیه السّلام فرمودند: سید حسنی جوانی خوش سیماست که از سرزمین دیلم و قزوین برای نصرت و یاری آل محمد صلّی الله علیه و آله قیام مینماید و با بانگی رسا و بیانی شیوا فریاد بر میآورد که به یاری آل محمد صلّی الله علیه و آله برسید و از شما طلب یاری میکند. مردان از طالقان که شوق شدید به جهاد دارند به او پاسخ مثبت میدهند. [1]
شیخ عباس قمی (ره) میفرماید: سید حسنی از اولاد حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام است. او دعوی باطل ندارد و ادعای مهدویت یا نیابت امام زمان بودن را ندارد و مردم را به نفس خود دعوت نمیکند و از شیعیان مخلص ائمه اثنی عشر و تابع دین حق است و در بین مردم مطاع و بزرگ است و در گفتار و کردار موافق با شریعت حقّهی خاتم الانبیاء محمد صلّی الله علیه و آله است، در زمان او کفر و ظلم، عالم را فراگرفته است و مردم از دست ستمگران و فاسقان در اذیت و آزار به سر میبرند. در چنین شرایطی سید حسنی برای نصرت دین استغاثه میکند و مردم او را اجابت نماید. [2]
سید حسنی، پس از دوران طولانی، زمام امور مناطقی را به دست میگیرد و اندکی پیش از ظهور به سوی عراق وکوفه میرود و از دیلم و قزوین تا کوفه زمین را از لوث وجود ظالمان پاک میکند و سرانجام کوفه را محل اقامت خویش قرار میدهد؛ مدتی در کوفه اقامت مینمایند و سپس خبر ظهور مهدی (عج) به ایشان میرسد، سید با یارانش به محضر حضرت مشرف میشوند و از آن حضرت مطالبهی دلایل امامت و موارث انبیاء را مینماید.
امام صادق علیه السّلام می فرماید: به خدا سوگند که آن جوان، حضرت را میشناسد و میداند که او برحق است، لکن مقصودش این است که حقیقت او را بر مردم و یارانش روشن کند، سپس حضرت دلایل امامت و مواریث انبیاء را برای او ظاهر مینماید و معجزاتی از او صادر میشود.
در آن هنگام، سید حسنی و یارانش با آن حضرت بیعت میکنند، مگر چهل هزارنفر که قرآنها با خود دارند و معروف به «زیدیه» میباشند که از بیعت امتناع میورزند. [3]
بیعت و میثاق سید حسنی، و یارانش بعد از قیام، با حضرت مهدی علیه السّلام در عراق و کوفه از مسلمات است، امام علی علیه السّلام فرمودند: حضرت مهدی (عج) بعد از قیام همراه لشکر خویش از مکه به طرف عراق حرکت مینماید. آن گاه سید حسنی با دوازده هزار نفر به آن حضرت ملحق میگردد و حضرت به سید حسنی میفرماید: من از تو به امر حکومت سزاوارترم، سید در جواب میگوید: دلیل و برهان تو چیست؟ حضرت به پرندهای در آسمان اشاره میکند، پرنده به کتف مبارک حضرت فرود میآید و عصای خود را در زمین فرو میبرد و عصا سبز میشود و شاخ و برگ میآورد، آن گاه سید حسنی لشکر خود را تسلیم حضرت مینماید و حسنی پرچمدار و فرماندهی لشکر حضرت میگردد. [4]
امام باقر علیه السّلام نیز فرمودهاند: «حضرت مهدی وارد کوفه میشود و سه پرچم آن جا به اهتزاز است و در برابر حضرت مهدی تسلیم میگردند، یکی از آن سه پرچم، پرچم سید حسنی است.» [5]
پینوشتها:
[1] محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، موسسه الوفاء بیروت، ج 53، ص 15.
[2] شیخ عباس قمی، منتهی الامال، انتشارات فراروی، 1381، ص 1317.
[3] محمد باقر مجلسی، پیشین.
[4] ابن طاووس، الملاحم و الفتن، منشورات الرضی، ص 164، باب 79.
[5] محمد باقر مجلسی، پیشین، ج 53، ص 15 ـ 16.