پرسش :
با توجه به مشكلات كشور در زمينهي بيكاري و از طرف ديگر ناكافي بودن درآمد خانوادهها، بالاخره كار كردن زنها به نفع جامعه است يا به ضرر؟ البته در اين زمينه مشكلات ديگر را هم بايد به آن اضافه كرد.
پاسخ :
افزایش روزافزون نرخ بیکاری یکی از معضلات همه کشورهای جهان است که پس از بروز بحران اقتصادی در آمریکا و اروپا و بالتبع در سایر کشورها سرعت فزایندهتری پیدا کرده است، لذا نه تنها اختصاص به کشور ما ندارد، بلکه ایران بیش از سایر کشورها توانسته است این بحران را مهار نماید. پس، بحران بیکاری یک معضل فراگیر است که باید در جهت کنترل و ایجاد اشتغال تدابیر گستردهای در زمینهها و عرصههای متفاوت صورت پذیرد. اما، در هر حال در تفکر اسلامی بر خلاف اندیشههای ماکیاولی و توسعه یافته در مکاتب و فرهنگهای دیگر (مانند: امپریالیسم، کاپیتالیسم، صهیونیسم، فمینیسم و ...) هیچگاه بخشی از جامعه (در شرایط عادی) به خاطر منافع و حرصهای بخش دیگر قربانی نمیشوند و در شرایط بحران نیز حقوق و جان ضعیفتر برای بقای قویتر پایمال نمیگردد.
در فرهنگ اسلامی، انسان (اعم از زن و مرد) با کار شکل میگیرد. در دنیا چیزی جز نتیجهی کارهایش را حاصل نمیکند «وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى - و اينكه: براى انسان جز در نتیجه سعی چیزی (نتیجه و پاداشی) نيست. (النجم – 39) و در آخرت نیز نتایج حاصل از کار و تلاش خود را میبیند. «يَوْمَ يَتَذَكَّرُ الْإِنْسانُ ما سَعى - روزی که [قیامت] انسان آن چه انجام داده است را به یاد میآورد» (النازعات – 35).
در فرهنگ اسلامی، انسان کار را میسازد و کار انسان را، پس انسان بیکار ساخته شده نیست و از جایگاه و ارزش مطلوب انسانی برخوردار نمیباشد.
زنان، بخش قابل توجهی از جامعهی انسانی (در ایران یا هر کشور دیگری) را تشکیل دادهاند. لذا «کار و کارمزد» یا همان دسترنج، حق طبیعی هر انسانی است. لذا نه تنها نمیتوان و نباید حق کار را از زنان گرفت، بلکه چنین روشی (بیکار کردن آنان) هیچ مشکلی را در اقتصاد و جامعه حل نمیکند و چه بسا بر مشکلات میافزاید. مضافاً بر این که همهی زنان را مبدل به قشر مصرف کننده مینماید.
منتهیٰ در موضوع «کار» و به خصوص برای بانوان، باید تعاریف و شاخصهای درستی در دستور قرار گیرد. به عنوان مثال: در فرهنگ اسلامی «خانهداری» نیز نوعی کار (و بلکه کار اصلی) محسوب میگردد که در مقابل کارمزدهایی دارد که باید در قالب «نفقه»، «حق کار»، «حق شیر دادن به اولاد» و ... پرداخت شود.
یکی از بهانههای فمینیسم برای جدا کردن زن از خانه و خانواده و استثمار آنها در کارخانجات و یا سوء استفاده از جنسیت آنها به طرق مختلف، همین ارزش مادی و دستمزد نداشتن کار زن در خانه است و اسلام تنها مکتبی است که به این مهم توجه نموده است. تا آن جا که «نفقه» را فقط برای حضور زن در کانون خانواده قرار داده است و میفرماید: مرد اجازه ندارد به زن کار بدهد و زن نیز میتواند در مقابل کار اجر و مزد بخواهد و حتی اگر به فرزند خود شیر دهد، میتواند مزد آن را دریافت نماید. در چنین فرهنگی، «زن» که در واقع کارخانهی تولید نسل است، نه تنها هیچگاه بیکار نمیماند، بلکه طبیعیترین و والاترین کاری را که متناسب خلقت و استعدادهای اوست بر عهده میگیرد و در مقابل نیز مزد دریافت مینماید. اما وقتی با اعمال فرهنگ منحط غربی این بازار بزرگ اشتغال به روی زن بسته میشود و نه ارزش این کار عظیم مورد توجه قرار میگیرد و نه بابت آن کارمزدی پرداخت میگردد، بدیهی است که «زن» به دنبال اشتغالهای دیگری در جامعهی اقتصادی میگردد و این مشکلات بروز مینماید.
البته کار در عرصههای دیگر اقتصادی نیز برای بانوان منعی ندارد. منتهی از شاخصهای دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد، تعریف و نوع کارهای اجتماعی برای بانوان است. رفتار خطای غرب، جایگزین نمودن زن به جای مرد (به بهانهی تساوی حقوق) در عرصهی کار (به خاطر اطاعت پذیری بیشتر و حقوق کمتر و بهرههای دیگر) بوده است و حال آن که کارهای بسیاری وجود دارد که یا از عهدهی مرد بر نمیآید و یا زنان آن را بهتر انجام میدهند. مثل عرصههای آموزشی و تربیتی در سطوح مختلف – بهداشت – بسیاری از امور اداری – تحقیقات علمی – امداد و صدها مورد دیگر.
باید دقت نمود که شاغل شدن بانوان در عرصههایی چون مدیریتهای سیاسی یا اقتصادی کشور و هم چنین مدیریتهای علمی، صنعتی و ...، نه تنها منعی ندارد، بلکه به مقداری نیست که فرصتها را برای حضور مردان دچار مخاطره کرده باشد و اگر قرار باشد هر جایگزینی برای کار مردان حذف گردد، باید ابتدا رباطها را جمع کرد.
در هر حال سیاستگذاری و برنامهریزی در توزیع عادلانه فرصتهای شغلی، بسیار عقلانیتر و مفیدتر از حذف و قربانی کردن نیمی از جامعه است و تحقق این مهم مستلزم تدابیر صحیح در عرصههای متفاوت است که از آن جمله میتوان به موارد ذیل اشاره نمود:
بها قائل شدن برای کاری به عنوان خانهداری – کنترل ظرفیت دانشگاهها به تناسب نیاز بازار و بازدهی مرد و زن – تعیین تخصصها و بازار کارهای ویژهی بانوان با امکاناتی که ضمن برخورداری از جاذبه، درآمد و امکان رشد مناسب داشته باشد – افزایش فرصتهای شغلی برای مردها ... و مهمتر از همه فرهنگسازی بر اساس اخلاقیات اسلامی. چرا که بخش بسیاری از جذب بانوان و اختصاص فرصتهای شغلی (حتی غیر مربوط) به آنان، نه به خاطر تخصص یا حقوق کمتر، بلکه به خاطر سوء استفاده از جنیسیت آنان است که هم زنان در این مسیر دچار خسران میگردند و هم جامعه.
ملاحظه مهم:
متأسفانه امروزه بسیار مشاهده میشود که (چنان چه در سؤال اشاره شده است)، به بهانهی افزایش هزینههای زندگی و درآمد کم، مردها به دنبال همسری میگردند که شاغل باشد تا در مخارج زندگی سهیم و کمک حال آنها گردد!
این همان حاصل تهاجم فرهنگی در عرصههای متفاوت است و مفاسد و مضرات خود را به دنبال دارد. به طور قطع و بر اساس مطالعات و دلایل مبرهن، آثار سوء و خسارات نهادینه شدن این فرهنگ، به فرد، خانواده و جامعه، به مراتب بیش از تأثیر میزان دستمزد زن در اقتصاد خانواده است.
در فرهنگ غنی اسلام، اگر چه به فرمودهی پیامبر اکرم (ص) جایگاه بانویی که در اقتصاد کمک حال مرد باشد بسیار رفیع است، اما معنای این «کار و کمک اقتصادی»، الزاماً کار در ادارات و کارخانجات و دریافت حقوق و اشتراک در هزینههای خانواده نیست و نقش اقتصادی مدیریتی و تربیتی زن در ادارهی خانه و خانواده در کنترل هزینههای مستقیم و غیر مستقیم، کوتاه مدت و بلند مدت، بیش از نقش دستمزد وی در اقتصاد خانواده میباشد.
اگر مرد مسلمان دقت کند که حتی اگر خود هیچ درآمدی نداشته باشد و همسرش ماهانه یک میلیون تومان حقوق بگیرد، باز نفقه و هزینههای خانواده بر عهدهی مرد است و حقوق و کارمزد زن متعلق به خود اوست و میتواند نه تنها حتی یک ریال هم خرج خانه و خانواده ننماید، بلکه در مقابل کاری که در خانه انجام میدهد نیز مطالبهی حقوق نماید، آن وقت این طمع باطلی که موجبات بروز ناهنجاریهای متعددی چون: تنبلی مرد، تغییر جایگاه زن و مرد در خانواده و به دنبال آن در اجتماع، تغییر نگاه و انتظار زن و مرد از یک دیگر و از بین رفتن احساسات و عواطف فطری، تبدیل کانون گرم خانه و خانواده به خوابگاه خستگان از کار، از بین رفتن عرصهها و فرصتهای تربیتی برای همسران و فرزندان – ازدیاد بروز اختلافات خانوادگی و به همین دلیل افزایش طلاق و ... فراهم نموده است، از بین میرود.
www.aviny.com
افزایش روزافزون نرخ بیکاری یکی از معضلات همه کشورهای جهان است که پس از بروز بحران اقتصادی در آمریکا و اروپا و بالتبع در سایر کشورها سرعت فزایندهتری پیدا کرده است، لذا نه تنها اختصاص به کشور ما ندارد، بلکه ایران بیش از سایر کشورها توانسته است این بحران را مهار نماید. پس، بحران بیکاری یک معضل فراگیر است که باید در جهت کنترل و ایجاد اشتغال تدابیر گستردهای در زمینهها و عرصههای متفاوت صورت پذیرد. اما، در هر حال در تفکر اسلامی بر خلاف اندیشههای ماکیاولی و توسعه یافته در مکاتب و فرهنگهای دیگر (مانند: امپریالیسم، کاپیتالیسم، صهیونیسم، فمینیسم و ...) هیچگاه بخشی از جامعه (در شرایط عادی) به خاطر منافع و حرصهای بخش دیگر قربانی نمیشوند و در شرایط بحران نیز حقوق و جان ضعیفتر برای بقای قویتر پایمال نمیگردد.
در فرهنگ اسلامی، انسان (اعم از زن و مرد) با کار شکل میگیرد. در دنیا چیزی جز نتیجهی کارهایش را حاصل نمیکند «وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى - و اينكه: براى انسان جز در نتیجه سعی چیزی (نتیجه و پاداشی) نيست. (النجم – 39) و در آخرت نیز نتایج حاصل از کار و تلاش خود را میبیند. «يَوْمَ يَتَذَكَّرُ الْإِنْسانُ ما سَعى - روزی که [قیامت] انسان آن چه انجام داده است را به یاد میآورد» (النازعات – 35).
در فرهنگ اسلامی، انسان کار را میسازد و کار انسان را، پس انسان بیکار ساخته شده نیست و از جایگاه و ارزش مطلوب انسانی برخوردار نمیباشد.
زنان، بخش قابل توجهی از جامعهی انسانی (در ایران یا هر کشور دیگری) را تشکیل دادهاند. لذا «کار و کارمزد» یا همان دسترنج، حق طبیعی هر انسانی است. لذا نه تنها نمیتوان و نباید حق کار را از زنان گرفت، بلکه چنین روشی (بیکار کردن آنان) هیچ مشکلی را در اقتصاد و جامعه حل نمیکند و چه بسا بر مشکلات میافزاید. مضافاً بر این که همهی زنان را مبدل به قشر مصرف کننده مینماید.
منتهیٰ در موضوع «کار» و به خصوص برای بانوان، باید تعاریف و شاخصهای درستی در دستور قرار گیرد. به عنوان مثال: در فرهنگ اسلامی «خانهداری» نیز نوعی کار (و بلکه کار اصلی) محسوب میگردد که در مقابل کارمزدهایی دارد که باید در قالب «نفقه»، «حق کار»، «حق شیر دادن به اولاد» و ... پرداخت شود.
یکی از بهانههای فمینیسم برای جدا کردن زن از خانه و خانواده و استثمار آنها در کارخانجات و یا سوء استفاده از جنسیت آنها به طرق مختلف، همین ارزش مادی و دستمزد نداشتن کار زن در خانه است و اسلام تنها مکتبی است که به این مهم توجه نموده است. تا آن جا که «نفقه» را فقط برای حضور زن در کانون خانواده قرار داده است و میفرماید: مرد اجازه ندارد به زن کار بدهد و زن نیز میتواند در مقابل کار اجر و مزد بخواهد و حتی اگر به فرزند خود شیر دهد، میتواند مزد آن را دریافت نماید. در چنین فرهنگی، «زن» که در واقع کارخانهی تولید نسل است، نه تنها هیچگاه بیکار نمیماند، بلکه طبیعیترین و والاترین کاری را که متناسب خلقت و استعدادهای اوست بر عهده میگیرد و در مقابل نیز مزد دریافت مینماید. اما وقتی با اعمال فرهنگ منحط غربی این بازار بزرگ اشتغال به روی زن بسته میشود و نه ارزش این کار عظیم مورد توجه قرار میگیرد و نه بابت آن کارمزدی پرداخت میگردد، بدیهی است که «زن» به دنبال اشتغالهای دیگری در جامعهی اقتصادی میگردد و این مشکلات بروز مینماید.
البته کار در عرصههای دیگر اقتصادی نیز برای بانوان منعی ندارد. منتهی از شاخصهای دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد، تعریف و نوع کارهای اجتماعی برای بانوان است. رفتار خطای غرب، جایگزین نمودن زن به جای مرد (به بهانهی تساوی حقوق) در عرصهی کار (به خاطر اطاعت پذیری بیشتر و حقوق کمتر و بهرههای دیگر) بوده است و حال آن که کارهای بسیاری وجود دارد که یا از عهدهی مرد بر نمیآید و یا زنان آن را بهتر انجام میدهند. مثل عرصههای آموزشی و تربیتی در سطوح مختلف – بهداشت – بسیاری از امور اداری – تحقیقات علمی – امداد و صدها مورد دیگر.
باید دقت نمود که شاغل شدن بانوان در عرصههایی چون مدیریتهای سیاسی یا اقتصادی کشور و هم چنین مدیریتهای علمی، صنعتی و ...، نه تنها منعی ندارد، بلکه به مقداری نیست که فرصتها را برای حضور مردان دچار مخاطره کرده باشد و اگر قرار باشد هر جایگزینی برای کار مردان حذف گردد، باید ابتدا رباطها را جمع کرد.
در هر حال سیاستگذاری و برنامهریزی در توزیع عادلانه فرصتهای شغلی، بسیار عقلانیتر و مفیدتر از حذف و قربانی کردن نیمی از جامعه است و تحقق این مهم مستلزم تدابیر صحیح در عرصههای متفاوت است که از آن جمله میتوان به موارد ذیل اشاره نمود:
بها قائل شدن برای کاری به عنوان خانهداری – کنترل ظرفیت دانشگاهها به تناسب نیاز بازار و بازدهی مرد و زن – تعیین تخصصها و بازار کارهای ویژهی بانوان با امکاناتی که ضمن برخورداری از جاذبه، درآمد و امکان رشد مناسب داشته باشد – افزایش فرصتهای شغلی برای مردها ... و مهمتر از همه فرهنگسازی بر اساس اخلاقیات اسلامی. چرا که بخش بسیاری از جذب بانوان و اختصاص فرصتهای شغلی (حتی غیر مربوط) به آنان، نه به خاطر تخصص یا حقوق کمتر، بلکه به خاطر سوء استفاده از جنیسیت آنان است که هم زنان در این مسیر دچار خسران میگردند و هم جامعه.
ملاحظه مهم:
متأسفانه امروزه بسیار مشاهده میشود که (چنان چه در سؤال اشاره شده است)، به بهانهی افزایش هزینههای زندگی و درآمد کم، مردها به دنبال همسری میگردند که شاغل باشد تا در مخارج زندگی سهیم و کمک حال آنها گردد!
این همان حاصل تهاجم فرهنگی در عرصههای متفاوت است و مفاسد و مضرات خود را به دنبال دارد. به طور قطع و بر اساس مطالعات و دلایل مبرهن، آثار سوء و خسارات نهادینه شدن این فرهنگ، به فرد، خانواده و جامعه، به مراتب بیش از تأثیر میزان دستمزد زن در اقتصاد خانواده است.
در فرهنگ غنی اسلام، اگر چه به فرمودهی پیامبر اکرم (ص) جایگاه بانویی که در اقتصاد کمک حال مرد باشد بسیار رفیع است، اما معنای این «کار و کمک اقتصادی»، الزاماً کار در ادارات و کارخانجات و دریافت حقوق و اشتراک در هزینههای خانواده نیست و نقش اقتصادی مدیریتی و تربیتی زن در ادارهی خانه و خانواده در کنترل هزینههای مستقیم و غیر مستقیم، کوتاه مدت و بلند مدت، بیش از نقش دستمزد وی در اقتصاد خانواده میباشد.
اگر مرد مسلمان دقت کند که حتی اگر خود هیچ درآمدی نداشته باشد و همسرش ماهانه یک میلیون تومان حقوق بگیرد، باز نفقه و هزینههای خانواده بر عهدهی مرد است و حقوق و کارمزد زن متعلق به خود اوست و میتواند نه تنها حتی یک ریال هم خرج خانه و خانواده ننماید، بلکه در مقابل کاری که در خانه انجام میدهد نیز مطالبهی حقوق نماید، آن وقت این طمع باطلی که موجبات بروز ناهنجاریهای متعددی چون: تنبلی مرد، تغییر جایگاه زن و مرد در خانواده و به دنبال آن در اجتماع، تغییر نگاه و انتظار زن و مرد از یک دیگر و از بین رفتن احساسات و عواطف فطری، تبدیل کانون گرم خانه و خانواده به خوابگاه خستگان از کار، از بین رفتن عرصهها و فرصتهای تربیتی برای همسران و فرزندان – ازدیاد بروز اختلافات خانوادگی و به همین دلیل افزایش طلاق و ... فراهم نموده است، از بین میرود.
www.aviny.com