پرسش :
هیجان چیست ؟ آیا در زندگی انسان چیز خوبی است یا خیر؟
پاسخ :
پاسخ از آقای دکتر مصطفی حیدری، روان پزشک:
هیجانات احساسات و عواطفی هستند که خداوند در وجود انسان قرار داده است . خداوند بصورت فطری یک سری هیجانات در وجود ما قرار داده است که خاصیت ها و فواید زیادی دارد . ما خیلی از هیجانات را اکتسابی کسب نمی کنیم و بصورت فطری در وجود ما است . مانند یک دستگاهی که کارخانه ی سازنده ی آن یک سری برنامه در داخل آن تعبیه کرده است . مثلاً درمورد دستگاه های کامپیوتری این خاصیت را دارند که اگر برق رفت خودبخود خاموش شود و یا با نوسانات برق خودبخود خاموش می شود . یک سری از هیجانات بصورت فطری در وجود ما هستند بطور مثال ترس . ما ترس را یاد نمی گیریم . ترس در وجود ما است . هرکس هم که بگوید من نمی ترسم و یا اصلاً ترس را نمی شناسم دروغ می گوید . ترس یک خاصیت محافظت کننده دارد . وقتی وجود ، سلامتی و زندگی ما تهدید شود این هیجان ترس باعث می شود که ما خود را از آن موقعیت تهدیدکننده محاظفت کنیم . پس هیجان بخودی خود بسیار مطلوب است . خداوند با توجه به اینکه حکیم است همه ی کارهای او از روی حکمت است. هیجان های دیگری را ما در طول زندگی بطور اکتسابی بدست می آوریم . انسان بدون هیجان قابل تصور نیست و تبدیل به مجسمه می شود . چه هیجانات مثبت و چه هیجانات منفی هردو در زندگی لازم و ضروری هستند . مثلاً فرض کنید اگر احترام به نفس و عزت نفس ما تهدید شود یعنی در موقعیتی قرار بگیریم که فکر کنیم اگر آن کار را انجام دهیم عزت نفس ما مورد تهدید قرار می گیرد . اینجا هیجانی به نام شرم و خجالت به سراغ ما می آید . ما فکر می کنیم که خجالت بد است اما اینگونه نیست در آن موقعیت سازنده و محافظت کننده است . یعنی به موقعیت بستگی دارد . زمانی که عزت نفس ما مورد تهدید قرار می گیرد ، خجالت به ما گوشزد می کند که مراقب باشید رفتار شما باعث می شود عزت نفستان دچار خدشه شود . یا هیجاناتی مانند عصبانیت . ما می گوییم که عصبانیت بد است ، اما اگر حقی از من تضیع شود و در موقعیتی قرار بگیرم که احساس کنم بی عدالتی در حق من انجام می شود، آن عصبانیت در این موقعیت کارساز است . یعنی باید عصبانی شوم تا بتوانم از حق خود دفاع کنم . حالا هیجانات مثبت را هم مثال بزنم . در موقعیتی قرار بگیریم که یک نفر در حق ما خوبی کند ،هیجان محبت تحریک می شود و باعث می شود که محبت او را با محبت پاسخ دهم . اینها هیجانات و احساسات و عواطفی هستند که در روابط اجتماعی در خدمت ما قرار می گیرند . درکل هیجانات پاسخ هایی هستند که نیروی بدنی ما اعم از روحی و و جسمی را بسیج می کند که در شرایط متفاوت با آن شرایط خود را منطبق کنیم.با هر شرایط جدیدی که پیش می آید چه این شرایط غم انگیز، ترس ، عصبانیت و یا هیجانات مثبت مانند عشق و علاقه و محبت و ... باشد ، نیروی خود را بسیج می کنیم تا در خدمت خود قرار دهیم و خود را با آن شرایط جدید منطبق کنیم .
www.ch3.ir
پاسخ از آقای دکتر مصطفی حیدری، روان پزشک:
هیجانات احساسات و عواطفی هستند که خداوند در وجود انسان قرار داده است . خداوند بصورت فطری یک سری هیجانات در وجود ما قرار داده است که خاصیت ها و فواید زیادی دارد . ما خیلی از هیجانات را اکتسابی کسب نمی کنیم و بصورت فطری در وجود ما است . مانند یک دستگاهی که کارخانه ی سازنده ی آن یک سری برنامه در داخل آن تعبیه کرده است . مثلاً درمورد دستگاه های کامپیوتری این خاصیت را دارند که اگر برق رفت خودبخود خاموش شود و یا با نوسانات برق خودبخود خاموش می شود . یک سری از هیجانات بصورت فطری در وجود ما هستند بطور مثال ترس . ما ترس را یاد نمی گیریم . ترس در وجود ما است . هرکس هم که بگوید من نمی ترسم و یا اصلاً ترس را نمی شناسم دروغ می گوید . ترس یک خاصیت محافظت کننده دارد . وقتی وجود ، سلامتی و زندگی ما تهدید شود این هیجان ترس باعث می شود که ما خود را از آن موقعیت تهدیدکننده محاظفت کنیم . پس هیجان بخودی خود بسیار مطلوب است . خداوند با توجه به اینکه حکیم است همه ی کارهای او از روی حکمت است. هیجان های دیگری را ما در طول زندگی بطور اکتسابی بدست می آوریم . انسان بدون هیجان قابل تصور نیست و تبدیل به مجسمه می شود . چه هیجانات مثبت و چه هیجانات منفی هردو در زندگی لازم و ضروری هستند . مثلاً فرض کنید اگر احترام به نفس و عزت نفس ما تهدید شود یعنی در موقعیتی قرار بگیریم که فکر کنیم اگر آن کار را انجام دهیم عزت نفس ما مورد تهدید قرار می گیرد . اینجا هیجانی به نام شرم و خجالت به سراغ ما می آید . ما فکر می کنیم که خجالت بد است اما اینگونه نیست در آن موقعیت سازنده و محافظت کننده است . یعنی به موقعیت بستگی دارد . زمانی که عزت نفس ما مورد تهدید قرار می گیرد ، خجالت به ما گوشزد می کند که مراقب باشید رفتار شما باعث می شود عزت نفستان دچار خدشه شود . یا هیجاناتی مانند عصبانیت . ما می گوییم که عصبانیت بد است ، اما اگر حقی از من تضیع شود و در موقعیتی قرار بگیرم که احساس کنم بی عدالتی در حق من انجام می شود، آن عصبانیت در این موقعیت کارساز است . یعنی باید عصبانی شوم تا بتوانم از حق خود دفاع کنم . حالا هیجانات مثبت را هم مثال بزنم . در موقعیتی قرار بگیریم که یک نفر در حق ما خوبی کند ،هیجان محبت تحریک می شود و باعث می شود که محبت او را با محبت پاسخ دهم . اینها هیجانات و احساسات و عواطفی هستند که در روابط اجتماعی در خدمت ما قرار می گیرند . درکل هیجانات پاسخ هایی هستند که نیروی بدنی ما اعم از روحی و و جسمی را بسیج می کند که در شرایط متفاوت با آن شرایط خود را منطبق کنیم.با هر شرایط جدیدی که پیش می آید چه این شرایط غم انگیز، ترس ، عصبانیت و یا هیجانات مثبت مانند عشق و علاقه و محبت و ... باشد ، نیروی خود را بسیج می کنیم تا در خدمت خود قرار دهیم و خود را با آن شرایط جدید منطبق کنیم .
www.ch3.ir