پرسش :
استاد مطهري در كتاب «فطرت» گفته اند كه عاشق، خيال معشوق را بيشتر از خود او مي خواهد، لطفا در اين مورد توضيح دهيد؟
پاسخ :
امكان دارد مقصود از اين عاشق و معشوق ، مجازي و خيالي باشد. با توجه به توضيحاتي كه در مورد عشق مجازي و عشق دروغين مطرح شد، از آنجا كه منشا علاقه چنين عشق هايي ، نفس و هواهاي آن است، (نه خود آن حقيقت خارجي و پديده عيني) عاشق با خيال معشوق، خوش است و هنگامي كه به وصال او رسيد، آن بهره و لذتي كه از خيال او مي برد، از خود او نبرده و در زمان اندكي پس از وصال مادي، آن علقه خيالي نيز از ميان مي رود.
ز آنكه شهوت با خيالي رانده است
وز حقيقت دورتر وامانده است
با خيالي ميل تو چون پر بود
تا بد آن پر بر حقيقت بر شود. (1)
از سوي ديگر ممكن است مقصود استاد مطهري به مطلبي باشد كه انديشمندان در اقسام عشق مطرح كرده اند. عشق از آنجا كه ريشه در معرفت دارد به حسب قواي ادراكي داراي سه قسم كلي است: 1- حسي يا طبيعي 2- خيالي 3- عقلي. (2) عشق خيالي ، قوي تر از حسي و عشق عقلي، قوي تر از عشق خيالي است. اينان معتقدند: معشوق خيالي به دليل آنكه در قوه خيال است و اين قوه از قواي حسي قوي تر است، لذت و ابتهاجي كه از آن به انسان دست مي دهد ، قوي تر از لذتي است كه در معشوق حسي وجود دارد. اين مطلب با رجوع به وجدانيات موجه مي نمايد. آدمي از صورت زيبايي كه در خواب مي بيند، بيشتر لذت مي برد تا صورتي كه در بيداري مي بيند، زيرا صورت هايي كه انسان در خواب مي بيند نشات گرفته از قوه خيال است و صورت هايي كه در بيداري مي بيند ناشي از قوه حسي و طبيعي است.
از اين رو مقصود كلام استاد مطهري اين است: از آنجا كه لذت معشوق خيالي بيش از معشوق حسي است، عاشق خيال معشوق را بيشتر از خود او مي خواهد.
پی نوشتها:
1- همان، دفتر 3، ابيات 2134-2135.
2- احياء علوم الدين، ج 2، ص 275، اسفار، ج هفتم، ص 167، فتوحات مكية، ج 1، ص 111؛ رساله عشق بوعلي ، صص 9-24.
امكان دارد مقصود از اين عاشق و معشوق ، مجازي و خيالي باشد. با توجه به توضيحاتي كه در مورد عشق مجازي و عشق دروغين مطرح شد، از آنجا كه منشا علاقه چنين عشق هايي ، نفس و هواهاي آن است، (نه خود آن حقيقت خارجي و پديده عيني) عاشق با خيال معشوق، خوش است و هنگامي كه به وصال او رسيد، آن بهره و لذتي كه از خيال او مي برد، از خود او نبرده و در زمان اندكي پس از وصال مادي، آن علقه خيالي نيز از ميان مي رود.
ز آنكه شهوت با خيالي رانده است
وز حقيقت دورتر وامانده است
با خيالي ميل تو چون پر بود
تا بد آن پر بر حقيقت بر شود. (1)
از سوي ديگر ممكن است مقصود استاد مطهري به مطلبي باشد كه انديشمندان در اقسام عشق مطرح كرده اند. عشق از آنجا كه ريشه در معرفت دارد به حسب قواي ادراكي داراي سه قسم كلي است: 1- حسي يا طبيعي 2- خيالي 3- عقلي. (2) عشق خيالي ، قوي تر از حسي و عشق عقلي، قوي تر از عشق خيالي است. اينان معتقدند: معشوق خيالي به دليل آنكه در قوه خيال است و اين قوه از قواي حسي قوي تر است، لذت و ابتهاجي كه از آن به انسان دست مي دهد ، قوي تر از لذتي است كه در معشوق حسي وجود دارد. اين مطلب با رجوع به وجدانيات موجه مي نمايد. آدمي از صورت زيبايي كه در خواب مي بيند، بيشتر لذت مي برد تا صورتي كه در بيداري مي بيند، زيرا صورت هايي كه انسان در خواب مي بيند نشات گرفته از قوه خيال است و صورت هايي كه در بيداري مي بيند ناشي از قوه حسي و طبيعي است.
از اين رو مقصود كلام استاد مطهري اين است: از آنجا كه لذت معشوق خيالي بيش از معشوق حسي است، عاشق خيال معشوق را بيشتر از خود او مي خواهد.
پی نوشتها:
1- همان، دفتر 3، ابيات 2134-2135.
2- احياء علوم الدين، ج 2، ص 275، اسفار، ج هفتم، ص 167، فتوحات مكية، ج 1، ص 111؛ رساله عشق بوعلي ، صص 9-24.