پرسش :
توجه به اخبار منتشر شده از دستگیری گداهای ملیونر، حکم کسانی که در کوچه و خیابان برای کمک می بینیم چیست؟ من هر بار که می بینم عذاب وجدان می گیرم اما فکر می کنم اگر کمک کنم تعداد این گداها در جامعه بیشتر می شود. وظیفۀ ما در قبال این چیست؟
پاسخ :
گدا یا متکدّی هم معنا با "سائل المال" در عربی است و متفاوت با معنای فقیر است.
فقیر کسی است که هزینۀ زندگی خود را ندارد و فرقی نمی کند که از دیگران درخواست کمک نماید یا در خواستی نکند، اما گدا کسی است که از دیگران درخواست کمک مالی می کند و فرقی نمی کند هزینۀ زندگی خود را داشته باشد یا نداشته باشد.
دربارۀ برخورد با گداها و کمک به آنها به چند دسته دلیل برمی خوریم که در زیر به آنها اشاره می کنیم:
1. دلیل های زیادی وجود دارد که نهی از رد گدا و سائل می کند. در آیه ای از قرآن خطاب به پیامبر (ص) می فرماید: و سؤال کننده [گدا] را از خود مران.[1]
در این آیه از شیوۀ برخورد با فقیر بحث نکرده است بلکه نهی از رد گدا نموده است.
اشاره شد که گدا، هم شامل فقیر می شود و هم غیر فقیر. روایات فراوانی نیز وجود دارد که نهی از رد گدا نموده است.
در روایتی از امام صادق (ع) نقل شده که پیامبر (ص) فرمودند: گدا را از درخواستش ناامید نکنید و اگر بعضی از مساکین دروغ نمی گفتند، هر کس آنها را رد می کرد، رستگار نمی شد.[2] حتی در بعضی از روایات اشاره شده است که اگر گدا فقیر به نظر نمی رسید باز به او چیزی اعطا کنید. از امام باقر (ع) نقل شده که فرمودند: به گدا چیزی بدهید حتی اگر بر اسب سوار بود.[3] سوار بر اسب بودن در این روایت کنایه از عدم فقر ظاهری اوست به طوری که توانایی خرید اسب که وسیلۀ نسبتا مناسب آن زمان بوده را داشته است.
2. از بعضی روایات استفاده می شود که می توان در کمک به گداها بعضی از محدودیت ها را رعایت کرد.
در روایتی ابن صبیح نقل می کند که پیش امام صادق (ع) بودم. گدایی آمد و حضرت به او چیزی دادند سپس گدای دیگری آمد و حضرت به او نیز چیزی دادند بار دیگر نیز این اتفاق افتاد و حضرت به شخص سوم نیز کمک کردند بعد از او باز گدای دیگری آمد، حضرت به او فرمودند خدا به تو وسعت دهد [و به او چیزی ندادند]... .[4]
در روایت دیگر آمده است که اگر در روز به سه گدا کمک کنید حق را ادا کرده اید و اگر خواستید بیشتر کمک کنید.[5]
چون منابعی که خدا در اختیار انسان قرار داده است محدود است نمی توان به هر کس که درخواست کرد کمک نمود و این روایات در مقام قرار دادن حداقلّی برای این کمکها هستند که تا سه نفر را سفارش کرده اند.
3. بعضی از روایات قید دیگری به روایات دسته اول وارد می کنند. این روایات از کمک به بعضی اشخاص نهی می کنند. در روایتی امام صادق (ع) می فرماید به هر کسی اعطا نکنید.[6]
در جای دیگری آمده است که امام صادق (ع) می فرمودند به بچه ها، زنان، زمین گیرها، ضعیف ها و پیرها کمک کنید و حضرت نهی می کردند از کمک به دیوانگان.[7] در روایتی نیز آمده است به کسانی که با حق دشمنی دارند و یا دعوت به کار نادرست و باطل می کنند کمک نکنید.[8]
4. در صورتی که در خواست کننده شناخته شده نباشد می توان مقداری به او کمک کرد. در روایتی از حضرت صادق (ع) سؤال می شود گدایی می آید و در خواست کمک می کند وقتی واقع را نمی دانیم چه کنیم؟ حضرت در جواب می فرمایند: به کسانی که نسبت به آنها دلسوزی پیدا کردید کمک کنید سپس حضرت می فرمایند: کمتر از یک درهم[9] به آنها بدهید راوی می پرسد حد اکثر مقداری که به آنها بدهم چقدر باشد و حضرت می فرماید چهار دانگ[10].
5. از طرف دیگر روایاتی نیز هستند که می گویند اگر مالی برای صدقه یا کمک به گدایی ندارید او را با زبان خوش و بر خورد خوب از خود رد کنید. از امام صادق (ع) روایت شده که از نجواهایی که خدای متعال با حضرت موسی کرد این بود که ای موسی سائل را با دادن چیز اندکی یا با برخورد خوب احترام کن چون گاهی کسانی پیش تو می آیند که نه انسان هستند و نه جن، بلکه ملکی از ملائکۀ رحمن هستند که تو را با موقعیتی که من برایت ایجاد کرده ام آزمایش می کنند و از تو در خواست آن چیزی را می کنند که من به تو دادم پس در آن هنگام زیر نظر هستی که تو ای موسی چه می کنی.[11]
در جمع بندی و نتیجه گیری تذکر چند نکته ضروری به نظر می رسد:
الف. میانه روی در انفاق:
از آنجا كه رعايت اعتدال در همه چيز حتى در انفاق و كمك به ديگران، شرط است، خداوند در قرآن روى اين مساله تأكيد كرده و مىگويد:" دست خود را بر گردن خويش بسته قرار مده".[12]
اين تعبير كنايه لطيفى است از اين كه دست دهنده داشته باش، و همچون بخيلان كه گويى دستهايشان به گردنشان با غل و زنجير بستهاند و قادر به كمك و انفاق نيستند مباش.
از سويى ديگر" دست خود را فوق العاده گشاده مدار، و بذل و بخشش بى حساب مكن كه سبب شود از كار بمانى، و مورد ملامت اين و آن قرار گيرى، و از مردم جدا شوى".[13] ، [14]
همچنین قرآن در بیان پنجمين صفت ممتاز" عباد الرحمن" كه اعتدال و دورى از هر گونه افراط و تفريط در كارها مخصوصا در مساله انفاق است اشاره كرده و مىفرمايد:" آنها كسانى هستند كه به هنگام انفاق نه اسراف مىكنند و نه سختگيرى، بلكه در ميان اين دو حد اعتدالى را رعايت مىكنند".[15]
قرآن مىفرمايد: انفاقى عادلانه است که دور از هر گونه اسراف و سختگيرى باشد، نه آن چنان بذل و بخششى كنند كه زن و فرزندشان گرسنه بمانند، و نه آن چنان سختگير باشند كه ديگران از مواهب آنها بهره نگيرند.
در يكى از روايات اسلامى تشبيه جالبى براى "اسراف"، " اقتار" و "حد اعتدال" شده است و آن اينكه هنگامى كه امام صادق (ع) اين آيه را تلاوت فرمود مشتى سنگريزه از زمين برداشت و محكم در دست گرفت، و فرمود اين همان" اقتار" و سختگيرى است، سپس مشت ديگرى برداشت و چنان دست خود را گشود كه همه آن به روى زمين ريخت و فرمود اين" اسراف" است، بار سوم مشت ديگرى برداشت و كمى دست خود را گشود به گونهاى كه مقدارى فرو ريخت و مقدارى در دستش بازماند، و فرمود اين همان" قوام" است.[16] ، [17]
ب. نیکو است که انسان به درخواست کمک هر کسی جواب مثبت دهد هر چند که او بی نیاز باشد. چون به هر حال این جواب نشانۀ جود و تقویت کنندۀ سخاوت است. آنچه که از این مورد استثنا شده است کمک به دیوانگان و کسانی است که با حق دشمنی و دعوت به باطل می کنند.
ج. در زمان کنونی وجود مؤسسه های معتبر متولی رسیدگی به حال فقرا، موقعیت را با زمان ائمه متفاوت کرده است. از طرفی افراد فقیر و محتاج واقعی وجود دارند و مؤسسه هایی نیز کار شناسایی این افراد آبرومند و محتاج و کمک رسانی به آنها را بر عهده گرفته اند. بنا بر این، به دلیل محدودیت توانایی مالی بهتر آنست که کمک مالی برای توسعۀ زندگی محرومان واقعی خرج شود و به طور نظام مند و سازماندهی عمل شود هر چند که وجود این مؤسسات وظیفۀ فردی، انسانی و دینی ما را نسبت به کمک به نیازمندان کاملا از ما سلب نمی کند.
د. و از آنجا كه گاهى مسكينى به انسان رو مىآورد و امكاناتى براى پاسخ گويى به نياز او در اختيارش نيست، خداوند در قرآن طرز برخورد صريح با نيازمندان را در چنين شرائطى بيان مىكند و مى فرمايد: "اگر از اين نيازمندان به خاطر (نداشتن امكانات و ...) روى برگردانى، اما به جهت انتظار رحمت خدا كه به اميد آن هستى نبايد اين روىگرداندن توأم با تحقير و خشونت و بىاحترامى باشد، بلكه بايد با گفتارى نرم و سنجيده و توأم با محبت با آنها برخورد كنى" حتى اگر مىتوانى وعده آينده را به آنها بدهى و مايوسشان نسازى.[18]
در روايات مىخوانيم كه بعد از نزول آيه شریفه هنگامى كه كسى چيزى از پيامبر (ص) مىخواست و حضرت چيزى نداشت كه به او بدهد مىفرمود:يرزقنا اللَّه و اياكم من فضله:" اميدوارم خدا ما و تو را از فضلش روزى دهد".[19]
در هر صورت برخورد توهین آمیز با گداها ممنوع است بنا بر این در صورت عدم توانایی و دستگیری آنان می توان با راهنمایی آنها به مراکز حمایتی و افراد خیر دیگر، هم کرامت او را خدشه دار نکرده ایم و هم با راهنمایی او مسئولیت اجتماعی خود را انجام داده ایم.
ه. همانطور که از بعضی روایات اشاره شده نیز بر می آید،[20] حس دلسوزیی که از بعضی حالات گداها در درون انسان به وجود می آید را نباید خاموش کرد. چون این حس، حس ارزشمندی است که از نشانه های انسانیت هر کسی است. به همین دلیل با راهکارهایی که در بندهای قبلی به آنها اشاره شد یا به هر ترتیب دیگر باید پاسخی برای این حس فطری ارائه داد. یکی از این راهها آنست که بعد از دیدن چنین گداهایی مبلغی که در توانایی است به موسسات مربوطه برای کمک برنامه ریزی شده به این افراد پرداخت کنیم یا در صندوق آنها بریزیم. با این کار هم نیت خود در مقابل خدا را نشان داده ایم و هم وظیفۀ انسانی خود را به انجام رسانده ایم و هم پاسخی به ندای درون خود داده ایم.
پی نوشتها:
[1] الضحی،10، ترجمه، مکارم شیرازی، ناصر.
[2] حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج 9 ص 418، موسسه آل البیت، 1409 ق.
[3] همان، ص 417.
[4] همان، ص 421.
[5] همان.
[6] همان، ص 415.
[7] همان.
[8] همان، ص 414.
[9] قیمت هر درهم در سال 1377 حدود 200 تومان بوده است.استفاده شده از "فاضل لنکرانی، محمد جواد، جامع المسائل، ج 2 ص 374، سایت حضرت آیت الله فاضل لنکرانی http://lankarani.ir/far"
[10] عروسی حویزی، عبد علی، تفسیر نور الثقلین، ج 5 ص 597، چاپ چهارم، انتشارات اسماعیلیان، 1415 ق.
[11] حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج 9، ص 419.
[12] إسراء، 29.
[13] همان.
[14] تفسير نمونه، ج12، ص، 91.
[15] و الَّذِينَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَ لَمْ يَقْتُرُوا وَ كانَ بَيْنَ ذلِكَ قَواماً)فرقان، 67.
[16] واژه" قوام" (بر وزن عوام) در لغت به معنى عدالت و استقامت و حد وسط است.
[17] تفسير نمونه، ج15، ص 152.
[18] "وَ إِمَّا تُعْرِضَنَّ عَنْهُمُ ابْتِغاءَ رَحْمَةٍ مِنْ رَبِّكَ تَرْجُوها فَقُلْ لَهُمْ قَوْلًا مَيْسُورا"ً. إسراء، 28.
[19] تفسير نمونه، ج12، ص، 90.
[20]روایت شمارۀ 4.
http://farsi.islamquest.net
گدا یا متکدّی هم معنا با "سائل المال" در عربی است و متفاوت با معنای فقیر است.
فقیر کسی است که هزینۀ زندگی خود را ندارد و فرقی نمی کند که از دیگران درخواست کمک نماید یا در خواستی نکند، اما گدا کسی است که از دیگران درخواست کمک مالی می کند و فرقی نمی کند هزینۀ زندگی خود را داشته باشد یا نداشته باشد.
دربارۀ برخورد با گداها و کمک به آنها به چند دسته دلیل برمی خوریم که در زیر به آنها اشاره می کنیم:
1. دلیل های زیادی وجود دارد که نهی از رد گدا و سائل می کند. در آیه ای از قرآن خطاب به پیامبر (ص) می فرماید: و سؤال کننده [گدا] را از خود مران.[1]
در این آیه از شیوۀ برخورد با فقیر بحث نکرده است بلکه نهی از رد گدا نموده است.
اشاره شد که گدا، هم شامل فقیر می شود و هم غیر فقیر. روایات فراوانی نیز وجود دارد که نهی از رد گدا نموده است.
در روایتی از امام صادق (ع) نقل شده که پیامبر (ص) فرمودند: گدا را از درخواستش ناامید نکنید و اگر بعضی از مساکین دروغ نمی گفتند، هر کس آنها را رد می کرد، رستگار نمی شد.[2] حتی در بعضی از روایات اشاره شده است که اگر گدا فقیر به نظر نمی رسید باز به او چیزی اعطا کنید. از امام باقر (ع) نقل شده که فرمودند: به گدا چیزی بدهید حتی اگر بر اسب سوار بود.[3] سوار بر اسب بودن در این روایت کنایه از عدم فقر ظاهری اوست به طوری که توانایی خرید اسب که وسیلۀ نسبتا مناسب آن زمان بوده را داشته است.
2. از بعضی روایات استفاده می شود که می توان در کمک به گداها بعضی از محدودیت ها را رعایت کرد.
در روایتی ابن صبیح نقل می کند که پیش امام صادق (ع) بودم. گدایی آمد و حضرت به او چیزی دادند سپس گدای دیگری آمد و حضرت به او نیز چیزی دادند بار دیگر نیز این اتفاق افتاد و حضرت به شخص سوم نیز کمک کردند بعد از او باز گدای دیگری آمد، حضرت به او فرمودند خدا به تو وسعت دهد [و به او چیزی ندادند]... .[4]
در روایت دیگر آمده است که اگر در روز به سه گدا کمک کنید حق را ادا کرده اید و اگر خواستید بیشتر کمک کنید.[5]
چون منابعی که خدا در اختیار انسان قرار داده است محدود است نمی توان به هر کس که درخواست کرد کمک نمود و این روایات در مقام قرار دادن حداقلّی برای این کمکها هستند که تا سه نفر را سفارش کرده اند.
3. بعضی از روایات قید دیگری به روایات دسته اول وارد می کنند. این روایات از کمک به بعضی اشخاص نهی می کنند. در روایتی امام صادق (ع) می فرماید به هر کسی اعطا نکنید.[6]
در جای دیگری آمده است که امام صادق (ع) می فرمودند به بچه ها، زنان، زمین گیرها، ضعیف ها و پیرها کمک کنید و حضرت نهی می کردند از کمک به دیوانگان.[7] در روایتی نیز آمده است به کسانی که با حق دشمنی دارند و یا دعوت به کار نادرست و باطل می کنند کمک نکنید.[8]
4. در صورتی که در خواست کننده شناخته شده نباشد می توان مقداری به او کمک کرد. در روایتی از حضرت صادق (ع) سؤال می شود گدایی می آید و در خواست کمک می کند وقتی واقع را نمی دانیم چه کنیم؟ حضرت در جواب می فرمایند: به کسانی که نسبت به آنها دلسوزی پیدا کردید کمک کنید سپس حضرت می فرمایند: کمتر از یک درهم[9] به آنها بدهید راوی می پرسد حد اکثر مقداری که به آنها بدهم چقدر باشد و حضرت می فرماید چهار دانگ[10].
5. از طرف دیگر روایاتی نیز هستند که می گویند اگر مالی برای صدقه یا کمک به گدایی ندارید او را با زبان خوش و بر خورد خوب از خود رد کنید. از امام صادق (ع) روایت شده که از نجواهایی که خدای متعال با حضرت موسی کرد این بود که ای موسی سائل را با دادن چیز اندکی یا با برخورد خوب احترام کن چون گاهی کسانی پیش تو می آیند که نه انسان هستند و نه جن، بلکه ملکی از ملائکۀ رحمن هستند که تو را با موقعیتی که من برایت ایجاد کرده ام آزمایش می کنند و از تو در خواست آن چیزی را می کنند که من به تو دادم پس در آن هنگام زیر نظر هستی که تو ای موسی چه می کنی.[11]
در جمع بندی و نتیجه گیری تذکر چند نکته ضروری به نظر می رسد:
الف. میانه روی در انفاق:
از آنجا كه رعايت اعتدال در همه چيز حتى در انفاق و كمك به ديگران، شرط است، خداوند در قرآن روى اين مساله تأكيد كرده و مىگويد:" دست خود را بر گردن خويش بسته قرار مده".[12]
اين تعبير كنايه لطيفى است از اين كه دست دهنده داشته باش، و همچون بخيلان كه گويى دستهايشان به گردنشان با غل و زنجير بستهاند و قادر به كمك و انفاق نيستند مباش.
از سويى ديگر" دست خود را فوق العاده گشاده مدار، و بذل و بخشش بى حساب مكن كه سبب شود از كار بمانى، و مورد ملامت اين و آن قرار گيرى، و از مردم جدا شوى".[13] ، [14]
همچنین قرآن در بیان پنجمين صفت ممتاز" عباد الرحمن" كه اعتدال و دورى از هر گونه افراط و تفريط در كارها مخصوصا در مساله انفاق است اشاره كرده و مىفرمايد:" آنها كسانى هستند كه به هنگام انفاق نه اسراف مىكنند و نه سختگيرى، بلكه در ميان اين دو حد اعتدالى را رعايت مىكنند".[15]
قرآن مىفرمايد: انفاقى عادلانه است که دور از هر گونه اسراف و سختگيرى باشد، نه آن چنان بذل و بخششى كنند كه زن و فرزندشان گرسنه بمانند، و نه آن چنان سختگير باشند كه ديگران از مواهب آنها بهره نگيرند.
در يكى از روايات اسلامى تشبيه جالبى براى "اسراف"، " اقتار" و "حد اعتدال" شده است و آن اينكه هنگامى كه امام صادق (ع) اين آيه را تلاوت فرمود مشتى سنگريزه از زمين برداشت و محكم در دست گرفت، و فرمود اين همان" اقتار" و سختگيرى است، سپس مشت ديگرى برداشت و چنان دست خود را گشود كه همه آن به روى زمين ريخت و فرمود اين" اسراف" است، بار سوم مشت ديگرى برداشت و كمى دست خود را گشود به گونهاى كه مقدارى فرو ريخت و مقدارى در دستش بازماند، و فرمود اين همان" قوام" است.[16] ، [17]
ب. نیکو است که انسان به درخواست کمک هر کسی جواب مثبت دهد هر چند که او بی نیاز باشد. چون به هر حال این جواب نشانۀ جود و تقویت کنندۀ سخاوت است. آنچه که از این مورد استثنا شده است کمک به دیوانگان و کسانی است که با حق دشمنی و دعوت به باطل می کنند.
ج. در زمان کنونی وجود مؤسسه های معتبر متولی رسیدگی به حال فقرا، موقعیت را با زمان ائمه متفاوت کرده است. از طرفی افراد فقیر و محتاج واقعی وجود دارند و مؤسسه هایی نیز کار شناسایی این افراد آبرومند و محتاج و کمک رسانی به آنها را بر عهده گرفته اند. بنا بر این، به دلیل محدودیت توانایی مالی بهتر آنست که کمک مالی برای توسعۀ زندگی محرومان واقعی خرج شود و به طور نظام مند و سازماندهی عمل شود هر چند که وجود این مؤسسات وظیفۀ فردی، انسانی و دینی ما را نسبت به کمک به نیازمندان کاملا از ما سلب نمی کند.
د. و از آنجا كه گاهى مسكينى به انسان رو مىآورد و امكاناتى براى پاسخ گويى به نياز او در اختيارش نيست، خداوند در قرآن طرز برخورد صريح با نيازمندان را در چنين شرائطى بيان مىكند و مى فرمايد: "اگر از اين نيازمندان به خاطر (نداشتن امكانات و ...) روى برگردانى، اما به جهت انتظار رحمت خدا كه به اميد آن هستى نبايد اين روىگرداندن توأم با تحقير و خشونت و بىاحترامى باشد، بلكه بايد با گفتارى نرم و سنجيده و توأم با محبت با آنها برخورد كنى" حتى اگر مىتوانى وعده آينده را به آنها بدهى و مايوسشان نسازى.[18]
در روايات مىخوانيم كه بعد از نزول آيه شریفه هنگامى كه كسى چيزى از پيامبر (ص) مىخواست و حضرت چيزى نداشت كه به او بدهد مىفرمود:يرزقنا اللَّه و اياكم من فضله:" اميدوارم خدا ما و تو را از فضلش روزى دهد".[19]
در هر صورت برخورد توهین آمیز با گداها ممنوع است بنا بر این در صورت عدم توانایی و دستگیری آنان می توان با راهنمایی آنها به مراکز حمایتی و افراد خیر دیگر، هم کرامت او را خدشه دار نکرده ایم و هم با راهنمایی او مسئولیت اجتماعی خود را انجام داده ایم.
ه. همانطور که از بعضی روایات اشاره شده نیز بر می آید،[20] حس دلسوزیی که از بعضی حالات گداها در درون انسان به وجود می آید را نباید خاموش کرد. چون این حس، حس ارزشمندی است که از نشانه های انسانیت هر کسی است. به همین دلیل با راهکارهایی که در بندهای قبلی به آنها اشاره شد یا به هر ترتیب دیگر باید پاسخی برای این حس فطری ارائه داد. یکی از این راهها آنست که بعد از دیدن چنین گداهایی مبلغی که در توانایی است به موسسات مربوطه برای کمک برنامه ریزی شده به این افراد پرداخت کنیم یا در صندوق آنها بریزیم. با این کار هم نیت خود در مقابل خدا را نشان داده ایم و هم وظیفۀ انسانی خود را به انجام رسانده ایم و هم پاسخی به ندای درون خود داده ایم.
پی نوشتها:
[1] الضحی،10، ترجمه، مکارم شیرازی، ناصر.
[2] حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج 9 ص 418، موسسه آل البیت، 1409 ق.
[3] همان، ص 417.
[4] همان، ص 421.
[5] همان.
[6] همان، ص 415.
[7] همان.
[8] همان، ص 414.
[9] قیمت هر درهم در سال 1377 حدود 200 تومان بوده است.استفاده شده از "فاضل لنکرانی، محمد جواد، جامع المسائل، ج 2 ص 374، سایت حضرت آیت الله فاضل لنکرانی http://lankarani.ir/far"
[10] عروسی حویزی، عبد علی، تفسیر نور الثقلین، ج 5 ص 597، چاپ چهارم، انتشارات اسماعیلیان، 1415 ق.
[11] حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج 9، ص 419.
[12] إسراء، 29.
[13] همان.
[14] تفسير نمونه، ج12، ص، 91.
[15] و الَّذِينَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَ لَمْ يَقْتُرُوا وَ كانَ بَيْنَ ذلِكَ قَواماً)فرقان، 67.
[16] واژه" قوام" (بر وزن عوام) در لغت به معنى عدالت و استقامت و حد وسط است.
[17] تفسير نمونه، ج15، ص 152.
[18] "وَ إِمَّا تُعْرِضَنَّ عَنْهُمُ ابْتِغاءَ رَحْمَةٍ مِنْ رَبِّكَ تَرْجُوها فَقُلْ لَهُمْ قَوْلًا مَيْسُورا"ً. إسراء، 28.
[19] تفسير نمونه، ج12، ص، 90.
[20]روایت شمارۀ 4.
http://farsi.islamquest.net