پرسش :
چرا دين اسلام ونظالم اسلامي بدحجابي را بر نميتابد و با آن مقابله ميكند؟
پاسخ :
نظام اسلامى و بدحجابى
از آنجا كه انسان موجود اجتماعى است، جامعه بزرگى كه در آن زندگى مىكند، از يك نظر همچون خانه او است و حريم آن همچون حريم خانه او محسوب مىشود. پاكى جامعه به پاكى او كمك مىكند و آلودگى آن، به آلودگىاش مىافزايد روى همين اصل در اسلام با هر كارى كه جو جامعه را مسموم يا آلوده كند به شدّت مبارزه شده است چرا كه گناه، همانند آتش است. هنگامى كه در نقطهاى از جامعه اين آتش روشن شود، بكوشيم آن را خاموش يا محاصره كنيم. اما اگر به آتش دامن زنيم و آن را از نقطهاى به نقطه ديگر ببريم و يا آن را به حال خود واگذاريم، حريق همه جا را فرا خواهد گرفت و كسى قادر بر كنترل آن نخواهد بود از اين گذشته عظمت گناه در نظر مردم و حفظ ظاهر جامعه از آلودگىهاى خود سد بزرگى در برابر فساد است. اشاعة فحشا و نشر گناه و تجاهر به فسق و تسامح در اين موضوع، اين سد را مىشكند و گناه را در اذهان كوچك و آلودگى به آن را ساده مىنمايد. بر همين مبنا حكومت اسلامى، موظف است جلوى منكرات را بگيرد. اين به معناى تحميل به حجاب نيست بلكه نوعى واكسينه كردن جامعه در مقابل بيمارىهاى روانى و معنوى است. در جامعه اسلامى همه وظيفه دارند به بهداشت روانى و سلامت روحانى توجه كنند. اين همان امر به معروف و نهى از منكر و نظارت ملى است. حاكمان اسلامى موظفاند موانع رشد فضايل انسانى را از بين ببرند و اين در حقيقت بستر سازى براى سلامت روانى جامعه است و در زمان پيامبر و امام على (ع) نيز هرچند زنان بدحجاب وجود داشته اما قرآن با اين پديده برخورد كرده است، به دنبال آن ديگر آنها نمىتوانستند هر طور دلشان خواست در اجتماع ظاهر شوند حتى اقليتهاى مذهبى نيز موظف به رعايت مقررات اسلامى در جامعه اسلامى بودهاند.
در آيات 31 سورة «نور» و 34 و 59 سورة «احزاب» كيفيت رفتار اجتماعى زن مورد توجه قرار گرفته است. نيز از آيات امر به معروف و نهى از منكر مىتوان استفاده كرد كه جلوى هر گونه منكر و زشت، بايد ايستاد و اجازه ظهور و بروز به آن نداد.
در هر صورت هنجارهاى دينى در جامعه را بايد به اجرا گذاشت و نمىتوان تنها به عقيده و ميل مردم اكتفا كرد. فكر كنيد چقدر از مردم حاضرند با ميل و رغبت و از روى اعتقاد، از رشوهگرفتن و اختلاس اجتناب كنند؟ چقدر حاضرند از شراب و زنا با ميل و رغبت احتراز نمايند تا آنها را آزاد گذاشت كه در عمل هم با ميل و رغبت وظايف خويش را اجرا كنند؟ اين موضوع منحصر به كشور ما نيست. در هر كشورى يك سلسله دستوراتى است كه به اجبار آنها را به اجرا مىگذارند. در كشورى مثل فرانسه كه آن را مهد آزادى مىشمارند چگونه به اجبار دختران را وادار به بىحجابى مىكنند تا به مدرسه يا دانشگاه راه يابند تفاوت در جامعه اسلامى و غيراسلامى در نوع هنجارها است نه چگونگى برخورد با آنها.
بسيارى از حكمتها و فلسفههاى حجاب امروزه روشن شده است از جمله:
1. پوشش امرى غريزى و فطرى براى بشر است. كاوشهاى باستان شناسى نشان مىدهد كه از دير زمان بشر در حد امكان نسبت به مسئله پوشش اهتمام ورزيده است و همة صاحبان اديان نيز آن را سرلوحه عمل قرار دادهاند.
2. مستور بودن زيبايى ها و جاذبههاى جنسى زن و مرد، آنها را از معرض ديد و طمعورزى شهوت پرستان هرزه محافظت مىكند و امنيت و بهداشت روانى جسمى آنان را تأمين مىكند.
3. برهنگى راهبر به سوى بىبند و بارى و لجام گسيختگى جنسى است كه عواقب شوم و زيانبارى دارد:
13. گسترش فساد و ناهنجارىهاى اجتماعى،
23. شيوع بيمارىهايى چون سفليس سوزاك ايدز و،
33. سست شدن پيمان مقدس خانواده، گسترش آمار طلاق و فزونى عقدههاى روحى در كودكان،
43. زياد شدن فرزندان نامشروع.
اينها و دهها مشكل اجتماعى ديگر، عواقب شومى است كه جهان غرب را سخت برآشفته است و ستارة تمدنش را به افول مىكشاند تا آنجا كه حتى فرياد متفكران ماترياليستى چون راسل را برآورده و جهان را سخت بر آنان تنگ كرده است. اما مكتب گرانقدر اسلام در پرتو هدايتهاى نورانىاش (همچون حجاب) از اساس با اين جريان ويرانگر به مبارزه برخاسته و حجاب را دژى استوار براى صيانت فرد وجامعه از آسيبهاى بىشمار قرار داده است.
از همين رو است كه استعمارگران براى تخدير جوانان و در بند كشيدن آنان و گسترش اهداف ظالمانه خويش، از بىحجابى و برهنگى به عنوان ابزارى قوى سود مىجويند.
در هر صورت، موضوعاتى نظيرحفظ نظام اجتماعى، بقاى نسل وخانواده، تأمين سلامت فكرى و روحى روانى افراد جامعه وفراهم كردن بسترى مناسب و محيطى سالم براى پرورش وتكامل مادى ومعنوى انسان و بالآخره پرهيز از عواقب شومى كه جوامع ديگر به دليل رعايت نكردن اين قبيل محدوديت ها گرفتار آن شده ويادر آن دست و پا مى زنند و نظام اسلامى را ملزم به اجراى اين حكم ارزشمند الهى كرده است.(1)
پىنوشت
(1) براى آگاهى بيشتر ر. ك: مرتضى مطهرى، فلسفة حجاب غلامعلى حداد عادل، فرهنگ برهنگى و برهنگى فرهنگى
نظام اسلامى و بدحجابى
از آنجا كه انسان موجود اجتماعى است، جامعه بزرگى كه در آن زندگى مىكند، از يك نظر همچون خانه او است و حريم آن همچون حريم خانه او محسوب مىشود. پاكى جامعه به پاكى او كمك مىكند و آلودگى آن، به آلودگىاش مىافزايد روى همين اصل در اسلام با هر كارى كه جو جامعه را مسموم يا آلوده كند به شدّت مبارزه شده است چرا كه گناه، همانند آتش است. هنگامى كه در نقطهاى از جامعه اين آتش روشن شود، بكوشيم آن را خاموش يا محاصره كنيم. اما اگر به آتش دامن زنيم و آن را از نقطهاى به نقطه ديگر ببريم و يا آن را به حال خود واگذاريم، حريق همه جا را فرا خواهد گرفت و كسى قادر بر كنترل آن نخواهد بود از اين گذشته عظمت گناه در نظر مردم و حفظ ظاهر جامعه از آلودگىهاى خود سد بزرگى در برابر فساد است. اشاعة فحشا و نشر گناه و تجاهر به فسق و تسامح در اين موضوع، اين سد را مىشكند و گناه را در اذهان كوچك و آلودگى به آن را ساده مىنمايد. بر همين مبنا حكومت اسلامى، موظف است جلوى منكرات را بگيرد. اين به معناى تحميل به حجاب نيست بلكه نوعى واكسينه كردن جامعه در مقابل بيمارىهاى روانى و معنوى است. در جامعه اسلامى همه وظيفه دارند به بهداشت روانى و سلامت روحانى توجه كنند. اين همان امر به معروف و نهى از منكر و نظارت ملى است. حاكمان اسلامى موظفاند موانع رشد فضايل انسانى را از بين ببرند و اين در حقيقت بستر سازى براى سلامت روانى جامعه است و در زمان پيامبر و امام على (ع) نيز هرچند زنان بدحجاب وجود داشته اما قرآن با اين پديده برخورد كرده است، به دنبال آن ديگر آنها نمىتوانستند هر طور دلشان خواست در اجتماع ظاهر شوند حتى اقليتهاى مذهبى نيز موظف به رعايت مقررات اسلامى در جامعه اسلامى بودهاند.
در آيات 31 سورة «نور» و 34 و 59 سورة «احزاب» كيفيت رفتار اجتماعى زن مورد توجه قرار گرفته است. نيز از آيات امر به معروف و نهى از منكر مىتوان استفاده كرد كه جلوى هر گونه منكر و زشت، بايد ايستاد و اجازه ظهور و بروز به آن نداد.
در هر صورت هنجارهاى دينى در جامعه را بايد به اجرا گذاشت و نمىتوان تنها به عقيده و ميل مردم اكتفا كرد. فكر كنيد چقدر از مردم حاضرند با ميل و رغبت و از روى اعتقاد، از رشوهگرفتن و اختلاس اجتناب كنند؟ چقدر حاضرند از شراب و زنا با ميل و رغبت احتراز نمايند تا آنها را آزاد گذاشت كه در عمل هم با ميل و رغبت وظايف خويش را اجرا كنند؟ اين موضوع منحصر به كشور ما نيست. در هر كشورى يك سلسله دستوراتى است كه به اجبار آنها را به اجرا مىگذارند. در كشورى مثل فرانسه كه آن را مهد آزادى مىشمارند چگونه به اجبار دختران را وادار به بىحجابى مىكنند تا به مدرسه يا دانشگاه راه يابند تفاوت در جامعه اسلامى و غيراسلامى در نوع هنجارها است نه چگونگى برخورد با آنها.
بسيارى از حكمتها و فلسفههاى حجاب امروزه روشن شده است از جمله:
1. پوشش امرى غريزى و فطرى براى بشر است. كاوشهاى باستان شناسى نشان مىدهد كه از دير زمان بشر در حد امكان نسبت به مسئله پوشش اهتمام ورزيده است و همة صاحبان اديان نيز آن را سرلوحه عمل قرار دادهاند.
2. مستور بودن زيبايى ها و جاذبههاى جنسى زن و مرد، آنها را از معرض ديد و طمعورزى شهوت پرستان هرزه محافظت مىكند و امنيت و بهداشت روانى جسمى آنان را تأمين مىكند.
3. برهنگى راهبر به سوى بىبند و بارى و لجام گسيختگى جنسى است كه عواقب شوم و زيانبارى دارد:
13. گسترش فساد و ناهنجارىهاى اجتماعى،
23. شيوع بيمارىهايى چون سفليس سوزاك ايدز و،
33. سست شدن پيمان مقدس خانواده، گسترش آمار طلاق و فزونى عقدههاى روحى در كودكان،
43. زياد شدن فرزندان نامشروع.
اينها و دهها مشكل اجتماعى ديگر، عواقب شومى است كه جهان غرب را سخت برآشفته است و ستارة تمدنش را به افول مىكشاند تا آنجا كه حتى فرياد متفكران ماترياليستى چون راسل را برآورده و جهان را سخت بر آنان تنگ كرده است. اما مكتب گرانقدر اسلام در پرتو هدايتهاى نورانىاش (همچون حجاب) از اساس با اين جريان ويرانگر به مبارزه برخاسته و حجاب را دژى استوار براى صيانت فرد وجامعه از آسيبهاى بىشمار قرار داده است.
از همين رو است كه استعمارگران براى تخدير جوانان و در بند كشيدن آنان و گسترش اهداف ظالمانه خويش، از بىحجابى و برهنگى به عنوان ابزارى قوى سود مىجويند.
در هر صورت، موضوعاتى نظيرحفظ نظام اجتماعى، بقاى نسل وخانواده، تأمين سلامت فكرى و روحى روانى افراد جامعه وفراهم كردن بسترى مناسب و محيطى سالم براى پرورش وتكامل مادى ومعنوى انسان و بالآخره پرهيز از عواقب شومى كه جوامع ديگر به دليل رعايت نكردن اين قبيل محدوديت ها گرفتار آن شده ويادر آن دست و پا مى زنند و نظام اسلامى را ملزم به اجراى اين حكم ارزشمند الهى كرده است.(1)
پىنوشت
(1) براى آگاهى بيشتر ر. ك: مرتضى مطهرى، فلسفة حجاب غلامعلى حداد عادل، فرهنگ برهنگى و برهنگى فرهنگى