پرسش :
ایران در آستانه ظهور ، در چه وضعیتی قرار دارد ؟
پاسخ :
با توجه به روايات ميتوان شرايط ايران را تا حدودي اين گونه ترسيم كرد: «دانش و معارف دين اسلام و مكتب تشيع، از ايران و قم، به جهانيان صادر ميشود. لذا موقعيت علمي ايران ممتاز است و اصلي ترين مركز دين اهل بيت(علیهم السلام) خواهد بود. در روايتي از وجود مقدس امام صادق(علیه السلام) نقل شده است: «به زودي، كوفه، از مؤمنان خالي ميگردد و دانش مانند ماري كه در سوراخش پنهان ميشود، از آن شهر رخت برميبندد؛ سپس علم ظاهر ميشود در شهري به نام قم؛ آن شهر معدن علم و فضل ميگردد(و از آنجا به ساير شهرها پخش ميشود) به گونهاي كه باقي نميماند در زمين جاهلي نسبت به دين، حتي زنان در خانهها. اين قضيه نزديك ظهور قائم(علیه السلام) واقع ميشود ... علم، از قم به ساير شهرها در شرق و غرب پخش ميشود و حجت بر جهانيان تمام ميشود به گونهاي كه در تمام زمين، فردي پيدا نميشود كه دين و علم به او نرسيده باشد. بعد از آن قائم، قيام ميكند و سبب انتقام خدا و غضب او بر بندگان(ظالم و معاند) ميشود؛ زيرا، خداوند انتقام (و عذاب) بر بندگان روا نميدارد، مگر وقتي كه حجت را انكار كنند»؛ (بحار الانوار، ج 57و60، ص213).
خيزش و جنبشي بزرگ براي دعوت مردم به طرف دين، در ايران روي ميدهد. از امام كاظم(علیه السلام) نقل شده است: «مردي از اهل قم، مردم را به سوي حق دعوت ميكند. گروهي، دور او اجتماع ميكنند كه مانند پارههاي آهناند و بادهاي تند(حوادث) نميتواند آنها را از جاي بركند. از جنگ خسته نميشوند و كنارهگيري نميكنند و بر خدا توكل ميكنند. سر انجام، پيروزي براي متقين و پرهيزكاران است».(بحار، ج60، ص216، ح37).
گويا اين حركت، همان حركتي است كه از امام باقر(علیه السلام) نقل شده است: «گويا ميبينم گروهي از مشرق زمين خروج ميكنند و طالب حق هستند، اما به آنان پاسخ داده نميشود. مجدداً برخواستهي خود تاكيد ميكنند ولي جواب نميشنوند. پس چون چنين ديدند، شمشيرها را به دوش ميكشند، در مقابل دشمن ميايستند تا حق به آنها داده ميشود، اما اين بار قبول نميكنند بلكه قيام ميكنند و نميدهند آن را (پرچم قيام را) مگر به صاحب شما(امام زمان(علیه السلام))».(بحار الانوار، ج52، ص243، ح116).
خروج سيد حسني و خراساني كه در روايات به آنها اشاره شده است را ميتوان در اين باره دانست. بنابراين، موقعيت اجتماعي آن روز ايران حركت به سوي حق طلبي و دعوت به آمادگي براي ظهور است.
در بستر اين جامعه نيز ياران حضرت شكل ميگيرند. در حديثي از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است: «قم را قم ناميدند، چون اهل او، اجتماع ميكنند با قائم آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) و با او قيام ميكنند و او را ياري ميكنند».(بحار الانوار، ج 57و 60، ص216، ح38).
در رواياتي كه به نام ياران و شهرها اشاره دارد، شهرهاي متعددي از ايران ذكر شده است. خلاصه آن كه ايران، مركز صدور دين و معارف اهل بيت(علیهم السلام) است و زمينهسازي براي ظهور ميكند.
در برخي از روايات اهل بيت(علیهم السلام) به حضور فعال عجم در سپاه و ارتش مخصوص امام مهدي(علیه السلام) اشاره شده است. البته مقصود از عجم ملتهاي غير عرب است، ولي به احتمال زياد بيشترين مصداق آن در عصر ظهور، ايرانيان خواهند بود به ويژه كه مركز شيعه در ايران است.
مجموعه روايات وارده در مورد ايرانيان نشان ميدهد كه اين گروه، زمينهسازان حكومت حضرت مهدي(علیه السلام) در جهان هستند و بيشترين تأثير را در روند استقرار حكومت آن خورشيد عالمتاب دارند.
با توجه به روايات ميتوان شرايط ايران را تا حدودي اين گونه ترسيم كرد: «دانش و معارف دين اسلام و مكتب تشيع، از ايران و قم، به جهانيان صادر ميشود. لذا موقعيت علمي ايران ممتاز است و اصلي ترين مركز دين اهل بيت(علیهم السلام) خواهد بود. در روايتي از وجود مقدس امام صادق(علیه السلام) نقل شده است: «به زودي، كوفه، از مؤمنان خالي ميگردد و دانش مانند ماري كه در سوراخش پنهان ميشود، از آن شهر رخت برميبندد؛ سپس علم ظاهر ميشود در شهري به نام قم؛ آن شهر معدن علم و فضل ميگردد(و از آنجا به ساير شهرها پخش ميشود) به گونهاي كه باقي نميماند در زمين جاهلي نسبت به دين، حتي زنان در خانهها. اين قضيه نزديك ظهور قائم(علیه السلام) واقع ميشود ... علم، از قم به ساير شهرها در شرق و غرب پخش ميشود و حجت بر جهانيان تمام ميشود به گونهاي كه در تمام زمين، فردي پيدا نميشود كه دين و علم به او نرسيده باشد. بعد از آن قائم، قيام ميكند و سبب انتقام خدا و غضب او بر بندگان(ظالم و معاند) ميشود؛ زيرا، خداوند انتقام (و عذاب) بر بندگان روا نميدارد، مگر وقتي كه حجت را انكار كنند»؛ (بحار الانوار، ج 57و60، ص213).
خيزش و جنبشي بزرگ براي دعوت مردم به طرف دين، در ايران روي ميدهد. از امام كاظم(علیه السلام) نقل شده است: «مردي از اهل قم، مردم را به سوي حق دعوت ميكند. گروهي، دور او اجتماع ميكنند كه مانند پارههاي آهناند و بادهاي تند(حوادث) نميتواند آنها را از جاي بركند. از جنگ خسته نميشوند و كنارهگيري نميكنند و بر خدا توكل ميكنند. سر انجام، پيروزي براي متقين و پرهيزكاران است».(بحار، ج60، ص216، ح37).
گويا اين حركت، همان حركتي است كه از امام باقر(علیه السلام) نقل شده است: «گويا ميبينم گروهي از مشرق زمين خروج ميكنند و طالب حق هستند، اما به آنان پاسخ داده نميشود. مجدداً برخواستهي خود تاكيد ميكنند ولي جواب نميشنوند. پس چون چنين ديدند، شمشيرها را به دوش ميكشند، در مقابل دشمن ميايستند تا حق به آنها داده ميشود، اما اين بار قبول نميكنند بلكه قيام ميكنند و نميدهند آن را (پرچم قيام را) مگر به صاحب شما(امام زمان(علیه السلام))».(بحار الانوار، ج52، ص243، ح116).
خروج سيد حسني و خراساني كه در روايات به آنها اشاره شده است را ميتوان در اين باره دانست. بنابراين، موقعيت اجتماعي آن روز ايران حركت به سوي حق طلبي و دعوت به آمادگي براي ظهور است.
در بستر اين جامعه نيز ياران حضرت شكل ميگيرند. در حديثي از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است: «قم را قم ناميدند، چون اهل او، اجتماع ميكنند با قائم آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) و با او قيام ميكنند و او را ياري ميكنند».(بحار الانوار، ج 57و 60، ص216، ح38).
در رواياتي كه به نام ياران و شهرها اشاره دارد، شهرهاي متعددي از ايران ذكر شده است. خلاصه آن كه ايران، مركز صدور دين و معارف اهل بيت(علیهم السلام) است و زمينهسازي براي ظهور ميكند.
در برخي از روايات اهل بيت(علیهم السلام) به حضور فعال عجم در سپاه و ارتش مخصوص امام مهدي(علیه السلام) اشاره شده است. البته مقصود از عجم ملتهاي غير عرب است، ولي به احتمال زياد بيشترين مصداق آن در عصر ظهور، ايرانيان خواهند بود به ويژه كه مركز شيعه در ايران است.
مجموعه روايات وارده در مورد ايرانيان نشان ميدهد كه اين گروه، زمينهسازان حكومت حضرت مهدي(علیه السلام) در جهان هستند و بيشترين تأثير را در روند استقرار حكومت آن خورشيد عالمتاب دارند.