چهارشنبه، 25 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

اگر مخاطب بحث تحدي قرآن از مسلمانان نباشد بلكه از كفار و دشمنان اسلام باشد و ادعاي برآورنده آية مثل قرآن يا بهتر از آن را داشته باشد چه كسي بايد داوري كند كه مطالب آن فرد مثل قرآن است يا نه؟


پاسخ :
ابتدا خوب است برخي از آياتي كه «دال بر تحّدي» است، بررسي شود تا، اولاً سوال روشن‌تر شود ثانياً: زودتر جواب آن بيان شود. از جمله آياتي كه همه انسانها و جنيان را دعوت به مبارزه و همانند آوري كرده، بدين قرارند:
1. در يك‌جا مي‌فرمايد، مانند اين قرآن را بياورد، «قل لئن اجتمعت الانس و الجّن علي ان يأتوا بمثل هذا القرآن لايأتون بمثله و لوكان بعضهم لبعض ظهيراً.»[1] «بگو اگر انسانها و جنيان اتفاق كنند همانند اين قرآن را بياورند، همانند آن را نخواهند آورد، هر چند يكديگر را در اين كار كمك كنند.»
2. گاه فرموده: ده سوره همانند قرآن بياوريد؛ «ام يقولون اقل فأتوا بعشر سور مثله مضتريات و ادعوا من استطعتم من دون الله كنتم صادقين،»[2] «آيا مي‌گويند: «او به دروغ اين (قرآن) را (به خدا) نسبت داده (و ساختگي است)»؟! بگو اگر راست مي‌گوييد، شما هم ده سورة ساختگي همانند اين قرآن بياوريد و تمام كساني را كه مي‌توانيد ـ غير از خدا ـ (براي اين كار) دعوت كنيد.»!
3. و گاه مي‌فرمايد: يك سوره از قرآن بياوريد؛ «و ان كنتم في ريب ممّا نزلنا علي عبدنا فأتو بسورةٍ من مِثله وادعُوا شُهداءَكم من دونِ الله ان كنتم صادقين.»[3] «و اگر دربارة آنچه بر بنده خود (پيامبر) نازل كرده‌ايم شك و ترديد داريد، (دست كم) يك سوره همانند آن بياوريد، و گواهان خود را ـ خير خدا ـ (براي اين كار) فراخوانيد اگر راست مي‌گوييد.» يا در سورة يونس / 38 ـ كه باز دعوت به آوردن يك سوره شده ـ تغبير به «قل فأتو بسورة مثله»شده و كلمة «مِن» در آن نيست.
نكات مهمي كه از اين آيات به دست مي‌آيد و مربوط به سؤال است چنين‌اند:
1. خداوند همه مخلوقاتي را كه داراي شعور و عقل هستند، دعوت به تحدي و مبارزه كرده تا همانند قرآن بياورند، نه فقط كفار و دشمنان ـ كه در سؤال به آن اشاره شده است؛ چرا كه از تعابير «الانس»، «الجنّ» «و ادعوا من استطعتم من دون الله»، «وادعوا شهداءكم من دون الله» (و خلاصه تعبير به: هر كسي غير از خدا)، در مي‌يابيم كه گروه خاصي مراد نيست؛ بلكه همة اقوامي كه داراي عقل و شعورند مي‌توانند مخاطب آيه باشند؛ زيرا اين آيات، احتجاج و معجزه خداوند براي پيامبرش محمد(ص) در برابر مشركان عرب و منافقان و همة كفار ـ چه اهل كتاب و غير آن‌ها ـ و حتي آنهايي كه اسلام را پذيرفته‌اند تا اگر شكي در قرآن يا وحي بر رسول خدا دارند، مي‌توانند امتحان كنند.
2. همان گونه كه از ترتيب ذكر آيات ملاحظه مي‌شود، خداوند در اثبات حقانيت قرآن و پيامبرش در آوردن همانند قرآن بارها تخفيف داده؛ يعني ابتدا دعوت به آوردن «مثل كل قرآن» سپس «ده سوره» و سرانجام «يك سوره»؛ پس تحدي از اشدّ به اخفّ صورت گرفته و معقول است.»[4]
3. از آيات تحدّي استفاده مي‌شود كه «داوران» اين ميدان (ميدان همانندآوري قرآن)، مي توانند همة اديبان و فرهيختگان و اهل فن باشند ـ خواه مسلمان يا غير مسلمان و تركيبي از مسلمان و غير مسلمان ـ، يعني همة كساني كه با وجوه و جنبه‌هاي مختلف اعجاز قرآني و كتاب‌هاي آسماني آشنايي داشته باشند؛ زيرا قرآن داراي وجوهي است، از جمله:
الف: هماهنگي و عدم اختلاف بين آيات و مفاهيمش؛ ب: فصاحت و بلاغت در حدّ اعلي؛ ج: آورندة‌آن كه يك فرد اُمّي و درس نخوانده و مكتب نرفته است. و همچنين داراي امتيازاتي است چون:
گنجاندن معارف بلند در كلماتي كوتاه (مثلاً دربارة مرد و زن و شخصيت و رابطة آن دو مي‌فرمايد: «هنّ لباس لكم و انتم لباس لهنّ» يعني «زنان لباس شما و شما لباس آن ها هستيد.)
ب: شيريني كلام و نفوذش؛ جامعيت آن؛ واقع‌گرايي؛ آهنگ و موسيقي كلام؛ همه گير و جهاني بودن آن؛ جلوة ابدي، رشد فزاينده، معجزه‌اي در دست (كه از نوع سخن و كلمه است و در اختيار همه)، هم معجزه است و هم كتاب دستور و قانون. چيزي به آن افزوده يا از آن كاسته نشده است و مصون از تحريف مي‌باشد[5] اكنون كساني كه با جنبه‌هاي متفاوت كلام و سخن و آرايه‌هاي آن آشنايي دارند و اهل فن و تحقيق اديبند و در علوم معاني و بيان و بديع و...دستي دارند ـ ولو مسلمان نباشند‌ ـ مي‌توانند داوران و قاضيان اين مبارزه باشند؛ البتّه به شرطي كه آن‌ها انسان‌هاي منصف و اهل فن باشند. به عنوان نمونه، در تاريخ آمده كه «وليد» بزرگ‌ترين اديب و حكيم عرب كه از دشمنان اسلام و قرآن است، پس از شنيدن آياتي از قرآن گفت: «به خدا سوگند به تحقيق سخني از محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ شنيدم كه از كلام آدميان و پريان نيست. به راستي براي آن شيريني ويژه‌اي است و بر آن شادابي خاص شاخسارش پرثمر و ريشه‌هايش پر بركت است. راستي كه آن كلام همواره برتري مي‌يابد و كلامي بر آن برتر نمي‌شود.»
وليد و امثال او (كه از دشمنان اسلامند) مي‌تواند يكي از داوران باشد پس هيأت داوران نيز محدود به مسلمانان نمي‌شود بلكه دشمنان و كساني كه مخالف دين اسلام و قرآن هستند مي‌توانند آنچه را به عنوان همانند قرآن عرضه كرده‌اند، با سوره‌هاي قرآن و حتي با فرازهاي سوره‌هاي بزرگ قرآن مقايسه كنند كه آيا با آن برابري مي‌كند يا نه؟
هم چنان كه ما در بحث ادبيات؛ مثلاً قصايد سعدي را با شاعر ديگري چون حافظ مي سنجيم که چرا اين غزل نمي‌تواند غزل حافظ باشد، چه ويژگي‌ها و اسلوب و قواعدي در شعر او هست كه با اين غزل مشكوك سازگار نيست و... به هر جهت، هر اهل فن و اديبي ـ از هر كيش و ديني باشد ـ مي‌تواند جزء داوران اين بحث قرار گيرند؛ شرطي كه اهل اين فن باشند (كارشناس و متخصص باشند) و ثانياً انسان‌هاي منصف باشند در مورد قرآن نيز چنين است؛ مثلاً وقتي «مسيلمة كذاب» به تقليد از سورة كوثر، مي‌سرايد: «انا اعطيناك الجماهر فصلّ لربّك وهاجِر انّ مبغضك رجل كافر» با تقليد از سوره فيل مي‌گويد: «الفيل مالفيل له ذَنَب وَبيل و خرطومٌ طويل» چرا در همان زمان ادبا و صاحب نظران كه مسلماً همه هم مسلمان نبوده‌اند ـ عبارات سخيف و بي‌ارزش او را نمي‌پذيرند يا روز به (ابن مقفّع ايراني) ـ كه او را نابغة كلام عرب خوانده‌اند نقل مي‌كنند كه وي سال‌ها در اين پندار بود تا به معارفه با قرآن برخيزد تا اين‌كه روزي در كوچه، آية 44 سورة هود (و قيل يا ارض ابلعي ما ءك...) را از كودكي شنيد. پس از شنيدن اين آيه چرا از معارفه با قرآن منحرف شد و هر چه يافته و ساخته بود دست شُست؟! احتمالاً اولين كسي كه پي به ضعف و سستي كلام خود برده، خودش بوده؛ چرا كه عظمت قرآن (دست كم از لحاظ بُعد هنري آن) را اهل فن درك مي‌كنند كه او نيز چنين بوده و هم چنين موارد ديگر كه در كتب تفسير و علوم قرآني مفصل ذكر شده و جاي ذكر آن در اين نوشتار مختصر نيست.
امّا جواب بخش آخر سؤال كه آمده: «اگر هيچ مرجعي قابليت تشخيص نداشته باشد» عرض مي‌كنيم كه: با توجه به مطالبي كه بيان شد، چنين چيزي تحقّق خارجي ندارد؛ چرا كه اين كتاب خدا اگر چه فراتر عقول بشري و كلام خالق جهان است. در عين حال به گونه‌اي تنزّل يافته كه بشر آن را درك مي‌كند و در مقام داوري مي‌تواند با كلام مخلوقات و انسان‌ها سنجد و قضاوت كند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. آشنايي با علوم قرآني، حلبي، علي اصغر، دانشگاه پيام نور.
2. تفسير تبيان، شيخ طوسي، ج 1، ذيل آية 23، سو بقره.
3. تفسير الميزان، علامه طباطبايي، محمد حسين، ج 1، ذيل آية 23، بقره.
4. تف نور، قرائتي، محسن، ذيل آيات تحدّي كه در پاسخ نامه آمده.
5. درس‌هايي پيرامون شناخت قرآن، جمعي از نويسندگان (مؤسسة در راه حق). 6. قرآن شناسي، درس‌هاي مصباح يزدي، محمد تقي، ج 1، فصل سوم و فصل چهارم.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . سوره/88.
[2] . هود/ 13.
[3] . بقره/ 23.
[4] . مصباح يزدي، محمد تقي، قرآن شناسي، ج 1، ص 133.
[5]. قرائتي، محسن، تفسير نور، ج 5، صص 199 و 200 و ر.ک: به تفسير الميزان، ذيل آيه 23 از سوره بقره، بخش اعجاز قرآن.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.