پرسش :
ارتباط غرب با ظهور امام مهدي(علیه السلام) چيست؟
پاسخ :
ظهور حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) از وقايع بسيار مهم و سرنوشت ساز تاريخ بشريت و بستر تحقق وعدههاي الهي است. از اين رو وقايع گذشته و آينده تاريخ ميتواند تأثير مثبت يا منفي در آن داشته باشد.
ارتباط غرب با ظهور امام مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در دو بخش قابل بررسي است:
بخش اول:
مراد از غرب معناي كلي آن يعني تمدن غربي باشد كه شامل متفكران و سياستمداران و عموم مردم دنياي غرب است. اين معنا عمدتاً در مقابل تمدن اسلامي مطرح ميگردد. غرب به اين معنا در دو جهت ميتواند تأثيرگزار در ظهور باشد:
1. تأثير مثبت:
الف. از آنجا كه شاخصهي غرب و تمدن غربي قبل از رنسانس و بعد از آن به دو شكل مختلف نماد فساد و ظلم و تبعيض بوده است، همواره ميزان نااميدي انسانها به برقراري عدالت كامل در تمام ابعاد را بيشتر كرده است. و اين نا اميدي بشريت را به يك نقطه اميد و نجات، آرزومند ساخته است.
انسانها از وعدههاي غير واقعي غرب براي حاكميت دموكراسي و آزادي و عدالت نا اميد شدهاند، و به عجز برنامههاي دست ساخته بشر و در رأس آنها برنامه غرب براي حاكميت نهايي و مطلق در پايان تاريخ، پي بردهاند.
گرايش و حمايت مردم دنيا از نداهاي عدالتخواهي و صلح طلبي در كشورهاي مختلف مؤيد خوبي براي اين ادعاست. اين نا اميدي از حاكمان بشري و گرايش به عدالت خواهي، انسانها را براي پذيرش يك رهبر الهي و يك حكومت جهاني جهت برقراري عدالت در جهان آماده ميسازد و اين ميتواند زمينهساز حكومت و ظهور حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشد. البته اين تأثير به صورت غير مستقيم و بدون خواست غرب صورت ميگيرد.
ب. پيشرفت علم، تكنولوژي و فناوري در جهان كه عمدتاً در غرب اتفاق افتاده است و روز به روز بيشتر ميشود باعث شده كه ارتباطات مردم جهان، مرزهاي خاكي را در نوردد و فرهنگهاي جوامع را به تعامل وا دارد. اين تعامل فرهنگي و استفاده مشترك و همگاني از علوم و پيشرفتهاي آن، باعث هم گرايي و نزديكي نوع تفكرها خواهد شد و اين ميتواند يكي از زمينههاي ظهور حضرت مهدي(علیه السلام) باشد. زيرا يك حكومت واحد جهاني لازمهاش توحيد در فرهنگ و تفكر از سويي، و بهرهبرداري مشترك و يكسان از مواهب طبيعي براي عموم مردم جهان از سوي ديگر، است.
پس ميتوان گفت تمدن غربي از لحاظ سياسي و علمي به طور ناخواسته و غير مستقيم عاملي براي حركت جهان به سوي ظهور است.
2. تأثير منفي: تمدن غربي در مقابل انديشه مهدويت ساكت نمانده است و عمدتاً از دو زاويه به مبارزه و ستيز با اين تفكر پرداخته است. از يك سو با رواج كفر و الحاد و دور كردن انسانها از تفكر الهي و انديشه دين مداري، مبارزه منفي خود را برنامه ريزي كرده است و براي اجراي اين نقشه از اهرم فساد و رواج بي بند و باري بين مردم دنيا اعم از جوامع غربي و اسلامي ، باعث نوعي "غفلت حداكثري" از عدالت خواهي و انسانيت شده است. اين عدالت خواهي شاخصه انديشه مهدويت و نجات بخش است و غفلت از آن دوري از زمان ظهور را رقم ميزند.
از سوي ديگر با برنامه ريزي متقابل و رودر رو با انديشه مهدويت به مبارزه جويي ميپردازد.
براي نمونه ميتوان به موارد زير اشاره نمود:
الف. تهيه فيلمهاي ضد ديني و ضد مهدوي مانند "پيشگوييهاي نوستراداموس" و بازي كامپيوتري جنگ خليج "يا مهدي"؛
ب. مهدي تراشي و حمايت از چنين حركتهايي كه باعث لوث شدن و ترديد مردم در اصل انديشه مهدويت است؛
ج. تهيه بازيهاي كامپيوتري ضد ديني و ضد اخلاقي و ضد مهدوي براي تأثير گذاري در تفكر و رفتار نسل آينده؛
د. مقابله با حركتهاي عدالت خواهي در جوامع دنيا و توسل به قدرت نظامي براي سركوبي آن مانند حمله آمريكا به افغانستان، عراق و توطئه مستقيم و غير مستقيم براي سركوبي حركت عظيم عدالت طلبي در جمهوري اسلامي ايران از آغاز تا كنون.
بخش دوم:
غرب امروز را ميتوان به دو شاخه تقسيم نمود:
1. متفكران 2. سياستمداران
هر دسته نيز به دو گروه تقسيم ميشوند و مجموعاً چهار گروه را تشكيل ميدهند:
متفكران ديني، متفكران مادي؛ سياستمداران عدالت خواه، سياست مداران قدرت طلب.
هر يك از اين چهار گروه به نوعي تأثير مثبت يا منفي در زمان ظهور حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) دارند:
الف. متفكران ديني و سياستمداران عدالت خواه:
اين دو گروه بر اساس رشد، آگاهي و بيداري فطرت انساني و الهي خود ميتوانند تأثير مثبت در ظهور داشته باشند. زيرا مردم جهان را براي پذيرش آن واقعه عظيم تاريخ يعني ظهور و حاكميت عدالت نهايي در جهان آماده ميسازند.
ب. متفكران مادي و سياستمداران قدرت طلب:
اين دو گروه براي رسيدن به حاكميت بر مردم جهان و استثمار آنها در تمامي ابعاد علمي، فرهنگي، اخلاقي، فكري و نظامي، و طبيعتاً در جهت مقابله با تفكر عدالتخواهي و حق طلبي و رفع ظلم و فساد از جوامع قدم برداشته و تمام تلاش خويش را براي دور نمودن مردم جهان از اين تفكر بكار خواهند گرفت. و لذا تأثير منفي و مستقيم در دور شدن ظهور خواهند داشت.
لذا با توجه به تأثيرات مثبت و منفي غرب در نزديكي و يا دور شدن ظهور حضرت مهدي(علیه السلام)، بايد در جهت تقويت تأثير مثبت و يا مقابله با تأثير منفي برنامه ريزي نمود.
براي آگاهي بيشتر به منابع زير رجوع فرماييد: 1. مجله انتظار مقاله مهدي ستيزي، حكومت حهاني و جهاني ساز، 2. انتظار شماره 6، 3.كتاب در انتظار ققنوس ص309، 4.مجله موعود، 5. مجله انتظار نوجوان ،شماره 5.
ظهور حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) از وقايع بسيار مهم و سرنوشت ساز تاريخ بشريت و بستر تحقق وعدههاي الهي است. از اين رو وقايع گذشته و آينده تاريخ ميتواند تأثير مثبت يا منفي در آن داشته باشد.
ارتباط غرب با ظهور امام مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در دو بخش قابل بررسي است:
بخش اول:
مراد از غرب معناي كلي آن يعني تمدن غربي باشد كه شامل متفكران و سياستمداران و عموم مردم دنياي غرب است. اين معنا عمدتاً در مقابل تمدن اسلامي مطرح ميگردد. غرب به اين معنا در دو جهت ميتواند تأثيرگزار در ظهور باشد:
1. تأثير مثبت:
الف. از آنجا كه شاخصهي غرب و تمدن غربي قبل از رنسانس و بعد از آن به دو شكل مختلف نماد فساد و ظلم و تبعيض بوده است، همواره ميزان نااميدي انسانها به برقراري عدالت كامل در تمام ابعاد را بيشتر كرده است. و اين نا اميدي بشريت را به يك نقطه اميد و نجات، آرزومند ساخته است.
انسانها از وعدههاي غير واقعي غرب براي حاكميت دموكراسي و آزادي و عدالت نا اميد شدهاند، و به عجز برنامههاي دست ساخته بشر و در رأس آنها برنامه غرب براي حاكميت نهايي و مطلق در پايان تاريخ، پي بردهاند.
گرايش و حمايت مردم دنيا از نداهاي عدالتخواهي و صلح طلبي در كشورهاي مختلف مؤيد خوبي براي اين ادعاست. اين نا اميدي از حاكمان بشري و گرايش به عدالت خواهي، انسانها را براي پذيرش يك رهبر الهي و يك حكومت جهاني جهت برقراري عدالت در جهان آماده ميسازد و اين ميتواند زمينهساز حكومت و ظهور حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشد. البته اين تأثير به صورت غير مستقيم و بدون خواست غرب صورت ميگيرد.
ب. پيشرفت علم، تكنولوژي و فناوري در جهان كه عمدتاً در غرب اتفاق افتاده است و روز به روز بيشتر ميشود باعث شده كه ارتباطات مردم جهان، مرزهاي خاكي را در نوردد و فرهنگهاي جوامع را به تعامل وا دارد. اين تعامل فرهنگي و استفاده مشترك و همگاني از علوم و پيشرفتهاي آن، باعث هم گرايي و نزديكي نوع تفكرها خواهد شد و اين ميتواند يكي از زمينههاي ظهور حضرت مهدي(علیه السلام) باشد. زيرا يك حكومت واحد جهاني لازمهاش توحيد در فرهنگ و تفكر از سويي، و بهرهبرداري مشترك و يكسان از مواهب طبيعي براي عموم مردم جهان از سوي ديگر، است.
پس ميتوان گفت تمدن غربي از لحاظ سياسي و علمي به طور ناخواسته و غير مستقيم عاملي براي حركت جهان به سوي ظهور است.
2. تأثير منفي: تمدن غربي در مقابل انديشه مهدويت ساكت نمانده است و عمدتاً از دو زاويه به مبارزه و ستيز با اين تفكر پرداخته است. از يك سو با رواج كفر و الحاد و دور كردن انسانها از تفكر الهي و انديشه دين مداري، مبارزه منفي خود را برنامه ريزي كرده است و براي اجراي اين نقشه از اهرم فساد و رواج بي بند و باري بين مردم دنيا اعم از جوامع غربي و اسلامي ، باعث نوعي "غفلت حداكثري" از عدالت خواهي و انسانيت شده است. اين عدالت خواهي شاخصه انديشه مهدويت و نجات بخش است و غفلت از آن دوري از زمان ظهور را رقم ميزند.
از سوي ديگر با برنامه ريزي متقابل و رودر رو با انديشه مهدويت به مبارزه جويي ميپردازد.
براي نمونه ميتوان به موارد زير اشاره نمود:
الف. تهيه فيلمهاي ضد ديني و ضد مهدوي مانند "پيشگوييهاي نوستراداموس" و بازي كامپيوتري جنگ خليج "يا مهدي"؛
ب. مهدي تراشي و حمايت از چنين حركتهايي كه باعث لوث شدن و ترديد مردم در اصل انديشه مهدويت است؛
ج. تهيه بازيهاي كامپيوتري ضد ديني و ضد اخلاقي و ضد مهدوي براي تأثير گذاري در تفكر و رفتار نسل آينده؛
د. مقابله با حركتهاي عدالت خواهي در جوامع دنيا و توسل به قدرت نظامي براي سركوبي آن مانند حمله آمريكا به افغانستان، عراق و توطئه مستقيم و غير مستقيم براي سركوبي حركت عظيم عدالت طلبي در جمهوري اسلامي ايران از آغاز تا كنون.
بخش دوم:
غرب امروز را ميتوان به دو شاخه تقسيم نمود:
1. متفكران 2. سياستمداران
هر دسته نيز به دو گروه تقسيم ميشوند و مجموعاً چهار گروه را تشكيل ميدهند:
متفكران ديني، متفكران مادي؛ سياستمداران عدالت خواه، سياست مداران قدرت طلب.
هر يك از اين چهار گروه به نوعي تأثير مثبت يا منفي در زمان ظهور حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) دارند:
الف. متفكران ديني و سياستمداران عدالت خواه:
اين دو گروه بر اساس رشد، آگاهي و بيداري فطرت انساني و الهي خود ميتوانند تأثير مثبت در ظهور داشته باشند. زيرا مردم جهان را براي پذيرش آن واقعه عظيم تاريخ يعني ظهور و حاكميت عدالت نهايي در جهان آماده ميسازند.
ب. متفكران مادي و سياستمداران قدرت طلب:
اين دو گروه براي رسيدن به حاكميت بر مردم جهان و استثمار آنها در تمامي ابعاد علمي، فرهنگي، اخلاقي، فكري و نظامي، و طبيعتاً در جهت مقابله با تفكر عدالتخواهي و حق طلبي و رفع ظلم و فساد از جوامع قدم برداشته و تمام تلاش خويش را براي دور نمودن مردم جهان از اين تفكر بكار خواهند گرفت. و لذا تأثير منفي و مستقيم در دور شدن ظهور خواهند داشت.
لذا با توجه به تأثيرات مثبت و منفي غرب در نزديكي و يا دور شدن ظهور حضرت مهدي(علیه السلام)، بايد در جهت تقويت تأثير مثبت و يا مقابله با تأثير منفي برنامه ريزي نمود.
براي آگاهي بيشتر به منابع زير رجوع فرماييد: 1. مجله انتظار مقاله مهدي ستيزي، حكومت حهاني و جهاني ساز، 2. انتظار شماره 6، 3.كتاب در انتظار ققنوس ص309، 4.مجله موعود، 5. مجله انتظار نوجوان ،شماره 5.