پرسش :
درباره زندگي شيخكليني و آثار حدیثی او توضیحاتی بدهید.
پاسخ :
ثقهالاسلام كليني، رئيس المحدثين و يكي از شخصيتهاي جهان اسلام بويژه تشيع است كه حدود قرن سوم متولد شده است و از نظر گروهي از مورخان سال 255 ولادت يافته و سال 328 اوايل قرن 4 از دنيا رفت. وي بخشي از دوران امام حسن عسكريع را درك كرده و خاستگاه كليني از نظر برخي شهر ري بوده و مدتي را نيز در قم به سر برده است.
اولين موضوعي كه براي عالمان جهان بسيار مهم است كتاب «الكافي» است كه در عرصه شخصيت كليني ميدرخشد. كليني كه حدود 75 سال عمر كرده است، به نظر ميرسد در حدود 45 سالگي به بعد شروع به نوشتن كتاب كافي كرده است. او كتابهاي ديگري مانند «مصائبالائمه»، «تعبيرالرويا» و... نيز دارد. در هر صورت مهمترين اثري كه او را جزو چهرههاي درخشان بين شيعيان قرار داده، كتاب گرانقدر الكافي است.
او علاوه بر اين كه محدث بوده، فقيه و در دوران خودش مرجع شيعيان نيز بوده است. عالماني چون شيخ طوسي او را عالمي گرانقدر معرفي كردهاند. نجاشي نيز كه يكي از تراجم (رجالنويسان) است او را چهره شاخص و از اصحاب در ري و موثقترين افراد در حديث دانسته است. از بزرگاني كه ايشان را ستودهاند علامه محمدباقر مجلسي است كه ميگويد حق اين است كه در ميان علماي ما مانند كليني يافت نميشود.
شخصيت ديگري كه او را ستوده، شيخ عباس قمي است كه ميگويد او پيشواي مومنين، انساني بزرگ و مورج مذهب در ايام غيبت است. علاوه بر محدثان شيعه، گروهي از اهل سنت نيز او را ستودهاند و او را صاحب كتاب بزرگي ميدانند، ازجمله ابنحجر كه ميگويد كليني از عالمان بزرگ شيعه در دوران مختلف به حساب ميآيد و مورج مذهب اماميه است. درخصوص دانش مرحوم كليني و علم و شخصيت او صحبتهاي فراواني است كه علم او در فقه و دانشهاي ديگر را نشان ميدهد. آنچه مهمتر است ستايش درباره كتاب او است.
مهمترين اثر شيخ كليني چيست؟
در واقع بهترين اثري كه كليني از خود باقي گذاشته، كتاب بزرگ الكافي است. شيخ مفيد كه از عالمان بزرگ است ميگويد كافي از بزرگترين كتابها و پرفايدهترين كتب شيعه است. شهيد اول نيز در اين باره ميفرمايد كتابي همپاي كافي در حديث نوشته نشده است.
صدرالمتالهين كه از شارحان كتاب كافي است كتاب او را كتابي مهم دانسته كه در بيان حقايق اهل بيتع نوشته شده است. مرحوم فيض كاشاني نيز كتاب او را كاملترين و جامعترين كتابي ميداند كه در حوزه جمعآوري احاديث نوشته شده است.
علامه محمد باقر مجلسي، از محدثين بزرگوار، كتاب او را ضابطترين، جامعترين و برترين كتاب در مذهب اماميه دانسته است. به عبارتي ديگر، همه علمايي كه اين كتاب را خواندهاند، آن را تاييد كردهاند. به نظر ميرسد آنچه به اين كتاب ارزش داده، جامعيت نسبي در اين كتاب است. اين كتاب تمام رواياتي را كه در حوزه اصول و فروع وجود دارد، بيان كرده است.
كتاب كافي مشتمل بر چند بخش است؟
كتاب كافي مشتمل بر 3 بخش است كه به جامعيت كتاب بسيار كمك كرده است. بخش اول كه در باب اعتقادات است از كتاب عقل و جهل شروع شده و در ادامه كتاب فضلالعلم، توحيد، حجت، ايمان و الكفر، كتاب الدعا، كتاب الفضلالقرآن و كتاب العشره است. عناوين ياد شده دربرگيرنده مسائل مفيد اعتقادي فكري و انديشهاي است كه هر شيعه در اصول اعتقادي به آن احتياج دارد و اين مسائل در كتاب اصول آمده است. كليني در اين بخش سعي كرده است رواياتي را كه درخصوص اعتقادات است بياورد كه از خداشناسي آغاز ميشود.
از ديگر ويژگيهاي جامعيت اين كتاب، بخش فروع است كه مفصلترين بخش كتاب الكافي به حساب ميآيد. فروع اين كتاب از كتاب الطهاره شروع شده، كتاب الصلوه و كتب ديگر را دربر ميگيرد كه در ارتباط با مسائل فقهي است و آخرين بخش اين كتاب با عنوان روضه، تعدادي احاديث را دربرگرفته كه برخي اخلاقي تاريخي و برخي در حوزههاي تحصيلي است. مرحوم كليني در گردآوري كتاب سعي كرده است همه نيازهاي جامعه خود را مورد توجه قرار دهد.
چرا بخش اعظم كتاب او فروع است؟
چون در دوران كليني بيشترين نياز، مسائل فقهي بوده است. بخش اعظم اين كتاب، به كتاب فروع اختصاص دارد؛ البته قبل از مباحث فقهي، مباحث اعتقادي كه اصليترين و مهمترين مباحث هستند مورد توجه كليني بوده است.
ويژگي دومي كه اين كتاب و به تبع، شخصيت او را مورد توجه قرار داده تنظيم و ترتيب رواياتي است كه چه در بخش اصول و فروع و چه در بخش روضه آمده، بويژه در بخش فروع بيشتر روايات را بهگونهاي چيده است كه نشان ميدهد ايشان كوشيده در بخش هر حديث رواياتي كه صحيحتر و كاملتر است در آغاز بياورد و رواياتي كه احتمالا از رتبه و اعتبار كمي برخوردار بوده برچيده شود؛ يعني در هر بابي كه مراجعهكنندگان به آن مراجعه خواهند كرد بهترين و صحيحترين روايات در آن باب را ميبينند. به همين دليل است كه ميزان صحت رواياتي كه در آغاز آمده بيشتر مورد توجه ديگران است.
نكته ديگري كه در چينش روايات و نظم كلي به چشم ميخورد، آن است كه در آغاز، مباحث عقل و جهل را مورد بررسي قرار ميدهد و سپس مباحث توحيد و پس از آن به مسائل ديگر ميپردازد. اين نوع چينش مورد توجه ديگران بوده است و خود او در كتاب فضيلت علم ميگويد: نخستين بابي را كه با آن كتابم را شروع ميكنم، كتاب عقل و فضيلت علم است.
در ادامه بيان ميكند: زيرا عقل محوري است كه مدار همه چيز بر اوست و به كمك عقل بايد احتجاج كرد و او را زيرپايه همه مباحث فكري ميدانم. با اين كه كتاب او روايي است، اما نخست رواياتي را كه درخصوص خردورزي است، بيان ميكند. اين برخاسته از انديشهاي است كه ايشان در روايات دارد و به گونهاي از رواياتي نشات گرفته كه در آن به تدبر و تفكر، انديشه و خردورزي تاكيد شده است.
ويژگي ديگري كه كتاب كليني را در رتبه بسيار مناسبي قرار داده، رعايت سندها و نوشتن معاني و محتوا و پرهيز از نقل معنا در عبارات است. كليني كوشيده سند روايات را كامل بياورد و متني كه از معصومع نقل ميكند به صورت كامل و با كمترين تغيير الفاظ باشد. به همين دليل در آغاز هر روايت، آن روايت را به معصومع نسبت ميدهد و مثلا ميگويد: قال الصادقع و قال الباقرع كه اين نشان ميدهد ايشان سعي كرده رواياتي را كه نقل ميكند از نظر نص و متن كامل باشد و تغييري در آنها روي ندهد. به همين دليل ميتوان گفت كتاب كافي كه بعدها جزو كتب اربعه شمرده شده، از كتابهايي است كه عالمان به متن و سند آن توجه فراواني كردهاند.
كليني حدود 16 هزار روايت در 3 بخش كتاب خود يعني اصول، فروع و روضه گردآورده كه از نظر كليني تمام روايات آن صحيح است؛ زيرا كليني تعداد رواياتي را كه جمع كرده در طول 20 سال در سفرها و با تلاشهاي فراوان سعي كرده است از اصليترين منابع گردآوري كند و آنها را از ميان رواياتي كه داراي رتبه بالايي نبوده، تهيه كند. بدين جهت كليني براي جمعآوري روايات خود از استادان و محدثان گرانقدر كمك گرفته تا روايات دچار كاستي نباشد.
به همين دليل او در مقدمه كتاب خود ميگويد: من روايات را به گونهاي جمع كردهام كه از اعتبار و صحت بالايي برخوردار باشد. در مقدمهاي كه كليني در آغاز كتابش ميآورد به اين نكته توجه دارد و به كسي كه از او درخواست ميكند اين كتاب را بنويسد، پاسخ ميدهد و ميگويد: اي برادر آگاه شدم از آن كه شكايت نسبت به مردم زمان داري كه ايشان در ناداني با هم سازش دارند و در آباداني راه جهالت، كوشش دارند تا آنجا كه نزديك است دانش از ايشان قهر كند.
در ادامه ميفرمايد: يادآور شدي كه مطالبي برايت مشكل شده است و به واسطه اختلاف در روايات آنها را نميفهمي و دانستي كه اختلاف به دليل اختلاف علل و اسباب آن است و گفتي كه به دانشمندي مورد اطمينان دسترسي نداري.
در ادامه كليني ميگويد: گفتي كه ميخواهي كتابي داشته باشي كه تمام بخشهاي زندگي در آن باشد و طالب علم را بينياز كند و مرجع طالب عنايت باشد و كسي كه عمل به اخبار صحيح و سنتهاي ثابت شده را خواهد، از آن مرجع و كتاب برگيرد و واجبات خدا از سنت پيامبران ادا شود.
كليني گرچه از نام كسي كه از او ميخواهد كتاب بنويسد ياد نميكند، اما نشان ميدهد كه او يك برادر ديني بوده كه ميخواهد كتابي را داشته باشد كه اخبار صحيح ائمهع در آن باشد و كليني در پاسخ او ميگويد من آنچه را كه تو خواستهاي انجام دادهام. مفهوم جمله كليني اين است كه رواياتي را آورده كه از امام معصومع نقل شده؛ بنابراين با توجه به مقدمه و متن كتاب به نظر ميرسد كليني در گردآوري احاديث تلاش فراواني كرده است و در مقدمه اشاره ميكند به اين كه فردي از او درخواست نوشتن كتاب را كرده است كه در زمان او بسياري از مردمان در حديث دچار اختلاف بودهاند.
گاهي ممكن است در موضوع واحدي 2 حديث با هم اختلاف و تفاوت داشته باشند. مثلا حديثي نماز جمعه را واجب و حديثي مستحب بداند يا حديثي انجام كاري را لازم و حديثي ديگر غيرلازم بداند؛ يعني اختلاف در احاديث اين زمينه ذهني را ايجاد ميكرده كه عدهاي به دنبال دانشمندان بروند و روايات صحيح را دريافت كنند.
به همين دليل بايد بگويم كليني با تدبيري كه داشته، روايات صحيح را گردآوري كرده؛ رواياتي كه بتواند جامعه هر دوره را هدايت كند. كليني براي از ميان بردن اختلافات در حديث از استادان زيادي كمك گرفته است كه ميتوان از برخي استادان او نام برد؛ شخصيتهاي گرانقدري مانند علي بن ابراهيم قمي كه از مفسران بزرگ است، همچنين صاحب كتاب بصائر الدرجات و....
گفتني است كه پيش از تدوين كتاب كافي، كتابهاي ديگري وجود داشته كه از آنها به عنوان اصول ياد شده است. اصول «اربعه مأئه» كه مجموعههاي كوچك حديثي بوده كه مستقيم از زبان معصومع گرفته شده است و اينها به حدود 400 اصل ميرسد.
مقصود از اصل، مجموعههاي كوچكي بودهاند كه شاگردان معصومينع احاديثي را كه از ايشان شنيدهاند در آنها ثبت كرده و به نظر ميرسد جمع زيادي از اين اصول در زمان امام باقرع يا امام صادق(ص) گردآوري شده و در دست علاقهمندان وجود داشته تا دوران مرحوم كليني كه مرحوم كليني اقدام به تدوين كتاب كافي كرده است.
با وجود اين مجموعهها چرا كليني به تدوين كتاب الكافي همت ميگمارد؟
چون اين مجموعهها در برگيرنده همه احاديث به طور كامل نبوده است. در ضمن اين مجموعههاي حديثي دستهبندي نداشتهاند و هر كدام ممكن است موضوعات متنوعي را كنار هم داشته باشد يا براي طالبان علمي كه علاقهمند بودند، احاديث را دستهبندي شده در كتاب جامعي داشته باشند و بويژه براي اين كه احاديث صحيح را انتخاب كنند نياز به كتابي مانند كتاب كليني وجود داشته است بنابراين گرچه محدثان به نوشتن كتابهاي حديثي دستور دادهاند يا خود امامان معصوم اين كتابها را نوشته بودند، اما نسخههاي آنها تا زمان كليني به كتاب بزرگي تبديل شده است به نام كافي كه همين كتاب، احاديث شيعه را تا امروز حفظ كرده است.
نكتهاي كه در آغاز ذكر كردم ميزان اعتبار روايات است كه بين اين 16 هزار حديثي كه آورده است، سعي كرده برترين روايات را بياورد. ولي از نظر محدثان بعدي و شخصيتهايي مانند مرحوم مجلسي يا شهيد ثاني يا ملاصدرا كه بر كتاب كليني تامل كردهاند، ممكن است برخي احاديث او در بين حسن، ضعيف، صحيح و موثق هستند يعني همه در رتبه صحيح نيستند، بلكه برخي در رتبههاي ديگر باشند.
به عبارتي ديگر، ملاك كليني در روزگار خودش صحيح بوده اما از نظر محدثين قرن 6 به بعد؛ يعني از زمان سيد بن طاووس تا زمان مرحوم مجلسي اعتبار احاديث غالبا بر اساس سند حديث بوده است. به همين دليل برخي از احاديث كليني را صحيح ندانستهاند.
آيا امروزه ميتوان به كتاب الكافي اعتماد داشت و به آن مراجعه كرد؟
امروزه ميتوان بدون هيچ نگراني به احاديث كافي مراجعه كرد و كتاب وي را مورد توجه قرار داد؛ البته كليني نيز ممكن است دچار برخي خطاها شده باشد، زيرا او معصوم نيست، اما ميزان خطا قطعا كم خواهد بود، ولي بررسي متني و سندي است كه كتاب كافي را در رتبه بالايي قرار داده است. آنچه قابل تامل و دقت است، پس از دوران كليني آثار و كتابهاي زيادي در خصوص شرح و حواشي است كه در كتاب كافي نوشته شده است.
با مطالعه كتب تاريخ حديث ميتوان گفت هيچ كتابي به اندازه كافي مورد توجه محدثين قرار نگرفته است؛ زيرا پس از تدوين اين كتاب محدثان زيادي به شرح اين كتاب يا مختصرنويسي اين كتاب يا حواشي بر اين كتاب يا ديگر بحثهاي علمي كه در خصوص اين كتاب انجام شده است همت گماشتند كه مهمترين آنها را ميتوان شرح مرآتالعقول علامه مجلسي كه شرح اخير آن است نام برد.
كتاب مرآتالعقول نشان از همت بلند علامه مجلسي است كه بعد از تدوين كتاب «بحارالانوار» به تدوين اين كتاب همت گماشته و كتاب كافي را بيشتر در معرض انديشهها قرار داده است. مرحوم مجلسي ابتدا براي هر حديثي از نظر حديثي اظهاراتي كرده و سپس به شرح و توضيح متن هر حديث پرداخته و شرحي كه داده براي علاقهمندان حديث بسيار گرانقدر است.
مرحوم مجلسي تمام كتاب كافي را يعني هم اصول و هم فروع و هم روضه را شرح دادند. شرحهاي عالمانهاي كه او بر اين كتاب نوشته هم نشانگر بزرگي مرحوم مجلسي است و هم نشانگر عظمت مرحوم كليني كه چگونه روايات گرانقدري را جمعآوري كرده است. كتاب مرآتالعقول امروزه بيشتر مورد توجه دانشمندان قرار گرفته بخصوص پس از انقلاب اسلامي، مطالعاتي كه به شرح و بررسي احاديث ميپردازد، بيشتر شده است.
شروح ديگري نيز مانند شرح ملاصدرا بر كتاب كافي يا شرح ملا صالح مازندراني نوشته شده است و عالمان بزرگي نيز اين كتاب را ترجمه و بدقت مورد مطالعه خودشان قرار دادهاند كه همه اينها حكايت از اين دارد كه كتاب و شخصيت كليني مورد توجه محدثان و فقها واقع شده است.
آن چنان كه ميدانيد كتاب كافي در بخش دوم يك دوره رساله عمليهاي است كه براي مردم آن روزگار و روزگارهاي بعد، از جمله روزگار ما ميتواند مورد استفاده قرار بگيرد و روايات فقهي كه نوشته است امروزه براي محدثان و علاوه بر آن براي خوانندگان ديگر و براي تمام علاقهمندان حديث مفيد است بخصوص ترجمههايي كه انجام شده اين كتاب را بيشتر مورد استفاده قرار داده است.
اين كه شما ميفرماييد كافي رسالهاي عمليه براي افراد بوده است، آيا شيخ كليني مانند شيخ صدوق اين كار را كرده است؟
از مقدمه كتاب كافي به نظر ميرسد فروع كافي يك دوره رساله عمليه است، اما با اين تفاوت كه نسبت به كتاب «من لا يحضره الفقيه» شيخ صدوق، رواياتي را كه كليني آورده چندين برابر روايات شيخ صدوق است. اين نكته را نيز بايد اشاره كرد كه شيخ صدوق فقط مسائل فقهي را نوشته، اما مرحوم كليني يك مجموعه شامل موضوعات مختلف را نگاشته و بخش اعظم آن را مسائل فقهي شامل ميشود و بخش كمتر آن روايات روضه و بخش مياني آن روايات اصول كافي است.
آيا كتاب روضه براي كليني است يا اين كه طبق نظر برخي مربوط به شهيد ثاني است و به اشتباه اين كتاب به ايشان نسبت داده شده است؟
گروهي انديشيدهاند كه كليني فقط به كتاب اصول و فروع پرداخته و كتاب روضه را ممكن است شهيد ثاني تدوين كرده باشد، اما با مطالعاتي كه انجام شده ميتوان اذعان كرد كه كتاب روضه را نيز كه اكنون همراه اصول و فروع چاپ ميشود كليني تدوين كرده؛ زيرا سند و طريق رواياتي كه در روضه آمده بسيار مشابهت دارد با طريقهايي كه در اصول و فروع وجود دارد؛ به عنوان مثال اگر شما يك راوي در روضه و جايگاه و طبقه قبل و بعد آن را در نظر بگيريد، از تعداد رواياتي كه از آن راويان در روضه آمده است بخوبي مشابهت فراواني ميان اصول و فروع با روضه ديده ميشود بويژه كه محدثان پس از كليني مانند شيخ طوسي و ديگران ضمن اين كه از كتاب اصول و فروع نام بردهاند از كتاب روضه نيز ياد كردهاند.
به نظر ميرسد ميزان دقتي كه مرحوم كليني در جمعآوري روايات اصول و فروع انجام داده در جمعآوري روضه انجام نداده است؛ چرا كه روايات اصول و فروع از جايگاه بالاتري برخوردار بودهاند. روايات اصول مباحث اعتقادي و روايات فروع به مسائل فقهي باز ميگشته است، به اين دليل دقت بيشتري را ميطلبيده كه كليني در مورد روايات اصول و فروع به كار ببرد، اما در روايات روضه كه روضه به معني باغي است، اين اهتمام و دقت را لازم نميدانسته و چه بسا ميزاني براي اين ميزان اهتمام وجود نداشته است. به هر حال كتاب روضه هم، از مجموعه آثار كليني و مورد احترام محدثين است.
درباره جمله مشهور«الكافي كاف لشيعتنا»
در خصوص اين جمله بر اساس گزارشهايي كه برخي افراد آوردهاند، چنين عبارتي شايع شده كه حضرت صاحبالامرعج كتاب را ملاحظه كردهاند و فرمودهاند «الكافي كاف لشيعتنا» و اين جمله در برخي آثار كه در خصوص كتاب كافي است، آمده و متعرضان چنين سخني بيان ميدارند كه مرحوم كليني در زمان غيبت صغري بوده است.
اگر ولادتشان بهگونهاي باشد كه ايشان حيات امام حسن عسكريع و بخشي از دوران نواب خاص را درك كرده اند و كتابي كه كليني نوشته به دست نواب خاص رسيده و از طريق آنها به دست حضرت صاحب الامرعج رسيده است، ميتوان گفت حضرت چنين تاكيدي را بر اين كتاب داشته است. اما با مطالعهاي كه محققان انجام داده اند دليل مطمئني بر چنين گفتاري يافت نشده است.
گرچه مطمئن هستيم كليني با سعي و تلاش فراواني اين كار را انجام داده است. كتاب ايشان به طور كلي مورد توجه حضرت ولي عصرعج و محدثان بوده است. به نظر ميرسد اين جمله از محدث نوري است كه از طرف ايشان گزارش شده كه كافي بر آن حضرت وارد شده و حضرت آن جمله را فرمودهاند. از جمله كساني كه اين جمله را مورد توجه قرار داده ملاخليل قزويني است كه چند جمله مشهور درباره كافي دارند كه از جمله اينهاست كه حضرت صاحب تمام روايات كافي را ديده و همه را معتبر دانسته و در هر كجا لفظ «رگوگيگ» آمده، يعني كليني آن را از امام عصرعج بدون واسطه نقل كرده است. برخي از افراد ديگر نيز چنين گزارشي را بيان كردهاند.
علي بن طاووس هم درباره كتاب كليني آورده كه كليني در زمان وكلاي اربعه امام زمان؛ يعني عثمان بن سعيد عمري و فرزندش ابوجعفر و حسين بن روح و علي بن محمد سمري ميزيسته و پيش از علي بن محمد سمري از دنيا رفته است. پس كليني راهي براي تاييد منقولات خود داشته است، اما با وجود اين هيچ يك اين عبارت را يك حديث تلقي نكرده، بلكه يك جمله شايع بوده و سندي براي آن يافت نشده است و تاييدي خاص از نواب نداشتيم.
ثقهالاسلام كليني، رئيس المحدثين و يكي از شخصيتهاي جهان اسلام بويژه تشيع است كه حدود قرن سوم متولد شده است و از نظر گروهي از مورخان سال 255 ولادت يافته و سال 328 اوايل قرن 4 از دنيا رفت. وي بخشي از دوران امام حسن عسكريع را درك كرده و خاستگاه كليني از نظر برخي شهر ري بوده و مدتي را نيز در قم به سر برده است.
اولين موضوعي كه براي عالمان جهان بسيار مهم است كتاب «الكافي» است كه در عرصه شخصيت كليني ميدرخشد. كليني كه حدود 75 سال عمر كرده است، به نظر ميرسد در حدود 45 سالگي به بعد شروع به نوشتن كتاب كافي كرده است. او كتابهاي ديگري مانند «مصائبالائمه»، «تعبيرالرويا» و... نيز دارد. در هر صورت مهمترين اثري كه او را جزو چهرههاي درخشان بين شيعيان قرار داده، كتاب گرانقدر الكافي است.
او علاوه بر اين كه محدث بوده، فقيه و در دوران خودش مرجع شيعيان نيز بوده است. عالماني چون شيخ طوسي او را عالمي گرانقدر معرفي كردهاند. نجاشي نيز كه يكي از تراجم (رجالنويسان) است او را چهره شاخص و از اصحاب در ري و موثقترين افراد در حديث دانسته است. از بزرگاني كه ايشان را ستودهاند علامه محمدباقر مجلسي است كه ميگويد حق اين است كه در ميان علماي ما مانند كليني يافت نميشود.
شخصيت ديگري كه او را ستوده، شيخ عباس قمي است كه ميگويد او پيشواي مومنين، انساني بزرگ و مورج مذهب در ايام غيبت است. علاوه بر محدثان شيعه، گروهي از اهل سنت نيز او را ستودهاند و او را صاحب كتاب بزرگي ميدانند، ازجمله ابنحجر كه ميگويد كليني از عالمان بزرگ شيعه در دوران مختلف به حساب ميآيد و مورج مذهب اماميه است. درخصوص دانش مرحوم كليني و علم و شخصيت او صحبتهاي فراواني است كه علم او در فقه و دانشهاي ديگر را نشان ميدهد. آنچه مهمتر است ستايش درباره كتاب او است.
مهمترين اثر شيخ كليني چيست؟
در واقع بهترين اثري كه كليني از خود باقي گذاشته، كتاب بزرگ الكافي است. شيخ مفيد كه از عالمان بزرگ است ميگويد كافي از بزرگترين كتابها و پرفايدهترين كتب شيعه است. شهيد اول نيز در اين باره ميفرمايد كتابي همپاي كافي در حديث نوشته نشده است.
صدرالمتالهين كه از شارحان كتاب كافي است كتاب او را كتابي مهم دانسته كه در بيان حقايق اهل بيتع نوشته شده است. مرحوم فيض كاشاني نيز كتاب او را كاملترين و جامعترين كتابي ميداند كه در حوزه جمعآوري احاديث نوشته شده است.
علامه محمد باقر مجلسي، از محدثين بزرگوار، كتاب او را ضابطترين، جامعترين و برترين كتاب در مذهب اماميه دانسته است. به عبارتي ديگر، همه علمايي كه اين كتاب را خواندهاند، آن را تاييد كردهاند. به نظر ميرسد آنچه به اين كتاب ارزش داده، جامعيت نسبي در اين كتاب است. اين كتاب تمام رواياتي را كه در حوزه اصول و فروع وجود دارد، بيان كرده است.
كتاب كافي مشتمل بر چند بخش است؟
كتاب كافي مشتمل بر 3 بخش است كه به جامعيت كتاب بسيار كمك كرده است. بخش اول كه در باب اعتقادات است از كتاب عقل و جهل شروع شده و در ادامه كتاب فضلالعلم، توحيد، حجت، ايمان و الكفر، كتاب الدعا، كتاب الفضلالقرآن و كتاب العشره است. عناوين ياد شده دربرگيرنده مسائل مفيد اعتقادي فكري و انديشهاي است كه هر شيعه در اصول اعتقادي به آن احتياج دارد و اين مسائل در كتاب اصول آمده است. كليني در اين بخش سعي كرده است رواياتي را كه درخصوص اعتقادات است بياورد كه از خداشناسي آغاز ميشود.
از ديگر ويژگيهاي جامعيت اين كتاب، بخش فروع است كه مفصلترين بخش كتاب الكافي به حساب ميآيد. فروع اين كتاب از كتاب الطهاره شروع شده، كتاب الصلوه و كتب ديگر را دربر ميگيرد كه در ارتباط با مسائل فقهي است و آخرين بخش اين كتاب با عنوان روضه، تعدادي احاديث را دربرگرفته كه برخي اخلاقي تاريخي و برخي در حوزههاي تحصيلي است. مرحوم كليني در گردآوري كتاب سعي كرده است همه نيازهاي جامعه خود را مورد توجه قرار دهد.
چرا بخش اعظم كتاب او فروع است؟
چون در دوران كليني بيشترين نياز، مسائل فقهي بوده است. بخش اعظم اين كتاب، به كتاب فروع اختصاص دارد؛ البته قبل از مباحث فقهي، مباحث اعتقادي كه اصليترين و مهمترين مباحث هستند مورد توجه كليني بوده است.
ويژگي دومي كه اين كتاب و به تبع، شخصيت او را مورد توجه قرار داده تنظيم و ترتيب رواياتي است كه چه در بخش اصول و فروع و چه در بخش روضه آمده، بويژه در بخش فروع بيشتر روايات را بهگونهاي چيده است كه نشان ميدهد ايشان كوشيده در بخش هر حديث رواياتي كه صحيحتر و كاملتر است در آغاز بياورد و رواياتي كه احتمالا از رتبه و اعتبار كمي برخوردار بوده برچيده شود؛ يعني در هر بابي كه مراجعهكنندگان به آن مراجعه خواهند كرد بهترين و صحيحترين روايات در آن باب را ميبينند. به همين دليل است كه ميزان صحت رواياتي كه در آغاز آمده بيشتر مورد توجه ديگران است.
نكته ديگري كه در چينش روايات و نظم كلي به چشم ميخورد، آن است كه در آغاز، مباحث عقل و جهل را مورد بررسي قرار ميدهد و سپس مباحث توحيد و پس از آن به مسائل ديگر ميپردازد. اين نوع چينش مورد توجه ديگران بوده است و خود او در كتاب فضيلت علم ميگويد: نخستين بابي را كه با آن كتابم را شروع ميكنم، كتاب عقل و فضيلت علم است.
در ادامه بيان ميكند: زيرا عقل محوري است كه مدار همه چيز بر اوست و به كمك عقل بايد احتجاج كرد و او را زيرپايه همه مباحث فكري ميدانم. با اين كه كتاب او روايي است، اما نخست رواياتي را كه درخصوص خردورزي است، بيان ميكند. اين برخاسته از انديشهاي است كه ايشان در روايات دارد و به گونهاي از رواياتي نشات گرفته كه در آن به تدبر و تفكر، انديشه و خردورزي تاكيد شده است.
ويژگي ديگري كه كتاب كليني را در رتبه بسيار مناسبي قرار داده، رعايت سندها و نوشتن معاني و محتوا و پرهيز از نقل معنا در عبارات است. كليني كوشيده سند روايات را كامل بياورد و متني كه از معصومع نقل ميكند به صورت كامل و با كمترين تغيير الفاظ باشد. به همين دليل در آغاز هر روايت، آن روايت را به معصومع نسبت ميدهد و مثلا ميگويد: قال الصادقع و قال الباقرع كه اين نشان ميدهد ايشان سعي كرده رواياتي را كه نقل ميكند از نظر نص و متن كامل باشد و تغييري در آنها روي ندهد. به همين دليل ميتوان گفت كتاب كافي كه بعدها جزو كتب اربعه شمرده شده، از كتابهايي است كه عالمان به متن و سند آن توجه فراواني كردهاند.
كليني حدود 16 هزار روايت در 3 بخش كتاب خود يعني اصول، فروع و روضه گردآورده كه از نظر كليني تمام روايات آن صحيح است؛ زيرا كليني تعداد رواياتي را كه جمع كرده در طول 20 سال در سفرها و با تلاشهاي فراوان سعي كرده است از اصليترين منابع گردآوري كند و آنها را از ميان رواياتي كه داراي رتبه بالايي نبوده، تهيه كند. بدين جهت كليني براي جمعآوري روايات خود از استادان و محدثان گرانقدر كمك گرفته تا روايات دچار كاستي نباشد.
به همين دليل او در مقدمه كتاب خود ميگويد: من روايات را به گونهاي جمع كردهام كه از اعتبار و صحت بالايي برخوردار باشد. در مقدمهاي كه كليني در آغاز كتابش ميآورد به اين نكته توجه دارد و به كسي كه از او درخواست ميكند اين كتاب را بنويسد، پاسخ ميدهد و ميگويد: اي برادر آگاه شدم از آن كه شكايت نسبت به مردم زمان داري كه ايشان در ناداني با هم سازش دارند و در آباداني راه جهالت، كوشش دارند تا آنجا كه نزديك است دانش از ايشان قهر كند.
در ادامه ميفرمايد: يادآور شدي كه مطالبي برايت مشكل شده است و به واسطه اختلاف در روايات آنها را نميفهمي و دانستي كه اختلاف به دليل اختلاف علل و اسباب آن است و گفتي كه به دانشمندي مورد اطمينان دسترسي نداري.
در ادامه كليني ميگويد: گفتي كه ميخواهي كتابي داشته باشي كه تمام بخشهاي زندگي در آن باشد و طالب علم را بينياز كند و مرجع طالب عنايت باشد و كسي كه عمل به اخبار صحيح و سنتهاي ثابت شده را خواهد، از آن مرجع و كتاب برگيرد و واجبات خدا از سنت پيامبران ادا شود.
كليني گرچه از نام كسي كه از او ميخواهد كتاب بنويسد ياد نميكند، اما نشان ميدهد كه او يك برادر ديني بوده كه ميخواهد كتابي را داشته باشد كه اخبار صحيح ائمهع در آن باشد و كليني در پاسخ او ميگويد من آنچه را كه تو خواستهاي انجام دادهام. مفهوم جمله كليني اين است كه رواياتي را آورده كه از امام معصومع نقل شده؛ بنابراين با توجه به مقدمه و متن كتاب به نظر ميرسد كليني در گردآوري احاديث تلاش فراواني كرده است و در مقدمه اشاره ميكند به اين كه فردي از او درخواست نوشتن كتاب را كرده است كه در زمان او بسياري از مردمان در حديث دچار اختلاف بودهاند.
گاهي ممكن است در موضوع واحدي 2 حديث با هم اختلاف و تفاوت داشته باشند. مثلا حديثي نماز جمعه را واجب و حديثي مستحب بداند يا حديثي انجام كاري را لازم و حديثي ديگر غيرلازم بداند؛ يعني اختلاف در احاديث اين زمينه ذهني را ايجاد ميكرده كه عدهاي به دنبال دانشمندان بروند و روايات صحيح را دريافت كنند.
به همين دليل بايد بگويم كليني با تدبيري كه داشته، روايات صحيح را گردآوري كرده؛ رواياتي كه بتواند جامعه هر دوره را هدايت كند. كليني براي از ميان بردن اختلافات در حديث از استادان زيادي كمك گرفته است كه ميتوان از برخي استادان او نام برد؛ شخصيتهاي گرانقدري مانند علي بن ابراهيم قمي كه از مفسران بزرگ است، همچنين صاحب كتاب بصائر الدرجات و....
گفتني است كه پيش از تدوين كتاب كافي، كتابهاي ديگري وجود داشته كه از آنها به عنوان اصول ياد شده است. اصول «اربعه مأئه» كه مجموعههاي كوچك حديثي بوده كه مستقيم از زبان معصومع گرفته شده است و اينها به حدود 400 اصل ميرسد.
مقصود از اصل، مجموعههاي كوچكي بودهاند كه شاگردان معصومينع احاديثي را كه از ايشان شنيدهاند در آنها ثبت كرده و به نظر ميرسد جمع زيادي از اين اصول در زمان امام باقرع يا امام صادق(ص) گردآوري شده و در دست علاقهمندان وجود داشته تا دوران مرحوم كليني كه مرحوم كليني اقدام به تدوين كتاب كافي كرده است.
با وجود اين مجموعهها چرا كليني به تدوين كتاب الكافي همت ميگمارد؟
چون اين مجموعهها در برگيرنده همه احاديث به طور كامل نبوده است. در ضمن اين مجموعههاي حديثي دستهبندي نداشتهاند و هر كدام ممكن است موضوعات متنوعي را كنار هم داشته باشد يا براي طالبان علمي كه علاقهمند بودند، احاديث را دستهبندي شده در كتاب جامعي داشته باشند و بويژه براي اين كه احاديث صحيح را انتخاب كنند نياز به كتابي مانند كتاب كليني وجود داشته است بنابراين گرچه محدثان به نوشتن كتابهاي حديثي دستور دادهاند يا خود امامان معصوم اين كتابها را نوشته بودند، اما نسخههاي آنها تا زمان كليني به كتاب بزرگي تبديل شده است به نام كافي كه همين كتاب، احاديث شيعه را تا امروز حفظ كرده است.
نكتهاي كه در آغاز ذكر كردم ميزان اعتبار روايات است كه بين اين 16 هزار حديثي كه آورده است، سعي كرده برترين روايات را بياورد. ولي از نظر محدثان بعدي و شخصيتهايي مانند مرحوم مجلسي يا شهيد ثاني يا ملاصدرا كه بر كتاب كليني تامل كردهاند، ممكن است برخي احاديث او در بين حسن، ضعيف، صحيح و موثق هستند يعني همه در رتبه صحيح نيستند، بلكه برخي در رتبههاي ديگر باشند.
به عبارتي ديگر، ملاك كليني در روزگار خودش صحيح بوده اما از نظر محدثين قرن 6 به بعد؛ يعني از زمان سيد بن طاووس تا زمان مرحوم مجلسي اعتبار احاديث غالبا بر اساس سند حديث بوده است. به همين دليل برخي از احاديث كليني را صحيح ندانستهاند.
آيا امروزه ميتوان به كتاب الكافي اعتماد داشت و به آن مراجعه كرد؟
امروزه ميتوان بدون هيچ نگراني به احاديث كافي مراجعه كرد و كتاب وي را مورد توجه قرار داد؛ البته كليني نيز ممكن است دچار برخي خطاها شده باشد، زيرا او معصوم نيست، اما ميزان خطا قطعا كم خواهد بود، ولي بررسي متني و سندي است كه كتاب كافي را در رتبه بالايي قرار داده است. آنچه قابل تامل و دقت است، پس از دوران كليني آثار و كتابهاي زيادي در خصوص شرح و حواشي است كه در كتاب كافي نوشته شده است.
با مطالعه كتب تاريخ حديث ميتوان گفت هيچ كتابي به اندازه كافي مورد توجه محدثين قرار نگرفته است؛ زيرا پس از تدوين اين كتاب محدثان زيادي به شرح اين كتاب يا مختصرنويسي اين كتاب يا حواشي بر اين كتاب يا ديگر بحثهاي علمي كه در خصوص اين كتاب انجام شده است همت گماشتند كه مهمترين آنها را ميتوان شرح مرآتالعقول علامه مجلسي كه شرح اخير آن است نام برد.
كتاب مرآتالعقول نشان از همت بلند علامه مجلسي است كه بعد از تدوين كتاب «بحارالانوار» به تدوين اين كتاب همت گماشته و كتاب كافي را بيشتر در معرض انديشهها قرار داده است. مرحوم مجلسي ابتدا براي هر حديثي از نظر حديثي اظهاراتي كرده و سپس به شرح و توضيح متن هر حديث پرداخته و شرحي كه داده براي علاقهمندان حديث بسيار گرانقدر است.
مرحوم مجلسي تمام كتاب كافي را يعني هم اصول و هم فروع و هم روضه را شرح دادند. شرحهاي عالمانهاي كه او بر اين كتاب نوشته هم نشانگر بزرگي مرحوم مجلسي است و هم نشانگر عظمت مرحوم كليني كه چگونه روايات گرانقدري را جمعآوري كرده است. كتاب مرآتالعقول امروزه بيشتر مورد توجه دانشمندان قرار گرفته بخصوص پس از انقلاب اسلامي، مطالعاتي كه به شرح و بررسي احاديث ميپردازد، بيشتر شده است.
شروح ديگري نيز مانند شرح ملاصدرا بر كتاب كافي يا شرح ملا صالح مازندراني نوشته شده است و عالمان بزرگي نيز اين كتاب را ترجمه و بدقت مورد مطالعه خودشان قرار دادهاند كه همه اينها حكايت از اين دارد كه كتاب و شخصيت كليني مورد توجه محدثان و فقها واقع شده است.
آن چنان كه ميدانيد كتاب كافي در بخش دوم يك دوره رساله عمليهاي است كه براي مردم آن روزگار و روزگارهاي بعد، از جمله روزگار ما ميتواند مورد استفاده قرار بگيرد و روايات فقهي كه نوشته است امروزه براي محدثان و علاوه بر آن براي خوانندگان ديگر و براي تمام علاقهمندان حديث مفيد است بخصوص ترجمههايي كه انجام شده اين كتاب را بيشتر مورد استفاده قرار داده است.
اين كه شما ميفرماييد كافي رسالهاي عمليه براي افراد بوده است، آيا شيخ كليني مانند شيخ صدوق اين كار را كرده است؟
از مقدمه كتاب كافي به نظر ميرسد فروع كافي يك دوره رساله عمليه است، اما با اين تفاوت كه نسبت به كتاب «من لا يحضره الفقيه» شيخ صدوق، رواياتي را كه كليني آورده چندين برابر روايات شيخ صدوق است. اين نكته را نيز بايد اشاره كرد كه شيخ صدوق فقط مسائل فقهي را نوشته، اما مرحوم كليني يك مجموعه شامل موضوعات مختلف را نگاشته و بخش اعظم آن را مسائل فقهي شامل ميشود و بخش كمتر آن روايات روضه و بخش مياني آن روايات اصول كافي است.
آيا كتاب روضه براي كليني است يا اين كه طبق نظر برخي مربوط به شهيد ثاني است و به اشتباه اين كتاب به ايشان نسبت داده شده است؟
گروهي انديشيدهاند كه كليني فقط به كتاب اصول و فروع پرداخته و كتاب روضه را ممكن است شهيد ثاني تدوين كرده باشد، اما با مطالعاتي كه انجام شده ميتوان اذعان كرد كه كتاب روضه را نيز كه اكنون همراه اصول و فروع چاپ ميشود كليني تدوين كرده؛ زيرا سند و طريق رواياتي كه در روضه آمده بسيار مشابهت دارد با طريقهايي كه در اصول و فروع وجود دارد؛ به عنوان مثال اگر شما يك راوي در روضه و جايگاه و طبقه قبل و بعد آن را در نظر بگيريد، از تعداد رواياتي كه از آن راويان در روضه آمده است بخوبي مشابهت فراواني ميان اصول و فروع با روضه ديده ميشود بويژه كه محدثان پس از كليني مانند شيخ طوسي و ديگران ضمن اين كه از كتاب اصول و فروع نام بردهاند از كتاب روضه نيز ياد كردهاند.
به نظر ميرسد ميزان دقتي كه مرحوم كليني در جمعآوري روايات اصول و فروع انجام داده در جمعآوري روضه انجام نداده است؛ چرا كه روايات اصول و فروع از جايگاه بالاتري برخوردار بودهاند. روايات اصول مباحث اعتقادي و روايات فروع به مسائل فقهي باز ميگشته است، به اين دليل دقت بيشتري را ميطلبيده كه كليني در مورد روايات اصول و فروع به كار ببرد، اما در روايات روضه كه روضه به معني باغي است، اين اهتمام و دقت را لازم نميدانسته و چه بسا ميزاني براي اين ميزان اهتمام وجود نداشته است. به هر حال كتاب روضه هم، از مجموعه آثار كليني و مورد احترام محدثين است.
درباره جمله مشهور«الكافي كاف لشيعتنا»
در خصوص اين جمله بر اساس گزارشهايي كه برخي افراد آوردهاند، چنين عبارتي شايع شده كه حضرت صاحبالامرعج كتاب را ملاحظه كردهاند و فرمودهاند «الكافي كاف لشيعتنا» و اين جمله در برخي آثار كه در خصوص كتاب كافي است، آمده و متعرضان چنين سخني بيان ميدارند كه مرحوم كليني در زمان غيبت صغري بوده است.
اگر ولادتشان بهگونهاي باشد كه ايشان حيات امام حسن عسكريع و بخشي از دوران نواب خاص را درك كرده اند و كتابي كه كليني نوشته به دست نواب خاص رسيده و از طريق آنها به دست حضرت صاحب الامرعج رسيده است، ميتوان گفت حضرت چنين تاكيدي را بر اين كتاب داشته است. اما با مطالعهاي كه محققان انجام داده اند دليل مطمئني بر چنين گفتاري يافت نشده است.
گرچه مطمئن هستيم كليني با سعي و تلاش فراواني اين كار را انجام داده است. كتاب ايشان به طور كلي مورد توجه حضرت ولي عصرعج و محدثان بوده است. به نظر ميرسد اين جمله از محدث نوري است كه از طرف ايشان گزارش شده كه كافي بر آن حضرت وارد شده و حضرت آن جمله را فرمودهاند. از جمله كساني كه اين جمله را مورد توجه قرار داده ملاخليل قزويني است كه چند جمله مشهور درباره كافي دارند كه از جمله اينهاست كه حضرت صاحب تمام روايات كافي را ديده و همه را معتبر دانسته و در هر كجا لفظ «رگوگيگ» آمده، يعني كليني آن را از امام عصرعج بدون واسطه نقل كرده است. برخي از افراد ديگر نيز چنين گزارشي را بيان كردهاند.
علي بن طاووس هم درباره كتاب كليني آورده كه كليني در زمان وكلاي اربعه امام زمان؛ يعني عثمان بن سعيد عمري و فرزندش ابوجعفر و حسين بن روح و علي بن محمد سمري ميزيسته و پيش از علي بن محمد سمري از دنيا رفته است. پس كليني راهي براي تاييد منقولات خود داشته است، اما با وجود اين هيچ يك اين عبارت را يك حديث تلقي نكرده، بلكه يك جمله شايع بوده و سندي براي آن يافت نشده است و تاييدي خاص از نواب نداشتيم.