پرسش :
چگونه می توان با کمالات و فضیلتهای حضرت زهرا (سلام الله علیها) آشنا شد؟
پاسخ :
گاهي شكوه بانوي بزرگ جهان، چنان دل و جان را مي آكند كه توان هر سخن را از انسان مي گيرد. جايگاه رفيع فاطمه اطهر (عليها السلام)، خيره كننده ديدگان هر بيناست.
بايد چشم بصيرت داشت، تا گوشه اي از سراپرده جلال فاطمي را ديد.
باري ... برخي در شناختن و شناساندن اين بانو، كه مادر عصمت و آينه عفاف است، به دامن روايات و آياتي پناه مي برند كه گوياي شأن والاي او است.
براستي هم، آنچه در قرآن، در منزلت اين فخرزنان عالم آمده، بسيار است. روايات نيز همچون دريايي موّاج و متلاطم است كه طراوت بخش ساحل انديشه ها و كرانه هاي معرفت است.
امّا ... در اين ميان، راه ديگري نيز وجود دارد كه ما را با ژرفاي كمالات و جلوه فضيلتهاي اين بانو، آشنا سازد، آن هم نگريستن به «سيره عملي» و «شيوه رفتاري» او است. در واقع، زندگينامه زيبا و پر نكته و آموزنده او در ابعاد گونه گون، آينه اي است كه نوري از بزرگيها و فضايل او را بر رواق دلمان مي تاباند و شبستان جان را همچون روز، روشن مي سازد.
از اين رو، مروري داريم بر چند فراز فروزان و برجسته از زندگي حضرت زهرا(س) كه بيشتر كاربردي و عملي است. چون او «اسوه» است و «الگو»، ... و ما نيز كه در پي «تأسي» و الگوگيري از سيره و زندگاني و خصلتهاي عزيز آن محبوبه خداييم، شايسته است كه در بندبند اين بخشهاي نوراني از حيات فاطمه(س)، به دقت بنگريم و درسهايي را كه از تك تك اين نمونه ها مي آموزيم، در كلاس زندگي به كار بنديم:
حضرت زهرا(س) هم در سخن، معلم حجاب بود، هم در رفتار، اسوه عفاف. عقيده داشت بهترين چيز براي زن، آن است كه نه مردان نامحرم او را ببينند، و نه او مردانِ نامحرم را.
1ـ حضرت زهرا(س)، در چهره، گفتار و رفتار، شباهت بسيار به رسول خدا(ص) داشت و هيبت و هيأت او، يادآور پيامبر(ص) بود.
2ـ آن حضرت، شيفته عبادت و نيايش به درگاه الهي بود. آن قدر در پيشگاه خدا به عبادت مي ايستاد كه قدمهايش ورم مي كرد. در نمازهايش از خوف خدا مي گريست.
3ـ براي هر يك از روزهاي هفته، دعاي ويژه اي داشت. براي تعقيبات نماز هم ادعيّه خاص داشت. (متن دعاهاي روزانه و تعقيبات نماز آن بانو، در كتب حديث آمده است).
4ـ روزي خسته از كارهاي طاقت سوز خانه، با دستهاي تاول زده به محضر پيامبر خدا(ص) رفت تا براي كمك در انجام كارهاي خانه، كنيزي براي خود بگيرد. رسول خدا(ص) بهتر از كنيز و خدمتكار را به او عطا كرد، يعني «تسبيحات حضرت زهرا». اين ذكرهاي شريف را حضرت جبرائيل، از سوي خدا تعليم حضرتش نموده بود. آري ... الهام و نيرو گرفتن از ياد خدا، براي غلبه بر دشواريهاي زندگي!
حضرت زهرا(س)، ساده زندگي مي كرد. از تجمل در زندگي پرهيز داشت و سختيهاي دنيا را تحمل مي كرد، تا به شيرينيهاي آخرت برسد.
5ـ تسبيح حضرت زهرا(س)، نخي بود كه به تعداد ذكرها و تكبيرها، «گره» داشت و با آن تسبيح مي گفت. پس از شهادت حمزه سيدالشهدا در جنگ احد، از خاك تربت او تسبيح ساخت و با آن ذكر مي گفت. از آن پس مردم نيز چنان كردند. اين نوعي احياء فرهنگ شهادت و الهام گيري از روح شهيدان راه خداست.
6ـ حضرت زهرا(س) هم در سخن، معلم حجاب بود، هم در رفتار، اسوه عفاف. عقيده داشت بهترين چيز براي زن، آن است كه نه مردان نامحرم او را ببينند، و نه او مردانِ نامحرم را. داستان آن مرد نابينا كه به محضر پيامبر آمده بود و حضرت فاطمه به پشت پرده رفت، شاهد اين سخن است.
7ـ گاهي شبهاي جمعه تا صبح، به نماز و دعا مي پرداخت و براي ديگران دعا مي كرد، اما براي خود، چيزي از خدا نمي خواست. وقتي فرزندان خردسالش راز اين كار را مي پرسيدند، مي فرمود: فرزندانم! اول همسايگان، آنگاه خانه!
8ـ فاطمه زهرا(س) محبوب دل رسول خدا بود و پيامبر(ص) به او علاقه خاصي داشت، چرا كه اهل زهد و عبادت بود، از اين جهت، نزد پيامبر اكرم، يادآور حضرت خديجه(س) بود.
9ـ «ادب»، سيره رايج بين اين دختر و پدر بزرگوارش بود. هر گاه رسول خدا(ص) نزد فاطمه مي رفت، وي برمي خاست، پدر را مي بوسيد و احترام كرده، او را در جاي خويش مي نشاند.
10ـ كمال ايمان و خلوص در بندگي و قرب او در پيشگاه معبود، در حدّي بود كه خشم و رضاي او، خشم و رضاي پروردگار محسوب مي شد. پيامبر اكرم فرمود: هر كه او را بيازارد، مرا آزرده و هر كه مرا بيازارد ، خدا را آزرده است و حديث است كه خدا به خاطر خشم و رضاي فاطمه، خشمگين يا راضي مي شود.
11ـ وي از توان مالي خويش در راه محرومان نيازمند، بهره مي گرفت. يك بار، پارچه اي را كه داشت، به رسول خدا(ص) داد. آن حضرت نيز آن را تكه تكه بريد و به تعدادي از اسيرانِ بي لباس رومي مي داد كه خود را بپوشانند.
12ـ حضرت زهرا(س)، ساده زندگي مي كرد. از تجمل در زندگي پرهيز داشت و سختيهاي دنيا را تحمل مي كرد، تا به شيرينيهاي آخرت برسد. وسايل زندگي او ساده و مهريه اش اندك بود.
13ـ پيامبر خدا، در شب عروسي حضرت زهرا گوسفندي ذبح كرد و به تعداد زيادي از مسلمانان مهماني داد. جمعيت مهمان و افرادي كه برايشان غذا فرستاده شد، فراوان بود، ولي با دعاي حضرت رسول، غذاي اندك بركت يافت و همه سير شدند.
14ـ حضرت فاطمه(س) در صحنه هاي اجتماعي دفاع از دين و پيشوا، حاضر بود. از جمله در جنگ احد شركت داشت و به امدادگري و مداواي زخمهاي رسول خدا(ص) مشغول بود.
15ـ آزاد ساختن بردگان در نظر او كاري ارزشمند بود. گردن بندي را كه علي(ع) براي او خريده بود، فروخت و با پول آن برده اي خريد و آزاد كرد. پيامبر اكرم(ص) از اين كار دخترش بسيار شادمان گرديد و او را ستود.
16ـ آيين خانه داري و همسرداري را به خوبي مراعات مي كرد و در زندگي، واقعا شريك همسرش علي(ع) بود. گاهي در خانه غذايي نبود و كودكان گرسنه بودند، اما فاطمه(س) چيزي به حضرت علي(ع) نمي گفت و چيزي از او درخواست نمي كرد. بيم داشت كه همسرش نتواند خواسته او را برآورده و تأمين كند و شرمنده شود!
خانواده فاطمه(س)، خانواده كمك به بيچارگان و ايثارگري نسبت به نيازمندان بود.
17ـ خانواده فاطمه(س)، خانواده كمك به بيچارگان و ايثارگري نسبت به نيازمندان بود. علي(ع) و زهرا(س) سه روز روزه نذري گرفتند و هر سه روز، افطار خود را به يتيم، مسكين و اسير دادند. خداي متعال در ستايش و تقدير از اين ايثار خالصانه كه جز به خاطر خدا انگيزه ديگري نداشت، سوره «هل اتي» را نازل فرمود كه اشاره به اين داستان دارد.
18ـ كارها ميان علي(ع) و فاطمه(س) تقسيم شده بود. آوردن آب و تهيه هيزم و كارهاي خارج از خانه بر عهده علي عليه السلام بود و درست كردن آرد و خمير و نان پختن و كارهاي داخل خانه با فاطمه(س) بود. حضرت زهرا(س) از اين گونه تقسيم كار بسيار خرسند بود.
زهراي اطهر(س)، احياگر ياد شهيدان و وفادار به خاطره عزيز آنان بود. روزهاي دوشنبه و پنج شنبه به احد مي رفت و مزار شهداي احد و حضرت حمزه را زيارت مي كرد
19ـ همدم رنجها و غصه هاي شوهر بود و او را پناه محسوب مي شد. علي(ع) مي فرمود: وقتي به خانه مي آمدم و به زهرا نگاه مي كردم، تمام غم و اندوهم برطرف مي شد. هرگز كاري نكردم كه فاطمه از من خشمناك و ناراحت شود. فاطمه نيز، هرگز مرا خشمناك نساخت.
20ـ زهراي اطهر(س)، احياگر ياد شهيدان و وفادار به خاطره عزيز آنان بود. روزهاي دوشنبه و پنج شنبه به احد مي رفت و مزار شهداي احد و حضرت حمزه را زيارت مي كرد و چون در صحنه احد حضور يافته بود، به عنوان يك شاهد زنده و راوي حادثه، به ديگران نشان مي داد كه: اينجا پيامبر بود، و آنجا مشركان بودند و ... .
21ـ از تواضع و فروتني او يكي هم رفتار شايسته با خدمتكار خانه اش «فضّه» است. در سالهاي آخر كه پيامبر خدا(ص)، فضّه را براي خدمت به خانه او فرستاد، فاطمه(س) كارهاي خانه را ميان خودش و فضّه خادمه تقسيم مي كرد.
22ـ در مسائل اجتماعي و سياسي جامعه اسلامي، بي تفاوت نبود و جبهه حق را ياري مي كرد. پس از رحلت پيامبر كه خلافت را غصب كردند و فدك را از او گرفتند، همراه زنانِ بني هاشم به مسجد آمد و در جمع مسلمانان حاضر، ضمن خطبه اي كه پشت پرده خواند، از بدعتها، ستمها، حق كشيها و فراموش كردن وصيّت پيامبر و احياي سنتهاي جاهلي انتقاد كرد. (اين خطبه شريف و بلند و عميق را تعدادي از دانشمندان و مؤلفان تاكنون شرح كرده اند).
23ـ تلاش براي اثبات حق و مقابله با انحراف در رهبري امت اسلامي را تكليف خود مي دانست. گاهي شبها به همراه علي(ع) به در خانه مهاجران و انصار مي رفت و در حمايت از ولايت، وصيت پدرش را به يادها مي آورد و آنان را به دفاع از حق شوهرش در مسأله خلافت و حق خودش فرا مي خواند، هر چند آنان با سردي و بي مهري جواب مي دادند!
24ـ زهرا(س) تا زنده بود، علي(ع) حامي نيرومندي داشت و به تعبير بعضي بزرگان، به خاطر فاطمه(س)، حرمت اميرالمؤمنين(ع) را تا حدّي پاس مي داشتند. اما پس از شهادت فاطمه، حضرت علي تنها و بي پناه ماند.
25ـ حضرت زهرا(س) پس از وفات پيامبر خدا، ديگر خندان و شادمان ديده نشد، تا آنكه چشم از جهان فرو بست.
26ـ پيش از وفات، به «اسماء» وصيتي كرد كه پس از مرگ، بدن مرا داخل تابوتي بگذارند، تا حجم بدن ديده نشود. اين شيوه تا آن زمان مرسوم نبود. اين وصيت، درسي از عفاف و حيا بود كه بانوان بايد در برابر ديدگان نامحرمان، آن را مورد توجه خود قرار دهند.
27ـ آگاهي، درايت و آينده نگري او تا آنجا بود كه براي افشاي ستم غاصبان، وصيت فرمود كه پيكرش را شبانه غسل دهند و به خاك سپارند، تا ظالماني كه او را آزرده بودند، در مراسم دفن او حضور نيابند و از اين حضور، بهره برداري سياسي براي تطهير خود و توجيه كارهايشان نكنند.
اينها و نمونه هاي ديگري از سيره رفتاري آن بانوي بي همتا، جلوه هاي «الگو» بودن او براي همه فضيلت خواهان و حقجويان است كه در پي «اسوه» و سرمشقِ «چگونه زيستن»اند.
اميد است كه اين گونه خصلتها و رفتارها، همچون تابلويي، پيوسته در برابر ديدگانمان باشد و اگر همواره آن حضرت را سرمشق و اسوه مي دانيم و معرفي مي كنيم، «جهات الگويي» او را نيز در قالب سيره عملي و رفتاري حضرتش بشناسيم و بشناسيم.
اين گونه، بهتر مي توان مشي و مرام فاطمي را در بستر زندگي و اخلاق عيني پياده كرد.
www.eporsesh.com
گاهي شكوه بانوي بزرگ جهان، چنان دل و جان را مي آكند كه توان هر سخن را از انسان مي گيرد. جايگاه رفيع فاطمه اطهر (عليها السلام)، خيره كننده ديدگان هر بيناست.
بايد چشم بصيرت داشت، تا گوشه اي از سراپرده جلال فاطمي را ديد.
باري ... برخي در شناختن و شناساندن اين بانو، كه مادر عصمت و آينه عفاف است، به دامن روايات و آياتي پناه مي برند كه گوياي شأن والاي او است.
براستي هم، آنچه در قرآن، در منزلت اين فخرزنان عالم آمده، بسيار است. روايات نيز همچون دريايي موّاج و متلاطم است كه طراوت بخش ساحل انديشه ها و كرانه هاي معرفت است.
امّا ... در اين ميان، راه ديگري نيز وجود دارد كه ما را با ژرفاي كمالات و جلوه فضيلتهاي اين بانو، آشنا سازد، آن هم نگريستن به «سيره عملي» و «شيوه رفتاري» او است. در واقع، زندگينامه زيبا و پر نكته و آموزنده او در ابعاد گونه گون، آينه اي است كه نوري از بزرگيها و فضايل او را بر رواق دلمان مي تاباند و شبستان جان را همچون روز، روشن مي سازد.
از اين رو، مروري داريم بر چند فراز فروزان و برجسته از زندگي حضرت زهرا(س) كه بيشتر كاربردي و عملي است. چون او «اسوه» است و «الگو»، ... و ما نيز كه در پي «تأسي» و الگوگيري از سيره و زندگاني و خصلتهاي عزيز آن محبوبه خداييم، شايسته است كه در بندبند اين بخشهاي نوراني از حيات فاطمه(س)، به دقت بنگريم و درسهايي را كه از تك تك اين نمونه ها مي آموزيم، در كلاس زندگي به كار بنديم:
حضرت زهرا(س) هم در سخن، معلم حجاب بود، هم در رفتار، اسوه عفاف. عقيده داشت بهترين چيز براي زن، آن است كه نه مردان نامحرم او را ببينند، و نه او مردانِ نامحرم را.
1ـ حضرت زهرا(س)، در چهره، گفتار و رفتار، شباهت بسيار به رسول خدا(ص) داشت و هيبت و هيأت او، يادآور پيامبر(ص) بود.
2ـ آن حضرت، شيفته عبادت و نيايش به درگاه الهي بود. آن قدر در پيشگاه خدا به عبادت مي ايستاد كه قدمهايش ورم مي كرد. در نمازهايش از خوف خدا مي گريست.
3ـ براي هر يك از روزهاي هفته، دعاي ويژه اي داشت. براي تعقيبات نماز هم ادعيّه خاص داشت. (متن دعاهاي روزانه و تعقيبات نماز آن بانو، در كتب حديث آمده است).
4ـ روزي خسته از كارهاي طاقت سوز خانه، با دستهاي تاول زده به محضر پيامبر خدا(ص) رفت تا براي كمك در انجام كارهاي خانه، كنيزي براي خود بگيرد. رسول خدا(ص) بهتر از كنيز و خدمتكار را به او عطا كرد، يعني «تسبيحات حضرت زهرا». اين ذكرهاي شريف را حضرت جبرائيل، از سوي خدا تعليم حضرتش نموده بود. آري ... الهام و نيرو گرفتن از ياد خدا، براي غلبه بر دشواريهاي زندگي!
حضرت زهرا(س)، ساده زندگي مي كرد. از تجمل در زندگي پرهيز داشت و سختيهاي دنيا را تحمل مي كرد، تا به شيرينيهاي آخرت برسد.
5ـ تسبيح حضرت زهرا(س)، نخي بود كه به تعداد ذكرها و تكبيرها، «گره» داشت و با آن تسبيح مي گفت. پس از شهادت حمزه سيدالشهدا در جنگ احد، از خاك تربت او تسبيح ساخت و با آن ذكر مي گفت. از آن پس مردم نيز چنان كردند. اين نوعي احياء فرهنگ شهادت و الهام گيري از روح شهيدان راه خداست.
6ـ حضرت زهرا(س) هم در سخن، معلم حجاب بود، هم در رفتار، اسوه عفاف. عقيده داشت بهترين چيز براي زن، آن است كه نه مردان نامحرم او را ببينند، و نه او مردانِ نامحرم را. داستان آن مرد نابينا كه به محضر پيامبر آمده بود و حضرت فاطمه به پشت پرده رفت، شاهد اين سخن است.
7ـ گاهي شبهاي جمعه تا صبح، به نماز و دعا مي پرداخت و براي ديگران دعا مي كرد، اما براي خود، چيزي از خدا نمي خواست. وقتي فرزندان خردسالش راز اين كار را مي پرسيدند، مي فرمود: فرزندانم! اول همسايگان، آنگاه خانه!
8ـ فاطمه زهرا(س) محبوب دل رسول خدا بود و پيامبر(ص) به او علاقه خاصي داشت، چرا كه اهل زهد و عبادت بود، از اين جهت، نزد پيامبر اكرم، يادآور حضرت خديجه(س) بود.
9ـ «ادب»، سيره رايج بين اين دختر و پدر بزرگوارش بود. هر گاه رسول خدا(ص) نزد فاطمه مي رفت، وي برمي خاست، پدر را مي بوسيد و احترام كرده، او را در جاي خويش مي نشاند.
10ـ كمال ايمان و خلوص در بندگي و قرب او در پيشگاه معبود، در حدّي بود كه خشم و رضاي او، خشم و رضاي پروردگار محسوب مي شد. پيامبر اكرم فرمود: هر كه او را بيازارد، مرا آزرده و هر كه مرا بيازارد ، خدا را آزرده است و حديث است كه خدا به خاطر خشم و رضاي فاطمه، خشمگين يا راضي مي شود.
11ـ وي از توان مالي خويش در راه محرومان نيازمند، بهره مي گرفت. يك بار، پارچه اي را كه داشت، به رسول خدا(ص) داد. آن حضرت نيز آن را تكه تكه بريد و به تعدادي از اسيرانِ بي لباس رومي مي داد كه خود را بپوشانند.
12ـ حضرت زهرا(س)، ساده زندگي مي كرد. از تجمل در زندگي پرهيز داشت و سختيهاي دنيا را تحمل مي كرد، تا به شيرينيهاي آخرت برسد. وسايل زندگي او ساده و مهريه اش اندك بود.
13ـ پيامبر خدا، در شب عروسي حضرت زهرا گوسفندي ذبح كرد و به تعداد زيادي از مسلمانان مهماني داد. جمعيت مهمان و افرادي كه برايشان غذا فرستاده شد، فراوان بود، ولي با دعاي حضرت رسول، غذاي اندك بركت يافت و همه سير شدند.
14ـ حضرت فاطمه(س) در صحنه هاي اجتماعي دفاع از دين و پيشوا، حاضر بود. از جمله در جنگ احد شركت داشت و به امدادگري و مداواي زخمهاي رسول خدا(ص) مشغول بود.
15ـ آزاد ساختن بردگان در نظر او كاري ارزشمند بود. گردن بندي را كه علي(ع) براي او خريده بود، فروخت و با پول آن برده اي خريد و آزاد كرد. پيامبر اكرم(ص) از اين كار دخترش بسيار شادمان گرديد و او را ستود.
16ـ آيين خانه داري و همسرداري را به خوبي مراعات مي كرد و در زندگي، واقعا شريك همسرش علي(ع) بود. گاهي در خانه غذايي نبود و كودكان گرسنه بودند، اما فاطمه(س) چيزي به حضرت علي(ع) نمي گفت و چيزي از او درخواست نمي كرد. بيم داشت كه همسرش نتواند خواسته او را برآورده و تأمين كند و شرمنده شود!
خانواده فاطمه(س)، خانواده كمك به بيچارگان و ايثارگري نسبت به نيازمندان بود.
17ـ خانواده فاطمه(س)، خانواده كمك به بيچارگان و ايثارگري نسبت به نيازمندان بود. علي(ع) و زهرا(س) سه روز روزه نذري گرفتند و هر سه روز، افطار خود را به يتيم، مسكين و اسير دادند. خداي متعال در ستايش و تقدير از اين ايثار خالصانه كه جز به خاطر خدا انگيزه ديگري نداشت، سوره «هل اتي» را نازل فرمود كه اشاره به اين داستان دارد.
18ـ كارها ميان علي(ع) و فاطمه(س) تقسيم شده بود. آوردن آب و تهيه هيزم و كارهاي خارج از خانه بر عهده علي عليه السلام بود و درست كردن آرد و خمير و نان پختن و كارهاي داخل خانه با فاطمه(س) بود. حضرت زهرا(س) از اين گونه تقسيم كار بسيار خرسند بود.
زهراي اطهر(س)، احياگر ياد شهيدان و وفادار به خاطره عزيز آنان بود. روزهاي دوشنبه و پنج شنبه به احد مي رفت و مزار شهداي احد و حضرت حمزه را زيارت مي كرد
19ـ همدم رنجها و غصه هاي شوهر بود و او را پناه محسوب مي شد. علي(ع) مي فرمود: وقتي به خانه مي آمدم و به زهرا نگاه مي كردم، تمام غم و اندوهم برطرف مي شد. هرگز كاري نكردم كه فاطمه از من خشمناك و ناراحت شود. فاطمه نيز، هرگز مرا خشمناك نساخت.
20ـ زهراي اطهر(س)، احياگر ياد شهيدان و وفادار به خاطره عزيز آنان بود. روزهاي دوشنبه و پنج شنبه به احد مي رفت و مزار شهداي احد و حضرت حمزه را زيارت مي كرد و چون در صحنه احد حضور يافته بود، به عنوان يك شاهد زنده و راوي حادثه، به ديگران نشان مي داد كه: اينجا پيامبر بود، و آنجا مشركان بودند و ... .
21ـ از تواضع و فروتني او يكي هم رفتار شايسته با خدمتكار خانه اش «فضّه» است. در سالهاي آخر كه پيامبر خدا(ص)، فضّه را براي خدمت به خانه او فرستاد، فاطمه(س) كارهاي خانه را ميان خودش و فضّه خادمه تقسيم مي كرد.
22ـ در مسائل اجتماعي و سياسي جامعه اسلامي، بي تفاوت نبود و جبهه حق را ياري مي كرد. پس از رحلت پيامبر كه خلافت را غصب كردند و فدك را از او گرفتند، همراه زنانِ بني هاشم به مسجد آمد و در جمع مسلمانان حاضر، ضمن خطبه اي كه پشت پرده خواند، از بدعتها، ستمها، حق كشيها و فراموش كردن وصيّت پيامبر و احياي سنتهاي جاهلي انتقاد كرد. (اين خطبه شريف و بلند و عميق را تعدادي از دانشمندان و مؤلفان تاكنون شرح كرده اند).
23ـ تلاش براي اثبات حق و مقابله با انحراف در رهبري امت اسلامي را تكليف خود مي دانست. گاهي شبها به همراه علي(ع) به در خانه مهاجران و انصار مي رفت و در حمايت از ولايت، وصيت پدرش را به يادها مي آورد و آنان را به دفاع از حق شوهرش در مسأله خلافت و حق خودش فرا مي خواند، هر چند آنان با سردي و بي مهري جواب مي دادند!
24ـ زهرا(س) تا زنده بود، علي(ع) حامي نيرومندي داشت و به تعبير بعضي بزرگان، به خاطر فاطمه(س)، حرمت اميرالمؤمنين(ع) را تا حدّي پاس مي داشتند. اما پس از شهادت فاطمه، حضرت علي تنها و بي پناه ماند.
25ـ حضرت زهرا(س) پس از وفات پيامبر خدا، ديگر خندان و شادمان ديده نشد، تا آنكه چشم از جهان فرو بست.
26ـ پيش از وفات، به «اسماء» وصيتي كرد كه پس از مرگ، بدن مرا داخل تابوتي بگذارند، تا حجم بدن ديده نشود. اين شيوه تا آن زمان مرسوم نبود. اين وصيت، درسي از عفاف و حيا بود كه بانوان بايد در برابر ديدگان نامحرمان، آن را مورد توجه خود قرار دهند.
27ـ آگاهي، درايت و آينده نگري او تا آنجا بود كه براي افشاي ستم غاصبان، وصيت فرمود كه پيكرش را شبانه غسل دهند و به خاك سپارند، تا ظالماني كه او را آزرده بودند، در مراسم دفن او حضور نيابند و از اين حضور، بهره برداري سياسي براي تطهير خود و توجيه كارهايشان نكنند.
اينها و نمونه هاي ديگري از سيره رفتاري آن بانوي بي همتا، جلوه هاي «الگو» بودن او براي همه فضيلت خواهان و حقجويان است كه در پي «اسوه» و سرمشقِ «چگونه زيستن»اند.
اميد است كه اين گونه خصلتها و رفتارها، همچون تابلويي، پيوسته در برابر ديدگانمان باشد و اگر همواره آن حضرت را سرمشق و اسوه مي دانيم و معرفي مي كنيم، «جهات الگويي» او را نيز در قالب سيره عملي و رفتاري حضرتش بشناسيم و بشناسيم.
اين گونه، بهتر مي توان مشي و مرام فاطمي را در بستر زندگي و اخلاق عيني پياده كرد.
www.eporsesh.com