پرسش :
اعجاز قرآن از ديدگاه دانش هاي امروزی چگونه است؟
پاسخ :
قرآن مجيد يگانه معجزه جاوداني پيامبر اسلام (ص) است كه در هر زمان گواه روشن بر نبوت آورنده آن ميباشد. اعجاز و خارق العاده بودن قرآن به زمان پيامبر اكرم(ص) و يا جامعه عرب مخصوص نيست بلكه پيوسته بسان سندي زنده و گواهي روشن و برهاني استوار بر تارك اعصار و قرون ميدرخشد.
يكي از خصايص قرآن حالت «نهايت ناپذيري» آن است. با اينكه چهارده قرن از تاريخ نزول آن ميگذرد و در هر عصري صدها متخصص روي آيات و مفاهيم و معاني آن كار كردهاند و تفسيرهايي به صورتهاي گوناگون بر آن نوشتهاند، مع الوصف امروز دانشمندان معاصر از بررسي آيات قرآن، حقايقي را در زمينههاي علوم طبيعي و روانشناسي و جامعه شناسي و ... كشف مي كنند كه بر متخصصان گذشته مخفي و پنهان بوده است و يك چنين حالت يعني صفت «نهايت ناپذيري» از خصايص قرآن است كه در ديگر كتابهاي آسماني و نوشتههاي بشري وجود ندارد. تو گويي قرآن نسخه دوم جهان طبيعت است كه هر چه بينشها وسيعتر و ديدها عميقتر گردد و هر چه درباره آن تحقيقات و مطالعات زيادي انجام گيرد، رموز و اسرار آن تجلي بيشتري نموده حقايق نوي از آن استكشاف ميگردد.
از كتابي كه از جانب خداي نامتناهي، براي هدايت بشر فرستاده شده است جز اين انتظار نيست كتاب او بايد بسان خود او «نامتناهي» و خصيصه مقام ربوبي را دارا باشد و در نماياندن انتساب خود به مبدأ جهان به دليل و برهان نياز نداشته باشد و بسان خورشيد دليل خويش بوده و خود را نشان دهد و محيط خود را روشن سازد. پيامبر عاليقدر (ص) در سخنان خود، به خصيصه «نهايت ناپذيري» قرآن اشاره ميكند و ميفرمايد: «ظاهره أنيق و باطنه عميق لا تحصي عجائبه لا تبلي غرائبه» (اصول كافي، كتاب القرآن/ 591) [قرآن ظاهري زيبا و باطني عميق دارد، شگفتيهاي آن پايان نميپذيرد و تازههاي آن كهنه نميشود.] امير مؤمنان (ع) نيز در يكي از خطبهها به اين خصوصيت اشاره ميكند و ميفرمايد: «سراجا لا تخبو توقده و بحرا لا يدرك قعره». (نهج البلاغه عبده، 2/202) [قرآن مشعل فروزاني است كه فروغ و تابش آن به خاموشي نميگرايد و درياي عميقي است كه فكر بشر به ژرفاي آن نميرسد]. اين حقيقت امروز براي دانشمندان كاملا ملموس است و هر روز از قرآن، حقايق تازهتري را كشف ميكنند و يكي از علل جاوداني بودن قرآن، همين است كه در هر عصري دانشمندان جهان به فراخور دانش و اطلاعات خود، از آن بهرهمند بودهاند و بهرهرساني و نور افشاني او به دوره و زماني و به گروه و توده خاصي اختصاص نداشته است.
شخصي از امام هشتم ـ علي بن موسي الرضا (ع) ـ پرسيد چرا قرآن پيوسته طراوت و تازگي دارد و انس و ممارست با قرآن و تلاوت و خواندن آن، مايه كهنگي آن نميگردد؟ امام در پاسخ فرمود: «ان الله تعالي لم يجعله لزمان دون زمان و لا لناس دون ناس، فهو في كل زمان جديد و عند كل قوم غض إلي يوم القيامه». (تفسير برهان،1/28) [براي اينكه خدا قرآن را براي زمان مخصوص و محدودي و يا گروه معيني نفرستاده است از اين جهت قرآن در هر زمان و نزد تمام اقوام تا روز رستاخيز تازه است]. قرآن كتاب علوم طبيعي نيست و براي تدريس علوم و فنون زندگي كه بشر به نيروي تفكر ميتواند به آنها دست يابد، نيامده است و هرگز پيامبر اسلام براي اين مبعوث نگرديده كه علوم فيزيك و يا شيمي و يا ديگر مسائل رياضي و نجومي و فلكي را به ما بياموزد. زيرا قرآن همانطور كه خود را معرفي كرده است كتاب هدايت و تربيت است و هدف از نزول آن، رهبري بشر به سوي خدا و رستاخيز و به سوي فضايل اخلاقي و سجاياي انساني ميباشد.
از يك چنين كتاب نبايد انتظار داشت كه روش خياطي و معماري به ما بياموزد و درباره انواع بيماريها و داروهاي آن و يا فرمولهاي رياضي و معادلات جبري سخن بگويد. زيرا همه اينها از هدف يك كتاب تربيتي بيرون ميباشد ولي با اعتراف به اين مطلب، گاهي قرآن در ضمن رهبري بشر به مبدأ و معاد يا در ميان سخن از قدرت بي پايان خدا، از آفرينش پرده برداشته است كه قبل از تحول اخير علمي هيچكس از آن آگاه نبود و اسراري از جهان آفرينش را در خود منعكس كرده است كه نميتوان آن را معلول تصادف و يا نتيجه اطلاعات زمان نزول قرآن دانست زيرا نميتوان يك چنين اطلاعات وسيع و گسترده از عالم خلقت را كه ـ فقط دانشمندان عصر حاضر در پرتو آلات و ابزار علمي بر آنها دست يافتهاند ـ معلول تصادف دانست و گفت كه اين مطالب، بي اختيار بر زبان گوينده قرآن جاري شده است. همچنانكه نميتوان آن را اثر اطلاعات زمان دانست زير زمان نزول قرآن از اين علوم و اطلاعات اثري نبود بلكه چارهاي جز اين نيست كه بگوييم كه آفريننده جهان اين همه اطلاعات را در اختيار او نهاده است و از اين طريق برگي زرين بر برگهاي پر افتخار قرآن و تاريخ پيامبر اكرم (ص) افزوده ميشود.
eporsesh.com
قرآن مجيد يگانه معجزه جاوداني پيامبر اسلام (ص) است كه در هر زمان گواه روشن بر نبوت آورنده آن ميباشد. اعجاز و خارق العاده بودن قرآن به زمان پيامبر اكرم(ص) و يا جامعه عرب مخصوص نيست بلكه پيوسته بسان سندي زنده و گواهي روشن و برهاني استوار بر تارك اعصار و قرون ميدرخشد.
يكي از خصايص قرآن حالت «نهايت ناپذيري» آن است. با اينكه چهارده قرن از تاريخ نزول آن ميگذرد و در هر عصري صدها متخصص روي آيات و مفاهيم و معاني آن كار كردهاند و تفسيرهايي به صورتهاي گوناگون بر آن نوشتهاند، مع الوصف امروز دانشمندان معاصر از بررسي آيات قرآن، حقايقي را در زمينههاي علوم طبيعي و روانشناسي و جامعه شناسي و ... كشف مي كنند كه بر متخصصان گذشته مخفي و پنهان بوده است و يك چنين حالت يعني صفت «نهايت ناپذيري» از خصايص قرآن است كه در ديگر كتابهاي آسماني و نوشتههاي بشري وجود ندارد. تو گويي قرآن نسخه دوم جهان طبيعت است كه هر چه بينشها وسيعتر و ديدها عميقتر گردد و هر چه درباره آن تحقيقات و مطالعات زيادي انجام گيرد، رموز و اسرار آن تجلي بيشتري نموده حقايق نوي از آن استكشاف ميگردد.
از كتابي كه از جانب خداي نامتناهي، براي هدايت بشر فرستاده شده است جز اين انتظار نيست كتاب او بايد بسان خود او «نامتناهي» و خصيصه مقام ربوبي را دارا باشد و در نماياندن انتساب خود به مبدأ جهان به دليل و برهان نياز نداشته باشد و بسان خورشيد دليل خويش بوده و خود را نشان دهد و محيط خود را روشن سازد. پيامبر عاليقدر (ص) در سخنان خود، به خصيصه «نهايت ناپذيري» قرآن اشاره ميكند و ميفرمايد: «ظاهره أنيق و باطنه عميق لا تحصي عجائبه لا تبلي غرائبه» (اصول كافي، كتاب القرآن/ 591) [قرآن ظاهري زيبا و باطني عميق دارد، شگفتيهاي آن پايان نميپذيرد و تازههاي آن كهنه نميشود.] امير مؤمنان (ع) نيز در يكي از خطبهها به اين خصوصيت اشاره ميكند و ميفرمايد: «سراجا لا تخبو توقده و بحرا لا يدرك قعره». (نهج البلاغه عبده، 2/202) [قرآن مشعل فروزاني است كه فروغ و تابش آن به خاموشي نميگرايد و درياي عميقي است كه فكر بشر به ژرفاي آن نميرسد]. اين حقيقت امروز براي دانشمندان كاملا ملموس است و هر روز از قرآن، حقايق تازهتري را كشف ميكنند و يكي از علل جاوداني بودن قرآن، همين است كه در هر عصري دانشمندان جهان به فراخور دانش و اطلاعات خود، از آن بهرهمند بودهاند و بهرهرساني و نور افشاني او به دوره و زماني و به گروه و توده خاصي اختصاص نداشته است.
شخصي از امام هشتم ـ علي بن موسي الرضا (ع) ـ پرسيد چرا قرآن پيوسته طراوت و تازگي دارد و انس و ممارست با قرآن و تلاوت و خواندن آن، مايه كهنگي آن نميگردد؟ امام در پاسخ فرمود: «ان الله تعالي لم يجعله لزمان دون زمان و لا لناس دون ناس، فهو في كل زمان جديد و عند كل قوم غض إلي يوم القيامه». (تفسير برهان،1/28) [براي اينكه خدا قرآن را براي زمان مخصوص و محدودي و يا گروه معيني نفرستاده است از اين جهت قرآن در هر زمان و نزد تمام اقوام تا روز رستاخيز تازه است]. قرآن كتاب علوم طبيعي نيست و براي تدريس علوم و فنون زندگي كه بشر به نيروي تفكر ميتواند به آنها دست يابد، نيامده است و هرگز پيامبر اسلام براي اين مبعوث نگرديده كه علوم فيزيك و يا شيمي و يا ديگر مسائل رياضي و نجومي و فلكي را به ما بياموزد. زيرا قرآن همانطور كه خود را معرفي كرده است كتاب هدايت و تربيت است و هدف از نزول آن، رهبري بشر به سوي خدا و رستاخيز و به سوي فضايل اخلاقي و سجاياي انساني ميباشد.
از يك چنين كتاب نبايد انتظار داشت كه روش خياطي و معماري به ما بياموزد و درباره انواع بيماريها و داروهاي آن و يا فرمولهاي رياضي و معادلات جبري سخن بگويد. زيرا همه اينها از هدف يك كتاب تربيتي بيرون ميباشد ولي با اعتراف به اين مطلب، گاهي قرآن در ضمن رهبري بشر به مبدأ و معاد يا در ميان سخن از قدرت بي پايان خدا، از آفرينش پرده برداشته است كه قبل از تحول اخير علمي هيچكس از آن آگاه نبود و اسراري از جهان آفرينش را در خود منعكس كرده است كه نميتوان آن را معلول تصادف و يا نتيجه اطلاعات زمان نزول قرآن دانست زيرا نميتوان يك چنين اطلاعات وسيع و گسترده از عالم خلقت را كه ـ فقط دانشمندان عصر حاضر در پرتو آلات و ابزار علمي بر آنها دست يافتهاند ـ معلول تصادف دانست و گفت كه اين مطالب، بي اختيار بر زبان گوينده قرآن جاري شده است. همچنانكه نميتوان آن را اثر اطلاعات زمان دانست زير زمان نزول قرآن از اين علوم و اطلاعات اثري نبود بلكه چارهاي جز اين نيست كه بگوييم كه آفريننده جهان اين همه اطلاعات را در اختيار او نهاده است و از اين طريق برگي زرين بر برگهاي پر افتخار قرآن و تاريخ پيامبر اكرم (ص) افزوده ميشود.
eporsesh.com