پرسش :
فلسفه واجب شدن نماز چیست؟
پاسخ :
1ـ هشام بن حکم میگوید: از امام صادق ـ علیهالسلام ـ پرسیدم چرا نماز واجب شده است با آنکه مردم را از کار و رسیدن به مشکلات و نیازهایشان باز میدارد و باعث زحمت و رنج جسمی آنها میشود؟ حضرت در پاسخ فرمود:
«اگر به مردم به غیر از آمدن دین و وجود قرآن در بین آنها تذکری داده نمیشد و بدون یاد و خاطره پیامبر اکرم ـ صلیالله علیه وآله وسلم ـ رها میشدند، به همان سرنوشت پیروان ادیان پیشین دچار میشدند؛ آنها برای خود دینی و کتابی داشتند و عدهای را به سوی آیین خود فرا خواندند و در راه آن، جنگیدند. اما با رفتن آنها، دین و آیینشان هم کهنه شد و از بین رفت. خدای تبارک و تعالی چنین خواست که مسلمانان نام و یاد پیامبر اکرم ـ صلیالله علیه وآله وسلم ـ و دین او را از یاد نبرند. از این رو نماز را بر ایشان واجب فرمود تا روزی پنج مرتبه به یاد او باشند و نامش را بر زبان آورند و نماز و یاد خدا از آنان خواسته شد تا مبادا از یاد خدا غافل شوند و فراموشش کنند و در نتیجه یاد و نامش محو شود.»(1)
2ـ در روایتی از حضرت علی ـ علیهالسلام ـ نقل شده که فرمود:
«خداوند برای پاک شدن بندگان از شرک ایمان را و برای دور ماندن آنان از غرور و کبر نماز را واجب کرد.»(2)
3ـ در روایتی امام رضا ـ علیهالسلام ـ در بیان علت وجوب نماز فرمود:
«نماز، طاعتی است که خداوند، بندگان را به آن امر کرده است؛ در نماز تعظیم و بزرگداشت خداوند است و هنگامی که بنده سجده میکند، در واقع به آستان حق تعالی خضوع کرده است؛ نیز در نماز، اقرار کردن بنده به این است که بالاتر از او خداوندی وجود دارد که این بنده او را عبادت و سجده میکند.»(3)
با توجه به آثار و فوایدی که تنها از نماز حاصل میشود و با توجه به حکیم بودن خداوند و لزوم داشتن روحیه اطاعت بیچون وچرا از او و با نظر به این که وجوب نماز عللی داشته است، نتیجه میگیریم که هیچ گونه مناجات و راز و نیازی غیر از نماز، فواید و آثار نماز را نخواهد داشت و صرف پاکی دل نیز ـ به فرض اینکه بدون نماز بتوان به آن رسید ـ برای انسان فایدهای نخواهد داشت.
پی نوشتها:
1- علل الشرایع، ص 317.
2- نهجالبلاغه، حکمت 252.
3- الصلاة، ری شهری، ص 24.
1ـ هشام بن حکم میگوید: از امام صادق ـ علیهالسلام ـ پرسیدم چرا نماز واجب شده است با آنکه مردم را از کار و رسیدن به مشکلات و نیازهایشان باز میدارد و باعث زحمت و رنج جسمی آنها میشود؟ حضرت در پاسخ فرمود:
«اگر به مردم به غیر از آمدن دین و وجود قرآن در بین آنها تذکری داده نمیشد و بدون یاد و خاطره پیامبر اکرم ـ صلیالله علیه وآله وسلم ـ رها میشدند، به همان سرنوشت پیروان ادیان پیشین دچار میشدند؛ آنها برای خود دینی و کتابی داشتند و عدهای را به سوی آیین خود فرا خواندند و در راه آن، جنگیدند. اما با رفتن آنها، دین و آیینشان هم کهنه شد و از بین رفت. خدای تبارک و تعالی چنین خواست که مسلمانان نام و یاد پیامبر اکرم ـ صلیالله علیه وآله وسلم ـ و دین او را از یاد نبرند. از این رو نماز را بر ایشان واجب فرمود تا روزی پنج مرتبه به یاد او باشند و نامش را بر زبان آورند و نماز و یاد خدا از آنان خواسته شد تا مبادا از یاد خدا غافل شوند و فراموشش کنند و در نتیجه یاد و نامش محو شود.»(1)
2ـ در روایتی از حضرت علی ـ علیهالسلام ـ نقل شده که فرمود:
«خداوند برای پاک شدن بندگان از شرک ایمان را و برای دور ماندن آنان از غرور و کبر نماز را واجب کرد.»(2)
3ـ در روایتی امام رضا ـ علیهالسلام ـ در بیان علت وجوب نماز فرمود:
«نماز، طاعتی است که خداوند، بندگان را به آن امر کرده است؛ در نماز تعظیم و بزرگداشت خداوند است و هنگامی که بنده سجده میکند، در واقع به آستان حق تعالی خضوع کرده است؛ نیز در نماز، اقرار کردن بنده به این است که بالاتر از او خداوندی وجود دارد که این بنده او را عبادت و سجده میکند.»(3)
با توجه به آثار و فوایدی که تنها از نماز حاصل میشود و با توجه به حکیم بودن خداوند و لزوم داشتن روحیه اطاعت بیچون وچرا از او و با نظر به این که وجوب نماز عللی داشته است، نتیجه میگیریم که هیچ گونه مناجات و راز و نیازی غیر از نماز، فواید و آثار نماز را نخواهد داشت و صرف پاکی دل نیز ـ به فرض اینکه بدون نماز بتوان به آن رسید ـ برای انسان فایدهای نخواهد داشت.
پی نوشتها:
1- علل الشرایع، ص 317.
2- نهجالبلاغه، حکمت 252.
3- الصلاة، ری شهری، ص 24.