پرسش :
می خواهم بدانم که فهم ما در مورد اولین وحی چیست؟ در غار حرا وقتی که اولین وحی بوسیله حضرت جبرئیل(علیه السلام) آمد چه اتفاقی افتاد؟ و واکنش حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) نسبت به آن چه بود؟ لطفاً طبق قرآن و تفسیر آن پاسخ دهید.
پاسخ :
حقیقت وحی بعنوان یک شعور مرموز برای ما روشن نیست همان گونه که حقیقت نزول قرآن هم برای فهم انسان¬های عالی بسیار سنگین است تا چه رسد به انسان¬های عادی و ما با توجه به پرتو نورانی وحی پی به عظمت و مجد آن می¬بریم و آن را تصدیق می¬کنیم اما نمی¬توانیم تصویری همه جانبه از آن داشته باشیم.[1]
متأسفانه در آثار روائی، روایاتی جعلی وارد شده¬اند که اصطلاحاً آن را اسرائیلیات می¬خوانند و پیرامون وحی بر پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) ، هم در مورد اولین وحی که نازل شد و هم در مورد سوره نجم، احادیث و روایاتی وارده شده است که قهراً بی اشکال نیستند. چناچه در داستان ورقه بن نوفل می¬بینیم که او پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را دلداری می¬دهد و از شک و تردید!! می¬رهاند درحالی که لازمه نبوت یقین آن هم در حداعلی می¬باشد.[2]
و علامه سبحانی در کتاب فروغ ابدیت[3]بی پایگی این گفتارها را تبیین نموده است.
خلاصه داستان:
کوه حراء درشمال مکه واقع شده و به فاصله نیم ساعت میتوان به قله آن صعود نمود. ظاهر این کوه را تخته سنگ¬های سیاهی تشکیل می¬دهد. غاری در آن واقع شده است که به ارتفاع قامت یک انسان است. قسمتی از غار با نورخورشید روشن و قسمتی دائماً تاریک است. اینجا عبادتگاه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بود تا اینکه فرشته¬ای از طرف خدا مأمور شد آیاتی چند به عنوان طلیعه و آغاز کتاب هدایت و سعادت برای فرزند قریش بخواند و او را به کسوت نبوت مفتخر سازد و آن فرشته حضرت جبرئیل (علیه السلام) بود و آن روز روز مبعث.
ورود فرشته بر یک انسان آمادگی خاصی می¬طلبد که پیامبر عظیم الشأن با عبادت¬های طولانی و تفکرهای ممتد این آمادگی را کسب نموده بود و درآن روز فرشته¬ای لوحی در مقابل او گرفت و عرض کرداقراءیعنی بخوان و آیات اولیه سوره علق را بر آن حضرت خواند. جبرئیل (علیه السلام) مأموریت خود را انجام داد و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از کوه حراء پائین آمد و به سوی خانه (خدیجه) رهسپار شد. روح بزرگ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با نور وحی نورانی شد، آنچه را از فرشته (جبرئیل) آموخته بود در صفحه دل ضبط نمود. پس از این جریان همان فرشته به او گفت که تو رسول خدا و من جبرئیل هستم و این هنگامی بود که از کوه حراء به پایین می¬آمد. مقداری وحشت و اضطراب پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را فراگرفت آن هم به خاطر مسؤلیت بزرگی که متوجه او شده بود. خدیجه آثار تفکر و اضطراب عمیق را در چهره او مشاهده کرد و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ماجرا را بر او نقل نمود. خدیجه او را دلداری داد و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) احساس خستگی کرد و به خدیجه فرمود "دثّرینی" یعنی: مرا بپوشان، خدیجه (علیها السلام) او را پوشاند و اندکی درخواب فرورفت.[4]
ترجمه نخستین آیاتی که بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شد بدینگونه می¬باشد:
بخوان به نام پروردگارت که (جهان را) آفرید،
همان کس که انسان را از خون بستهای خلق کرد!
بخوان که پروردگارت (از همه) بزرگوارتر است،
همان کسی که بوسیله قلم تعلیم نمود،
و به انسان آنچه را نمیدانست یاد داد![5]
این خلاصه¬ای بود از آنچه که اتفاق افتاد، اگر چه تفصیل بیشتر آن را باید در کتب تاریخی پیرامون مبعث جستجو نمود.
پی نوشتها:
[1]- رجوع شود به تفسیر سوره حمد امام خمینی(ره).
[2]-رجوع شود به تفسیر المیزان ذیل تفسیر آیات سوره علق.
[3]-فروغ ابدیت ج 1 ص 188به بعد.
[4]- به نقل از فروغ ابدیت با تلخیص جعفرسبحانی ج 1ص 178- 168.
[5]-سوره علق آیه های 1 تا 5.
حقیقت وحی بعنوان یک شعور مرموز برای ما روشن نیست همان گونه که حقیقت نزول قرآن هم برای فهم انسان¬های عالی بسیار سنگین است تا چه رسد به انسان¬های عادی و ما با توجه به پرتو نورانی وحی پی به عظمت و مجد آن می¬بریم و آن را تصدیق می¬کنیم اما نمی¬توانیم تصویری همه جانبه از آن داشته باشیم.[1]
متأسفانه در آثار روائی، روایاتی جعلی وارد شده¬اند که اصطلاحاً آن را اسرائیلیات می¬خوانند و پیرامون وحی بر پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) ، هم در مورد اولین وحی که نازل شد و هم در مورد سوره نجم، احادیث و روایاتی وارده شده است که قهراً بی اشکال نیستند. چناچه در داستان ورقه بن نوفل می¬بینیم که او پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را دلداری می¬دهد و از شک و تردید!! می¬رهاند درحالی که لازمه نبوت یقین آن هم در حداعلی می¬باشد.[2]
و علامه سبحانی در کتاب فروغ ابدیت[3]بی پایگی این گفتارها را تبیین نموده است.
خلاصه داستان:
کوه حراء درشمال مکه واقع شده و به فاصله نیم ساعت میتوان به قله آن صعود نمود. ظاهر این کوه را تخته سنگ¬های سیاهی تشکیل می¬دهد. غاری در آن واقع شده است که به ارتفاع قامت یک انسان است. قسمتی از غار با نورخورشید روشن و قسمتی دائماً تاریک است. اینجا عبادتگاه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بود تا اینکه فرشته¬ای از طرف خدا مأمور شد آیاتی چند به عنوان طلیعه و آغاز کتاب هدایت و سعادت برای فرزند قریش بخواند و او را به کسوت نبوت مفتخر سازد و آن فرشته حضرت جبرئیل (علیه السلام) بود و آن روز روز مبعث.
ورود فرشته بر یک انسان آمادگی خاصی می¬طلبد که پیامبر عظیم الشأن با عبادت¬های طولانی و تفکرهای ممتد این آمادگی را کسب نموده بود و درآن روز فرشته¬ای لوحی در مقابل او گرفت و عرض کرداقراءیعنی بخوان و آیات اولیه سوره علق را بر آن حضرت خواند. جبرئیل (علیه السلام) مأموریت خود را انجام داد و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از کوه حراء پائین آمد و به سوی خانه (خدیجه) رهسپار شد. روح بزرگ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با نور وحی نورانی شد، آنچه را از فرشته (جبرئیل) آموخته بود در صفحه دل ضبط نمود. پس از این جریان همان فرشته به او گفت که تو رسول خدا و من جبرئیل هستم و این هنگامی بود که از کوه حراء به پایین می¬آمد. مقداری وحشت و اضطراب پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را فراگرفت آن هم به خاطر مسؤلیت بزرگی که متوجه او شده بود. خدیجه آثار تفکر و اضطراب عمیق را در چهره او مشاهده کرد و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ماجرا را بر او نقل نمود. خدیجه او را دلداری داد و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) احساس خستگی کرد و به خدیجه فرمود "دثّرینی" یعنی: مرا بپوشان، خدیجه (علیها السلام) او را پوشاند و اندکی درخواب فرورفت.[4]
ترجمه نخستین آیاتی که بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شد بدینگونه می¬باشد:
بخوان به نام پروردگارت که (جهان را) آفرید،
همان کس که انسان را از خون بستهای خلق کرد!
بخوان که پروردگارت (از همه) بزرگوارتر است،
همان کسی که بوسیله قلم تعلیم نمود،
و به انسان آنچه را نمیدانست یاد داد![5]
این خلاصه¬ای بود از آنچه که اتفاق افتاد، اگر چه تفصیل بیشتر آن را باید در کتب تاریخی پیرامون مبعث جستجو نمود.
پی نوشتها:
[1]- رجوع شود به تفسیر سوره حمد امام خمینی(ره).
[2]-رجوع شود به تفسیر المیزان ذیل تفسیر آیات سوره علق.
[3]-فروغ ابدیت ج 1 ص 188به بعد.
[4]- به نقل از فروغ ابدیت با تلخیص جعفرسبحانی ج 1ص 178- 168.
[5]-سوره علق آیه های 1 تا 5.