پرسش :
اعجاز قرآن از نظر بيان صفات خداوند چگونه است؟
پاسخ :
كمتر كسي در جهان پيدا ميشود كه در اعماق دل به مبدأ جهان معتقد نباشد و براي جهان خروشان هستي، سرچشمهاي قائل نگردد. هر گاه گروهي از مردم به الحاد و انكار خدا تظاهر مينمايند به خاطر يك رشته اغراض سياسي و منافع مادي يا عقدههايي است كه از مذهب و مسائل مربوط به آن، در طول زندگي پيدا كردهاند. از اين جهت ميتوان گفت اعتقاد به خدا بر اكثريت جامعه بشري سايه افكنده است و ملل جهان و پيروان مذاهب در اين اصل همه با هم متحد هستند.
عاملي كه شكاف عميقي ميان پيروان اين مذاهب پديد آورده است موضوع صفات خدا است نه اصل وجود آن، زيرا بسياري از ملل جهان خدا را به صورت خاصي تصور كردهاند و او را به صفات غير صحيح و يا به شكل موجود مادي و صفات همگاني آن معرفي نمودهاند.
جامعه بت پرستان، خدا را در زندان ماده محصور نمودهاند و هرگز نتوانستهاند ميان ماده و خالق ماده حدود و مرزي قائل شوند و چون اين راه را بدون رهبري يك مقام مصون از خطا پيمودهاند، در شناسايي خدا، گام از ماده فراتر ننهاده و هر كدام خدا را به صورتي تصور نمودهاند.
مسيحيت كه خود را پيشرو اين گروه ميداند با تأسيس يك شركت سهامي خدايي از طريق سه جزء به نام «خداي پدر» و «خداي پسر» و «خداي روح القدس» سرانجام وجود خدا را در حضرت مسيح مجسم نموده او را براي نجات انسانها از گناه موروثي به روي زمين پايين آورده و مصلوب ساخته است. مع الوصف انتظار ميرفت در برابر اين همه معرفيهاي غلط لااقل كتاب مقدس در تنزيه خدا از صفات مادي و جسماني پيراسته باشد ولي متأسفانه مرور زمان آنچنان قيافه كتاب مقدس را دگرگون ساخته است و به مطالب آن دست برده شده كه به كتاب قصه و افسانه شبيهتر است تا به كتاب آسماني! از باب نمونه:
«خداوند آدم و حوا را از خوردن ميوه درخت معرفت بازداشت و به آنان گفت اگر از آن بخوريد ميميريد، هنگامي كه آدم و حوا از درخت معرفت (درخت شناسايي خير و شر) خوردند، آنگاه چشمهاي هر دوي ايشان گشوده شد. دانستند كه برهنهاند و برگهاي درخت انجير را دوخته و از براي خود لنگ ساختند و آواز خدا را شنيدند كه به هنگام نسيم روز كه در باغ عدن ميخراميد و آدم و زنش خويشتن را از حضور خداوند، در ميان درختان باغ پنهان كردند. خداوندِ خدا آدم را آواز كرده وي را گفت كجايي؟ او جواب داد كه آواز تو را در باغ شنيدم و ترسيدم زيرا كه برهنهام به آن جهت پنهان شدم. خدا به او گفت تو را كي گفت برهنهاي آيا از درختي كه تو را امر نمودم كه نخوري، خوردي؟ آدم گفت: زني كه براي بودن با من دادي او از آن درخت به من داد، من خوردم ـ تا آنجا كه ميگويد -: خداوندا خدا گفت: كه اينك آدم نظر به دانستن نيك و بد چون يكي از ما شده است پس حال مبادا كه دست خود را دراز كند هم از درخت «حيات» بگيرد و بخورد و دايما زنده بماند پس از آن سبب، خداوند او را از باغ عدن راند و در طرف شرق باغ عدن فرشتگان را با شمشير آتشباري كه به جهت نگهباني راه شجره حيات گردش ميكردند مسكن داد».(سفر تكوين فصل دوم)
هر گاه تكيه گاه ما در شناسايي خداوند جهان، سرگذشت آدم در تورات باشد بايد خداوند را بر خلاف آنچه عقل كه ضرورت وجود او را از هر نقص و عيب پيراسته ميسازد چنين توصيف كنيم و بگوييم: به عقيده تورات خداوند دروغگو است زيرا به آدم گفت اگر از اين درخت بخوري ميميري در حالي كه نمردند بلكه دانا شدند و به خوبيها و بديها آشنا شدند. به عقيده تورات خداوند حسود است زيرا نميخواست آدم از درخت معرفت بخورد و دانا گردد.
خداوند از حوادثي كه در عدن ميگذشت بيخبر بود زيرا آدم از ميوه درخت معرفت خورده بود و او نميدانست كه آدم خورده است تا آنجا كه آدم خود را در لابلاي درختان پنهان كرد و از ديدگان او پنهان گشت.
خداوند جسم است و در خيابانهاي بهشت ميخرامد و آواز و آهنگ دارد كه با آن آدم را صدا زد.
كليسا و محافل ديني غرب ميخواهد با اين معارف مترقي! جوانان را به سوي خدا دعوت كند خدايي كه دروغ ميگويد، بخل ميورزد، از حوادث دور و بر خود بيخبر است، جسم است، در خيابانها قدم ميزند و آواز ميخواند، آيا با اين معتقدات ميتوان به جنگ ماترياليسم رفت و مكتب ما ديگري را در هم كوبيد؟ اكنون ببينيم كه قرآن محمد صلي الله عليه و آله و سلم، خدا را چگونه معرفي ميكند كافي است كه اين جا در مضمون آيات زير كه قسمتي از اوصاف خداوند در آنها وارد شده است دقت كنيم و به اسماء و صفات او آشنا گرديم.
1- «هُوَ اللهُ الذِي لا إلهَ إلا هُوَ عالِمُ الغَيبِ وَ الشهادةِ هُوَ الرَحمنُ الرَحيمِ». حشر/22.
[اوست خدايي كه جز او خدايي نيست، از پنهان و آشكار آگاه است و رحمن و رحيم ميباشد].
2- «هُوَ اللهُ الذِي لا إلهَ إلا هُوَ المَلِكُ القُدُوسُالسَلامُ المؤمِنُ المُهَيمِنُ العَزِيزُ الجَبارُ المُتَكَبِرُ سُبحانَ اللهِ عَما يُشرِكُونِ». حشر/24-22
[اوست خدا و جز او خدايي نيست او است فرمانروا و پيراسته از عيب، ايمني بخش بندگان، مراقب و نگهبان آنان، غالب و پيروز، داراي اراده نافذ، بلند مرتبه و از آنچه براي او شريكي تصور ميكنند منزه و پيراسته است].
3- «هُوَ اللهُ الخالِقُ البارِيُ المُصَورُ لَهُ الأسماءُ الحُسني يُسَبحُ لَهُ ما فِي السَمواتِ وَالأرضِ وَ هُوَ العَزيزُ الحَكيم». حشر/24-22
[او است خداوند، آفريننده، صورتگر، براي او است نامهاي نيكو، آنچه در زمين و آسمان است، او را تسبيح ميگويد، او است خداوند با قدرت و حكيم].
قرآن خداوند را اين چنين توصيف ميكند و بشر را به سوي خداوند يگانه كه از پنهان و آشكار با خبر است و رحمن و رحيم ميباشد و تمام صفات كمال را دارا است، رهبري ميكند. آيا با اين وصف ميتوان گفت كه اين كتاب محصول محيط جهل و ناداني و زاييده فكر يك فرد درس نخوانده است.
eporsesh.com
كمتر كسي در جهان پيدا ميشود كه در اعماق دل به مبدأ جهان معتقد نباشد و براي جهان خروشان هستي، سرچشمهاي قائل نگردد. هر گاه گروهي از مردم به الحاد و انكار خدا تظاهر مينمايند به خاطر يك رشته اغراض سياسي و منافع مادي يا عقدههايي است كه از مذهب و مسائل مربوط به آن، در طول زندگي پيدا كردهاند. از اين جهت ميتوان گفت اعتقاد به خدا بر اكثريت جامعه بشري سايه افكنده است و ملل جهان و پيروان مذاهب در اين اصل همه با هم متحد هستند.
عاملي كه شكاف عميقي ميان پيروان اين مذاهب پديد آورده است موضوع صفات خدا است نه اصل وجود آن، زيرا بسياري از ملل جهان خدا را به صورت خاصي تصور كردهاند و او را به صفات غير صحيح و يا به شكل موجود مادي و صفات همگاني آن معرفي نمودهاند.
جامعه بت پرستان، خدا را در زندان ماده محصور نمودهاند و هرگز نتوانستهاند ميان ماده و خالق ماده حدود و مرزي قائل شوند و چون اين راه را بدون رهبري يك مقام مصون از خطا پيمودهاند، در شناسايي خدا، گام از ماده فراتر ننهاده و هر كدام خدا را به صورتي تصور نمودهاند.
مسيحيت كه خود را پيشرو اين گروه ميداند با تأسيس يك شركت سهامي خدايي از طريق سه جزء به نام «خداي پدر» و «خداي پسر» و «خداي روح القدس» سرانجام وجود خدا را در حضرت مسيح مجسم نموده او را براي نجات انسانها از گناه موروثي به روي زمين پايين آورده و مصلوب ساخته است. مع الوصف انتظار ميرفت در برابر اين همه معرفيهاي غلط لااقل كتاب مقدس در تنزيه خدا از صفات مادي و جسماني پيراسته باشد ولي متأسفانه مرور زمان آنچنان قيافه كتاب مقدس را دگرگون ساخته است و به مطالب آن دست برده شده كه به كتاب قصه و افسانه شبيهتر است تا به كتاب آسماني! از باب نمونه:
«خداوند آدم و حوا را از خوردن ميوه درخت معرفت بازداشت و به آنان گفت اگر از آن بخوريد ميميريد، هنگامي كه آدم و حوا از درخت معرفت (درخت شناسايي خير و شر) خوردند، آنگاه چشمهاي هر دوي ايشان گشوده شد. دانستند كه برهنهاند و برگهاي درخت انجير را دوخته و از براي خود لنگ ساختند و آواز خدا را شنيدند كه به هنگام نسيم روز كه در باغ عدن ميخراميد و آدم و زنش خويشتن را از حضور خداوند، در ميان درختان باغ پنهان كردند. خداوندِ خدا آدم را آواز كرده وي را گفت كجايي؟ او جواب داد كه آواز تو را در باغ شنيدم و ترسيدم زيرا كه برهنهام به آن جهت پنهان شدم. خدا به او گفت تو را كي گفت برهنهاي آيا از درختي كه تو را امر نمودم كه نخوري، خوردي؟ آدم گفت: زني كه براي بودن با من دادي او از آن درخت به من داد، من خوردم ـ تا آنجا كه ميگويد -: خداوندا خدا گفت: كه اينك آدم نظر به دانستن نيك و بد چون يكي از ما شده است پس حال مبادا كه دست خود را دراز كند هم از درخت «حيات» بگيرد و بخورد و دايما زنده بماند پس از آن سبب، خداوند او را از باغ عدن راند و در طرف شرق باغ عدن فرشتگان را با شمشير آتشباري كه به جهت نگهباني راه شجره حيات گردش ميكردند مسكن داد».(سفر تكوين فصل دوم)
هر گاه تكيه گاه ما در شناسايي خداوند جهان، سرگذشت آدم در تورات باشد بايد خداوند را بر خلاف آنچه عقل كه ضرورت وجود او را از هر نقص و عيب پيراسته ميسازد چنين توصيف كنيم و بگوييم: به عقيده تورات خداوند دروغگو است زيرا به آدم گفت اگر از اين درخت بخوري ميميري در حالي كه نمردند بلكه دانا شدند و به خوبيها و بديها آشنا شدند. به عقيده تورات خداوند حسود است زيرا نميخواست آدم از درخت معرفت بخورد و دانا گردد.
خداوند از حوادثي كه در عدن ميگذشت بيخبر بود زيرا آدم از ميوه درخت معرفت خورده بود و او نميدانست كه آدم خورده است تا آنجا كه آدم خود را در لابلاي درختان پنهان كرد و از ديدگان او پنهان گشت.
خداوند جسم است و در خيابانهاي بهشت ميخرامد و آواز و آهنگ دارد كه با آن آدم را صدا زد.
كليسا و محافل ديني غرب ميخواهد با اين معارف مترقي! جوانان را به سوي خدا دعوت كند خدايي كه دروغ ميگويد، بخل ميورزد، از حوادث دور و بر خود بيخبر است، جسم است، در خيابانها قدم ميزند و آواز ميخواند، آيا با اين معتقدات ميتوان به جنگ ماترياليسم رفت و مكتب ما ديگري را در هم كوبيد؟ اكنون ببينيم كه قرآن محمد صلي الله عليه و آله و سلم، خدا را چگونه معرفي ميكند كافي است كه اين جا در مضمون آيات زير كه قسمتي از اوصاف خداوند در آنها وارد شده است دقت كنيم و به اسماء و صفات او آشنا گرديم.
1- «هُوَ اللهُ الذِي لا إلهَ إلا هُوَ عالِمُ الغَيبِ وَ الشهادةِ هُوَ الرَحمنُ الرَحيمِ». حشر/22.
[اوست خدايي كه جز او خدايي نيست، از پنهان و آشكار آگاه است و رحمن و رحيم ميباشد].
2- «هُوَ اللهُ الذِي لا إلهَ إلا هُوَ المَلِكُ القُدُوسُالسَلامُ المؤمِنُ المُهَيمِنُ العَزِيزُ الجَبارُ المُتَكَبِرُ سُبحانَ اللهِ عَما يُشرِكُونِ». حشر/24-22
[اوست خدا و جز او خدايي نيست او است فرمانروا و پيراسته از عيب، ايمني بخش بندگان، مراقب و نگهبان آنان، غالب و پيروز، داراي اراده نافذ، بلند مرتبه و از آنچه براي او شريكي تصور ميكنند منزه و پيراسته است].
3- «هُوَ اللهُ الخالِقُ البارِيُ المُصَورُ لَهُ الأسماءُ الحُسني يُسَبحُ لَهُ ما فِي السَمواتِ وَالأرضِ وَ هُوَ العَزيزُ الحَكيم». حشر/24-22
[او است خداوند، آفريننده، صورتگر، براي او است نامهاي نيكو، آنچه در زمين و آسمان است، او را تسبيح ميگويد، او است خداوند با قدرت و حكيم].
قرآن خداوند را اين چنين توصيف ميكند و بشر را به سوي خداوند يگانه كه از پنهان و آشكار با خبر است و رحمن و رحيم ميباشد و تمام صفات كمال را دارا است، رهبري ميكند. آيا با اين وصف ميتوان گفت كه اين كتاب محصول محيط جهل و ناداني و زاييده فكر يك فرد درس نخوانده است.
eporsesh.com