پرسش :
خوب گوش دادن به ديگران چه تاثيري بر روحيه خودمان و طرف مقابلمان دارد؟
پاسخ :
مهارت گوش دادن يا گوش دادن فعالانه شيوهاي است که به رفتار متقابل ما در برابر ديگران اشاره دارد و يکي از موثرترين شيوههاي کاهش فشار عصبي است. از اين طريق ميتوانيد علت حقيقي عصبانيت طرف مقابل را شناسايي کنيد زيرا اگر اشخاص احساس کنند که به درستي درک شدهاند، حالت دفاعي آنها فروکش ميکند و خطر اينکه خشمگين شوند و از کوره در روند تقريبا از بين ميرود؛ پس به اين ترتيب، راحتتر و با آرامش بيشتري ميتوان وارد يک مذاکره صحيح شد. اما زماني که فردي با شما صحبت ميکند، گاه بنا به دلايلي نميتوانيد درست و کامل مطالب او را بشنويد و در نتيجه در چنين مواردي نميتوانيد پاسخ درستي به او بدهيد.
مثلا يکي از مهمترين موانع خوب گوش دادن داوري يا قضاوت است. يعني از ابتدا در مورد شخصيت گوينده داوري ميکنيد و با زدن برچسبي به او، به خودتان اجازه ميدهيد به صحبتهاي او اهميتي ندهيد و حتي اگر به حرفهايش گوش ميدهيد، مدام به فکر پيدا کردن دلايلي براي اثبات آن برچسب از ميان صحبتهاي خودش هستيد. دومين مانع، فيلتر کردن است. به طور مثال بخشي از حرفهاي گوينده را ميشنويد و از کنار بقيه صحبتهايش بيتفاوت عبور ميکنيد. سومين مورد، توجه به جواب دادن است؛ يعني آنقدر برايتان مهم است که پاسخ حرفهايش را بدهيد که نميتوانيد حرفهايش را بشنويد. ذهنتان مدام درگير پيداکردن پاسخ مناسب براي طرف مقابل است. او صحبت ميکند و شما در ذهن خود مرور ميکنيد چه جوابي بدهيد.
مهارت گوش دادن يا گوش دادن فعالانه شيوهاي است که به رفتار متقابل ما در برابر ديگران اشاره دارد و يکي از موثرترين شيوههاي کاهش فشار عصبي است. از اين طريق ميتوانيد علت حقيقي عصبانيت طرف مقابل را شناسايي کنيد زيرا اگر اشخاص احساس کنند که به درستي درک شدهاند، حالت دفاعي آنها فروکش ميکند و خطر اينکه خشمگين شوند و از کوره در روند تقريبا از بين ميرود؛ پس به اين ترتيب، راحتتر و با آرامش بيشتري ميتوان وارد يک مذاکره صحيح شد. اما زماني که فردي با شما صحبت ميکند، گاه بنا به دلايلي نميتوانيد درست و کامل مطالب او را بشنويد و در نتيجه در چنين مواردي نميتوانيد پاسخ درستي به او بدهيد.
مثلا يکي از مهمترين موانع خوب گوش دادن داوري يا قضاوت است. يعني از ابتدا در مورد شخصيت گوينده داوري ميکنيد و با زدن برچسبي به او، به خودتان اجازه ميدهيد به صحبتهاي او اهميتي ندهيد و حتي اگر به حرفهايش گوش ميدهيد، مدام به فکر پيدا کردن دلايلي براي اثبات آن برچسب از ميان صحبتهاي خودش هستيد. دومين مانع، فيلتر کردن است. به طور مثال بخشي از حرفهاي گوينده را ميشنويد و از کنار بقيه صحبتهايش بيتفاوت عبور ميکنيد. سومين مورد، توجه به جواب دادن است؛ يعني آنقدر برايتان مهم است که پاسخ حرفهايش را بدهيد که نميتوانيد حرفهايش را بشنويد. ذهنتان مدام درگير پيداکردن پاسخ مناسب براي طرف مقابل است. او صحبت ميکند و شما در ذهن خود مرور ميکنيد چه جوابي بدهيد.