پرسش :
فلسفه وجود بلاها و فرود گرفتاريها و غصه ها چيست؟
پاسخ :
پـيش از هر پـاسخـى, لازم است بـا يادآورى نكاتـى چـند, نگاهى دوباره بـه بـاورها و بـينشهاى خود نماييم و در صورت ضرورت بـه نوسـازى و بـازسـازى انديشـه هاى خـود در اين بـاره بـپـردازيم. نخـست آنكه بـدانيم دنيا منزلگاهى است كه در گوهر و بـاطن آن سختيها و بـلاها موج مى زند و انتظار آسايش و آرامش و مصون ماندن از هر ناهموارى و سخـتـى, خـواستـه اى نادرست است. همان گونه كه امام اميرالمومنين عليه السـلام ـ فرمود: ((دنيا سـرايى اسـت كه بلاها آن را احـاطه كرده اسـت و بـه بـى وفايى و مكر معروف اسـت, حالاتـش يكنواخـت نمى ماند و سـاكنانش ايمن نيسـتـند ... امنيت و آسايش در آن غير ممكن است و اهل آن همواره هدف تيرهاى بلا هستند كه پـى در پـى بـه سوى آنان پـرتـاب مى شود و بـا مرگ نابـودشان مى سازد.)) (1)
آنگاه كه نوع نگاه ما به زندگى اين حـقـيقـت گرديد كه ((دنيا مزرعه شرور و بـدى ها)) و ((معدن تـلخى ها و ناكامى ها)) (2)است, بى ترديد هر گونه چشم داشتى براى زندگى بى پايان, وصال بـى هجران و رفاه و راحتى بـى فرجام, بـا واقعيت هستـى سازگار نخواهد بـود و چونان مشت بر سندان كوبـيدن است كه گرچه در آغاز نمى خواهيم اين سـخـن را بـپـذيريم اما زمانى فرا مى رسـد كه چـون سـعـدى فرياد برمى آوريم كه:
ايها الناس جهان جاى تنآسايى نيست
مرد دانا به جهان داشتن ارزانى نيست (3)
برخـى كه در نگاه ما افـرادى بـى درد و مرفـه بـوده و هيچ گاه خراشى بر بـدن نديده و كمترين كاستى در زندگى نداشته اند, بـلايى بزرگتر و ابدى بـر آنان ريزش كرده كه خود نمى دانند و ساده لوحان و خوش باوران نيز بدون توجه به ابعاد مختلف زندگى آنان تحليلهاى نادرستى مى كنند كه در فرازهايى از آينده بحث با نام ((استـدراج)) مطرح خواهد شد. نكتـه ديگر آن است كه ذات مصايب و سخـتـى ها بـه طور مطلق نشان عذاب الهى, زشتـى كردار انسان و يا عكس ا لعمل اخلاق و عملكرد آدمى نيست بـلكه در پـاره اى موارد ريزش رحمت خداوند و هديه الهى به بـندگان بـرگزيده اش محسوب مى شود تا درجاتى بيشتر بـراى خوبـان بـه سوى قرب محبـوب بـوده و در جوار رضوان الهى قرار يابـند. از اين رو پاكان و صالحان بـلا را لطف و نعمت پروردگار و راحتى را مصيبت شمرده و هماره صبـر بـر سختى ها را بهتر از غفلت در رفاه مى دانند.(4)نكته آخر آن است كه بـراى تـفسير و تـحليل حوادث زندگى و در قضاوتـها هيچ گاه ((خود)) را محـور هسـتـى قرار ندهيم و علاوه بـر آن ((شيرينى و خـوشى زندگى امروز)) خود را معيار نسازيم. كه در اين هنگام آنچـه بـا ذائقه شخصى و خواستـه هاى نفسى ما سازگار بـوده و غذاى لذيذتـر, لبـاس شيك تر و دارايى بـيشتر بـرايمان فراهم سازد لطف مى شمريم و آنچه ما را از اين پـديده ها دور سـازد خـشم و غضب مى بـينيم!! كه اين بينش با معارف ناب دينى ما متفاوت و حتى متضاد خواهد بود, همان گونه كه خداوند به رسول عزيز خود فرمود:
((اى محمد! آنگاه كه بـنده اى را محـبـوب شمارم, وى را بـا سه پديده همراه مى كنم:
دلش را غمگين مى سـازم, بـدنش را بـيمار مى كنم و دسـتـش را از بهره هاى دنيايى تهى مى گردانم.
... و آنگاه كه بر بنده اى خشم بگيرم او را بـا سه حالت همراه مى كنم:
دلش را شاد مى سـازم, بـدنش را سـلامت مى بـخـشم و دسـتـش را از بهره هاى دنيا آكنده مى كنم.)) ( 5)
اين سخن نه بـدان معناست كه فقر, درد و اندوه در هر حال ارزش است ـ كه در بـحثهاى آينده از هر يك سخن مى گوييم ـ بـلكه بـدين مفهوم اسـت كه هيچ گاه بـا ديدن نعـمت و يا نبـود نعـمت قضـاوت شتـابـزده اى نكنيم و افراد را بـا معيارهاى دل پـسند خـود, مورد ستـايش يا نكوهش قرار ندهيم و افزون بـر آن مصايب را در آينه اى بـه وسـعت ابـديت بـنگريم تـا از فرداى امروز زندگى كه آخـرتـى بى پايان است غفلت نكنيم و بدانيم:
هر كه در اين بزم مقرب تر است
جام بلا بيشترش مى دهند
اينك به پاسخ اين پرسش مى پردازيم كه بـا توجه بـه اين واقعيت كه خداوند ((قادر)) است و توانايى بـرطرف كردن بـلاها و سختى هاى بـندگان خود را داراست, ((عالم)) است و, از حقايق پـشت پـرده و ميزان ايمان افراد و پايبندى آنان بـه اصول الهى آگاه است و از سوى ديگر ((حكيم)) است و تمامى تدبـيرات و تصميمات او سنجيده و از سر جامع نگرى است, بـه راستى فلسفه مصايب و تلخ كامى هاى زندگى چيست؟ آيا از حكمتـها و علتـهاى اين پـديده ها مى تـوان آگاه شد؟ پاسخ آن است كه مجموعه اين حوادث و بلايا, بـه خاطر چندين علت ايجاد مى شود:
1ـ بلاها, دست آورد رفتار, گفتار و پندار انسانهاست
نكوهش مكن چرخ نيلوفرى را
برون كن ز سر باد خيره سرى را
چو تو خود كنى اختر خويش را بد
مدار از فلك چشم نيك اخترى را
بسوزند چوب درختان بى بر
سزا خود همين است مر بى برى را(6)
مبـناى نظام زندگـى بـر اصـل ((عـلـت و معـلـول)) و ((عـمل و عكس العمل)) استـوار است و مجـموعه فعاليتـهاى ما داراى سه اثـر خواهد بود:
الف ـ اثـر شرعى: آنگاه كه بـا انجام احسان بـه همنوعان و يا تـلاوت قـرآن كار پـسـنديده اى انجـام داديم و يا آنكه بـا سـخـن ناپسندى, قلبـى را رنجانديم, پاداش اعمالمان در آخرت, اثر شرعى فعاليتهاى ما خواهد بود.
ب ـ اثر قانونى: تشويقها و تنبـيه هايى كه در جامعه وجود دارد كه گاه بـه سربـلندى و يا سرافكندگى مى انجامد, نمودهاى اين اثر است.
جـ اثر تكوينى: تـإثير وجودى و ذاتـى عمل انسان كه در جسم و جان او تإثير مى گذارد, ويژگى اين اثـر است, چه آنكه اثـر شرعى بر عمل او وجود داشته و بـه پاداش يا مجازات خود بـرسد يا آنكه با ريا پاداش خود را ضايع و با توبه, لطف خداوند را به سوى خود جلب كند و از عذاب اخروى برهد.
همچون كسـى كه از سـر جـهالت و نادانى مرتـكب عمل زشتـى چـون شرابـخوارى شده است و پس از آگاهى از كرده خويش نادم گشته, بـا تـوبـه تـمامى عذابـهاى سراى آخرت را از خود دور كرده است, حال چـنين شخصى از آثـار سوء و ضررهاى جـسمى و روحـى شراب نيز ايمن خواهد بود؟! هرگز. زيرا آثار وضعى و تكوينى عمل باقى است. گرچه خداوند قادر است و تـوانايى محو آن آثار را دارد و خداوند عالم است و بـه آثار سوء عمل گذشته او آگاهى دارد اما نظام هستى بـر اساس عمل و عكس العمل و علت و معلول استوار است و اگر يكايك اين آثار و پديده ها برداشته شود, مجموعه قوانين آفرينش به هم خورده و تمامى هستى دچار هرج و مرج مى شود.
با اين مقدمه ـ كه كليد بسيارى از مشكلات فكرى و شبهات عقيدتى است و در آينده بحث ما نيز كاربردهاى فراوانى خواهد داشت ـ بـه اصل سخن بـرمى گرديم و نخـستـين علت بـلاها و مصايب را از گفتـار آفريدگار هستى بخش مى پذيريم كه فرمود:
((و ما اصابكم من مصيبه فبما كسبت ايديكم و يعفو عن كثير)) ; (7)
و هر[ گونه] مصيبتى به شما برسد به سبب دستاورد خود شماست, و [خدا] از بسيارى در مى گذرد.
در آيه اى ديگر, اين پـديده را لطف خويش بـه بـندگان دانسته و حكمت آن را هوشيارى انسانها نسبت به اعمال گذشته و بـازگشت بـه صراط بـندگى و اصـلاح نفس معرفى مى كند ((. .. ليذيقهم بـعض الذى عملوا لعلهم يرجعون)) .(8)
امام على(ع)در حـديثـى از رسول خـدا(ص), تـفسير اين آيه(و ما اصابكم من مصيبه .. .)را اين چنين فرمود:
((اين آيه, بـهتـرين آيه در قرآن مجيد است. اى على! هر خراشى كه از چوبـى بـر تن انسان وارد مى شود, و هر لغزش قدمى, بـر اثر گناهى اسـت كه از او سـرزده و آنچـه خـداوند در دنيا عفو مى كند گرامى تر از آن است كه(در قيامت)در آن تـجديد نظر فرمايد و آنچه را كه در اين دنيا عقوبـت نموده, عادل تـر از آن است كه در آخرت بار ديگر كيفر دهد.)) (9)
شايان ذكر است كه, گرچه ظاهر آيه و سخن رسول خدا(ص)عام است و همه مصايب را در بـر مى گيرد ولى مطابـق معمول در تـمامى عمومات استـثـناهايى وجـود دارد كه در بـيان فلسفه ها و حكمتـهاى ديگر, بدانها مى پردازيم.
على(ع)در سخنى كوتاه عذابـهايى را كه اعمال انسان پديدآورنده آنهاست, مصيبت ندانسته بلكه از آن بـه ((خوبـى خداوند)) تعبـير مى كند زيرا مشكلى است كه بـهشت در پى آن خواهد بـود و عكس العمل گناهى بوده كه هيچ تإثير و پى آمدى در آخرت نخواهد داشت.(10)از اين رو در دعاى كميل نيز بـه پيش از آنكه بـلايى كه نتيجه اعمال ناپسند است نازل شود نگريستـه ـ از خـداوند بـخـشنده و مهربـان درخواست مى كند كه:
((اللهم اغفر لى الذنوب التـى تـهتـك العـصـم; اللهم اغفر لى الذنوب التى تنزل النقم; اللهم اغفر لى الذنوب التى تغير النعم ... اللهم اغفر لى الذنوب التى تنزل البلإ))
بـارالها! گناهانى كه پـرده عصمت را مى درند بـر من بـبـخشاى; بارالها! گناهانى كه مايه ريزش تيره بـختى است بـر من بـبـخشاى; بارالها! گناهانى كه موجب تغيير دادن نعمتهاست بـر من بـبـخشاى ...; بارالها! گناهانى كه مايه فرود آمدن بلاست بر من بـبـخشاى. آنچه تا كنون دانستيم اين حقيقت است كه بخشى از بـلاها ره آورد اعمال انسانهاست كه گريبانگير آنان خواهد شد تا تإثير تربـيتى مصايب موجـب بـيدارى از خـواب غفلت و هوشيارى از مسـتـى غرور و عصيان شود و آنان را بـه خود آورد, چنان كه رسول خدا(ص) نخستين فلسفه ريزش بـلا و مصايب را ((ادب ساختن)) ,(11)ظالمان بـه خود, خلق خدا و حدود الهى دانسته و امام صادق(ع)در جمله اى كوتاه اين واقعيت تلخ را اين گونه بـيان مى كند: ((آنها كه بـه وسيله گناه از دنيا مى روند بيش از كسانى هستند كه به مرگ طبيعى مى ميرند!!)) (12)
از اين رو در معارف دينى سلسله سخنانى روشنگر در اين باره بـه چشم مى خورد كه:
((زنا روزى را قـطع, نورانيت دل را سـلـب و سـبـب مـرگ زودرس مى شود, ندادن زكات و نپرداختن حقوق الهى موجب قطع نعمتهاى الهى و مانع ريزش بـاران مى شـود, اسـراف و تـبـذير زمينه سـاز فـقر و تنگ دستـى مى گردد, دورى از ديدار خويشان و قطع رحم, عمر آدمى را كوتاه مى كند و ...)) (13)
با اين نگرش درمى يابيم كه پاره اى از بلاها, نوعى نعمت و كرامت پـروردگار محسوب مى شوند و چـونان زنگ بـيداربـاشى است كه بـراى شايستگان غافل بـه صدا در مىآيد تا گذشته را جبـران و آينده را روشن سازند, همان گونه كه بسيارى از اوقات برخى از ما در رفتار يا گفتار خود مرتكب عملى ناشايست شده ايم و ساعاتـى اندك پـس از آن با ايجاد صحنه اى دردآور و زيانبار, پى بـه زشتى رفتار و سخن خـود بـرده ايم و در بـرخـوردهاى بـعـدى مراقـب خـويش بـوده ايم. بـر اين اساس, پيشوايان معصوم ـ عليهم السلام ـ بـلاها و مصايب را ((هديه ها و تحفه هاى خداوند براى بندگان برگزيده))
(14)دانسته و تمامى سختـيها را ((زينت دين بـاوران)) (15)قلمداد كرده اند كه با آن از هر زشتى گناهان, پـيراستـه و وارستـه شده, ((لطفى پنهان و خفى)) (16)و ((كرامتى جاودان و ابدى)) (17)نصيب خـود مى سازند و شايستـگى خـود را در ((پـذيرايى ويژه خـداوند)) (18)بر سفره هستى نشان داده اند.
2. آزمون ايمان و سنجش استقامت و استوارى
مجموعه معارف ناب دينى به ما اين حقيقت گرانبها را مىآموزد كه آفرينش سبزه زار خوردن و نوشيدن, ساحل تفريح و شادى و تالار قهقهه و بدمستى نيست(19) بلكه چونان آموزشگاهى است شبانه روزى كه براى تمامى لحظه ها برنامه اى مشخص داشته و تمامى تكليف و تفريح آن سنجيده و دقيق است; گاه فراوانى نعمتها به چشم مى خورد تا ميزان شكر و سپاس انسانها معلوم شود و زمانى هجوم سختيها و مصايب, تلخكامى و اندوه به همراه مىآورد تا مقدار صبر و بردبارى دين باوران آشكار گردد و در اين فرازها و فرودها عيار ايمان و استقامت كسانى كه خود را در مسير بندگى مى دانند و نسبت به پيشوايان معصوم(ع) اظهار عشق و دلدادگى مى كنند, خود را نشان مى دهد.(20) از اين رو تمامى ((خوبيها)) و ((بديها)) در نگاه خداوند, عرصه هاى امتحان شمرده شده(21) و هيچ راحتى و اندوهى بدون حكمت, مشيت و قضا و قدر الهى پديد نمى آيد تا در پرتو هر يك از اين دو, خوبان و بدان جامعه شناخته شده(22), مومنان
حقيقى به آرمانهاى الهى و كافران واقعى به خواستهاى خداوندى آشكار گشته(23), تمامى نيتهاى قلبى در هنگامه هاى حساس و سرنوشت ساز زمينه بروز و ظهور يافته(24), ايمانها سنجيده شده و مجاهدان وارسته و منافقان وارفته در صحنه هاى دشوار زندگى براى تمامى خداجويان شيفته(25) معرفى شوند.
رسول اكرم ـ صلى الله عليه و آله و سلم ـ بخش ديگر از بلاها را پس از ادب سازى ظالمان, امتحان همگان دانسته فرموده است: ان البلإ للظالم ادب و للمومن امتحان ...(26)
همان گونه كه شيوه درسآموز آن حضرت چنين بود كه از افراد مرفه و بى درد ـ كه مصون ماندن از تمامى سختيها و غصه ها را نشان شايستگى خويش مى دانند ـ دورى مى كرد و آنان را محروم از عنايت ويژه خداوند و رحمت خاص حق مى دانست.
در سخنى از امام صادق(ع) ماجرايى شنيدنى از آن حضرت چنين بيان شده است كه:
روزى رسول خدا ـ درود خداوند بر او و خاندان پاكش باد ـ دعوت مردى را پذيرفت و به مهمانى او رفت. ناگاه پيامبر(ص) مرغى را ديد كه روى ديوار خانه آن مرد تخم گذارد و لحظه اى بعد, آن تخم مرغ غلطيد و روى ميخى كه در ديوار كوبيده شده بود قرار گرفت, بدون آنكه به جاى خود برگردد يا بر زمين افتاده بشكند! تعجب وجود آن حضرت را فرا گرفته بود كه صاحبخانه رو به رسول خدا كرد و براى اثبات خوبى و خوشبختى واقعى خود گفت:
((اى پيامبر(ص) از اين تخم مرغ تعجب مى كنى؟! سوگند به خدايى كه تو را به حق مبعوث كرد, من هرگز بلايى نديده ام.)) رسول اكرم(ص) از جا برخاسته و بدون آنكه غذايى بخورد از خانه بيرون رفت و فرمود:
((كسى كه بلايى نبيند خدا به او نيازى[ و لطف و توجهى] ندارد; خداوند به شخصى كه به مال و بدنش بلايى وارد نمى شود, عنايتى ندارد.))(27)
با چنين نگرشى, هجم وسيعى از غصه ها و سختيهاى ما در زندگى جلوه اى مطلوب مى يابد و افزون از پاكسازى وجود از تمامى گناهان, ما را به ضعف خود آگاه ساخته از سركشى و طغيان كه گاه در ارتكاب اعمال ناشايست و زمانى در قالب پندارهاى نادرست همچون غرور, عجب و تكبر نمودار مى شود, جلوگيرى مى كند تا با عمق جان به اين نكته پى بريم كه ((خير)) و ((شر)) رسولان خداوندند كه براى آزمايش ما آمده اند; سربلند و سعادتمند كسى است كه نعمتهاى الهى را ـ كه امانتى چند روزه اند ـ با سخاوت و ايثار, شكر و سپاس گويد و رنجها و غصه ها را با تحمل و شكيبايى به قله اى فراتر از صبر رسانده, راضى به رضاى پروردگار شود تا ذره اى از زحماتش دچار توفان ((كفران نعمتها)) و ((خسران زحمتها)) نگردد(28) و اين سخن را آويزه گوش خود كند كه:
حاصل عمر جز يكى دم نيست
و آن دم از رنج و غم مسلم نيست
در ره عشق او بلاكش باش
همچو ايوب در بلا خوش باش
چون در آيد بلا مگردان روى
روى در حق كن و ((رضينا)) گوى(29)
پروردگار مهربان به حضرت موسى ـ عليه السلام ـ فرمود:
((اى موسى! هيچ آفريده اى دوست داشتنى تر از بنده مومن خويش نيافريده ام, زيرا او را به مايه خيرش مبتلا مى سازم, به مايه خيرش عافيت مى بخشم. به مايه خيرش دچار محروميت مى گردانم; و من دانايم كه صلاح بنده ام در چيست. پس بنده من بايد بر بلا صبورى كند, نعمتهايم را سپاس بگزارد و به قضاى من خشنود باشد تا نام او را در شمار صديقين درگاه خويش بنگارم, بدان شرط كه در خشنودى من بكوشد و فرمان مرا اطاعت كند.))(30) و ا مام حسين ـ عليه السلام ـ با ورود به سرزمين كربلا به قسم دوم از بلاها اشاره كرده فرمود:
((فان الناس عبيد الدنيا و الدين لعق على السنتهم, يحوطونه مادرت معايشهم, فاذا محصوا بالبلإ قل الديانون)); همانا كه مردم بندگان دنيايند و[ شيرينى] دين را تنها بر زبان خود دارند: تا زندگى هايشان پربار است بر محور دين گرد آيند, پس چون با بلاها آزموده و آزرده شوند, دينداران كم شوند.(31)
3ـ زمينه ساز درجات; نشان محبوبيت و عشق والا
شكوفايى استعدادهاى نهفته, پديدار ساختن زمينه هاى رشد و تكامل, استفاده از تمامى لحظه هاى افراد در زندگى و رساندن يكايك دوستان و علاقه مندان به بهترين مراحل ترقى و كمال, وظيفه مربى در هنگامه هاى تمرين و مسابقه براى دستيابى به بهترين نشانهاى چشمگير و مقامهاى ارزنده است. از اين رو گاه افراد مورد نظر, از خواب خوش بيدار شده در تاريكى ها با تلخ ترين حوادث روبه رو مى شوند, زمانى به پيمودن سنگلاخها و دامنه ها براى رسيدن به قله مإمور مى گردند, و گاهى روزهاى بسيارى وادار به احساس تشنگى و گرسنگى طاقت فرسا مى شوند تا با دورى از غذاهاى لذيذ, نوشيدنيهاى گوارا, رفاه و راحتى دلچسب و سلامتى و شادابى جسمانى به آمادگيهاى لازم و كمال مطلوب دست يابند و لياقت ايستادن بر سكوى اول و آويختن نشان برترى بر وجود خود را پيدا كنند.
پروردگار آفرينش كه مربى هستى است برخى از بندگان برگزيده اش را با بدترين بلاها به بهترين درجات مى رساند, آنان را محبوب خويش مى سازد و عالى ترين مقام بهشتى را ـ كه براى بلاديدگان عاشق نهاده ـ به آنان عطا مى كند.
رسول خدا ـ درود خداوند بر او و خاندان پاكش باد ـ فرمود: بلاى انبياى الهى[ و رهروان آنان] زمينه ساز درجات خداوندى است.(32) و امام صادق ـ عليه السلام ـ مجموعه معارف قدسى كه براى بلاديدگان قسم سوم وجود دارد را بدين گونه بيان فرموده است: ((آنگاه كه خداوند بنده اى را دوست داشته باشد او را مبتلا مى سازد و با بلا, مهر و عنايت خويش را به او نشان مى دهد همان گونه كه خانواده انسان بيمار با بردن نوبرانه براى او چنين مى كنند. در اين حال, خداوند دو فرشته را بر بنده خود مى گمارد و به آن دو فرمان مى دهد: پيكرش را بيمار سازيد, معيشتش را سخت گردانيد و ميان او و خواسته هايش حجابى بركشيد تا مرا فرا خواند: كه من نواى او را دوست دارم. هر گاه اين بنده به دعا برخيزد خداوند مى گويد: ((پاداش آنچه را كه از من مى خواهد, برايش يادداشت كنيد و بر آن بيفزاييد تا آنگاه كه نزد من بازآيد. و آنچه نزد من است, براى او بهتر است.)) و هر گاه كه خداوند بر بنده اى خشم گيرد, دو فرشته را بر او مى گمارد و به آن دو فرمان مى دهد: پيكرش را سلامت بخشيد, روزىاش را فراوان سازيد, دستيابى اش را به آنچه مى خواهد آسان گردانيد و ياد مرا از خاطرش برچينيد; كه من از صداى او بيزارم, تا آن لحظه كه نزد من آيد و آنچه نزد من است براى او بدتر است)).(33)
بر اساس چنين ديدگاهى پيشوايان معصوم ما ـ عليهم السلام ـ خود در رتبه اى برتر از ديگران در تمامى صحنه هاى بلا بوده و فرموده اند:
((سخت ترين مردم از نظر بلا و گرفتارى, پيامبرانند, سپس كسانى كه پيرو آنان اند و در پى اينان افرادى كه بهتر از ديگرانند. اجر بزرگ با بلاى بزرگ است و خداوند هيچ قومى را دوست نداشته مگر اينكه به سختيها و دشواريها مبتلايش ساخته است. بندگان محبوب خداوند كسانى اند كه در بلا غوطه ور شده و باران بلا بر سر آنان فرو مى ريزد, هر چه به ايمان اينان افزوده شود, بر بلايشان اضافه مى گردد تا آنكه در بهشت به مقامى كه جز با بلا دستيابى بدان محال است, برسند.
اگر دين باوران و صالحان پاداشى كه براى اندوهها و گرفتاريهاى خود, وجود دارد, بدانند, آرزو مى كنند كه با مقراضى تكه تكه شوند. خداوند به افرادى كه با رفاه فراوان و بى دردى بسيار زندگى مى كنند, توجهى نمى كند.))(34)
آثار آسمانى و بركات اين بلاها افزون بر قرب الهى, عشق به لقاى خداوند, بى ميلى و بيزارى به جلوه هاى زودگذر زندگى(35) و پالايش نفس از هر گونه خطا و ناشايست خواهد بود; ويژگيهاى خيره كننده اى كه محبوبان پروردگار لياقت دستيابى به آنها را مى يابند و با خود اين گونه زمزمه مى كنند:
تا درين زندان فانى زندگانى باشدت
كنج عزلت گير تا گنج معانى باشدت
كام و ناكام اين زمان در كام خود در هم شكن
تا به كام خويش فردا كامرانى باشدت
روزكى چندى چو مردان صبر كن در رنج و غم
تا كه بعد از رنج, گنج شايگانى باشدت(36)
آيا آثار مثبت و پسنديده اى در هجوم مصايب و بلاها وجود دارد؟
((ادب)), ((امتحان)) و ((تكامل)) فلسفه كلى فرود بلاها و تلخيها در معارف الهى دانسته شد و همراه هر يك آثار و بركات بسيارى بيان گرديد. در نگاهى ديگر و با جامع نگرى در مى يابيم مجموعه بلاها, رحمت و عنايت ويژه اى است كه رهآورد آنها عبارت است از:
الف) پاكسازى خطاكاران از تيرگى گناهان
فاطمه زهرا ـ عليهاالسلام ـ يكى از آثار و فلسفه سختيها و غصه ها را اين گونه بيان مى فرمايد:
((يطهرون من ذنوبهم بالبلايا و الرزايا));(37)
سوزش سختيها و دشوارى بلاها, افراد را از غبار گناهان پاك مى سازد.
ب) بيدارى از خواب غفلت و هوشيارى نسبت به وظايف خود
امام على(ع) فرمود: ((هنگامى كه خداوند متعال به گونه اى پى در پى بر تو بلا مى بارد, همانا در صدد بيدارى و هوشيارى تو است و چون انواع نعمتها و خوشيها را به سوى تو روانه ساخت در حالى كه اهل گناه هستى, همانا استدراج[ و بى خبرى تدريجى تا موقع مرگ] است.))(38)
ج) توجه به خداوند
پروردگار حكيم, حضرت داوود, سليمان و ايوب را كه از رسولان والامقام اوست با صفت ((اواب)) مى ستايد و به دنبال آن بهشتيان ـ كه بندگان شايسته اويند ـ اين گونه توصيف مى كند:
((هذا ما توعدون لكل اواب حفيظ));(39)[ به بهشتيان گفته مى شود] اين همان است كه وعده يافته ايد[ و] براى هر بازگشت كننده اى به سوى خدا و نگهبان[ حدود الهى] خواهد بود.
با اندكى تإمل درمى يابيم ((اوابين)) كسانى اند كه در برابر عواملى كه آنان را از خدا دور مى سازد و به وسوسه هاى گوناگون مى كشاند, دورى جسته و بلافاصله به سوى خدا باز مى گردند. اين صفت پسنديده براى تمامى بلاديدگان ـ با هر مقام معنوى و درجات ايمانى ـ وجود دارد و به گونه اى زيبا و پنهان عطا مى شود.
د) ايجاد شكيبايى و تمرين بردبارى
صابران انسانهايى هستند كه ((درود خداوند)) و ((رحمت ربوبى)) به همراه ((هدايت الهى)) شامل آنان شده و با بشارت پروردگار روبه رو مى شوند زيرا در برابر ناكاميها و سختيهاى زندگى در ابعاد گوناگون, شكيبايى و صبورى را پيشه خود ساخته اند.(40)
ه) فراهم سازى تكامل روحى معنوى
مصايب چونان آسيابى است كه چرخش آن, سختيها و تلخيهايى را در پى دارد اما تكامل درخشانى نصيب بلاديدگان مى سازد كه شكوفاسازى استعدادها, علاقه به لقاى خداوند, جلوه گر شدن ايمان و عشق صالحان و دستيابى به پاداشى چشمگير و قرب الهى از جمله آنان است. از اين رو در فرازهاى نخستين دعاى ندبه خداوند را بر مصايبى كه براى اولياى الهى پديد آورد و آنان را خالص براى خود و دين خويش قرار داد مى ستاييم و بر نعمتهايى كه در هنگامه هاى بلايا بر آنان فرو باريده است و ابدى و جاودان خواهد بود, شكر مى نماييم.(41)
و ـ ورود به بهشت برين و رضوان الهى
پيشواى ششم شيعيان امام صادق(ع) فرمود:
((مقامى در بهشت وجود دارد كه تنها بندگان بلاديده و مصيبت زده به آن دست مى يابند, كسانى كه در[ ميدانهاى مختلف سختيها از جمله] بلاهاى مالى و جسمانى دچار اندوه شديدى شده اند و پيش از مرگ سختيهاى فراوانى ديده اند.))(42)
اى قصه بهشت ز كويت حكايتى
شرح جمال حور ز رويت روايتى
هر پاره از دل من و از غصه قصه اى
هر سطرى از خصال تو و ز رحمت آيتى
بوى دل كباب من آفاق را گرفت
اين آتش درون بكند هم سرايتى
در آتش ار خيال رخش دست مى دهد
ساقى بيا كه نيست ز دوزخ شكايتى(43)
پی نوشتها:
1- نهج البـلاغه, خـطبـه 226 و فراز 1 و 2(بـا اندكى تـلخـيص).
2-امام على(ع); غررالحكم و دررالكلم.
3-پـالايش نفس (مجـموعه اشـعار در بـاره تـهذيب نفس); ص118.
4-امام كاظم عليه السلام; بـحـارالانوار, مرحـوم علامه مجـلسى, ج67, ص237.
5-همان, ج72, ص;48 جامع الاخبـار, بـاب 67, روايت 11, ص301.
6-ناصر خسرو.
7-شـورى, ;30 مراجـعـه كنيد بـه آيات 22 سـوره حـديد و 165 آل عمران.
8-روم, ;41 بـنگريد تفسير بـرهان, ج4, ص;127 الدر المنثور, ج6, ص;9 صافى, ج4, ص;377 طبـرى, ج25, ص20, الميزان, ج18, ص59 و نورالثقلين, ج4, ص580.
9-تـفسير نمونه, زير نظر آيت الله مكارم شيرازى, ج20, ص;404 رك: تـفـسـير مجـمع البـيان, ج19, ص31 و تـفـاسـير درالمنثـور و روح المعانى ذيل آيه 30 سوره شورى و تـفسـير نمونه, ج16, ص456 و 24, ص198.
10-مفاتـيح الجـنان, مرحوم حاج شيخ عبـاس قمى, فرازهاى نخست دعاى كميل.
11-رك: بـحارالانوار, ج67, مجموعه احاديث بـلاها و مصايب; اصول كافى, ج1, باب شدت گرفتارى مومن, ص351.
12-رك: سفينه البحار, حاج شيخ عباس قمى, ماده ذنب.
13-تفسير نمونه, ج16, ص456 و ;457 سفينه البـحار, ماده زنى.
14-امام كاظم(ع); كافى, ج2, ص260.
15-امام صادق(ع); بحارالانوار, ج67, ص231.
16-امام كاظم(ع); بحارالانوار, ج67, ص237.
17-امام صادق(ع); بحارالانوار, ج67, ص231.
18-امام صادق(ع); بحارالانوار, ج67, ص241.
19-ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون (جن و انسانها را نيافريدم مگر براى عبوديت[ و معرفت]).
20-نگاه كنيد به: اعراف, ;168 بقره, ;155 آل عمران, 186 و هود, 7 و بنگريد, تفسير الجديد, ج6, ص;321 تفسير الكبير فخر, ج17, ص;50 تفسير المنار, ج2, ص40 و ج4, ص163 و ج12, ص;157 تفسير المنير, ج2, ص41.
21-انبيإ, ;35 رك: تفسير احسن الحديث, ج4, ص250 و ج9, ص;490 تفسير التحرير, ج1, ص;493 تفسير كشف الاسرار, ج2, ص129 و ج3, ص692.
22-آل عمران, 179 (... حتى يميز الخبيث من الطيب; تا بدان از خوبان شناخته شوند).
23-آل عمران, 138, 142 (... و ليمحص الله الذين آمنوا منكم و يمحق الكافرين ...; تا دين باوران و خداجويان از كافران تشخيص داده شوند).
24-آل عمران, 154 (و ليبتلى الله ما فى صدوركم و ليمحص ما فى قلوبكم; تا خداوند آنچه در سينه هاتان پنهان كرده ايد و در قلبهاتان قرار داده ايد مورد آزمون قرار دهد).
25-محمد, 31 (و لنبلونكم حتى نعلم المجاهدين منكم و الصابرين و نبلوا اخباركم; همانا به يقين شما را مىآزماييم تا مجاهدين از شما و شكيبايان و بهترين هاتان را بشناسيم).
26-بحارالانوار, ج67, ص235 و ج81, ص198.
27-اصول كافى, مجلد 2, باب شده ابتلإ المومن, ص355.
28-رك: هديه اى از دوست, تحقيق سيدخليل حسينى, نگارش سيدابوالقاسم حسينى (ژرفا).
29-سنايى, (پالايش نفس, ص60).
30-بحارالانوار, ج72, ص;331 اصول كافى, ج2, ص61, روايت 7.
31-فرهنگ جامع سخنان امام حسين ـ عليه السلام ـ , ص;418 بحارالانوار, ج78, ص117.
32-بحارالانوار, ج67, ص235 و ج81, ص198.
33-التمحيص, ص55, روايت ;111 بحارالانوار, ج93, ص371, رقم 13. نقل از: هديه اى از دوست, ص48 و 49.
34-اصول كافى, مجلد دوم, باب شدت ابتلاى مومن; بحارالانوار, ج67, ص210 و 222 و 238 و 243 و 236, 212, 216 و ج81, ص174 و ج82, ص167.
35-رك: ميزان الحكمه, ج اول, ص479 ـ 500.
36-فريدالدين محمد عطار نيشابورى.
37-نهج الحياه (مجموعه سخنان فاطمه زهرا(ع)), محمد دشتى, ص207.
38-غررالحكم و دررالكلم, رك: نهج البلاغه, كلمات قصار, شماره 387, خطبه 192, فراز 46 و 84, خطبه 192, فراز 62 و 64.
39-سوره ق, آيه 32.
40-بقره, آيه 150 ـ 155 (و لنبلونكم بشىء من الخوف ... و بشر الصابرين ...
اولئك عليهم صلوات من ربهم...)
41-بحارالانوار, ج102, ص;104 مفاتيح الجنان, دعاى ندبه, فراز نخست.
42-بحارالانوار, ج67, ص212 و ;216 ج81, ص;174 ج82, ص167.
43-حافظ, برگزيده غزل 428.
پـيش از هر پـاسخـى, لازم است بـا يادآورى نكاتـى چـند, نگاهى دوباره بـه بـاورها و بـينشهاى خود نماييم و در صورت ضرورت بـه نوسـازى و بـازسـازى انديشـه هاى خـود در اين بـاره بـپـردازيم. نخـست آنكه بـدانيم دنيا منزلگاهى است كه در گوهر و بـاطن آن سختيها و بـلاها موج مى زند و انتظار آسايش و آرامش و مصون ماندن از هر ناهموارى و سخـتـى, خـواستـه اى نادرست است. همان گونه كه امام اميرالمومنين عليه السـلام ـ فرمود: ((دنيا سـرايى اسـت كه بلاها آن را احـاطه كرده اسـت و بـه بـى وفايى و مكر معروف اسـت, حالاتـش يكنواخـت نمى ماند و سـاكنانش ايمن نيسـتـند ... امنيت و آسايش در آن غير ممكن است و اهل آن همواره هدف تيرهاى بلا هستند كه پـى در پـى بـه سوى آنان پـرتـاب مى شود و بـا مرگ نابـودشان مى سازد.)) (1)
آنگاه كه نوع نگاه ما به زندگى اين حـقـيقـت گرديد كه ((دنيا مزرعه شرور و بـدى ها)) و ((معدن تـلخى ها و ناكامى ها)) (2)است, بى ترديد هر گونه چشم داشتى براى زندگى بى پايان, وصال بـى هجران و رفاه و راحتى بـى فرجام, بـا واقعيت هستـى سازگار نخواهد بـود و چونان مشت بر سندان كوبـيدن است كه گرچه در آغاز نمى خواهيم اين سـخـن را بـپـذيريم اما زمانى فرا مى رسـد كه چـون سـعـدى فرياد برمى آوريم كه:
ايها الناس جهان جاى تنآسايى نيست
مرد دانا به جهان داشتن ارزانى نيست (3)
برخـى كه در نگاه ما افـرادى بـى درد و مرفـه بـوده و هيچ گاه خراشى بر بـدن نديده و كمترين كاستى در زندگى نداشته اند, بـلايى بزرگتر و ابدى بـر آنان ريزش كرده كه خود نمى دانند و ساده لوحان و خوش باوران نيز بدون توجه به ابعاد مختلف زندگى آنان تحليلهاى نادرستى مى كنند كه در فرازهايى از آينده بحث با نام ((استـدراج)) مطرح خواهد شد. نكتـه ديگر آن است كه ذات مصايب و سخـتـى ها بـه طور مطلق نشان عذاب الهى, زشتـى كردار انسان و يا عكس ا لعمل اخلاق و عملكرد آدمى نيست بـلكه در پـاره اى موارد ريزش رحمت خداوند و هديه الهى به بـندگان بـرگزيده اش محسوب مى شود تا درجاتى بيشتر بـراى خوبـان بـه سوى قرب محبـوب بـوده و در جوار رضوان الهى قرار يابـند. از اين رو پاكان و صالحان بـلا را لطف و نعمت پروردگار و راحتى را مصيبت شمرده و هماره صبـر بـر سختى ها را بهتر از غفلت در رفاه مى دانند.(4)نكته آخر آن است كه بـراى تـفسير و تـحليل حوادث زندگى و در قضاوتـها هيچ گاه ((خود)) را محـور هسـتـى قرار ندهيم و علاوه بـر آن ((شيرينى و خـوشى زندگى امروز)) خود را معيار نسازيم. كه در اين هنگام آنچـه بـا ذائقه شخصى و خواستـه هاى نفسى ما سازگار بـوده و غذاى لذيذتـر, لبـاس شيك تر و دارايى بـيشتر بـرايمان فراهم سازد لطف مى شمريم و آنچه ما را از اين پـديده ها دور سـازد خـشم و غضب مى بـينيم!! كه اين بينش با معارف ناب دينى ما متفاوت و حتى متضاد خواهد بود, همان گونه كه خداوند به رسول عزيز خود فرمود:
((اى محمد! آنگاه كه بـنده اى را محـبـوب شمارم, وى را بـا سه پديده همراه مى كنم:
دلش را غمگين مى سـازم, بـدنش را بـيمار مى كنم و دسـتـش را از بهره هاى دنيايى تهى مى گردانم.
... و آنگاه كه بر بنده اى خشم بگيرم او را بـا سه حالت همراه مى كنم:
دلش را شاد مى سـازم, بـدنش را سـلامت مى بـخـشم و دسـتـش را از بهره هاى دنيا آكنده مى كنم.)) ( 5)
اين سخن نه بـدان معناست كه فقر, درد و اندوه در هر حال ارزش است ـ كه در بـحثهاى آينده از هر يك سخن مى گوييم ـ بـلكه بـدين مفهوم اسـت كه هيچ گاه بـا ديدن نعـمت و يا نبـود نعـمت قضـاوت شتـابـزده اى نكنيم و افراد را بـا معيارهاى دل پـسند خـود, مورد ستـايش يا نكوهش قرار ندهيم و افزون بـر آن مصايب را در آينه اى بـه وسـعت ابـديت بـنگريم تـا از فرداى امروز زندگى كه آخـرتـى بى پايان است غفلت نكنيم و بدانيم:
هر كه در اين بزم مقرب تر است
جام بلا بيشترش مى دهند
اينك به پاسخ اين پرسش مى پردازيم كه بـا توجه بـه اين واقعيت كه خداوند ((قادر)) است و توانايى بـرطرف كردن بـلاها و سختى هاى بـندگان خود را داراست, ((عالم)) است و, از حقايق پـشت پـرده و ميزان ايمان افراد و پايبندى آنان بـه اصول الهى آگاه است و از سوى ديگر ((حكيم)) است و تمامى تدبـيرات و تصميمات او سنجيده و از سر جامع نگرى است, بـه راستى فلسفه مصايب و تلخ كامى هاى زندگى چيست؟ آيا از حكمتـها و علتـهاى اين پـديده ها مى تـوان آگاه شد؟ پاسخ آن است كه مجموعه اين حوادث و بلايا, بـه خاطر چندين علت ايجاد مى شود:
1ـ بلاها, دست آورد رفتار, گفتار و پندار انسانهاست
نكوهش مكن چرخ نيلوفرى را
برون كن ز سر باد خيره سرى را
چو تو خود كنى اختر خويش را بد
مدار از فلك چشم نيك اخترى را
بسوزند چوب درختان بى بر
سزا خود همين است مر بى برى را(6)
مبـناى نظام زندگـى بـر اصـل ((عـلـت و معـلـول)) و ((عـمل و عكس العمل)) استـوار است و مجـموعه فعاليتـهاى ما داراى سه اثـر خواهد بود:
الف ـ اثـر شرعى: آنگاه كه بـا انجام احسان بـه همنوعان و يا تـلاوت قـرآن كار پـسـنديده اى انجـام داديم و يا آنكه بـا سـخـن ناپسندى, قلبـى را رنجانديم, پاداش اعمالمان در آخرت, اثر شرعى فعاليتهاى ما خواهد بود.
ب ـ اثر قانونى: تشويقها و تنبـيه هايى كه در جامعه وجود دارد كه گاه بـه سربـلندى و يا سرافكندگى مى انجامد, نمودهاى اين اثر است.
جـ اثر تكوينى: تـإثير وجودى و ذاتـى عمل انسان كه در جسم و جان او تإثير مى گذارد, ويژگى اين اثـر است, چه آنكه اثـر شرعى بر عمل او وجود داشته و بـه پاداش يا مجازات خود بـرسد يا آنكه با ريا پاداش خود را ضايع و با توبه, لطف خداوند را به سوى خود جلب كند و از عذاب اخروى برهد.
همچون كسـى كه از سـر جـهالت و نادانى مرتـكب عمل زشتـى چـون شرابـخوارى شده است و پس از آگاهى از كرده خويش نادم گشته, بـا تـوبـه تـمامى عذابـهاى سراى آخرت را از خود دور كرده است, حال چـنين شخصى از آثـار سوء و ضررهاى جـسمى و روحـى شراب نيز ايمن خواهد بود؟! هرگز. زيرا آثار وضعى و تكوينى عمل باقى است. گرچه خداوند قادر است و تـوانايى محو آن آثار را دارد و خداوند عالم است و بـه آثار سوء عمل گذشته او آگاهى دارد اما نظام هستى بـر اساس عمل و عكس العمل و علت و معلول استوار است و اگر يكايك اين آثار و پديده ها برداشته شود, مجموعه قوانين آفرينش به هم خورده و تمامى هستى دچار هرج و مرج مى شود.
با اين مقدمه ـ كه كليد بسيارى از مشكلات فكرى و شبهات عقيدتى است و در آينده بحث ما نيز كاربردهاى فراوانى خواهد داشت ـ بـه اصل سخن بـرمى گرديم و نخـستـين علت بـلاها و مصايب را از گفتـار آفريدگار هستى بخش مى پذيريم كه فرمود:
((و ما اصابكم من مصيبه فبما كسبت ايديكم و يعفو عن كثير)) ; (7)
و هر[ گونه] مصيبتى به شما برسد به سبب دستاورد خود شماست, و [خدا] از بسيارى در مى گذرد.
در آيه اى ديگر, اين پـديده را لطف خويش بـه بـندگان دانسته و حكمت آن را هوشيارى انسانها نسبت به اعمال گذشته و بـازگشت بـه صراط بـندگى و اصـلاح نفس معرفى مى كند ((. .. ليذيقهم بـعض الذى عملوا لعلهم يرجعون)) .(8)
امام على(ع)در حـديثـى از رسول خـدا(ص), تـفسير اين آيه(و ما اصابكم من مصيبه .. .)را اين چنين فرمود:
((اين آيه, بـهتـرين آيه در قرآن مجيد است. اى على! هر خراشى كه از چوبـى بـر تن انسان وارد مى شود, و هر لغزش قدمى, بـر اثر گناهى اسـت كه از او سـرزده و آنچـه خـداوند در دنيا عفو مى كند گرامى تر از آن است كه(در قيامت)در آن تـجديد نظر فرمايد و آنچه را كه در اين دنيا عقوبـت نموده, عادل تـر از آن است كه در آخرت بار ديگر كيفر دهد.)) (9)
شايان ذكر است كه, گرچه ظاهر آيه و سخن رسول خدا(ص)عام است و همه مصايب را در بـر مى گيرد ولى مطابـق معمول در تـمامى عمومات استـثـناهايى وجـود دارد كه در بـيان فلسفه ها و حكمتـهاى ديگر, بدانها مى پردازيم.
على(ع)در سخنى كوتاه عذابـهايى را كه اعمال انسان پديدآورنده آنهاست, مصيبت ندانسته بلكه از آن بـه ((خوبـى خداوند)) تعبـير مى كند زيرا مشكلى است كه بـهشت در پى آن خواهد بـود و عكس العمل گناهى بوده كه هيچ تإثير و پى آمدى در آخرت نخواهد داشت.(10)از اين رو در دعاى كميل نيز بـه پيش از آنكه بـلايى كه نتيجه اعمال ناپسند است نازل شود نگريستـه ـ از خـداوند بـخـشنده و مهربـان درخواست مى كند كه:
((اللهم اغفر لى الذنوب التـى تـهتـك العـصـم; اللهم اغفر لى الذنوب التى تنزل النقم; اللهم اغفر لى الذنوب التى تغير النعم ... اللهم اغفر لى الذنوب التى تنزل البلإ))
بـارالها! گناهانى كه پـرده عصمت را مى درند بـر من بـبـخشاى; بارالها! گناهانى كه مايه ريزش تيره بـختى است بـر من بـبـخشاى; بارالها! گناهانى كه موجب تغيير دادن نعمتهاست بـر من بـبـخشاى ...; بارالها! گناهانى كه مايه فرود آمدن بلاست بر من بـبـخشاى. آنچه تا كنون دانستيم اين حقيقت است كه بخشى از بـلاها ره آورد اعمال انسانهاست كه گريبانگير آنان خواهد شد تا تإثير تربـيتى مصايب موجـب بـيدارى از خـواب غفلت و هوشيارى از مسـتـى غرور و عصيان شود و آنان را بـه خود آورد, چنان كه رسول خدا(ص) نخستين فلسفه ريزش بـلا و مصايب را ((ادب ساختن)) ,(11)ظالمان بـه خود, خلق خدا و حدود الهى دانسته و امام صادق(ع)در جمله اى كوتاه اين واقعيت تلخ را اين گونه بـيان مى كند: ((آنها كه بـه وسيله گناه از دنيا مى روند بيش از كسانى هستند كه به مرگ طبيعى مى ميرند!!)) (12)
از اين رو در معارف دينى سلسله سخنانى روشنگر در اين باره بـه چشم مى خورد كه:
((زنا روزى را قـطع, نورانيت دل را سـلـب و سـبـب مـرگ زودرس مى شود, ندادن زكات و نپرداختن حقوق الهى موجب قطع نعمتهاى الهى و مانع ريزش بـاران مى شـود, اسـراف و تـبـذير زمينه سـاز فـقر و تنگ دستـى مى گردد, دورى از ديدار خويشان و قطع رحم, عمر آدمى را كوتاه مى كند و ...)) (13)
با اين نگرش درمى يابيم كه پاره اى از بلاها, نوعى نعمت و كرامت پـروردگار محسوب مى شوند و چـونان زنگ بـيداربـاشى است كه بـراى شايستگان غافل بـه صدا در مىآيد تا گذشته را جبـران و آينده را روشن سازند, همان گونه كه بسيارى از اوقات برخى از ما در رفتار يا گفتار خود مرتكب عملى ناشايست شده ايم و ساعاتـى اندك پـس از آن با ايجاد صحنه اى دردآور و زيانبار, پى بـه زشتى رفتار و سخن خـود بـرده ايم و در بـرخـوردهاى بـعـدى مراقـب خـويش بـوده ايم. بـر اين اساس, پيشوايان معصوم ـ عليهم السلام ـ بـلاها و مصايب را ((هديه ها و تحفه هاى خداوند براى بندگان برگزيده))
(14)دانسته و تمامى سختـيها را ((زينت دين بـاوران)) (15)قلمداد كرده اند كه با آن از هر زشتى گناهان, پـيراستـه و وارستـه شده, ((لطفى پنهان و خفى)) (16)و ((كرامتى جاودان و ابدى)) (17)نصيب خـود مى سازند و شايستـگى خـود را در ((پـذيرايى ويژه خـداوند)) (18)بر سفره هستى نشان داده اند.
2. آزمون ايمان و سنجش استقامت و استوارى
مجموعه معارف ناب دينى به ما اين حقيقت گرانبها را مىآموزد كه آفرينش سبزه زار خوردن و نوشيدن, ساحل تفريح و شادى و تالار قهقهه و بدمستى نيست(19) بلكه چونان آموزشگاهى است شبانه روزى كه براى تمامى لحظه ها برنامه اى مشخص داشته و تمامى تكليف و تفريح آن سنجيده و دقيق است; گاه فراوانى نعمتها به چشم مى خورد تا ميزان شكر و سپاس انسانها معلوم شود و زمانى هجوم سختيها و مصايب, تلخكامى و اندوه به همراه مىآورد تا مقدار صبر و بردبارى دين باوران آشكار گردد و در اين فرازها و فرودها عيار ايمان و استقامت كسانى كه خود را در مسير بندگى مى دانند و نسبت به پيشوايان معصوم(ع) اظهار عشق و دلدادگى مى كنند, خود را نشان مى دهد.(20) از اين رو تمامى ((خوبيها)) و ((بديها)) در نگاه خداوند, عرصه هاى امتحان شمرده شده(21) و هيچ راحتى و اندوهى بدون حكمت, مشيت و قضا و قدر الهى پديد نمى آيد تا در پرتو هر يك از اين دو, خوبان و بدان جامعه شناخته شده(22), مومنان
حقيقى به آرمانهاى الهى و كافران واقعى به خواستهاى خداوندى آشكار گشته(23), تمامى نيتهاى قلبى در هنگامه هاى حساس و سرنوشت ساز زمينه بروز و ظهور يافته(24), ايمانها سنجيده شده و مجاهدان وارسته و منافقان وارفته در صحنه هاى دشوار زندگى براى تمامى خداجويان شيفته(25) معرفى شوند.
رسول اكرم ـ صلى الله عليه و آله و سلم ـ بخش ديگر از بلاها را پس از ادب سازى ظالمان, امتحان همگان دانسته فرموده است: ان البلإ للظالم ادب و للمومن امتحان ...(26)
همان گونه كه شيوه درسآموز آن حضرت چنين بود كه از افراد مرفه و بى درد ـ كه مصون ماندن از تمامى سختيها و غصه ها را نشان شايستگى خويش مى دانند ـ دورى مى كرد و آنان را محروم از عنايت ويژه خداوند و رحمت خاص حق مى دانست.
در سخنى از امام صادق(ع) ماجرايى شنيدنى از آن حضرت چنين بيان شده است كه:
روزى رسول خدا ـ درود خداوند بر او و خاندان پاكش باد ـ دعوت مردى را پذيرفت و به مهمانى او رفت. ناگاه پيامبر(ص) مرغى را ديد كه روى ديوار خانه آن مرد تخم گذارد و لحظه اى بعد, آن تخم مرغ غلطيد و روى ميخى كه در ديوار كوبيده شده بود قرار گرفت, بدون آنكه به جاى خود برگردد يا بر زمين افتاده بشكند! تعجب وجود آن حضرت را فرا گرفته بود كه صاحبخانه رو به رسول خدا كرد و براى اثبات خوبى و خوشبختى واقعى خود گفت:
((اى پيامبر(ص) از اين تخم مرغ تعجب مى كنى؟! سوگند به خدايى كه تو را به حق مبعوث كرد, من هرگز بلايى نديده ام.)) رسول اكرم(ص) از جا برخاسته و بدون آنكه غذايى بخورد از خانه بيرون رفت و فرمود:
((كسى كه بلايى نبيند خدا به او نيازى[ و لطف و توجهى] ندارد; خداوند به شخصى كه به مال و بدنش بلايى وارد نمى شود, عنايتى ندارد.))(27)
با چنين نگرشى, هجم وسيعى از غصه ها و سختيهاى ما در زندگى جلوه اى مطلوب مى يابد و افزون از پاكسازى وجود از تمامى گناهان, ما را به ضعف خود آگاه ساخته از سركشى و طغيان كه گاه در ارتكاب اعمال ناشايست و زمانى در قالب پندارهاى نادرست همچون غرور, عجب و تكبر نمودار مى شود, جلوگيرى مى كند تا با عمق جان به اين نكته پى بريم كه ((خير)) و ((شر)) رسولان خداوندند كه براى آزمايش ما آمده اند; سربلند و سعادتمند كسى است كه نعمتهاى الهى را ـ كه امانتى چند روزه اند ـ با سخاوت و ايثار, شكر و سپاس گويد و رنجها و غصه ها را با تحمل و شكيبايى به قله اى فراتر از صبر رسانده, راضى به رضاى پروردگار شود تا ذره اى از زحماتش دچار توفان ((كفران نعمتها)) و ((خسران زحمتها)) نگردد(28) و اين سخن را آويزه گوش خود كند كه:
حاصل عمر جز يكى دم نيست
و آن دم از رنج و غم مسلم نيست
در ره عشق او بلاكش باش
همچو ايوب در بلا خوش باش
چون در آيد بلا مگردان روى
روى در حق كن و ((رضينا)) گوى(29)
پروردگار مهربان به حضرت موسى ـ عليه السلام ـ فرمود:
((اى موسى! هيچ آفريده اى دوست داشتنى تر از بنده مومن خويش نيافريده ام, زيرا او را به مايه خيرش مبتلا مى سازم, به مايه خيرش عافيت مى بخشم. به مايه خيرش دچار محروميت مى گردانم; و من دانايم كه صلاح بنده ام در چيست. پس بنده من بايد بر بلا صبورى كند, نعمتهايم را سپاس بگزارد و به قضاى من خشنود باشد تا نام او را در شمار صديقين درگاه خويش بنگارم, بدان شرط كه در خشنودى من بكوشد و فرمان مرا اطاعت كند.))(30) و ا مام حسين ـ عليه السلام ـ با ورود به سرزمين كربلا به قسم دوم از بلاها اشاره كرده فرمود:
((فان الناس عبيد الدنيا و الدين لعق على السنتهم, يحوطونه مادرت معايشهم, فاذا محصوا بالبلإ قل الديانون)); همانا كه مردم بندگان دنيايند و[ شيرينى] دين را تنها بر زبان خود دارند: تا زندگى هايشان پربار است بر محور دين گرد آيند, پس چون با بلاها آزموده و آزرده شوند, دينداران كم شوند.(31)
3ـ زمينه ساز درجات; نشان محبوبيت و عشق والا
شكوفايى استعدادهاى نهفته, پديدار ساختن زمينه هاى رشد و تكامل, استفاده از تمامى لحظه هاى افراد در زندگى و رساندن يكايك دوستان و علاقه مندان به بهترين مراحل ترقى و كمال, وظيفه مربى در هنگامه هاى تمرين و مسابقه براى دستيابى به بهترين نشانهاى چشمگير و مقامهاى ارزنده است. از اين رو گاه افراد مورد نظر, از خواب خوش بيدار شده در تاريكى ها با تلخ ترين حوادث روبه رو مى شوند, زمانى به پيمودن سنگلاخها و دامنه ها براى رسيدن به قله مإمور مى گردند, و گاهى روزهاى بسيارى وادار به احساس تشنگى و گرسنگى طاقت فرسا مى شوند تا با دورى از غذاهاى لذيذ, نوشيدنيهاى گوارا, رفاه و راحتى دلچسب و سلامتى و شادابى جسمانى به آمادگيهاى لازم و كمال مطلوب دست يابند و لياقت ايستادن بر سكوى اول و آويختن نشان برترى بر وجود خود را پيدا كنند.
پروردگار آفرينش كه مربى هستى است برخى از بندگان برگزيده اش را با بدترين بلاها به بهترين درجات مى رساند, آنان را محبوب خويش مى سازد و عالى ترين مقام بهشتى را ـ كه براى بلاديدگان عاشق نهاده ـ به آنان عطا مى كند.
رسول خدا ـ درود خداوند بر او و خاندان پاكش باد ـ فرمود: بلاى انبياى الهى[ و رهروان آنان] زمينه ساز درجات خداوندى است.(32) و امام صادق ـ عليه السلام ـ مجموعه معارف قدسى كه براى بلاديدگان قسم سوم وجود دارد را بدين گونه بيان فرموده است: ((آنگاه كه خداوند بنده اى را دوست داشته باشد او را مبتلا مى سازد و با بلا, مهر و عنايت خويش را به او نشان مى دهد همان گونه كه خانواده انسان بيمار با بردن نوبرانه براى او چنين مى كنند. در اين حال, خداوند دو فرشته را بر بنده خود مى گمارد و به آن دو فرمان مى دهد: پيكرش را بيمار سازيد, معيشتش را سخت گردانيد و ميان او و خواسته هايش حجابى بركشيد تا مرا فرا خواند: كه من نواى او را دوست دارم. هر گاه اين بنده به دعا برخيزد خداوند مى گويد: ((پاداش آنچه را كه از من مى خواهد, برايش يادداشت كنيد و بر آن بيفزاييد تا آنگاه كه نزد من بازآيد. و آنچه نزد من است, براى او بهتر است.)) و هر گاه كه خداوند بر بنده اى خشم گيرد, دو فرشته را بر او مى گمارد و به آن دو فرمان مى دهد: پيكرش را سلامت بخشيد, روزىاش را فراوان سازيد, دستيابى اش را به آنچه مى خواهد آسان گردانيد و ياد مرا از خاطرش برچينيد; كه من از صداى او بيزارم, تا آن لحظه كه نزد من آيد و آنچه نزد من است براى او بدتر است)).(33)
بر اساس چنين ديدگاهى پيشوايان معصوم ما ـ عليهم السلام ـ خود در رتبه اى برتر از ديگران در تمامى صحنه هاى بلا بوده و فرموده اند:
((سخت ترين مردم از نظر بلا و گرفتارى, پيامبرانند, سپس كسانى كه پيرو آنان اند و در پى اينان افرادى كه بهتر از ديگرانند. اجر بزرگ با بلاى بزرگ است و خداوند هيچ قومى را دوست نداشته مگر اينكه به سختيها و دشواريها مبتلايش ساخته است. بندگان محبوب خداوند كسانى اند كه در بلا غوطه ور شده و باران بلا بر سر آنان فرو مى ريزد, هر چه به ايمان اينان افزوده شود, بر بلايشان اضافه مى گردد تا آنكه در بهشت به مقامى كه جز با بلا دستيابى بدان محال است, برسند.
اگر دين باوران و صالحان پاداشى كه براى اندوهها و گرفتاريهاى خود, وجود دارد, بدانند, آرزو مى كنند كه با مقراضى تكه تكه شوند. خداوند به افرادى كه با رفاه فراوان و بى دردى بسيار زندگى مى كنند, توجهى نمى كند.))(34)
آثار آسمانى و بركات اين بلاها افزون بر قرب الهى, عشق به لقاى خداوند, بى ميلى و بيزارى به جلوه هاى زودگذر زندگى(35) و پالايش نفس از هر گونه خطا و ناشايست خواهد بود; ويژگيهاى خيره كننده اى كه محبوبان پروردگار لياقت دستيابى به آنها را مى يابند و با خود اين گونه زمزمه مى كنند:
تا درين زندان فانى زندگانى باشدت
كنج عزلت گير تا گنج معانى باشدت
كام و ناكام اين زمان در كام خود در هم شكن
تا به كام خويش فردا كامرانى باشدت
روزكى چندى چو مردان صبر كن در رنج و غم
تا كه بعد از رنج, گنج شايگانى باشدت(36)
آيا آثار مثبت و پسنديده اى در هجوم مصايب و بلاها وجود دارد؟
((ادب)), ((امتحان)) و ((تكامل)) فلسفه كلى فرود بلاها و تلخيها در معارف الهى دانسته شد و همراه هر يك آثار و بركات بسيارى بيان گرديد. در نگاهى ديگر و با جامع نگرى در مى يابيم مجموعه بلاها, رحمت و عنايت ويژه اى است كه رهآورد آنها عبارت است از:
الف) پاكسازى خطاكاران از تيرگى گناهان
فاطمه زهرا ـ عليهاالسلام ـ يكى از آثار و فلسفه سختيها و غصه ها را اين گونه بيان مى فرمايد:
((يطهرون من ذنوبهم بالبلايا و الرزايا));(37)
سوزش سختيها و دشوارى بلاها, افراد را از غبار گناهان پاك مى سازد.
ب) بيدارى از خواب غفلت و هوشيارى نسبت به وظايف خود
امام على(ع) فرمود: ((هنگامى كه خداوند متعال به گونه اى پى در پى بر تو بلا مى بارد, همانا در صدد بيدارى و هوشيارى تو است و چون انواع نعمتها و خوشيها را به سوى تو روانه ساخت در حالى كه اهل گناه هستى, همانا استدراج[ و بى خبرى تدريجى تا موقع مرگ] است.))(38)
ج) توجه به خداوند
پروردگار حكيم, حضرت داوود, سليمان و ايوب را كه از رسولان والامقام اوست با صفت ((اواب)) مى ستايد و به دنبال آن بهشتيان ـ كه بندگان شايسته اويند ـ اين گونه توصيف مى كند:
((هذا ما توعدون لكل اواب حفيظ));(39)[ به بهشتيان گفته مى شود] اين همان است كه وعده يافته ايد[ و] براى هر بازگشت كننده اى به سوى خدا و نگهبان[ حدود الهى] خواهد بود.
با اندكى تإمل درمى يابيم ((اوابين)) كسانى اند كه در برابر عواملى كه آنان را از خدا دور مى سازد و به وسوسه هاى گوناگون مى كشاند, دورى جسته و بلافاصله به سوى خدا باز مى گردند. اين صفت پسنديده براى تمامى بلاديدگان ـ با هر مقام معنوى و درجات ايمانى ـ وجود دارد و به گونه اى زيبا و پنهان عطا مى شود.
د) ايجاد شكيبايى و تمرين بردبارى
صابران انسانهايى هستند كه ((درود خداوند)) و ((رحمت ربوبى)) به همراه ((هدايت الهى)) شامل آنان شده و با بشارت پروردگار روبه رو مى شوند زيرا در برابر ناكاميها و سختيهاى زندگى در ابعاد گوناگون, شكيبايى و صبورى را پيشه خود ساخته اند.(40)
ه) فراهم سازى تكامل روحى معنوى
مصايب چونان آسيابى است كه چرخش آن, سختيها و تلخيهايى را در پى دارد اما تكامل درخشانى نصيب بلاديدگان مى سازد كه شكوفاسازى استعدادها, علاقه به لقاى خداوند, جلوه گر شدن ايمان و عشق صالحان و دستيابى به پاداشى چشمگير و قرب الهى از جمله آنان است. از اين رو در فرازهاى نخستين دعاى ندبه خداوند را بر مصايبى كه براى اولياى الهى پديد آورد و آنان را خالص براى خود و دين خويش قرار داد مى ستاييم و بر نعمتهايى كه در هنگامه هاى بلايا بر آنان فرو باريده است و ابدى و جاودان خواهد بود, شكر مى نماييم.(41)
و ـ ورود به بهشت برين و رضوان الهى
پيشواى ششم شيعيان امام صادق(ع) فرمود:
((مقامى در بهشت وجود دارد كه تنها بندگان بلاديده و مصيبت زده به آن دست مى يابند, كسانى كه در[ ميدانهاى مختلف سختيها از جمله] بلاهاى مالى و جسمانى دچار اندوه شديدى شده اند و پيش از مرگ سختيهاى فراوانى ديده اند.))(42)
اى قصه بهشت ز كويت حكايتى
شرح جمال حور ز رويت روايتى
هر پاره از دل من و از غصه قصه اى
هر سطرى از خصال تو و ز رحمت آيتى
بوى دل كباب من آفاق را گرفت
اين آتش درون بكند هم سرايتى
در آتش ار خيال رخش دست مى دهد
ساقى بيا كه نيست ز دوزخ شكايتى(43)
پی نوشتها:
1- نهج البـلاغه, خـطبـه 226 و فراز 1 و 2(بـا اندكى تـلخـيص).
2-امام على(ع); غررالحكم و دررالكلم.
3-پـالايش نفس (مجـموعه اشـعار در بـاره تـهذيب نفس); ص118.
4-امام كاظم عليه السلام; بـحـارالانوار, مرحـوم علامه مجـلسى, ج67, ص237.
5-همان, ج72, ص;48 جامع الاخبـار, بـاب 67, روايت 11, ص301.
6-ناصر خسرو.
7-شـورى, ;30 مراجـعـه كنيد بـه آيات 22 سـوره حـديد و 165 آل عمران.
8-روم, ;41 بـنگريد تفسير بـرهان, ج4, ص;127 الدر المنثور, ج6, ص;9 صافى, ج4, ص;377 طبـرى, ج25, ص20, الميزان, ج18, ص59 و نورالثقلين, ج4, ص580.
9-تـفسير نمونه, زير نظر آيت الله مكارم شيرازى, ج20, ص;404 رك: تـفـسـير مجـمع البـيان, ج19, ص31 و تـفـاسـير درالمنثـور و روح المعانى ذيل آيه 30 سوره شورى و تـفسـير نمونه, ج16, ص456 و 24, ص198.
10-مفاتـيح الجـنان, مرحوم حاج شيخ عبـاس قمى, فرازهاى نخست دعاى كميل.
11-رك: بـحارالانوار, ج67, مجموعه احاديث بـلاها و مصايب; اصول كافى, ج1, باب شدت گرفتارى مومن, ص351.
12-رك: سفينه البحار, حاج شيخ عباس قمى, ماده ذنب.
13-تفسير نمونه, ج16, ص456 و ;457 سفينه البـحار, ماده زنى.
14-امام كاظم(ع); كافى, ج2, ص260.
15-امام صادق(ع); بحارالانوار, ج67, ص231.
16-امام كاظم(ع); بحارالانوار, ج67, ص237.
17-امام صادق(ع); بحارالانوار, ج67, ص231.
18-امام صادق(ع); بحارالانوار, ج67, ص241.
19-ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون (جن و انسانها را نيافريدم مگر براى عبوديت[ و معرفت]).
20-نگاه كنيد به: اعراف, ;168 بقره, ;155 آل عمران, 186 و هود, 7 و بنگريد, تفسير الجديد, ج6, ص;321 تفسير الكبير فخر, ج17, ص;50 تفسير المنار, ج2, ص40 و ج4, ص163 و ج12, ص;157 تفسير المنير, ج2, ص41.
21-انبيإ, ;35 رك: تفسير احسن الحديث, ج4, ص250 و ج9, ص;490 تفسير التحرير, ج1, ص;493 تفسير كشف الاسرار, ج2, ص129 و ج3, ص692.
22-آل عمران, 179 (... حتى يميز الخبيث من الطيب; تا بدان از خوبان شناخته شوند).
23-آل عمران, 138, 142 (... و ليمحص الله الذين آمنوا منكم و يمحق الكافرين ...; تا دين باوران و خداجويان از كافران تشخيص داده شوند).
24-آل عمران, 154 (و ليبتلى الله ما فى صدوركم و ليمحص ما فى قلوبكم; تا خداوند آنچه در سينه هاتان پنهان كرده ايد و در قلبهاتان قرار داده ايد مورد آزمون قرار دهد).
25-محمد, 31 (و لنبلونكم حتى نعلم المجاهدين منكم و الصابرين و نبلوا اخباركم; همانا به يقين شما را مىآزماييم تا مجاهدين از شما و شكيبايان و بهترين هاتان را بشناسيم).
26-بحارالانوار, ج67, ص235 و ج81, ص198.
27-اصول كافى, مجلد 2, باب شده ابتلإ المومن, ص355.
28-رك: هديه اى از دوست, تحقيق سيدخليل حسينى, نگارش سيدابوالقاسم حسينى (ژرفا).
29-سنايى, (پالايش نفس, ص60).
30-بحارالانوار, ج72, ص;331 اصول كافى, ج2, ص61, روايت 7.
31-فرهنگ جامع سخنان امام حسين ـ عليه السلام ـ , ص;418 بحارالانوار, ج78, ص117.
32-بحارالانوار, ج67, ص235 و ج81, ص198.
33-التمحيص, ص55, روايت ;111 بحارالانوار, ج93, ص371, رقم 13. نقل از: هديه اى از دوست, ص48 و 49.
34-اصول كافى, مجلد دوم, باب شدت ابتلاى مومن; بحارالانوار, ج67, ص210 و 222 و 238 و 243 و 236, 212, 216 و ج81, ص174 و ج82, ص167.
35-رك: ميزان الحكمه, ج اول, ص479 ـ 500.
36-فريدالدين محمد عطار نيشابورى.
37-نهج الحياه (مجموعه سخنان فاطمه زهرا(ع)), محمد دشتى, ص207.
38-غررالحكم و دررالكلم, رك: نهج البلاغه, كلمات قصار, شماره 387, خطبه 192, فراز 46 و 84, خطبه 192, فراز 62 و 64.
39-سوره ق, آيه 32.
40-بقره, آيه 150 ـ 155 (و لنبلونكم بشىء من الخوف ... و بشر الصابرين ...
اولئك عليهم صلوات من ربهم...)
41-بحارالانوار, ج102, ص;104 مفاتيح الجنان, دعاى ندبه, فراز نخست.
42-بحارالانوار, ج67, ص212 و ;216 ج81, ص;174 ج82, ص167.
43-حافظ, برگزيده غزل 428.