چهارشنبه، 25 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

انواع بلاها كدامند؟


پاسخ :
مجموعه آموزه ها و معارف انواع بلاها را با دو نگاه مطرح مى كند:
الف ـ بيان مصداقهاى مختلف, همانند گرسنگى, ترس, خشكسالى, ضرر مالى, بيمارى, مصايب خانوادگى يا داغ عزيزان, دشوارى مالى و فقر, مرگ, زلزله و توفان و بلاى خانمانسوز الهى شب هنگام.
ب ـ ترسيم اصول و چارچوب كلى بلاها و امتحانات خداوند همچون: ((خير و شر)); ((قبض)) و ((بسط)). بخش نخست را در آيات نورانى قرآن اين گونه مى يابيم كه:
((و لنبلونكم بشى من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشر الصابرين));(1)
همانا به يقين شما را به چيزى[ از قبيل] ترس و گرسنگى و كاهش در اموال و جانها و محصولات مى آزماييم و به شكيبايان مژده ده.
همان گونه كه در آيه اى ديگر ((خشكسالى)) و ((كمبود محصولات)) را عذاب الهى براى فرعونيان معرفى مى كند(2) و ((گرسنگى و ترس)) را بلاى قريش پيش از اسلام مى داند.(3) در فرازى ديگر از ((زلزله)) سخن به ميان آورده و بلايى ويرانگر براى طغيانگران گمراه در قوم موسى بازگو مى كند.(4) ((آفت محصولات)) يا ((آتش غيبى)) نوعى ديگر از بلاهاى خانمانسوز است كه براى سركشان ناسپاس پديد آمده است.(5) ((غرق شدن در آب)) و ((مرگ در توفان)), مصيبتى است كه قرآن از آن به ((بلاى عظيم))(6) ياد كرده كه گريبان طاغيان بى خرد را گرفته, آنان را نابود مى سازد. گاه از برخى بلاهاى بى خبر نيز خبر داده شده است كه ((به هنگام آرامش شب و در حال آرميدن)) فرو مى بارد و اجازه هيچ حركتى را به انسان نمى دهد(7) و در برخى آيات سخن از بلايى شده است كه ((جسم را فرسوده و ناتوان)) مى سازد و ((رنجها و سختيهاى بسيارى))(8) به همراه مى آورد. ((مرگ)) نيز بلايى از انواع بلاها دانسته شده تا زنگ بيدارباشى براى غافلان و جاهلان باشد.(9)
آنچه در آينه سخنان معصومان ـ عليهم السلام ـ در اين باره مى يابيم, همچون آيات قرآن به بلاهايى چون:
((بيمارى جسمى)), ((مصايب خانوادگى يا داغ عزيزان)), ((فقر و دشواريهاى مالى)),(10) ((اندوهگينى دل)),(11) ((بازداشتن از خواسته ها و خوشيها)),(12) ((ناكامى در لذتها و خوراكيها)),(13) ((قرار گرفتن در تيررس دشمنان خداوند))(14) و ((تلخى در ايام زندگى, به رنج افتادن و سختى در دنيا))(15) اشاره شده است.
در برخى از روايات ((بدترين بلاها)) براى بلاديدگان خداجوى; مومن حسود, منافق تنگ نظر و بى اثركننده اعمال, شيطان گمراهگر و كافر رياساز اعمال(16) بيان شده است و در بعضى ديگر بلاى, فاقه يعنى بالاترين بلا دانسته شده كه ((درد و بيمارى جسمى)) بوده و سخت تر از آن ((مرض قلب))(17) باشد. چنانكه ((فقر نفس))(18) بزرگترين بلايا دانسته شده است و ((نادارى طولانى مدت)), ((محروميتهاى آشكار و عيان)) و ((دشمن مسلط بر انسان)) از مصايبى بيان شده كه افراد در اثر سختى آنها, از خداوند تمناى مرگ مى كنند!(19)
در بخش دوم, كه ترسيم اصول كلى بلاهاست, خداوند حكيم تمامى سختيها و تلخيهاى زندگى و يا شاديها و تفريحات آن را زير مجموعه ((فتنه)) به معناى امتحان دانسته و فرموده:
((نبلوكم بالشر و الخير فتنه));(20)
شما را از راه آزمايش به بد و نيك مى آزماييم.
چنان كه امام على(ع) در شبى كه درد و بيمارى, ساعات سختى براى او ايجاد كرده بود, در پاسخ به پرسش اصحاب و عيادت كنندگان كه پرسيدند: اى على!
چگونه صبح كردى؟ فرمود: اصبحت بشر; (با شر و بدى صبح كردم) اصحاب شگفت زده گفتند: سبحان الله! اين كلام از كسى مانند شماست؟! حضرت فرمود: خداوند متعال مى فرمايد: شما را با بديها و خوبيها آزمايش مى كنيم; پس خير, سلامتى و بى نيازى است و شر, مريضى و نادارى است كه براى ابتلا و امتحان فراهم مى شوند.(21) در سخنان معصومان ـ عليهم السلام ـ مفهوم كلام الهى با واژه هايى همسان بيان شده است كه:
هيچ قبض (تنگدستى) و بسطى (گشاده دستى) وجود ندارد مگر آنكه براى خداوند در آن ((منت و امتحان)); ((مشيت و قضاى الهى)) و ((امر الهى و نهى خداوندى)) وجود دارد.(22)
پی نوشتها:
1.بقره, آيات 100 تا 155.
2.اعراف, آيه 130, (و لقد اخذنا آل فرعون بالسنين و نقص من الثمرات لعلهم يذكرون)
3.قريش, آيه 4 (الذى اطعمهم من جوع و آمنهم من خوف)
4.اعراف, آيه 155 (و اختار موسى قومه سبعين رجلا لميقاتنا فلما اخذتهم الرجفه قال رب ...)
5.قلم, آيات 17 تا 20 (انا بلوناهم كما بلونا اصحاب الجنه اذ إقسموا مصبحين ...)
6.انبيا, آيه 76 (و نوحا اذ نادى من قبل فاستجبنا له فنجيناه و اهله من الكرب العظيم)
7.اعراف, آيه 97 (افامن اهل القرى ان يإتيهم بإسنا ضحا و هم يلعبون)
8.انبيا, آيات 83 و 84 (و ايوب اذ نادى ربه انى مسنى الضر و انت ارحم الراحمين); ص/ 41 (و اذكر عبدنا ايوب اذ نادى ربه ...)
9.مأده, آيه 106 (يا ايها الذين آمنوا شهده بينكم اذا حضر احدكم الموت .
..) 10.بحارالانوار, ج67, ص;236 جامع الاخبار, باب 10, روايت 16, ص311.
11.همان, ج72, ص48.
12.همان, ص;46 روضه الواعظين, ص454.
13.همان, ص45 و ;46 التمحيص, ص42.
14.اصول كافى, ج2, ص250, روايت ;5 بحارالانوار, ج68, ص221.
15.اعلام الدين, ص;146 بحارالانوار, ج81, ص194.
16.بحارالانوار, ج68, ص216.
17.شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد, ج19, ص337.
18.غررالحكم و دررالكلم.
19.بحارالانوار, ج78, ص232.
20.انبيا, آيه 35.
21.بحارالانوار, ج81, ص209.
22.التوحيد, ص354, (مجموعه اى از سه روايت).


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.