پرسش :
آيا مخفي بودن قبر حضرت فاطمه ـ س ـ با معلوم نبودن ظهور آقا امام زمان (عج) با هم ارتباطي دارد؟ توضيح دهيد.
پاسخ :
بين مخفي بودن قبر حضرت فاطمه ـ سلام الله عليها ـ با معلوم و معين نبودن وقت ظهور امام عصر (عج) ارتباطي وجود ندارد زيرا عللي كه براي معلوم نبودن وقت ظهور امام ذكر كرده اند غير از ادله اي است كه براي مخفي ماندن قبر حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ ذكر كرده اند.
عامه و خاصه دربارة شبانه دفن شدن و مخفي بودن قبر حضرت فاطمه ـ سلام الله عليها ـ مي نويسند: آنچه مسلم است حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ به امام علي ـ عليه السلام ـ وصيت كردند كه شبانه غسلم بده و كفن كن و نماز بخوان و در تاريكي شب به خاكم سپار و هيچ كس را در اين امور، خبر نكن.[1]
حال چرا آن حضرت چنين وصيت كرد؟ حضرت فاطمه ـ سلام الله عليها ـ از امت اسلامي انتظار داشتند پس از رحلت پيامبر عظيم الشأن اسلام به وصيت آن حضرت در مورد اهل بيتش به خصوص يگانه دخترش نهايت احترام را گذاشته و حقي از او پايمال نشود، اما نه تنها او را احترام نكردند بلكه حاكمان زمان از هيچ ستمي در حق او كوتاهي نكردند، چند ساعت بعد از رحلت جانگذاز پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ در خانة حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ را آتش زدند، محسنش را سقط كردند، فدك را غصب نمودند و صدها جنايت ديگر را عليه او مرتكب شدند كه روح هر آزاده اي را مي رنجاند از اينرو حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ در سن جواني مي ناليد و مدام گريه راه نفسش را مي گرفت و چون به زيارت مزار پدر مي رفت و خاك قبرش را مي بوييد و با آه جانسوز مي گفت: چه باكي است بر كسي كه خاك قبر احمد را بوييده و پس از آن در تمام زندگاني عطر ديگري را نبويد آن قدر مصيبت بر سر من ريخته شد كه اگر به روزها وارد مي شد همة روزها شب تار مي گرديد.[2]
اين وصيت حضرت فاطمه ـ سلام الله عليها ـ و مخفي بودن قبر مطهرش تا اندازه اي پردة ابهام را از روي دردهاي دل او برداشت او با چنين وصيتي مظلوميت، غربت تنها يادگار رسالت را براي شيفتگان حقيقت به يادگار گذاشت.
اگر اين قبر از ديده ها پنهان نمي شد، و امروز همگان محل آرامگاه و حرم او را مي ديدند از كجا به دردهاي كشنده اي كه آن حضرت در كانون سينه مباركش در زير پرده هاي صبر، مخفي نموده و سرانجام غروب آن شمس خاندان رسالت شد، مي رسيديم؟ از چه راهي مي توانستيم ثابت كنيم كه حضرت از دستگاه آن زمان ناراضي بود و از كجا بر ما مسلم مي شد كه حق آن حضرت را غصب نمودند؟ از كجا ظلم و ستم آنها نسبت به پارة جگر رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ بر ما واضح مي شد؟ از كجا به طور مسلم از نقشه ها و كارها و دسيسه بازي ها و حقه و نيرنگ هاي اين خلفا اطلاع حاصل مي كرديم؟
بنابراين معلوم نبودن قبر حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ سندي محكم براي رفتار ظالمانه، حاكمان غاصب زمان نسبت به حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ است و در پرتو همين وصيت حكيمانه بي لياقت بودن جانشين هاي دروغين حضرت رسول ـ صلي الله عليه و آله ـ نيز روشن مي شود در حالي كه براي معين نبودن وقت ظهور حضرت ولي عصر (عج) علل ديگري گفته اند كه به بخشي از آنها اشاره مي كنيم:
سرّي از اسرار است: در پاسخ گويي به اين سؤال همانند بسياري از سؤالات ديگر كه از فكر بشر پنهان است، تنها مي توان از كلام كساني بهره جست كه با نگاه نافذ خود آن سوي پردة غيب را نيز مي بينند. از اينرو دربارة معين نبودن زمان ظهور مي توان گفت همان طور كه پنهان زيستي آخرين ذخيرة الهي به طور قطع از اسرار و رموزي است كه طبق حكمت الهي تحقق يافته است و گفتار معصومين ـ عليه السلام ـ صريح در اين حقيقت است، مشخص نبودن زمان ظهور نيز سري از اسرار الهي است و احاديث معصومين ـ عليهم السلام ـ صريح در اين مدعي است.[3]
2. اگر وقت ظهور معين مي شد بيشتر مردم از اسلام بر مي گشتند:
كليني از امام كاظم ـ عليه السلام ـ ذكر كرده است كه آن حضرت فرمود: «اي علي بن يقطين» تا كنون دويست سال است كه شيعه با اميدها و آرزوها پرورش داده شده است «يقطين پدر علي از موالي بني عباس بود. ايشان به پسرش گفت چرا آنچه به ما گفته شد (خلافت بني عباس) واقع شد ولي آنچه به شما گفته شد، صورت نگرفت؟ علي به او پاسخ داد آنچه به ما و شما گفته شد هر دو از يك جا بيرون آمده است اين كه زمان كار شما فرا رسيد، بنابراين فوراً به شما داده شد و همانطور كه گفته شده بود انجام پذيرفت ولي زمان كار ما فرا نرسيده است. بنابراين ما را به اميد و آرزوها سرگرم نموده اند، زيرا اگر به ما گفته مي شد، امر ظهور دويست يا سيصد سال ديگر اتفاق خواهد افتاد حتماً دل ها سخت مي شد و بيشتر مردم از ايمان به اسلام بر مي گشتند ولي گفتند چه قدر سريع و نزديك است براي آن كه دل هاي مردم به ايمان نزديك شود و فرج را نزديك بنماياند.[4]
3. معين نكردند تا سوء استفاده نشود: اگر وقت ظهور را معين مي كردند علاوه بر آن كه از نظر تربيتي به سود منتظران نبود و آثار تربيتي نداشت «راه سوء استفاده باز مي ماند[5]» و مهدي هاي دروغين پيدا مي شد و تشويش اذهان را سبب مي شد.
4. زمان ظهور را معين نكردند چون وقت ظهور امام زمان (عج) از امور بدائيه است كه امكان پيش و پس افتادنش هست و شايد جلو افتادن امر فرج به جديّت و اهتمام اهل ايمان در دعا كردن براي تعجيل فرج آن حضرت مشروط باشد و دليل بر آن روايتي از امام صادق ـ عليه السلام ـ است كه فرمود: «.... وقتي عذاب و سختي بر بني اسرائيل طول كشيد، به درگاه خداوند چهل روز گريه و ناله كردند پس خداوند به موسي و هارون وحي فرستاد كه بني اسرائيل را خلاص كنند، و از صد و هفتاد سال صرف نظر كرد. امام صادق ـ عليه السلام ـ افزود: شما نيز همين طور اگر اين كار را بكنيد خداوند از ما فرج مي كند ولي اگر چنين نباشد اين امر تا آخرين حد خواهد رسيد.[6]
5. نظام هستي بر مبناي علت و معلول پايه گذاري شده است، و ظهور حضرت مهدي (عج) از اين قاعده كلي خارج نمي باشد يعني يك سري علل و عوامل بايد دست به دست هم دهند تا قضيه ظهور حضرت اتفاق بيفتد و از جمله عللي كه نقش به سزايي در جلو افتادن امر فرج يا تأخير آن دارد عملكرد منتظران و تودة بندگان خداست و چون انسانها در انجام دادن وظايف و يا ترك وظايف خود مختار هستند هرگز نمي توان تاريخ دقيقي را براي پيدايش همة عوامل و به تبع آن تاريخي را براي امر ظهور معين كرد از اينرو مي توان گف فقط خداي بزرگ از تاريخ امر ظهور خبر دارد و بعد از او كساني كه به علم غيب راهي دارند و خداوند آنان را با خبر از علوم غيب مي كند.
بنابر آنچه گفته شد هيچ گونه ملازمه اي بين معين نبودن وقت ظهور و معلوم نبودن قبر حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ وجود ندارد و هر چند هر دو معصومند اما معلوم نبودن قضيه ظهور و مخفي بودن قبر حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ دو مسأله غير مرتبط مي باشند.
براي مطالعة بيشتر:
1. چشم به راه مهدي، جمعي از نويسندگان، روزگارهايي، كامل سليمان، ترجمه علي اكبر مهدي پور.
2. قبر گمشده، داود الهامي، آتش به خانة وحي، سيد محمد حسين بحار.
حديث: امام مهدي (عج): من امان اهل زمينم همانطور كه ستارگان امان اهل آسمان ها هستند.[7]
--------------------------------------------------
[1] . طبرسي، ذخائر العقبي، قاهره، 1356،ص 53، و بلاذري، انسباب الاشراف، قاهره، دارالمعارف، چاپ سوم، ج1،ص 405، بحارالانوار، بيروت الوفاء، چاپ دوم، ج43، ص 192.
[2] . شبلنجي، نورالابصار، بيروت، دارالجيل، 1409، ص 97.
[3] . با كاروان مهدي (عج)، علي كيالها، ص 121، انتشارات اسلام، چاپ الهادي، اول تابستان 81، منتخب الاثر، ص 30، و الغيبه شيخ طوسي به نقل از خلاصة از مطالب ديني اسلام در احوالات امام زمان (عج)، سيد محمد باقر نجفي يزدي، ص 262 مؤسسه انتشارات عصر ظهور، چاپ اول.
[4] . كافي، ج1، ص 369، ح6، نعماني، الغيبه،ص 198، ح14.
[5] . اميني، دادگستر جهان، انتشارات شفق، چاپ قدس، نوبت چاپ 25، ص 218.
[6] . سيد محمد تقي موسوي اصفهاني،مكيال المكارم، ج اول،ترجمه مهدي حائري قزويني، چاپ نگين، ص 410، بحارالانوار، ج52، ص 131.
[7] . كمال الدين، ج 2، ص 239.
( اندیشه قم )
بين مخفي بودن قبر حضرت فاطمه ـ سلام الله عليها ـ با معلوم و معين نبودن وقت ظهور امام عصر (عج) ارتباطي وجود ندارد زيرا عللي كه براي معلوم نبودن وقت ظهور امام ذكر كرده اند غير از ادله اي است كه براي مخفي ماندن قبر حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ ذكر كرده اند.
عامه و خاصه دربارة شبانه دفن شدن و مخفي بودن قبر حضرت فاطمه ـ سلام الله عليها ـ مي نويسند: آنچه مسلم است حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ به امام علي ـ عليه السلام ـ وصيت كردند كه شبانه غسلم بده و كفن كن و نماز بخوان و در تاريكي شب به خاكم سپار و هيچ كس را در اين امور، خبر نكن.[1]
حال چرا آن حضرت چنين وصيت كرد؟ حضرت فاطمه ـ سلام الله عليها ـ از امت اسلامي انتظار داشتند پس از رحلت پيامبر عظيم الشأن اسلام به وصيت آن حضرت در مورد اهل بيتش به خصوص يگانه دخترش نهايت احترام را گذاشته و حقي از او پايمال نشود، اما نه تنها او را احترام نكردند بلكه حاكمان زمان از هيچ ستمي در حق او كوتاهي نكردند، چند ساعت بعد از رحلت جانگذاز پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ در خانة حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ را آتش زدند، محسنش را سقط كردند، فدك را غصب نمودند و صدها جنايت ديگر را عليه او مرتكب شدند كه روح هر آزاده اي را مي رنجاند از اينرو حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ در سن جواني مي ناليد و مدام گريه راه نفسش را مي گرفت و چون به زيارت مزار پدر مي رفت و خاك قبرش را مي بوييد و با آه جانسوز مي گفت: چه باكي است بر كسي كه خاك قبر احمد را بوييده و پس از آن در تمام زندگاني عطر ديگري را نبويد آن قدر مصيبت بر سر من ريخته شد كه اگر به روزها وارد مي شد همة روزها شب تار مي گرديد.[2]
اين وصيت حضرت فاطمه ـ سلام الله عليها ـ و مخفي بودن قبر مطهرش تا اندازه اي پردة ابهام را از روي دردهاي دل او برداشت او با چنين وصيتي مظلوميت، غربت تنها يادگار رسالت را براي شيفتگان حقيقت به يادگار گذاشت.
اگر اين قبر از ديده ها پنهان نمي شد، و امروز همگان محل آرامگاه و حرم او را مي ديدند از كجا به دردهاي كشنده اي كه آن حضرت در كانون سينه مباركش در زير پرده هاي صبر، مخفي نموده و سرانجام غروب آن شمس خاندان رسالت شد، مي رسيديم؟ از چه راهي مي توانستيم ثابت كنيم كه حضرت از دستگاه آن زمان ناراضي بود و از كجا بر ما مسلم مي شد كه حق آن حضرت را غصب نمودند؟ از كجا ظلم و ستم آنها نسبت به پارة جگر رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ بر ما واضح مي شد؟ از كجا به طور مسلم از نقشه ها و كارها و دسيسه بازي ها و حقه و نيرنگ هاي اين خلفا اطلاع حاصل مي كرديم؟
بنابراين معلوم نبودن قبر حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ سندي محكم براي رفتار ظالمانه، حاكمان غاصب زمان نسبت به حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ است و در پرتو همين وصيت حكيمانه بي لياقت بودن جانشين هاي دروغين حضرت رسول ـ صلي الله عليه و آله ـ نيز روشن مي شود در حالي كه براي معين نبودن وقت ظهور حضرت ولي عصر (عج) علل ديگري گفته اند كه به بخشي از آنها اشاره مي كنيم:
سرّي از اسرار است: در پاسخ گويي به اين سؤال همانند بسياري از سؤالات ديگر كه از فكر بشر پنهان است، تنها مي توان از كلام كساني بهره جست كه با نگاه نافذ خود آن سوي پردة غيب را نيز مي بينند. از اينرو دربارة معين نبودن زمان ظهور مي توان گفت همان طور كه پنهان زيستي آخرين ذخيرة الهي به طور قطع از اسرار و رموزي است كه طبق حكمت الهي تحقق يافته است و گفتار معصومين ـ عليه السلام ـ صريح در اين حقيقت است، مشخص نبودن زمان ظهور نيز سري از اسرار الهي است و احاديث معصومين ـ عليهم السلام ـ صريح در اين مدعي است.[3]
2. اگر وقت ظهور معين مي شد بيشتر مردم از اسلام بر مي گشتند:
كليني از امام كاظم ـ عليه السلام ـ ذكر كرده است كه آن حضرت فرمود: «اي علي بن يقطين» تا كنون دويست سال است كه شيعه با اميدها و آرزوها پرورش داده شده است «يقطين پدر علي از موالي بني عباس بود. ايشان به پسرش گفت چرا آنچه به ما گفته شد (خلافت بني عباس) واقع شد ولي آنچه به شما گفته شد، صورت نگرفت؟ علي به او پاسخ داد آنچه به ما و شما گفته شد هر دو از يك جا بيرون آمده است اين كه زمان كار شما فرا رسيد، بنابراين فوراً به شما داده شد و همانطور كه گفته شده بود انجام پذيرفت ولي زمان كار ما فرا نرسيده است. بنابراين ما را به اميد و آرزوها سرگرم نموده اند، زيرا اگر به ما گفته مي شد، امر ظهور دويست يا سيصد سال ديگر اتفاق خواهد افتاد حتماً دل ها سخت مي شد و بيشتر مردم از ايمان به اسلام بر مي گشتند ولي گفتند چه قدر سريع و نزديك است براي آن كه دل هاي مردم به ايمان نزديك شود و فرج را نزديك بنماياند.[4]
3. معين نكردند تا سوء استفاده نشود: اگر وقت ظهور را معين مي كردند علاوه بر آن كه از نظر تربيتي به سود منتظران نبود و آثار تربيتي نداشت «راه سوء استفاده باز مي ماند[5]» و مهدي هاي دروغين پيدا مي شد و تشويش اذهان را سبب مي شد.
4. زمان ظهور را معين نكردند چون وقت ظهور امام زمان (عج) از امور بدائيه است كه امكان پيش و پس افتادنش هست و شايد جلو افتادن امر فرج به جديّت و اهتمام اهل ايمان در دعا كردن براي تعجيل فرج آن حضرت مشروط باشد و دليل بر آن روايتي از امام صادق ـ عليه السلام ـ است كه فرمود: «.... وقتي عذاب و سختي بر بني اسرائيل طول كشيد، به درگاه خداوند چهل روز گريه و ناله كردند پس خداوند به موسي و هارون وحي فرستاد كه بني اسرائيل را خلاص كنند، و از صد و هفتاد سال صرف نظر كرد. امام صادق ـ عليه السلام ـ افزود: شما نيز همين طور اگر اين كار را بكنيد خداوند از ما فرج مي كند ولي اگر چنين نباشد اين امر تا آخرين حد خواهد رسيد.[6]
5. نظام هستي بر مبناي علت و معلول پايه گذاري شده است، و ظهور حضرت مهدي (عج) از اين قاعده كلي خارج نمي باشد يعني يك سري علل و عوامل بايد دست به دست هم دهند تا قضيه ظهور حضرت اتفاق بيفتد و از جمله عللي كه نقش به سزايي در جلو افتادن امر فرج يا تأخير آن دارد عملكرد منتظران و تودة بندگان خداست و چون انسانها در انجام دادن وظايف و يا ترك وظايف خود مختار هستند هرگز نمي توان تاريخ دقيقي را براي پيدايش همة عوامل و به تبع آن تاريخي را براي امر ظهور معين كرد از اينرو مي توان گف فقط خداي بزرگ از تاريخ امر ظهور خبر دارد و بعد از او كساني كه به علم غيب راهي دارند و خداوند آنان را با خبر از علوم غيب مي كند.
بنابر آنچه گفته شد هيچ گونه ملازمه اي بين معين نبودن وقت ظهور و معلوم نبودن قبر حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ وجود ندارد و هر چند هر دو معصومند اما معلوم نبودن قضيه ظهور و مخفي بودن قبر حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ دو مسأله غير مرتبط مي باشند.
براي مطالعة بيشتر:
1. چشم به راه مهدي، جمعي از نويسندگان، روزگارهايي، كامل سليمان، ترجمه علي اكبر مهدي پور.
2. قبر گمشده، داود الهامي، آتش به خانة وحي، سيد محمد حسين بحار.
حديث: امام مهدي (عج): من امان اهل زمينم همانطور كه ستارگان امان اهل آسمان ها هستند.[7]
--------------------------------------------------
[1] . طبرسي، ذخائر العقبي، قاهره، 1356،ص 53، و بلاذري، انسباب الاشراف، قاهره، دارالمعارف، چاپ سوم، ج1،ص 405، بحارالانوار، بيروت الوفاء، چاپ دوم، ج43، ص 192.
[2] . شبلنجي، نورالابصار، بيروت، دارالجيل، 1409، ص 97.
[3] . با كاروان مهدي (عج)، علي كيالها، ص 121، انتشارات اسلام، چاپ الهادي، اول تابستان 81، منتخب الاثر، ص 30، و الغيبه شيخ طوسي به نقل از خلاصة از مطالب ديني اسلام در احوالات امام زمان (عج)، سيد محمد باقر نجفي يزدي، ص 262 مؤسسه انتشارات عصر ظهور، چاپ اول.
[4] . كافي، ج1، ص 369، ح6، نعماني، الغيبه،ص 198، ح14.
[5] . اميني، دادگستر جهان، انتشارات شفق، چاپ قدس، نوبت چاپ 25، ص 218.
[6] . سيد محمد تقي موسوي اصفهاني،مكيال المكارم، ج اول،ترجمه مهدي حائري قزويني، چاپ نگين، ص 410، بحارالانوار، ج52، ص 131.
[7] . كمال الدين، ج 2، ص 239.
( اندیشه قم )