پرسش :
آیا از شواهدی که در دنیا هست ، ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نزدیک است ؟
پاسخ :
با توجه به اين كه زمان ظهور مشخص نيست، زمان نشانههاي مرتبط نزديك به آن نيز مشخص نيست. بنابراين، سخن گفتن از نزديكي يا دوري آن، امري پسنديده نيست.
البته، عدهاي با توجه به اوضاع و شرايط فعلي حاكم بر جهان، به اين باور رسيدهاند كه دورهاي كه در آن زندگي ميكنيم همان دورهي آخرالزمان است كه در روايات به آن اشاره شده است؛ زيرا، براي آخر الزمان نشانههايي گفته شده، مانند گسترش فساد و تفسير دين بر اساس هوا و هوس و ... كه اين نشانهها در دورهي زماني ما به وقوع پيوسته است. پس زمان كنوني، آخر الزمان است و ظهور نيز در اين دوران محقق ميشود. به علاوه، با وجود انقلاب اسلامي ايران و زنده شدن نام و ياد امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، و معرفي ايشان به دنيا، آمادگي و اقبال مردم به پذيرش ايشان، بيشتر شده و اميد به ظهور هم بيشتر شده است.
به عبارت ديگر حركت عمومي كشورها و جوامع به سمت وحدت و هم گرايي و به عبارت ديگر، توجه به تشكيلات بين المللي و اتحاديههاي منطقهاي و فاصله گرفتن از جزء گرايي، ملتها را به اين نتيجه رسانده كه براي آينده بهتر بايد مرزها را به حداقل رساند و جهان را دهكدهاي كوچك دانست. طبعاً، اين پديده نياز به يك قانون عمومي و بين المللي را تشديد ميكند. اين رويداد، آمادگي مردم را براي پذيرش يك حاكميت فراگير، بيشتر كرده است.
ظهور انقلاب اسلامي كه منادي و معرف حقايق اسلام(در حد ممكن) بود، باعث توجه بيشتر جهانيان به اسلام شد و روحيه كفر ستيزي و مبارزه با ظلم در ميان ملتها، به ويژه مسلمانان بيشتر شده است؛ به گونهاي كه اصولگرايي اسلامي، يكي از جرياناتي است كه منافع غرب را به خطر انداخته است. برخي از علما نيز معتقدند: همان گونه كه غيبت دو مرحلهاي بود و غيبت صغرا براي ايجاد آمادگي مردم براي ورود به غيبت كبرا لازم بود؛ همين طور ظهور نيز ممكن است دو مرحلهاي باشد و با ظهور صغرا ـ كه در انقلاب اسلامي ايران تجلي يافته ـ مردم با حقيقت قيام امام زمان(علیه السلام) آشنايي بيشتري پيدا كرده و براي ظهور اصلي و قيام جهاني حضرت آماده ميشوند.
به هر حال ما در عين آن كه بايد اميد به تعجيل در فرج داشته باشيم و آمادگي براي ظهور را در خود تقويت بكنيم، ولي نبايد فكر خود را متوجه اموري بكنيم كه از محدودهي علم ما فراتر است و راهي براي دسترسي به آن نداريم. لذا سخن از نزديكي علايم، امري قابل قبول نيست.
با توجه به اين كه زمان ظهور مشخص نيست، زمان نشانههاي مرتبط نزديك به آن نيز مشخص نيست. بنابراين، سخن گفتن از نزديكي يا دوري آن، امري پسنديده نيست.
البته، عدهاي با توجه به اوضاع و شرايط فعلي حاكم بر جهان، به اين باور رسيدهاند كه دورهاي كه در آن زندگي ميكنيم همان دورهي آخرالزمان است كه در روايات به آن اشاره شده است؛ زيرا، براي آخر الزمان نشانههايي گفته شده، مانند گسترش فساد و تفسير دين بر اساس هوا و هوس و ... كه اين نشانهها در دورهي زماني ما به وقوع پيوسته است. پس زمان كنوني، آخر الزمان است و ظهور نيز در اين دوران محقق ميشود. به علاوه، با وجود انقلاب اسلامي ايران و زنده شدن نام و ياد امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، و معرفي ايشان به دنيا، آمادگي و اقبال مردم به پذيرش ايشان، بيشتر شده و اميد به ظهور هم بيشتر شده است.
به عبارت ديگر حركت عمومي كشورها و جوامع به سمت وحدت و هم گرايي و به عبارت ديگر، توجه به تشكيلات بين المللي و اتحاديههاي منطقهاي و فاصله گرفتن از جزء گرايي، ملتها را به اين نتيجه رسانده كه براي آينده بهتر بايد مرزها را به حداقل رساند و جهان را دهكدهاي كوچك دانست. طبعاً، اين پديده نياز به يك قانون عمومي و بين المللي را تشديد ميكند. اين رويداد، آمادگي مردم را براي پذيرش يك حاكميت فراگير، بيشتر كرده است.
ظهور انقلاب اسلامي كه منادي و معرف حقايق اسلام(در حد ممكن) بود، باعث توجه بيشتر جهانيان به اسلام شد و روحيه كفر ستيزي و مبارزه با ظلم در ميان ملتها، به ويژه مسلمانان بيشتر شده است؛ به گونهاي كه اصولگرايي اسلامي، يكي از جرياناتي است كه منافع غرب را به خطر انداخته است. برخي از علما نيز معتقدند: همان گونه كه غيبت دو مرحلهاي بود و غيبت صغرا براي ايجاد آمادگي مردم براي ورود به غيبت كبرا لازم بود؛ همين طور ظهور نيز ممكن است دو مرحلهاي باشد و با ظهور صغرا ـ كه در انقلاب اسلامي ايران تجلي يافته ـ مردم با حقيقت قيام امام زمان(علیه السلام) آشنايي بيشتري پيدا كرده و براي ظهور اصلي و قيام جهاني حضرت آماده ميشوند.
به هر حال ما در عين آن كه بايد اميد به تعجيل در فرج داشته باشيم و آمادگي براي ظهور را در خود تقويت بكنيم، ولي نبايد فكر خود را متوجه اموري بكنيم كه از محدودهي علم ما فراتر است و راهي براي دسترسي به آن نداريم. لذا سخن از نزديكي علايم، امري قابل قبول نيست.