مقدمه:
مبارزه با رژیم اشغالگر قدس از زمان شکلگیری این رژیم آغاز شده و در دورههای مختلف توسط گروههای متعدد مقاومت به شکلهای مختلف ادامه یافته است.این مبارزات در طول دوران عمر خود با فراز و فرودهایی همراه بوده و موجب تشکیل گروههای مختلف مقاومت شده است.رژیم غاصب و خونخوار اسراییل که بر سر نابودی فلسطین و فلسطینیان عزم جزم دارد و از حمایت آمریکا و اروپا نیز در اقدامات جنایتکارانه خود برخوردار است،.
در پی کشتار مردم فلسطین و لبنان و به شهادت رساندن رهبران محور مقاومت، چون شهید اسماعیل هنیه و شهید سید حسن نصرالله، رهبر نستوه دیگری، سردار رشید یحیی سنوار را نیز به شهادت رساند،.
غافل از اینکه محور مقاومت با ترور رهبران آن متوقف شدنی نیست و همانطور که این رهبران از میان مردم مظلوم فلسطین و لبنان برخاستند، کسان دیگری نیز جای آنان را پر خواهند کرد و این نهضت مردمی همچنان ادامه خواهد یافت.
در این مطلب هم به حکم «ترور» از منظر اسلام اشاره می شود. و هم پاسخ به این مطلب که چرا محور مقاومت با ترور رهبران و فرماندهان آن متوقف شدنی نیست؟
تعریف ترور:
هر اقدامی که ایجاد ترس، وحشت، هراس، خوف و رعب در میان مردم یا مخالفان بیانجامد، و این اقدام، خشونت آمیز، زورمدارانه، غیرقانونی و هراس انگیز باشد.اقدام مذکور توام با قتل پنهانی، ناگهانی و غافلگیرانه است و آن نیز، با خدعه و فریب، مکر و حیله همراه و همگام است.
به طور خلاصه میتوان گفت: ترور در لغت به معنای ترس، هراس، خوف و وحشت است و در اصطلاح سیاسی به معنای کشتن و از بین بردن مخالفان و ایجاد رعب و وحشت میان مردم میباشد.
تروریست به عامل ترور، آدم کشی، و به طور کلی به کسی اطلاق میگردد که برای رسیدن به هدف خود، کسی را غافلگیرانه بکشد و یا ایجاد وحشت و هراس نماید.
ترور دو قسم است.
ترور به دو شاخه حذف فیزیکی و ترور شخصیت تقسیم می شود. حذف فیزیکی همان کشتن پنهانی و غافل گیرانه افراد است و شاخه دیگر ترور، ترور شخصیت است که در طول تاریخ از آن به عنوان جایگزینی برای حذف فیزیکی افراد استفاده شده است.تروریست ها در ترور شخصیت بوسیله تبلیغات منفی علیه فرد یا افرادی، به تسخیر افکار و تغییر نگرش در مخاطبان خود پرداخته و با منفی بافی، سیاه نمایی و بزرگ نماییِ نقاط تاریک زندگی فرد، نقاط ضعف او را آشکار ساخته و اعتماد عمومی را به او خدشه دار و یا سلب می کردند.
در واقع ترور شخصیت یعنی اتهام بستن و شایع کردن جرمی در حق کسی، بدون آن که جرم وی اثبات شود و یا اینکه حتی جرمی واقع شده باشد. این کار به منزله نابود کردن فرد و کشتن شخصیت اوست و کمتر از ترور فیزیکی نیست.(1)
ترور دست جمعی مردم لبنان
حضور پُررنگ حزبالله در مرز شمالی اراضی اشغالی و آنچه این جنبش کرده است (یعنی جهنم کردن شمال اراضی اشغالی برای صهیونیستها) رژیم آپارتاید اسرائیل را در وضعیت «جنون» و «انتخاب سخت» قرار داده است.حربه صهیونیستها راهاندازی یک عملیات روانی کثیف و خونین به شکل انفجار دستگاههای ارتباطی در لبنان یکی از این ترورهای خونین است.
وقتی پیجرها در لبنان، شروع به انفجار کردن و تعداد زیادی از مردم- که بین آنها شماری از نیروهای حزبالله هم دیده میشوند-هدف قرار داده شد.
قاعدتا یک سوءاستفاده کثیف از تکنولوژی برای ترور دستهجمعی آن هم از سر استیصال در میدان نبرد. صهیونیستها ترور دستهجمعی راه میاندازند تا شمالیها را که زندگیشان جهنم شده التیام بخشند.
در واقع این واکنشی وحشیانه به ضربههای سنگین مقاومت از جمله حمله حزبالله به پایگاه اطلاعاتی 8200 رژیم و حمله هایپرسونیکی انصارالله به تلآویو است.
رسانههای عبری اما با ذوقزدگی خاصی گزارش دادند که نوع مواد مورد استفاده برای انفجار دستگاههای پیجر در لبنان، «پینتریت» به اختصار PETN، نوعی ماده منفجره بسیار قوی و بسیار حساس است. این ماده یکی از قویترین مواد منفجره شناختهشده در جهان است.
این ماده حساس به گرما و اصطکاک است. آنطور که ایسنا نوشته است، یک منبع امنیتی ارشد لبنان و یک منبع دیگر روز چهارشنبه به رویترز گفتند که سرویس اطلاعاتی اسرائیل (موساد) مقادیر کمی مواد منفجره را در پنجهزار پیجر تایوانی که ماهها پیش توسط حزبالله لبنان درخواست شده بود، جاسازی کرد.
این منبع امنیتی ارشد لبنانی تصویری از این دستگاه را نشان داد، این پیجر پیامهای متنی را به صورت بیسیم دریافت و نمایش میدهد، اما نمیتواند تماس تلفنی برقرار کند. البته در کنار این تحلیلها، «دانی یاتوم»، رئیس سابق موساد هم با عصبانیت گفته است:
«هدف از این حمله چه بود؟ ما نمیدانیم هدف آن چیست و نمیدانیم چه کسی آن را انجام داده است؟» همچنین «عاموس گلعاد»، رئیس مؤسسه سیاست و استراتژی دانشگاه رایشمن، گفته است: «آیا ما آماده یک عملیات بزرگ هستیم؟ به چه منظور و در برابر چه کسی؟ گسترش جنگ معضل اسرائیل است نه معضل حزبالله!»
ترور مردان خدا، شهادت عظیم است
مِّنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ رِجَال صَدَقُواْ مَا عَٰاهَدُواْ ٱللَّهَ عَلَیۡهِ، فَمِنۡهُم مَّن قَضَیٰ نَحۡبَهُۥ وَ مِنۡهُم مَّن یَنتَظِرُ و مَا بَدَّلُواْ تَبۡدِیلابرخی از آن مؤمنان، بزرگ مردانی هستند که به عهد و پیمانی که با خدا بستند کاملا وفا کردند، پس برخی پیمان خویش گزاردند (و بر آن عهد ایستادگی کردند تا به راه خدا شهید شدند مانند عبیده و حمزه و جعفر) و برخی به انتظار (فیض شهادت) مقاومت کرده و هیچ عهد خود را تغییر ندادند (مانند علی علیه السّلام که در کوفه به محراب عبادت شهید گشت(2)
نکته:
نحب: نذر. مرگ. گریه. قَضى نَحْبَهُ یعنى به نذر خود وفا کرد و یا با اجل طبیعى یا در راه خدا مرد.(3) پس کلمهى «نحب» داراى معانى زیادى است ولى در این جا به معناى نذر و عهد و پیمانى است که چه بسا انجام آن منجر به مرگ یا خطر بزرگى شود.در برابر گروهى که خواهان زندگى در رفاه بودند، «یَوَدُّوا لَوْ أَنَّهُمْ بادُونَ فِی الْأَعْرابِ» (4) گروهى در انتظار شهادتند. «وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ»
امام حسین علیه السلام در کربلا هنگام وداع با اصحابش و گاهى بالاى سر شهدا این آیه را تلاوت مىفرمود. (5)
شان نزول اول: علی(ع)، منتظر شهادت
«شیخ طوسى» گویند: چنین روایت شده که این آیه درباره حمزة بن عبدالمطلب و جعفر بن ابىطالب و على بن ابىطالب علیهالسلام نازل شده و منظور از این قسمت آیه «فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ» حمزه و جعفر است و مقصود از «وَ مِنْهُمْ مَنْ ینْتَظِرُ» در آیه على بن ابىطالب علیهالسلام مى باشد.در تفسیر برهان از محمد بن العباس بعد از شش واسطه از جابر و او از امامین باقر و صادق علیهمالسلام و نیز از محمد بن الحنفیة روایت کند که فرمودند: امام على مرتضى علیهالسلام فرمود:
من و برادرم جعفر و عموى من حمزه و پسرعموى من عبیده حارث با خداوند معاهده بستیم و به آن وفا نمودیم و آنان بر من در شهادت تقدم جستند و من به آنها بعد ملحق خواهم شد و منتظر در این آیه من مى باشم.
شان نزول دوم: در انتظار جنگ و شهادت
صاحب تفسیر کشف الاسرار و نیز در صحیح ترمذى و صحیح مسلم و دیگران از علماء عامه از انس مالک روایت کنند که گوید: این آیه درباره عموى من انس بن النظیر نازل شده که در جنگ بدر حاضر نبوده است.و حسرت میخورد که چرا در جنگ بدر که نخستین جنگ بوده و رسول خدا صلی الله علیه و آله در آن حضور داشته، حاضر نبوده است و مى گفت:
اگر جنگ دیگرى پیش آید خداوند شاهد خواهد بود که چسان در آن جنگ شرکت نمایم. سال بعد که جنگ احد پیش آمد، وى خود را مسلح نمود و در معرکه حاضر گردید و سعد معاذ را که در معرکه جنگ بود، دید. گفت:
اى معاذ به آن خدائى که جان من در دست قدرت اوست من به وى بهشت را از احد مى شنوم بالاخره در آن جنگ کشته شد و او را در میان کشتگان یافتند که هشتاد جراحت از ضربات شمشیر و زخم تیر و نیزه بر تن داشت و این آیه درباره او نازل شده است.
و نیز صاحب کشف الاسرار از جابر بن عبدالله نقل کند که منظور آیه طلحة بن عبیدالله مى باشد چنان که صاحب روض الجنان از مفسرین خاصه علاوه بر ذکر شأن و نزولى که شیخ بزرگوار نقل نموده، چنین گوید: (از عائشه هم موضوع طلحة بن عبیدالله نقل گردیده است).
روی هم رفته بین عامه و خاصه در این شأن و نزول اختلاف است ولى بیشتر مفسرین و جمهور اصحاب اخبار گویند: این آیه درباره على علیهالسلام و عبیده حارثه و حمزه و جعفر است که عبیدة حارث در جنگ بدر و حمزه در جنگ احد و جعفر در جنگ موته کشته شدند.(1)
ترور رهبر و سید مقاومت حزب الله
ششم شهریور ماه سال 1403آمریکا و ناتو در کنار طیفی از کشورهای مرتجع عربی و اروپایی با تابلویِ «نتانیاهو» و «اسرائیل» یکی از ناجوانمردانهترین، کثیفترین و هولناکترین عملیاتهای ترور تاریخ را در ضاحیه بیروت انجام دادند.آنها یک محوطه کوچک که در آن چند ساختمان قرار داشت را با استفاده از 12 جنگنده اف 15 و اف 35 و با 80 بمب سنگرشکن 2000 پوندی که برخی نام آن را «جی بو یو 28» نامیدهاند، بمباران کردند!
طبق گزارشها، چیزی بالغ بر 400 نفر که غالبا غیرنظامی بودند، در این حمله وحشیانه شهید شدند. یک روز بعد اعلام شد، سید حسن نصرالله و برخی فرماندهان ارشد این جنبش استثنائی و محبوب به شهادت رسیدهاند و بمبها را نیز آمریکا در اختیار صهیونیستها قرار داده بود.
سید حسن نصرالله قهرمانی جاودانه
این نوع شهادت، محبوبیت سید حسن نصرالله را در جهان اسلام به شدت افزایش داد و او را در اذهان مردم به عنوان «یک قهرمان واقعی» جاودانه ساخت. این ترور که با هدف اعلامی، تضعیف و حتی نابودی یکی از محورهای مقاومت انجام شده است، بازتاب گستردهای در رسانههای دنیا داشت.. بسیاری از کارشناسان معتقدند، این نوع ترورها ضمن افزایش نفرت جهانی از رژیم صهیونیستی و آمریکا، هیچ تغییر محسوس و دائمی در توان حزبالله لبنان ایجاد نخواهد کرد و برعکس، باعث تقویت این جنبش محبوب نیز خواهد شد.
در همین رابطه خبرگزاری ایرنا به نقل از «سیانان» نوشته است که این ترورها خللی در سازماندهی حزبالله ایجاد نخواهد کرد.
سیانان ضمن اشاره به «نقش کلیدی» گروه مقاومت حزبالله در منطقه و «توان بالای تسلیحاتی و اطلاعاتی» آن تاکید کرد که «هرچند اسرائیل به حذف فیزیکی سید حسن نصرالله به عنوان یک دستاورد نگاه میکند،.
اما واقعیت آن است که ترور رهبران حزبالله، خللی در سازماندهی این گروه ایجاد نخواهد کرد... اسرائیل باید از تاریخ درس بگیرد و متوجه شود اقداماتی مانند ترور، هرگز در نابودی گروههای مقاومت موفق نبوده است.»
سیانان در ادامه به تاریخ این ترورها پرداخته و با اشاره به ترور شهید عماد مغنیه، از فرماندهان حزبالله در دمشق توسط رژیم اسرائیل در سال ۲۰۰۸ (۱۳۸۶) تاکید کرده است که این ترور به قدرت یافتن بیشتر حزبالله منجر شدو
این مقاله سپس به سراغ موضوع ترور شیخ احمد یاسین، یکی از بنیانگذاران گروه مقاومت حماس در یک حمله هوایی، توسط رژیم اسرائیل رفته و نوشته است:
تروراحمد یاسین
«با کشته شدن احمد یاسین، حماس نه تنها از بین نرفت بلکه تقریباً دو دهه بعد چنان قدرتمند شد که توانست در ۷ اکتبر (۱۵ مهر ۱۴۰۲) به مواضع اسرائیل حمله کند.»
به نوشته این شبکه خبری آمریکایی در ماه ژوئیه (تیر ۱۴۰۳) نیز، رژیم صهیونیستی ادعا کرد که محمد ضیف، طراح حمله ۷ اکتبر(طوفانالاقصی) و «یکی از فرماندهان اصلی نظامی حماس را کشته است»، این در حالی است که این گروه شبه نظامی در غزه همچنان به فعالیتهای نظامی خود علیه اسرائیل ادامه میدهد.
ترور شهید قاسم سلیمانی
سیانان همچنین با اشاره به ترور شهید قاسم سلیمانی توسط آمریکا نوشت: دونالد ترامپ، رئیسجمهور وقت آمریکا در اوایل ژانویه ۲۰۲۰ (دی ماه ۱۳۹۸) دستور حمله در بغداد عراق را صادر کرد که طی آن ژنرال قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران ترور شد.
با این حال، ترور او هیچ تاثیر ماندگاری بر قدرت منطقهای ایران نداشت و حتی حزبالله، حماس و حوثیها در یمن به حملات خود به اهداف اسرائیلی و آمریکایی در عراق ادامه دادند.
در پایان این گزارش تحلیلی میخوانیم: حزبالله چهار دهه است که وجود دارد. نمیتوان ادعا کرد مقاومت حزبالله بعد از نصرالله از بین رفته است، چرا که تاریخ نشان داده که آنها برای ادامه مبارزه طولانی خود علیه اسرائیل، رهبران دیگری را منصوب و ساختار خود را سازماندهی خواهند کرد.
قدرت نظامی حزبالله تحلیل نرفته است
از آن سوء، یک تحلیلگر صهیونیست نیز تاکید کرد که باوجود ترور «سید حسن نصرالله» قدرت نظامی و زرادخانه موشکی حزبالله لبنان همچنان پابرجا است.«کارمیت والنسی» دیروز و در اندیشکده امنیت رژیم صهیونیستی گفت: «درست است که حزبالله ضربه سختی خورده است اما فراموش نکنیم که قدرت نظامی پیشرفته حزبالله و زرادخانه موشکی و راکتی آن همچنان موجود است...»
حزبالله شکست نمیخورد
ژنرال مشهور صهیونیست یعنی «اسحاق بریک» نیز به بهانه شهادت سید مقاومت، به بیفایده بودن تلاشهای رژیم صهیونیستی برای شکست حزبالله لبنان پرداخته است.به گزارش فارس این ژنرال تازه بازنشسته شده! که در رسانههای صهیونیستی به «پیامبر خشم» معروف است این واقعیت را به آنان گوشزد کرد که «حتی اگر اسرائیل لبنان را با خاک یکسان و آن را مثل غزه به تلی از خاک تبدیل کند» باز هم نمیتواند حزبالله را شکست دهد و «حزبالله به شلیک موشک و پهپاد به ما [اسرائیل] ادامه میدهد.»
سرتیپ اسحاق بریک در مقالهای در روزنامه معاریو رژیم صهیونیستی این را هم نوشت که «چشم بسیاری از سیاسیون اسرائیل از دیدن واقعیت اطرافشان، کور شده. آنها میبینند اما بر اساس آرزوهایشان و بدون تفکر عقلانی، عمل میکنند و حقایق را به کلی نادیده میگیرند...نمیتوان جنگ را فقط با هواپیما بُرد.
نیروی زمینی اسرائیل فرسوده شده و طی بیست سال گذشته در سطح سیاسی و نظامی دچار فرسایش شده. در نتیجه ارتش نمیتواند جوابگو باشد و پیروز باشد... همه اسرائیلیها باید درک کنند.
که اصرار بر نابود کردن حزبالله در نهایت به نابودی اسرائیل خواهد انجامید... فقط کافی است که ایالات متحده ارسال سلاح برای هواپیماهای ما و ارسال مهمات برای یگانهای نیروی زمینی را متوقف کند و ما را مجبور کند که آنچه دیکته میکند، اجرا کنیم.»
این افسر بازنشسته و منتقد ارتش رژیم صهیونیستی در این یادداشت تأکید کرد که «نتیجه اندوهبار جنگ فرسایشی که از یک سال پیش آغاز شده، و بنیامین نتانیاهو نخستوزیر و یوآو گالانت وزیر امنیت [جنگ] و هرتسیهالوی رئیس ستاد مشترک نمیخواهند آن را تمام کنند، فروپاشی اسرائیل از حیث اقتصادی و اجتماعی است.
علاوهبر این، جدایی کامل از جهان و فروپاشی نیروی احتیاط ارتش را باید به آن اضافه کرد». این افسر همچنین درباره آنچه آن را «جهنم» خواند به اسرائیل هشدار داد و این سؤال را مطرح کرد که «ارتش اسرائیل چطور میخواهد حزبالله را شکست دهد در حالی که از شکست دادن حماس [در باریکه غزه که آن را شبانهروز بمباران کرده] ناتوان است و در آن ناکام مانده است؟!»
نشریه «نیویورکر» نیز شنبه در گزارشی به قلم «رابین رایت» به بررسی تأثیر ترور رهبر حزبالله بر خاورمیانه پرداخت و نوشت که «ترور نصرالله جنبش را تضعیف میکند، اما آن و خطری که برای اسرائیل دارد را از بین نمیبرد.»
نیوزویک: اینجا نصرالله را اسطوره میدانند
هفتهنامه آمریکایی «نیوزویک» اما در واکنش به ترور ناجوانمردانه سید مقاومت، به سراغ رهبران سیاسی مسیحی و برجسته لبنان رفته تا نظر آنها درباره این فرمانده بینظیر لبنانی را بداند.به گزارش روز یکشنبه ایرنا، این هفتهنامه نوشته است که هر چند (شهید) سیدحسن نصرالله رهبر سیاسی یک گروه نظامی و مسلمان شیعه در لبنان بود اما، برخی از رهبران مسیحی این کشور با گروه او همسو هستند. سلیمان فرنجیه (Sleiman Frangieh)
رهبر حزب سیاسی مسیحی «المرده» در لبنان و نامزد اصلح حزبالله برای کرسی ریاست جمهوری این کشور روز یکشنبه در پیامی کوتاه در پیامرسان ایکس (توئیتر سابق) نوشت:
سمبل (مقاومت) رفت، اسطوره متولد شد و مقاومت ادامه دارد.» میشل عون رئیسجمهوری سابق مسیحی لبنان و مؤسس جنبش آزاد ملی نیز که متحد حزبالله است در بیانیهای از (شهید) نصرالله به عنوان «شهید راه وطن» تمجید کرد.
وی دبیرکل فقید حزبالله لبنان را رهبر مقاومت ملی در مسیر آزادی و پیروزی توصیف کرد و نوشت: (شهید) سیدحسن نصرالله به عهد خود و به ملتی که به او عشق میورزیدند و اعتماد و تعهد داشتند، وفادار بود.
عون، سیدحسن نصرالله را یک «دوست قابل احترام» توصیف کرد و درباره تهدیدهای لبنان در نتیجه ادامه تجاوزگری رژیم صهیونیستی هشدار داد و خواستار وحدت ملی شد.
نیوزویک در ادامه نوشت: «بر اساس نظام حکومتی لبنان که قدرت را تقسیم میکند رئیسجمهوری باید یک مسیحی مارونی باشد. دوره ریاست جمهوری میشل عون تقریبا دو سال پیش در اکتبر ۲۰۲۲ به پایان رسید.
جانشین وی باید توسط پارلمان لبنان انتخاب شود اما بن بست سیاسی تاکنون این کشور را بدون رئیسجمهوری گذاشته است...لبنان جمعیت نسبت بزرگی از مسیحیان را در خود جای داده است. گزارش سال ۲۰۱۹ نشان میدهد که مسیحیان ۳۲ درصد از جمعیت این کشور را تشکیل میدهند.»
«فراس مکساد» مدیر ارشد توسعه راهبردی در مؤسسه خاورمیانه هم به هفتهنامه نیوزویک گفت که: شهادت نصرالله «خلا بزرگی» ایجاد میکند و ابهاماتی را درباره نقش جامعه شیعی در نظام فرقهای سنتی لبنان بهوجود میآورد.»
بازیابی و آمادگی حزب الله بعد از ترور سید حسن نصرالله
1- عملیات شناسایی هدهد بر فراز سرزمینهای اشغالیگذر از رادار و سامانههای رژیم صهیونیستی، به تنهایی یک دستاورد است؛ اینکه این پهپاد به صورت سالم به مبدأ برمیگردد هم خودش دستاورد دیگری است. اطلاعات مختلفی از این تصویرها برای حزبالله بهدست آمده است که برخی مواضع نظامی و همچنین پوشیدگیهایی که با مراکز مسکونی همراه بوده نیز افشا شده است. همین عملیات خود خط بطلانی بر ادعای تضعیف حزب الله بوده است و جنگ روانی که هدهد راه انداخت در نوع خود قابل توجه بوده است.
2- فرماندهان حزبالله آماده شهادت
فرماندهان حزبالله خود را برای یک نبرد شهادتطلبانه آماده کرده و هر یک برای خود جانشینی تعیین کردهاند و یک رشته زنجیروار مستحکم در این حوزه تشکیل شده است.
اگرچه حزب الله در شرایط سختی قرار دارد اما محور مقاومت نشان داده که در همین سختیها شکفته است و در ادامه باید منتظر بود که حزبالله چه اقداماتی برای تغییر روند جنگ در دست اجرا دارد.
این در شرایطی است که اقدامات این جنبش در جنگ نشان از یک راهبرد برنامهریزی شده دارد که با وجود ضرباتی که به لبنان وارد شده و بمباران شدید ضاحیه نظم این برنامه بهم نریخته و کماکان در حال اجراست.
این نشان میدهد که از لحاظ روانی نیز حزب الله در حالت متعادلی قرار دارد و توانسته تا خود را بازسازی و در مقابل صهیونیستها برنامه خود را اجرا کند. نباید فراموش کرد که حزبالله در همین شرایط سخت با صهیونیستها در جنگ ۳۳ روزه و ... شکل گرفت و هسته سخت آن هنوز در دل این جنبش مستحکم است.
حزبالله در مواقعی در حال نشان دادن ابتکار عمل خود خصوصا در بخش بمباران حیفا و ارسال پهپاد شناسایی به سرزمینهای اشغالی است و همین عوامل کارشناسان را امیدوار به تغییر تاکتیکی و حتی راهبردی روند جنگ کرده است.
3- نبرد زمینی در مرزهای لبنان
حزب الله لبنان و محور مقاومت جنگی فرسایشی را علیه صهیونیستها رقم زدهاند. بسیاری مطرح میکردند که اگر رژیم صهیونیستی به خاک لبنان حمله کند مانند غزه در باطلاق نیروهای مقاومت گیر خواهد افتاد.
«اسحاق بریک» ژنرال بازنشسته ارتش اسرائیل در مقالهای نوشت که اگر جنگ فرسایشی علیه جنبش حماس و حزب الله لبنان ادامه یابد اسرائیل در عرض یک سال از هم می پاشد.
نیروهای حزبالله چندین بار حملات پیشروی صهیونیستها را ناکام گذاشتند و در این درگیریها تانک و خودروهای نظامی صهیونیستها منهدم شدند و تلفاتی در این خصوص بروی دستشان باقی ماند.
اخیرا حزبالله لبنان در بیانیهای اعلام کرد که یک دستگاه تانک مرکاوا دیگر ارتش رژیم صهیونیستی را در جنوب لبنان با موشک هدایت شونده هدف قرار داده و تمام خدمه تانک کشته یا زخمی شدهاند. پیش از این نیز حزبالله از انهدام دستکم ۵ تانک مرکاوا خبر داده بود.
4- بمباران مواضع صهیونیستها در حیفا
شعاع موشکهای حزبالله از ۲۰ کیلومتری شمال سرزمینهای اشغالی به شمال حیفا رسیده است. درواقع حزب الله مرز موشکها و حریم و چتر ناامنی که قبلا ایجاد کرده بود با حمله صهیونیستها به لبنان را افزایش داده تا بیشتر به صهیونیستها فشار وارد کند.
این موضوع نشان میدهد که این ضربات نه تنها تاثیرگذار نبوده و به عقبنشینی حزبالله ختم نشده بلکه باعث پیشرفت آنان نیز شده است.
حزبالله لبنان شمال شهر اشغالی حیفا و مراکز تجمع و تحرکات نظامیان رژیم صهیونیستی را در چند شهرک در شمال فلسطین اشغالی هدف حملات سنگین موشکی قرار داده و این حملات ادامه دارد.
به گزارش سایت «النشره»، همزمان با تداوم حملات هوایی رژیم صهیونیستی به لبنان و تلاشهای این ارتش برای نفوذ زمینی در جنوب لبنان، حزبالله نیز به هدف قرار دادن نیروها و خودروهای زرهی این ارتش در شهرکهای واقع در نزدیکی مرزها با لبنان و همینطور حملات موشکی خود که برخی از آنها شهرهای اشغالی تلآویو و حیفا را نیز هدف قرار دادند، ادامه میدهد.
حکم «ترور» از منظر اسلام
اقدامات «تروریستی» بر ضدّ عموم مردم؛ از طرف افراد یا گروه ها و یا سازمان هایی که با اهداف سیاسی به طور مستقیم، جان، مال، ناموس و آبروی مردم بی گناه و زنان و کودکان و... را مورد حمله قرار می دهد،.با هر هدفی که سازمان دهی شود، از نظر وجدان بشری محکوم است و مصداق «تروریسم» محسوب می شود. در اسلام حتی در دفاع مشروع، کشتن افراد بی گناه، تعقیب فراریان، کشتن اسیران، زنان، کودکان، تخریب جنگل ها، درختان، آلوده کردن آب ها، تعرّض به ناموس مردم و پرده دری و امثال این کارها مجاز شمرده نشده است.
در کتاب های حدیثی و تاریخی به ممنوع بودن این گونه اقدامات غیرانسانی حتی در دفاع های مشروع تصریح شده است. اینک به نمونه هایی در این مورد اشاره می کنیم:
1. در روایات فریقین شیعه و سنی از رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نقل شده که فرمود: «إِنَّ الْإِیمَانَ قَیَّدَ الْفَتْک»(7)؛ (ایمان از ترور جلوگیری کرده است).
2. از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که فرمود: پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله) هنگامی که می خواست سپاهی را برای جنگ اعزام نماید آن ها را فرا خوانده، در برابرشان می نشست و می فرمود:
«سِیرُوا بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ عَلَى مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ لَا تَغُلُّوا وَ لَا تُمَثِّلُوا وَ لَا تَغْدِرُوا وَ لَا تَقْتُلُوا شَیْخاً فَانِیاً وَ لَا صَبِیّاً وَ لَا امْرَأَةً وَ لَا تَقْطَعُوا شَجَراً إِلَّا أَنْ تُضْطَرُّوا إِلَیْهَا»(8)؛
(با نام خدا و برای خدا و در راه خدا سفر را آغاز کنید، نیرنگ و حقّه نزنید، کشته ها را مثله نکنید، سالخوردگان، کودکان و زنان را نکشید و درختی را نبرید مگر این که مجبور شوید).
3. و نیز از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که فرمود: «َنهَى رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه واله) أَنْ یُلْقَى السَّمُّ فِی بِلَادِ الْمُشْرِکِین»(9)؛ (رسول خداصلی الله علیه وآله از ریختن سم در سرزمین مشرکین نهی کرده است).
4. حضرت علی(علیه السلام) در جنگ صفین به نیروهای خویش چنین سفارش کرد: «هرگز با دشمن جنگ را آغاز نکنید تا آنان آغازگر جنگ باشند. فراریان را نکشید و بر زخمیان نتازید، هتک حرمت و عورت نکنید، از مثله کردن بپرهیزید، وارد خانه های آنان مشوید و بر زنان حمله نبرید و به کسی دشنام ندهید».(10)
5. مورخان نقل کرده اند که چون «مسلم بن عقیل» خبردار شد که «ابن زیاد» در خطبه ای که ایراد کرده، مردم را از متابعت او برحذر داشته است، لذا ترسید که او را دستگیر کرده و به قتل برسانند.
از این رو از خانه «مختار» بعد از مغرب خارج شد و به خانه هانی بن «عروه مذحجی» پناه برد. او در تشیع مردی قوی و متعصّب بود و از اشراف «کوفه» و قاریان آن دیار و شیخ عشیره «مراد» و زعیم آن به حساب می آمد.
او چهار هزار زره پوش و هشت هزار پیاده نظام داشت و هر گاه هم پیمانان او را نیز ضمیمه آنان کنیم به حدود سی هزار نفر جنگجو می رسد که رئیس آنان «هانی بن عروه» بود.
او از خواصّ امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب(علیه السلام) به حساب می آمد که در هر سه جنگ حضرت شرکت کرده بود. و نیز عصر پیامبر(صلی الله علیه وآله) را درک کرده و به شرف صحبت و همنشینی با آن حضرت نایل گشته بود.
«مسلم بن عقیل» در خانه هانی پناه گرفت. از طرف دیگر «شریک بن عبداللَّه اعور حارثی» نیز بر «هانی» وارد شده بود. او از بزرگان شیعیان امیرالمؤمنین(علیه السلام) در بصره بود.
مردی جلیل القدر در بین اصحاب به شمار می آمد که در صفین حضور داشته و به همراه «عمار بن یاسر» می جنگید. او با «هانی بن عروه» رفاقت خاصی داشت. در منزل هانی مرض سختی بر او عارض شد.
«ابن زیاد» به عیادت او آمد قبل از آمدن «ابن زیاد»، «شریک بن عبداللَّه اعور» به «مسلم» عرض کرد: هدف تو و شیعیان تو هلاکت ابن زیاد است، در اتاق خزانه مخفی شو و هر گاه از آمدن او اطمینان حاصل کردی از اتاق خارج شو و او را به قتل برسان و من سلامت تو را ضمانت می کنم.
در این هنگام که آنان مشغول صحبت بودند، گفته شد که امیر بر در خانه است. مسلم وارد خزانه شد و بعد از چند لحظه «عبیداللَّه بن زیاد» وارد بر شریک شد، ولی «مسلم» از خزینه بیرون نیامد.
چون «شریک» مشاهده کرد که «مسلم» دیر کرده به عنوان علامت دادن به او چند بار عمامه خود را از سر برداشته و بر زمین گذارد. و نیز با قرائت اشعاری او را به خروج از خزانه و حمله به «ابن زیاد» تحریک و تحریص نمود.
مکرّر اشعار را قرائت می کرد و چشمش را نیز به خزانه دوخته بود. آن گاه با صدای بلند که «مسلم» بشنود، گفت: او را سیراب کن گر چه مرگ من در آن باشد. در این هنگام «عبیداللَّه» به «هانی» التفات کرد و گفت:
پسر عموی تو در مرضش هذیان می گوید. «هانی» گفت: «شریک» از زمانی که مریض شده هذیان می گوید، خودش نمی داند چه می گوید.
«ابن زیاد» از مجلس خارج شد و «مسلم» متعرّض قتل او نشد. در این جا سؤالی که مطرح است این که چرا حضرت «مسلم» به قرار خود عمل نکرد و ام الفساد «ابن زیاد» را که در قتل امام حسین(علیه السلام) دخالت داشت به قتل نرسانید؟
قصاص قبل از وقوع جنایت
و به تعبیر دیگر چرا قصاص قبل از وقوع جنایت نکرد؟ در مورد سؤال مورد نظر پاسخ هایی داده شده که به آن ها اشاره می کنیم:
اولاً: از آنجا که پیامبر(صلی الله علیه وآله) از حیله و مکر نهی کرده، لذا حضرت «مسلم» از این طریق برای مبارزه با ابن زیاد استفاده نکرد.
در حدیثی حضرت صادق(علیه السلام) از رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نقل کرده که فرمود: «إِنَّ الْإِسْلَامَ قَیَّدَ الْفَتْک » (11)؛ (همانا اسلام مانع حیله و مکر بوده و آن را غل کرده است).
ثانیاً: این کار با سیره و روش «مسلم» سازگاری ندارد؛ زیرا او مردی باورع و باتقوا است و در خانه امیرالمؤمنین(علیه السلام) تربیت شده است.
وظیفه مسلم که از طرف امام حسین(علیه السلام) نسبت به آن مسؤلیت دارد این است که از مردم برای حضرت بیعت بگیرد و از حوادث «کوفه» اطلاع یافته و امام را از آن باخبر سازد. و لذا اگر دست به قتل ابن زیاد می زد از حیطه وظایف خود خارج می شد.
ثالثاً: حضرت «مسلم» ملاحظه می کرد که وظیفه اش بیداری مردم است، اگر بدون بیداری امّت، ابن زیاد و امثال او را به قتل رساند همین مردم دوباره شخصی دیگر مثل او یا از او بدتر را بر سر کار می آورند.
مردم خود باید آگاه شوند و از فساد خلیفه مطّلع گردند. و این هدف با ترور یک فرد حاصل نخواهد شد. و لذا در هیچ نصّ تاریخی ذکر نشده که حضرت «مسلم» طرح شریک را پذیرفته باشد. چه بسا «مسلم» در صدد فکر کردن درباره طرح او بوده، ولی قصد قطعی برای اجرای آن نداشته است.
رابعاً: با نظر و تأمل در قضیه پی می بریم که در حقیقت، گویا «هانی بن عروه» به «ابن زیاد» پناه و امان ضمنی داده بود؛ زیرا ابن زیاد به او خبر داد که می خواهد به عیادت «شریک» بیاید.
و او نیز «ابن زیاد» را اجازه داد و این خود یک نوع امان لفظی و قولی به «ابن زیاد» از جانب «هانی» به حساب می آید. و در این گونه موارد، اسلام انسان را مقید ساخته تا کسی را که دیگری امان داده، به قتل نرساند،
گرچه شخصی فاجر و فاسق و امّ الفساد باشد. خصوصاً آن که این شخص در خانه دیگری است و همسر او به این عمل رضایت نداده بلکه از او تقاضای صرف نظر از کشتن او را کرده و بر این امر اصرار می ورزد که در خانه او این قتل انجام نگیرد.
6. «کشّی» در ترجمه «حذیفه بن منصور» به سندش از «عبدالرحمن بن حجاج» نقل کرده که گفت: «ابوالعباس» از «فضل بقباق» خواست تا برای «حریز بن عبداللَّه سجستانی» از امام صادق(علیه السلام) اذن بگیرد تا بر حضرتش وارد شود، حضرت به او اذن ورود نداد.
دوباره خواست تا از حضرت برای او اذن بگیرد ولی به او اذن نداد. «فضل بقباق» به حضرت عرض کرد: چه چیزی است برای کسی که به درجه عقوبت غلامش برسد؟ حضرت(علیه السلام) فرمود: این قدر و اندازه گناهش می باشد. «فضل» عرض کرد:
به خدا سوگند شما بیش از آن کاری که حریز انجام داده او را عقوبت کردید. حضرت(علیه السلام) فرمود: «وَیْحَکَ أَنِّی فَعَلْتُ ذَلِکَ أَنَّ حَرِیزاً جَرِّدِ السَّیْفَ»(12)؛ (وای بر تو، من این چنین کرده ام؟ همانا حریز کسی است که شمشیر کشیده است).
«نجاشی» در ترجمه «حریز بن عبداللَّه سجستانی» می گوید: «او از اهالی کوفه بود که بسیار سفر به سجستان به جهت تجارت می کرد و لذا به سجستانی معروف شد...
او از جمله کسانی بود که در سجستان شمشیر کشید و خوارج را به قتل رساند و این کار در زمان حیات ابی عبداللَّه [امام صادق (علیه السلام)] بود. و روایت شده که حضرت به او بی اعتنایی کرده و او را از خودش دور کرد».
«خوارج» گرچه کسانی بودند که استحقاق قتل را داشته و لذا حضرت علی(علیه السلام) تعداد بسیاری از آن ها را کشت، ولی از آنجا که حریز آن ها را ترور می کرد لذا حضرت به جهت تأدیب، او را به نزد خود راه نداد. و چون حریز این حرکت را از امام دید، از کرده خود پشیمان شد.
7. «ابن سعد» در کتاب «الطبقات الکبری» درباره کیفیت اسلام آوردن «مغیره بن شعبه» از قول او می نویسد: «ما قومی از عرب بودیم که به دین خود پای بند بوده و خادم بت (لات) بودیم.
با خود گفتم که اگر قوم ما اسلام آورد من از آن ها پیروی نکنم. پس جماعتی از بنی مالک همراه با هدایایی قصد وارد شدن بر مُقَوْقِس را داشتند.
من قصد کردم که با آن ها از شهر خود خارج شوم. با عمویم عروه بن مسعود که مشورت کردم او مرا از این کار نهی نمود و گفت: از فرزندان پدرت کسی همراه تو نیست. من اصرار بر خارج شدن داشتم.
و لذا همراه با آنان به تنهایی از شهر خارج شده و به اسکندریه وارد شدیم. به نزد مقوقس رفتم، وقتی مرا دید نشناخت و لذا از من سؤال کرد و بعد از شناسایی از ما پذیرایی نمود و سپس دستور داد تا بر او وارد شویم.
ابتدا به سرپرست بنی مالک که من همراه او آمده بودم نظر افکند و او را در کنار خود جای داد، و از او سؤال کرد: آیا همه شما از بنی مالک هستید؟
او گفت: آری، به جز یک نفر که از هم پیمانان ما است، و مرا به او نشان داد. در آن هنگام مشاهده کردم که من خوارترین افراد به نزد اویم.
او دستور داد تا هدایایی را به نزد آن ها گذاشتند و برخی را بر برخی دیگر برتری داد، ولی در حقّ من کوتاهی کرد و تنها هدیه کمی به من داد که قابل ذکر نبود. ما همگی از نزد پادشاه بیرون آمدیم.
بنی مالک با آن اموال مشغول خریدن اجناس برای اهل بیت خود برآمدند و همگی از این امر خوشحال بودند، ولی من قصد کشتن آن ها را کردم... چون به «بُساق» رسیدیم، خودم را به بیماری زدم و سر خود را پوشاندم.
آنان به من گفتند: تو را چه شده است؟ گفتم: سرم درد می کند. لذا آن ها مرا رها کرده و مشغول شراب خوری شدند. من به آن ها گفتم: گرچه سرم درد می کند، ولی می نشینم و شما را از شراب سیراب می کنم. آنان پذیرفتند.
من هم شراب پیاپی به آن ها دادم تا آن که مست لا یعقل به خواب رفتند، من هم حمله برده و همه آن ها را به قتل رساندم و سپس تمام هدایایشان را به غارت بردم.
آن گاه مستقیماً با لباس سفر وارد مدینه شده و خدمت پیامبر(صلی الله علیه وآله) رسیدم. مشاهده کردم که در مسجد با اصحاب خود نشسته اند. بر آن حضرت به تهیت اسلام، سلام دادم.
ابوبکر بن ابی قحافه به من نظر کرد و او مرا می شناخت، گفت: تو فرزند برادر عروه هستی؟ گفتم: آری، آمده ام تا شهادتین بگویم. رسول خداصلی الله علیه وآله فرمود:
حمد خدایی را سزاست که تو را به اسلام دعوت کرد. ابوبکر گفت: آیا از مصر آمده ای؟ گفتم: آری. گفت: مالکیون که با تو بودند، چه کردند؟ گفتم: بین من و آن ها از آن کارهایی که بین عرب اتفاق می افتد، انجام شد،.
در حالی که ما بر دین شرک بودیم و من همه آنان را به قتل رساندم و اموالشان را به غارت برده و به نزد رسول خدا(ص) آوردم تا آن ها را تخمیس کرده، یا نظر خود را درباره آن ها بگوید؛ زیرا این ها غنایمی از مشرکین است و من هم مسلمان شده ام و به محمّد(ص) ایمان آورده ام.
رسول خدا (ص) فرمود: اسلام تو را قبول کردم، ولی چیزی از اموال آن ها را بر نمی دارم و تخمیس نیز نمی کنم؛ زیرا این کار حیله است و در حیله خیری نیست... ».(13)،(14)
نتیجه:
اقدامات تروریستی که جان، مال، زنان و کودکان و خلاصه همه چیز و همه کس را مورد حمله قرار می دهد، از نظر وجدان بشری محکوم بوده و مصداق تروریسم محسوب می شود
از سویی اسلام نیز به ممنوعیت این گونه اقدامات غیر انسانی تصریح کرده است. از این رو پیامبر(ص) می فرماید: «ایمان از ترور جلوگیری کرده است».
همچنین امام علی(ع) در جنگ صفین به سپاهیان خویش می فرماید: «هرگز با دشمن جنگ را آغاز نکنید تا آنان آغازگر جنگ باشند. فراریان را نکشید، بر زخمیان نتازید، از مثله کردن بپرهیزید، وارد خانه های آنان مشوید، بر زنان حمله نبرید. و ...».
برداشت از آیه ی 23 سوره احزاب هم به شرح زیر است
1.همهى اصحاب پیامبر و مؤمنان در یک درجه نیستند.
2.نقل کمالات دیگران یکى از راههاى تربیت است.
3.دفاع از حقّ تا مرز شهادت، نشانهى صداقت در ایمان است
4.تعهّد، لازم الاجرا و عمل به آن نشانه صداقت است.
5.بزرگداشت شهدا، پیام و درسى قرآنى است.
6.انتظار شهادت نیز یک ارزش است. «وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ» آمادگى براى لقاى خداوند، از صفات مؤمنان است.
7.باب شهادت باز است.
8.شهادت برخى مؤمنان، عامل عقب نشینى یا دلسردى دیگر مؤمنان نمىشود.(مؤمن با اینکه شهادت دوستان و عزیزان خود را مىبیند، باز خود در انتظار شهادت است)
9.مؤمنان واقعى پایبند عهد و پیمان خود با خدا هستند و هیچ چیز حتّى شهادت دوستان و عزیزان، روحیه آنان را تغییر نمىدهد.
پی نوشت:
1.حد قذف ترور شخص یا ترور شخصیت، حسنی، علی اکبر، درس هایی از مکتب اسلام، خرداد 1359، سال 20، شماره 3، ص 56 تا 60.
1.آیه 23 سوره احزاب
3. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی ، ج8، ص: 321
4.احزاب، 20.
5.تفسیر کنزالدّقائق.
6.تفسیر نور جلد 7 - صفحه 348
7. إعلام الورى بأعلام الهدى، طبرسى، فضل بن حسن، محقّق / مصحّح: دار الکتب الاسلامیه، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1390 قمری، چاپ سوم، ص 225، الفصل الرابع (فی ذکر جملة مختصرة من أخبار خروجه و مقتله).
8. الکافی، کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقّق / مصحّح: غفارى، على اکبر، آخوندى، محمد، دار الکتب الإسلامیه، تهران، 1407 قمری، چاپ چهارم، ج 5، ص 27، (وصیة رسول الله و أمیر المؤمنین فی السرایا).
9. همان، ص 28، (وصیة رسول الله و أمیر المؤمنین فی السرایا).
10. تذکرة الخواص، سبط ابن جوزى، یوسف بن قزاغلى، منشورات شریف رضى، قم، 1418 قمری، چاپ اوّل، ص 89.
11. الکافی، کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقّق / مصحّح: غفارى، على اکبر، آخوندى، محمد، دار الکتب الإسلامیه، تهران، 1407 قمری، چاپ چهارم، ج 7، ص 375، (النوادر).
12. معجم رجال الحدیث، موسوی الخویی، سید ابوالقاسم، مرکز نشر الثقافة الاسلامیه، قم، 1372 شمسی، چاپ پنجم، ج 5، ص 224.
13. الطبقات الکبرى، محمد بن سعد بن منیع، محقّق / مصحّح: محمد عبد القادر عطا،، دار الکتب العلمیه، بیروت، 1410 قمری / 1990 میلادی، چاپ اول، ج 4، ص 214.
14. اسلام شناسی و پاسخ به شبهات، رضوانی، علی اصغر، مسجد مقدس جمکران، قم، 1386 شمسی، چاپ سوم، ص 382.
منابع:
https://www.mashreghnews.ir/news/1651133
https://www.mashreghnews.ir/news/1651478
https://www.mashreghnews.ir/news/1648611
https://www.isna.ir/news/140307282124
https://fa.wikishia.net/view/مغیرة بن شعبة
https://fa.wikifeqh.irترور (دیدگاه اسلام)
https://kayhan.ir/fa/news/295809