پرسش :
از ديدگاه امام علي (علیه السلام) آيا هر اتحادي نيكو و مقدس است؟
پاسخ :
اگر اتحاد و اجتماع بر مدار اجراى حقّ نباشد، برضلالت و گمراهى خواهد بود و چنين اتحادى نمىتواند مقدّس و مطلوب باشد.
حضرت امير المؤمنين (علیه السلام) دربارة جامعة پيش از اسلام كه جامعهاى مجتمع بر محور شرك و جاهليّت بوده است، مىفرمايد: «ولَقد كُنّا مَع الرسول الله (صلی الله علیه آله و سلم) نقَتُل اباؤَنا وأَبناؤنَا وإِخواننَا وأعمامَنا، ما يَزيدنا ذلك إِلّا أيماناً و تسليماً فلمّا رأى الله صِدقنا أنزل بِعدَوّنا الكَبْتَ وأنزل عَلينا النَصر»(1) ما در ركاب رسول خدا (صلی الله علیه آله و سلم) بوديم و با پدران، فرزندان، برادران و عموهاى خود جنگ مىكرديم و اين مبارزه، بر ايمان و تسليم ما مىافزود پس، آن گاه كه خدا راستى و اخلاص ما را ديد، خوارى و ذلّت را بر دشمنان ما و پيروزى را برما نازل كرد».
همچنين آن حضرت دربارة اتحاد بر تفرقه كه امرى زيان بخش است و نيز پراكندگى و اختلاف بر محور اتّحاد مىفرمايد: «فَاجتمَع القَوم عَلى الفُرقة وافَترقَوا على الجَماعة كَأنّهم أَئِمة الِكتاب و لَيس الكِتاب إِمامَهم فَلَم يَبق عِندهم مِنه إِلّا إِسمه وَ لا يَعرفون إِلّا خَطّه وزبْره»(2) مردم در آن روز بر تفرقه و پراكندگى اتحاد مىكنند و در اتحاد و يگانگى، پراكندگى دارند گويا اين مردم، پيشوايان قرآنند و قرآن پيشواى آنان نيست. در اين هنگام جز نامىاز قرآن نزدشان باقى نماند و جز خطوط آن چيزى نشناسد».
پس، هر اتحادى مطلوب نيست بلكه بايد محور و هدف اتحاد مورد دقت قرار گيرد و با توجه به آن، حق يا باطل بودن اتحاد و مرتبه آن تعيين گردد و به سخن ديگر، حسن اتحاد ذاتى نيست بلكه اتحاد، اقتضاى حسن يا قبح را دارد اگر بر محور حق بود، نيكو است و همگان بايد تلاش كنند آن را به و جود آورند و پس از ايجاد نيز در حفظ آن كوشا باشند و اگر اتحاد بر محور باطل بود، قبيح است و نابود كردن چنين اتحادى بر همگان لازم است. به ديگر سخن، مىتوان با توجه به محور و هدف اتحاد، آن را به احكام خمسة وجوب، حرمت، استحباب، كراهت و مباح تقسيم كرد اگر گروهى بر امر باطلى اتحاد كردند، چنين اجتماعى مقدس نيست مانند اتحاد قريشيان بر ضد حضرت على (علیه السلام): «فَإِنّهم قَد أَجمعوا على حَربى كَإِجماعهم عَلى حَرب رسول الله قَبلى»(3) و مانند اتحاد شاميان بر امر باطل خود كه امير مؤمنان (علیه السلام) درباره اش فرمود: «وإِنّى وَالله لأظَنّ هؤلاء القَوم سيُدالون مِنكم بِإجتماعهم عَلى باطِلهم»(4) و نيز مانند اتحاد مردم اوباش كه حضرت على (علیه السلام) درباره اش فرمود: «هُم الذَيِن إِذ اجتَمعوا غَلبوا وَ إِذا تفَرّقَوا لَم يعرفوا هُم الذَين إِذا اجتَمعوا ضَرّوا و إِذا تفَرّقَوا نفَعوا»(5) كهاين گونه اتحادها را بايد از بين برد.
پىنوشت
(1)) نهج البلاغه، خطبه 65)
(2)) نهج البلاغه، خطبه 741)
(3)) نهج البلاغه، نامه 63)
(4)) نهج البلاغه خطبه 52)
(5)) نهج البلاغه حكمت 991)
آيت الله جوادى آملى، وحدت جوامع در نهجالبلاغه
اگر اتحاد و اجتماع بر مدار اجراى حقّ نباشد، برضلالت و گمراهى خواهد بود و چنين اتحادى نمىتواند مقدّس و مطلوب باشد.
حضرت امير المؤمنين (علیه السلام) دربارة جامعة پيش از اسلام كه جامعهاى مجتمع بر محور شرك و جاهليّت بوده است، مىفرمايد: «ولَقد كُنّا مَع الرسول الله (صلی الله علیه آله و سلم) نقَتُل اباؤَنا وأَبناؤنَا وإِخواننَا وأعمامَنا، ما يَزيدنا ذلك إِلّا أيماناً و تسليماً فلمّا رأى الله صِدقنا أنزل بِعدَوّنا الكَبْتَ وأنزل عَلينا النَصر»(1) ما در ركاب رسول خدا (صلی الله علیه آله و سلم) بوديم و با پدران، فرزندان، برادران و عموهاى خود جنگ مىكرديم و اين مبارزه، بر ايمان و تسليم ما مىافزود پس، آن گاه كه خدا راستى و اخلاص ما را ديد، خوارى و ذلّت را بر دشمنان ما و پيروزى را برما نازل كرد».
همچنين آن حضرت دربارة اتحاد بر تفرقه كه امرى زيان بخش است و نيز پراكندگى و اختلاف بر محور اتّحاد مىفرمايد: «فَاجتمَع القَوم عَلى الفُرقة وافَترقَوا على الجَماعة كَأنّهم أَئِمة الِكتاب و لَيس الكِتاب إِمامَهم فَلَم يَبق عِندهم مِنه إِلّا إِسمه وَ لا يَعرفون إِلّا خَطّه وزبْره»(2) مردم در آن روز بر تفرقه و پراكندگى اتحاد مىكنند و در اتحاد و يگانگى، پراكندگى دارند گويا اين مردم، پيشوايان قرآنند و قرآن پيشواى آنان نيست. در اين هنگام جز نامىاز قرآن نزدشان باقى نماند و جز خطوط آن چيزى نشناسد».
پس، هر اتحادى مطلوب نيست بلكه بايد محور و هدف اتحاد مورد دقت قرار گيرد و با توجه به آن، حق يا باطل بودن اتحاد و مرتبه آن تعيين گردد و به سخن ديگر، حسن اتحاد ذاتى نيست بلكه اتحاد، اقتضاى حسن يا قبح را دارد اگر بر محور حق بود، نيكو است و همگان بايد تلاش كنند آن را به و جود آورند و پس از ايجاد نيز در حفظ آن كوشا باشند و اگر اتحاد بر محور باطل بود، قبيح است و نابود كردن چنين اتحادى بر همگان لازم است. به ديگر سخن، مىتوان با توجه به محور و هدف اتحاد، آن را به احكام خمسة وجوب، حرمت، استحباب، كراهت و مباح تقسيم كرد اگر گروهى بر امر باطلى اتحاد كردند، چنين اجتماعى مقدس نيست مانند اتحاد قريشيان بر ضد حضرت على (علیه السلام): «فَإِنّهم قَد أَجمعوا على حَربى كَإِجماعهم عَلى حَرب رسول الله قَبلى»(3) و مانند اتحاد شاميان بر امر باطل خود كه امير مؤمنان (علیه السلام) درباره اش فرمود: «وإِنّى وَالله لأظَنّ هؤلاء القَوم سيُدالون مِنكم بِإجتماعهم عَلى باطِلهم»(4) و نيز مانند اتحاد مردم اوباش كه حضرت على (علیه السلام) درباره اش فرمود: «هُم الذَيِن إِذ اجتَمعوا غَلبوا وَ إِذا تفَرّقَوا لَم يعرفوا هُم الذَين إِذا اجتَمعوا ضَرّوا و إِذا تفَرّقَوا نفَعوا»(5) كهاين گونه اتحادها را بايد از بين برد.
پىنوشت
(1)) نهج البلاغه، خطبه 65)
(2)) نهج البلاغه، خطبه 741)
(3)) نهج البلاغه، نامه 63)
(4)) نهج البلاغه خطبه 52)
(5)) نهج البلاغه حكمت 991)
آيت الله جوادى آملى، وحدت جوامع در نهجالبلاغه