پرسش :
فدک چه سرزمینی بود چگونگی فتح شد؟
پاسخ :
فدك، سرزمينى بسيار وسيع و آباد در سراشيبى خيبر، واقع در شمال مدينه بود كه قلعه اى بزرگ و مستحكم، چشمه اى سرشار، نخلستان هاى پربار و باغ هايى پرشمار را شامل مى گرديد. ساكنان اين سرزمين، يهوديانى بودند كه با اهل خيبر در ارتباط بوده، تحت رياست مردى به نام «يوشع بن نون» در آن منطقه روزگار مى گذراندند.
نام گذارى اين سرزمين، به «فدك» از آن جهت بوده كه اولين ساكن آن، مردى به اسم «فدك بن هام» بوده است. [ معجم البلدان: ج 4، ص 238. ] از آن سرزمين آباد و پهناور، هم اكنون نيز باغ هاى متعددى در 100 كيلومترى شمال مدينه بر جاى مانده است.
چگونگى فتح فدك
در سال هفتم هجرت، حدود چهار سال قبل از رحلت پيامبر، منطقه ى حاصل خيز خيبر به تصرف مسلمانان درآمد. يك روز پس از فتح خيبر، جبراييل از جانب خداوند بر پيامبر نازل شد و فرمان فتح فدك را آورد. در اين فرمان، تصريح شده بود كه فدك بايستى تنها به دست پيامبر و على عليهماالسلام فتح گردد و مسلمانان نبايستى در آن شركت نمايند.
هنگامى كه شب فرارسيد، آن دو بزرگوار در تاريكى شب از لشگر جدا شده و خود را به قلعه ى فدك رسانيدند. ساكنان فدك كه خبر فتح قلعه ى عظيم خيبر را در روز قبل دريافت كرده بودند، در قلعه ى فدك و پشت درهاى بسته، شبى پراضطراب را مى گذرانيدند.
در پى نقشه اى دقيق، اميرمؤمنان، على عليه السلام با كمك پيامبر و امداد الهى از ديوار بلند قلعه بالا رفت و آن هنگام كه بر فراز ديوار قلعه قرار گرفت، با صدايى رسا، به گفتن اذان و تكبير پرداخت. ساكنان قلعه ى فدك كه خويش را در محاصره ى مسلمانان پنداشتند، شتابان رو به سوى در قلعه نهادند تا در زمين هاى پيرامون آن پراكنده گردند.
در اين هنگام، امير مؤمنان از ديوار قلعه پايين آمد و به همراه پيامبر كه بر در قلعه منتظر بود، راه فراريان را بستند و با آنان درگير شدند و پس از آنكه هيجده نفر از دلير مردان آنان را به هلاكت رساندند، اهل فدك را به اسارت درآورده، به همراه غنايم، با خود به مدينه آوردند. [ بحارالانوار: ج 29، ص 110 و 114 و 348. تهذيب الاحكام: ج 1، ص 424. تفسير فرات كوفى: ص 159. ]
مالكيت فدك
از آن جا كه فدك، تنها به دست پيامبر و امير مؤمنان عليهماالسلام و بدون كوچكترين دخالتى از جانب ديگران، به فتح كامل درآمده بود، به فرموده ى صحيح قرآن، اين سرزمين به خداوند، رسول خدا و اقرباى او و نيز به يتيمان، مسكينان و در راه ماندگان تعلق مى گرفت: و ما أفاء الله على رسوله منهم فما اوجفتم عليه من خيل و لا ركاب ولكن الله يسلط رسله على من يشاء و الله على كل شيء قدير. [ حشر (59): 6 و 7. ] و آنچه را خداوند از يهوديان به رسولش بازگردانده و بخشيده، چيزى است كه شما براى به دست آوردن آن نه اسبى تاختيد و نه شترى؛ ولى خداوند رسولان خويش را بر هر كس بخواهد مسلط مى سازد و خدا بر هر چيز تواناست.
ما أفاء الله على رسوله من اهل القرى فلله و للرسول و لذى و القربى و اليتمى و ابن السبيل كى لايكون دوله بين الأغنياء منكم.... [ حشر (59) 6 و 7. ]
آنچه را خداوند از اهل اين آبادى ها به رسولش بازگرداند، از آن خدا و رسول و خويشاوندان او و يتيمان و مستمندان و در راه ماندگان است تا (اين اموال عظيم) در ميان ثروتمندان شما دست به دست نگردد....
طبق وحى الهى، سرزمين فدك به طور يكپارچه، به مالكيت رسول خدا درآمد و قرار شد كه هر كس از اهل فدك، مسلمان شود، خمس اموالش را و هر كس بر يهوديت باقى بماند، تمام اموالش را به پيامبر پرداخت نمايد. يهوديان فدك از پيامبر تقاضا كردند تا به آنان اجازه دهد تا در زمين هاى زارعى فدك كار كنند و تمام درآمد آن را به حضرت تسليم نموده، تنها اجرت آن را دريافت نمايند. پيامبر اين پيشنهاد را پذيرفت و پس از محاسبه اى كه انجام گرفت، قرار شد ساليانه 120000 دينار طلا به عنوان درآمد فدك به پيامبر تسليم گردد.
www.eporsesh.com
فدك، سرزمينى بسيار وسيع و آباد در سراشيبى خيبر، واقع در شمال مدينه بود كه قلعه اى بزرگ و مستحكم، چشمه اى سرشار، نخلستان هاى پربار و باغ هايى پرشمار را شامل مى گرديد. ساكنان اين سرزمين، يهوديانى بودند كه با اهل خيبر در ارتباط بوده، تحت رياست مردى به نام «يوشع بن نون» در آن منطقه روزگار مى گذراندند.
نام گذارى اين سرزمين، به «فدك» از آن جهت بوده كه اولين ساكن آن، مردى به اسم «فدك بن هام» بوده است. [ معجم البلدان: ج 4، ص 238. ] از آن سرزمين آباد و پهناور، هم اكنون نيز باغ هاى متعددى در 100 كيلومترى شمال مدينه بر جاى مانده است.
چگونگى فتح فدك
در سال هفتم هجرت، حدود چهار سال قبل از رحلت پيامبر، منطقه ى حاصل خيز خيبر به تصرف مسلمانان درآمد. يك روز پس از فتح خيبر، جبراييل از جانب خداوند بر پيامبر نازل شد و فرمان فتح فدك را آورد. در اين فرمان، تصريح شده بود كه فدك بايستى تنها به دست پيامبر و على عليهماالسلام فتح گردد و مسلمانان نبايستى در آن شركت نمايند.
هنگامى كه شب فرارسيد، آن دو بزرگوار در تاريكى شب از لشگر جدا شده و خود را به قلعه ى فدك رسانيدند. ساكنان فدك كه خبر فتح قلعه ى عظيم خيبر را در روز قبل دريافت كرده بودند، در قلعه ى فدك و پشت درهاى بسته، شبى پراضطراب را مى گذرانيدند.
در پى نقشه اى دقيق، اميرمؤمنان، على عليه السلام با كمك پيامبر و امداد الهى از ديوار بلند قلعه بالا رفت و آن هنگام كه بر فراز ديوار قلعه قرار گرفت، با صدايى رسا، به گفتن اذان و تكبير پرداخت. ساكنان قلعه ى فدك كه خويش را در محاصره ى مسلمانان پنداشتند، شتابان رو به سوى در قلعه نهادند تا در زمين هاى پيرامون آن پراكنده گردند.
در اين هنگام، امير مؤمنان از ديوار قلعه پايين آمد و به همراه پيامبر كه بر در قلعه منتظر بود، راه فراريان را بستند و با آنان درگير شدند و پس از آنكه هيجده نفر از دلير مردان آنان را به هلاكت رساندند، اهل فدك را به اسارت درآورده، به همراه غنايم، با خود به مدينه آوردند. [ بحارالانوار: ج 29، ص 110 و 114 و 348. تهذيب الاحكام: ج 1، ص 424. تفسير فرات كوفى: ص 159. ]
مالكيت فدك
از آن جا كه فدك، تنها به دست پيامبر و امير مؤمنان عليهماالسلام و بدون كوچكترين دخالتى از جانب ديگران، به فتح كامل درآمده بود، به فرموده ى صحيح قرآن، اين سرزمين به خداوند، رسول خدا و اقرباى او و نيز به يتيمان، مسكينان و در راه ماندگان تعلق مى گرفت: و ما أفاء الله على رسوله منهم فما اوجفتم عليه من خيل و لا ركاب ولكن الله يسلط رسله على من يشاء و الله على كل شيء قدير. [ حشر (59): 6 و 7. ] و آنچه را خداوند از يهوديان به رسولش بازگردانده و بخشيده، چيزى است كه شما براى به دست آوردن آن نه اسبى تاختيد و نه شترى؛ ولى خداوند رسولان خويش را بر هر كس بخواهد مسلط مى سازد و خدا بر هر چيز تواناست.
ما أفاء الله على رسوله من اهل القرى فلله و للرسول و لذى و القربى و اليتمى و ابن السبيل كى لايكون دوله بين الأغنياء منكم.... [ حشر (59) 6 و 7. ]
آنچه را خداوند از اهل اين آبادى ها به رسولش بازگرداند، از آن خدا و رسول و خويشاوندان او و يتيمان و مستمندان و در راه ماندگان است تا (اين اموال عظيم) در ميان ثروتمندان شما دست به دست نگردد....
طبق وحى الهى، سرزمين فدك به طور يكپارچه، به مالكيت رسول خدا درآمد و قرار شد كه هر كس از اهل فدك، مسلمان شود، خمس اموالش را و هر كس بر يهوديت باقى بماند، تمام اموالش را به پيامبر پرداخت نمايد. يهوديان فدك از پيامبر تقاضا كردند تا به آنان اجازه دهد تا در زمين هاى زارعى فدك كار كنند و تمام درآمد آن را به حضرت تسليم نموده، تنها اجرت آن را دريافت نمايند. پيامبر اين پيشنهاد را پذيرفت و پس از محاسبه اى كه انجام گرفت، قرار شد ساليانه 120000 دينار طلا به عنوان درآمد فدك به پيامبر تسليم گردد.
www.eporsesh.com