پرسش :
آثار و نقش توبه چيست؟
پاسخ :
هر عملي كه از انسان سر ميزند آثار و تبعات خاصّ خود را دارد و توبه هم از اين قانون مستثني نيست و علماي اخلاق نخستين گام بلكه اساسيترين گام براي تهذيب اخلاق و سير الي الله را «توبه» شمردهاند، توبه صفحة قلب را از آلودگيها پاك ميكند، تيرگيها را به روشنايي مبدّل سازد و پشت انسان را از بار سنگين گناه سبك ميكند، و انسان به راحتي ميتواند طريق به سوي خدا را بپيمايد.
مرحوم فيض كاشاني ميفرمايد: توبه از گناه و بازگشت به سوي ستّار العيوب و علّام العيوب آغاز راه سالكين و سرماية پيروزمندان و نخستين گام مريدان و كليه علاقمندان و مطلع برگزيدگان و برگزيدة مقرّبان است و توبه نقش اساسي در دين دارد، چرا كه دين و مذهب انسان را به جدا شدن از بديها و بازگشت به خيرات دعوت ميكند و حقيقت توبه هم جز اين نيست.[1]
معناي لغوي و اصطلاحي توبه:
توبه در لغت به معناي رجوع، بازگشتن و برگشتن است.[2]
ملا احمد نراقي ميگويد: توبه ضد اصرار بر معاصي است. اصل توبه بازگشت به سوي خدا و رجوع به سوي اوست.[3]
توبه در اصطلاح هم تعريف خاصّ خود را دارد. عالم فرزانه ملااحمد نراقي، معناي اصطلاحي توبه را چنين بيان كرده است: توبه به معناي بازگشت به خداست. با خالي ساختن دل از قصد معصيت و رجوع كردن به درگاه الهي و نزديك شدن به او و تصميم بر ترك گناه در حال و انجام ندادن آن و عزم بر ترك گناه در آينده.[4]
آثار و بركات توبه:
توبه هر گاه حقيقي و واقعي باشد، و از اعماق جان برخيزد و جامع شرايط باشد، به يقين مقبول درگاه خدا ميشود، و آثار و بركاتش نمايان ميگردد.
توبه كاران واقعي، خود را از مجالس گناه دور ميدارند و از عواملي كه گناه را وسوسه و تداعي ميكند، برحذر ميباشند.
آثار و بركات توبه زياد است و در آيات قرآن كريم و روايات معصومين ـ عليهم السّلام ـ به طور گسترده به آنها اشاره شده است و ما در اين جا به نمونهاي از آنها به طور اجمال ميپردازيم.
1. توبه باعث محو گناهان ميشود و آنها را نابود ميكند. قرآن كريم ميفرمايد: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَي اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً عَسى رَبُّكُمْ أَنْ يُكَفِّرَ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ»؛ اي كساني كه ايمان آوردهايد توبة نصوح به درگاه الهي بكنيد، اميد است با اين كار، پروردگارتان گناهانتان را بپوشاند.[5]
2. بركات آسمان و زمين بر توبه كاران نازل ميشود. قرآن كريم ميفرمايد: «به آنها (قوم نوح) گفتم از پروردگار خويش آمرزش بطلبيد كه او بسيار آمرزنده است تا بارانهاي پربركت آسمان را پي در پي بر شما بفرستد و اموال و فرزندانتان را فزوني بخشد، و باغهاي سرسبز و نهرهاي جاري در اختيارتان قرار دهد».[6]
3. نه تنها توبه گناه را ميپوشاند و از بين ميبرد، بلكه آن را مبدّل به حسنه ميكند. قرآن كريم ميفرمايد كه: «إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ»؛[7] مگر كساني كه توبه كنند و ايمان آورند و عمل صالح انجام دهند كه خداوند گناهان آنان را به حسانات تبديل ميكند».
4. امام صادق ـ عليه السّلام ـ ميفرمايد: «هر گاه توبه كاملا خالص باشد، خداوند آن چنان آثار گناه را ميپوشاند كه حتي فرشتگاني را كه مأمور ثبت اعمال او هستند به فراموشي واداشته ميشوند و به اعضاي پيكر او كه مأمور گواهي بر اعمال وي در قيامتنتد دستور داده ميشود كه گناهان او را ، مستور بدارند، و به زمين كه گناه بر آن كرده و گواه بر عمل او در قيامت است نيز فرمان ميدهند كه آن عمل را كتمان كند به گونهاي كه روز قيامت هنگامي كه در صحنة رستاخير حضور مييابد، هيچ كس و هيچ چيز برضدّ او گواهي نخواهد داد.»[8]
5. توبه سبب استجابت دعاست:
از حضرت امام سجاد ـ عليه السّلام ـ روايت است كه فرمود: مردي خاندان خود را به كشتي سوار كرد و به دريا رفت، كشتي آنها شكست و از كساني كه در كشتي بودند، جز همسر آن مرد كسي نجات نيافت. آن زن بر تخته پارهاي كشتي نشست و امواج او را به يكي از جزيرهها برد. در آن جزيره مردي راهزن بود كه همة كارهاي ناشايست را مرتكب شده بود. آن مرد يك موقع ديد زني بالاي سر او ايستاده، سر به سوي او برداشت و گفت: آدمي زاده هستي يا پري؟ گفت: آدمي زادهام. با او سخني نگفت و چون قصد زنا با او كرد، آن زن بر خود لرزيد. راهزن گفت: چرا به خود ميترسي؟ در پاسخ گفت: از خدا ميترسم و اشاره به آسمان كرد، آن مرد گفت: تاكنون چنين كاري كردهاي؟ گفت: به عزّت خدا سوگند خير، مرد راهزن گفت: تو چنين از خدا ميترسي، با اين كه از اين كار هيچ نكردهاي و من اكنون تو را به زور بر آن داشتم، به خدا قسم كه من سزاوارترم بدين ترس و هراس، پس پشيمان شد و به خانهاش روانه گرديد. همتي جز توبه از گناهان و بازگشت به سوي او نداشت، در راهي كه ميرفت راهبي به او برخورد، با هم ميرفتند و گرمي آفتاب آنها را داغ ميكرد. راهب به آن جوان گفت: دعا كن تا خدا بر سر ما سايه اندازد و آفتاب ما را نسوزاند، جوان گفت: من براي خود نزد خدا حسنهاي نميبينم تا دليري كنم و از او چيزي بخواهم. راهب گفت: پس دعا ميكنم تو آمين بگو. راهب شروع كرد به دعا و جوان آمين گفت. در آن حال ابري بر آنها سايه انداخت و زير ساية ابر مقداري با هم راه رفتند تا راهشان جدا شد و راهب ديد آن ابرها بر سر آن جوان حركت ميكند، علت را پرسيد و گفت تو چه كار كردهاي، جوان ماجرا را شرح داد و راهب گفت: توبة تو مستجاب شده است و لذا دعاي تو هم قبول شده است و لذا بعد از اين مواظب باش خلف توبه نكن.[9]
منبع براي مطالعة بيشتر
1. ناصر مكارم شيرازي، اخلاق در قرآن، انتشارات مدرسه امام علي بن ابيطالب، ج 1، ص 1377.
2. عليرضا حسني، توبه در قرآن و سنّت، نشر رايزن، 1378.
3. انتشارات سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، توبه انقلابهاي دروني عليه خويش، 1361.
4. محسن فيض كاشاني، المحجة البيضاء، مكتبة الصدوق، 1342، ج 7.
قال امير المؤمنين علي ـ عليه السّلام ـ :
هر كه زمانش پايان گرفته خواهان مهلت است و هر كه مهلت دارد با امروز و فردا كردن كوتاهي ميكند.
(شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد، دار احياء التراث الكتب العربيه، 1379، ص 214)
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . فيض كاشاني، المحجة البيضاء، مكتبة الصدوق، 1342، ج 7، ص 7.
[2] . ابوالحسن احمد بن فارس بن زكريا، مقابيس اللغة، مكتب الاعلام الاسلامي، 1404 هجري، ج 1، ص 357.
[3] . ملا احمد نراقي، معراج السعادة، انتشارات هجرت، 1371، ص 674.
[4] . ملا احمد نراقي، معراج السعادة، انتشارات هجرت، 1371، ص 674.
[5] . تحريم، 8.
[6] . نوح، 10 و 11 و 12.
[7] . فرقان، 70.
[8] . كليني، اصول كافي، دار الكتب الاسلاميه، 1388 ق، ج 2، ص 430، (باب التوبة).
[9] . مجلسي، بحار الانوار، موسسه الوفاء، 1403 ق، ج 14، ص 507.
هر عملي كه از انسان سر ميزند آثار و تبعات خاصّ خود را دارد و توبه هم از اين قانون مستثني نيست و علماي اخلاق نخستين گام بلكه اساسيترين گام براي تهذيب اخلاق و سير الي الله را «توبه» شمردهاند، توبه صفحة قلب را از آلودگيها پاك ميكند، تيرگيها را به روشنايي مبدّل سازد و پشت انسان را از بار سنگين گناه سبك ميكند، و انسان به راحتي ميتواند طريق به سوي خدا را بپيمايد.
مرحوم فيض كاشاني ميفرمايد: توبه از گناه و بازگشت به سوي ستّار العيوب و علّام العيوب آغاز راه سالكين و سرماية پيروزمندان و نخستين گام مريدان و كليه علاقمندان و مطلع برگزيدگان و برگزيدة مقرّبان است و توبه نقش اساسي در دين دارد، چرا كه دين و مذهب انسان را به جدا شدن از بديها و بازگشت به خيرات دعوت ميكند و حقيقت توبه هم جز اين نيست.[1]
معناي لغوي و اصطلاحي توبه:
توبه در لغت به معناي رجوع، بازگشتن و برگشتن است.[2]
ملا احمد نراقي ميگويد: توبه ضد اصرار بر معاصي است. اصل توبه بازگشت به سوي خدا و رجوع به سوي اوست.[3]
توبه در اصطلاح هم تعريف خاصّ خود را دارد. عالم فرزانه ملااحمد نراقي، معناي اصطلاحي توبه را چنين بيان كرده است: توبه به معناي بازگشت به خداست. با خالي ساختن دل از قصد معصيت و رجوع كردن به درگاه الهي و نزديك شدن به او و تصميم بر ترك گناه در حال و انجام ندادن آن و عزم بر ترك گناه در آينده.[4]
آثار و بركات توبه:
توبه هر گاه حقيقي و واقعي باشد، و از اعماق جان برخيزد و جامع شرايط باشد، به يقين مقبول درگاه خدا ميشود، و آثار و بركاتش نمايان ميگردد.
توبه كاران واقعي، خود را از مجالس گناه دور ميدارند و از عواملي كه گناه را وسوسه و تداعي ميكند، برحذر ميباشند.
آثار و بركات توبه زياد است و در آيات قرآن كريم و روايات معصومين ـ عليهم السّلام ـ به طور گسترده به آنها اشاره شده است و ما در اين جا به نمونهاي از آنها به طور اجمال ميپردازيم.
1. توبه باعث محو گناهان ميشود و آنها را نابود ميكند. قرآن كريم ميفرمايد: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَي اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً عَسى رَبُّكُمْ أَنْ يُكَفِّرَ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ»؛ اي كساني كه ايمان آوردهايد توبة نصوح به درگاه الهي بكنيد، اميد است با اين كار، پروردگارتان گناهانتان را بپوشاند.[5]
2. بركات آسمان و زمين بر توبه كاران نازل ميشود. قرآن كريم ميفرمايد: «به آنها (قوم نوح) گفتم از پروردگار خويش آمرزش بطلبيد كه او بسيار آمرزنده است تا بارانهاي پربركت آسمان را پي در پي بر شما بفرستد و اموال و فرزندانتان را فزوني بخشد، و باغهاي سرسبز و نهرهاي جاري در اختيارتان قرار دهد».[6]
3. نه تنها توبه گناه را ميپوشاند و از بين ميبرد، بلكه آن را مبدّل به حسنه ميكند. قرآن كريم ميفرمايد كه: «إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ»؛[7] مگر كساني كه توبه كنند و ايمان آورند و عمل صالح انجام دهند كه خداوند گناهان آنان را به حسانات تبديل ميكند».
4. امام صادق ـ عليه السّلام ـ ميفرمايد: «هر گاه توبه كاملا خالص باشد، خداوند آن چنان آثار گناه را ميپوشاند كه حتي فرشتگاني را كه مأمور ثبت اعمال او هستند به فراموشي واداشته ميشوند و به اعضاي پيكر او كه مأمور گواهي بر اعمال وي در قيامتنتد دستور داده ميشود كه گناهان او را ، مستور بدارند، و به زمين كه گناه بر آن كرده و گواه بر عمل او در قيامت است نيز فرمان ميدهند كه آن عمل را كتمان كند به گونهاي كه روز قيامت هنگامي كه در صحنة رستاخير حضور مييابد، هيچ كس و هيچ چيز برضدّ او گواهي نخواهد داد.»[8]
5. توبه سبب استجابت دعاست:
از حضرت امام سجاد ـ عليه السّلام ـ روايت است كه فرمود: مردي خاندان خود را به كشتي سوار كرد و به دريا رفت، كشتي آنها شكست و از كساني كه در كشتي بودند، جز همسر آن مرد كسي نجات نيافت. آن زن بر تخته پارهاي كشتي نشست و امواج او را به يكي از جزيرهها برد. در آن جزيره مردي راهزن بود كه همة كارهاي ناشايست را مرتكب شده بود. آن مرد يك موقع ديد زني بالاي سر او ايستاده، سر به سوي او برداشت و گفت: آدمي زاده هستي يا پري؟ گفت: آدمي زادهام. با او سخني نگفت و چون قصد زنا با او كرد، آن زن بر خود لرزيد. راهزن گفت: چرا به خود ميترسي؟ در پاسخ گفت: از خدا ميترسم و اشاره به آسمان كرد، آن مرد گفت: تاكنون چنين كاري كردهاي؟ گفت: به عزّت خدا سوگند خير، مرد راهزن گفت: تو چنين از خدا ميترسي، با اين كه از اين كار هيچ نكردهاي و من اكنون تو را به زور بر آن داشتم، به خدا قسم كه من سزاوارترم بدين ترس و هراس، پس پشيمان شد و به خانهاش روانه گرديد. همتي جز توبه از گناهان و بازگشت به سوي او نداشت، در راهي كه ميرفت راهبي به او برخورد، با هم ميرفتند و گرمي آفتاب آنها را داغ ميكرد. راهب به آن جوان گفت: دعا كن تا خدا بر سر ما سايه اندازد و آفتاب ما را نسوزاند، جوان گفت: من براي خود نزد خدا حسنهاي نميبينم تا دليري كنم و از او چيزي بخواهم. راهب گفت: پس دعا ميكنم تو آمين بگو. راهب شروع كرد به دعا و جوان آمين گفت. در آن حال ابري بر آنها سايه انداخت و زير ساية ابر مقداري با هم راه رفتند تا راهشان جدا شد و راهب ديد آن ابرها بر سر آن جوان حركت ميكند، علت را پرسيد و گفت تو چه كار كردهاي، جوان ماجرا را شرح داد و راهب گفت: توبة تو مستجاب شده است و لذا دعاي تو هم قبول شده است و لذا بعد از اين مواظب باش خلف توبه نكن.[9]
منبع براي مطالعة بيشتر
1. ناصر مكارم شيرازي، اخلاق در قرآن، انتشارات مدرسه امام علي بن ابيطالب، ج 1، ص 1377.
2. عليرضا حسني، توبه در قرآن و سنّت، نشر رايزن، 1378.
3. انتشارات سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، توبه انقلابهاي دروني عليه خويش، 1361.
4. محسن فيض كاشاني، المحجة البيضاء، مكتبة الصدوق، 1342، ج 7.
قال امير المؤمنين علي ـ عليه السّلام ـ :
هر كه زمانش پايان گرفته خواهان مهلت است و هر كه مهلت دارد با امروز و فردا كردن كوتاهي ميكند.
(شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد، دار احياء التراث الكتب العربيه، 1379، ص 214)
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . فيض كاشاني، المحجة البيضاء، مكتبة الصدوق، 1342، ج 7، ص 7.
[2] . ابوالحسن احمد بن فارس بن زكريا، مقابيس اللغة، مكتب الاعلام الاسلامي، 1404 هجري، ج 1، ص 357.
[3] . ملا احمد نراقي، معراج السعادة، انتشارات هجرت، 1371، ص 674.
[4] . ملا احمد نراقي، معراج السعادة، انتشارات هجرت، 1371، ص 674.
[5] . تحريم، 8.
[6] . نوح، 10 و 11 و 12.
[7] . فرقان، 70.
[8] . كليني، اصول كافي، دار الكتب الاسلاميه، 1388 ق، ج 2، ص 430، (باب التوبة).
[9] . مجلسي، بحار الانوار، موسسه الوفاء، 1403 ق، ج 14، ص 507.