پرسش :
برهان علت غايى چگونه بر وجود امام زمان (عج) دلالت دارد؟
پاسخ :
در علم كلام در مبحث افعال الهى به اين نكته اشاره شده كه افعال خداوند داراى هدف و غرض است ولى هدف و غرض الهى همانند هدف انسان نيست؛ زيرا غايت افعال خداوند رسيدن به كمال نيست، خداوند كامل مطلق است و نقص ندارد تا بخواهد از طريق فعل خود آن را بر طرف سازد، بلكه غايت افعال الهى به مخلوقات باز مىگردد و به جهت استكمال مخلوقات است.
دليل غايتمندى افعال خداوند آن است كه فعل بدون هدف، عبث و لغو است و انجام چنين كارى از خداوند قبيح مىباشد. قرآن كريم نيز در تأييد هدفمند بودن افعال خداوند مىفرمايد: «و ما خلقنا السموات و الارض و ما بينهما لاعبين(1)؛ و آسمانها و زمين و آنچه را ميان آن دو است به بازى نيافريديم.»
حكما و فلاسفه مىگويند: «در قوس صعود از هيولى تا وجود محض، هر مرتبه عالى، غايت و ثمره براى مرتبه دانى و پايينتر است. و نيز به اثبات رسيده كه نتيجه، علت فاعليت فاعل است. بنابراين هرگاه در عالم خلقت انسانى نباشد خلقت حيوان و وجود او لغو است و ...»
از طرفى ديگر مىدانيم كه هر فردى از افراد انسان ولو در صورت با افراد ديگر از انسانها شبيه بوده، و همگى از افراد نوع واحد منطقى به حساب مىآيند ولى در واقع با يكديگر اختلاف دارند، و لذا در روايتى از پيامبر صلى الله عليه و آله مى خوانيم: «الناس معادن كمعادن الذهب و الفضة(2)؛ جوهر انسانها به مانند معادن طلا و نقره با يكديگر متفاوت است.»
بنابراين، انسان به مانند درختى است كه ميوه آن وجود انسان كامل است، و او كسى غير از حجت خدا در روى زمين نيست. و لذا در روايات مىخوانيم: «... لو بقيت الارض بغير امام لساخت(3)؛ اگر زمين بدون امام شود دگرگون خواهد شد.»
خلاصه اين كه انسان كامل - كه از او به حجت خدا تعبير مىشود - از آن جهت كه علت غايى وجود انسان و ... است، وجودش هميشه ضرورى است.
پینوشتها:
1- سوره دخان، آيه 38.
2- بحارالانوار، ج 61، ص 65، ح 51.
3- كافى، ج 1، ص 179، ح 10.
منبع: موعود شناسی و پاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانی، انتشارات مسجد مقدس جمکران
در علم كلام در مبحث افعال الهى به اين نكته اشاره شده كه افعال خداوند داراى هدف و غرض است ولى هدف و غرض الهى همانند هدف انسان نيست؛ زيرا غايت افعال خداوند رسيدن به كمال نيست، خداوند كامل مطلق است و نقص ندارد تا بخواهد از طريق فعل خود آن را بر طرف سازد، بلكه غايت افعال الهى به مخلوقات باز مىگردد و به جهت استكمال مخلوقات است.
دليل غايتمندى افعال خداوند آن است كه فعل بدون هدف، عبث و لغو است و انجام چنين كارى از خداوند قبيح مىباشد. قرآن كريم نيز در تأييد هدفمند بودن افعال خداوند مىفرمايد: «و ما خلقنا السموات و الارض و ما بينهما لاعبين(1)؛ و آسمانها و زمين و آنچه را ميان آن دو است به بازى نيافريديم.»
حكما و فلاسفه مىگويند: «در قوس صعود از هيولى تا وجود محض، هر مرتبه عالى، غايت و ثمره براى مرتبه دانى و پايينتر است. و نيز به اثبات رسيده كه نتيجه، علت فاعليت فاعل است. بنابراين هرگاه در عالم خلقت انسانى نباشد خلقت حيوان و وجود او لغو است و ...»
از طرفى ديگر مىدانيم كه هر فردى از افراد انسان ولو در صورت با افراد ديگر از انسانها شبيه بوده، و همگى از افراد نوع واحد منطقى به حساب مىآيند ولى در واقع با يكديگر اختلاف دارند، و لذا در روايتى از پيامبر صلى الله عليه و آله مى خوانيم: «الناس معادن كمعادن الذهب و الفضة(2)؛ جوهر انسانها به مانند معادن طلا و نقره با يكديگر متفاوت است.»
بنابراين، انسان به مانند درختى است كه ميوه آن وجود انسان كامل است، و او كسى غير از حجت خدا در روى زمين نيست. و لذا در روايات مىخوانيم: «... لو بقيت الارض بغير امام لساخت(3)؛ اگر زمين بدون امام شود دگرگون خواهد شد.»
خلاصه اين كه انسان كامل - كه از او به حجت خدا تعبير مىشود - از آن جهت كه علت غايى وجود انسان و ... است، وجودش هميشه ضرورى است.
پینوشتها:
1- سوره دخان، آيه 38.
2- بحارالانوار، ج 61، ص 65، ح 51.
3- كافى، ج 1، ص 179، ح 10.
منبع: موعود شناسی و پاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانی، انتشارات مسجد مقدس جمکران