يکشنبه، 23 بهمن 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

دلايل نزول باران و تگرگ از ديدگاه قرآن چگونه است؟


پاسخ :
در آيه43 سوره نور مي خوانيم «اَلَمْ تَرَ اَنَّ اللهَ يُزْجي سَحاباً ثُمَّ يُؤَلِفُ بَيْنَهُ ثُمَّ يَجْعَلْهُ رُكاماً فَتَري الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلالِهِ وَيُنَزِّلِ مِنَ السَّماءِ مِنْ جِبالٍ فيها مِنْ بَرَدٍ فَيُصيبُ بِهِ مَنْ يَشاءُ وَيَصْرِفُهُ عَمَّنْ يَشاءُ يَكادُ سَنا بَرْقِهِ يذهب بِالْاَبْصارِ» [آيا نديدي كه خداوند ابرهايي را به آرامي مي راند، سپس ميان آنها پيوندي مي دهد و بعد آن را متراكم مي سازد در اين حال دانه هاي باران را مي بيني كه از لابلاي آن خارج مي شود و از آسمان ـ از كوههايي كه در آن است ـ دانه هاي تگرگ نازل مي كند، و هر كس را بخواهد به وسيله آن زيان مي رساند و از هر كس بخواهد زيان را دفع مي كند، نزديك است پرتو برق آن (ابرها) چشمها را ببرد.]
در اين آيه تعبيرات مختلفي است كه در گذشته، دقيقاً معلوم نبوده است.
«يُزْجي» از ماده «اِزْجاء» در اصل به معني هل دادن يا راندن ملايم و آرام است، و راغب در مفردات مي گويد «تَزْجِيَه» به معني راندن براي مرتب و رديف ساختن است، و قرآن مجيد در مورد حركت كشتيها به وسيله بادها در دريا اين واژه را به كار برده است. (اسراء/66)
«رُكام» (بر وزن غلام) به معني اشيايي است كه روي هم متراكم شده است.
«وَدْق» (بر وزن شرق) به عقيده جمعي از مفسران به معني دانه هاي باران و به عقيده بعضي ديگر، به معني برق است.
«بَرَد» (بر وزن سبد) تگرگ و دانه هاي يخ بسته باران است و در اصل از ماده بَرْد (بر وزن سرد) به معني سردي و برودت است، و چون دانه هاي تگرگ هم خودش سرد است و هم مايه برودت و سردي زمين مي شود، اين واژه بر آن اطلاق شده است.
«جِبال» جمع جَبَل، به گفته «معجم مقاييس اللّغة» به معني تجمع شيء توأم با ارتفاع است، همين معني در «التحقيق» نيز آمده است. بنابراين جبل، تنها به معني كوههاي سنگ و شن نيست، بلكه هر توده عظيم به هم انباشته مرتفع را در زبان عرب، جبل مي گويند.
با توجه به آنچه گفته شد به آيه باز مي گرديم، آيه فوق مي گويد خداوند از كوههايي كه در آسمان است دانه هاي تگرگ نازل مي كند.
هيچكس در آن عصر و زمان به دقت نمي دانست كه ابرها در آسمان به صورت كوههايي است، با ارتفاعات متفاوت كه ما قاعده آن را مي بينيم، زيرا، تمام ابرها را به صورت يك صفحه گسترده در آسمان مشاهده مي كنيم، اما هنگامي كه با هواپيما، به فراز ابرها برويم، ابرها را به صورت كوهها و درّه ها و پستيها و بلنديهايي مانند آنچه در سطح زمين مشاهده مي نماييم و به تعبير ديگر سطح بالاي ابرها هرگز صاف نيست و همانند سطح زمين داراي ناهمواريهاي فراوان، و در بسياري از موارد به صورت كوه روي هم انباشته شده است.
اين نكته دقيق را كه بر اثر پيشرفت علوم به اثبات رسيده نيز مي توان بر اين معني افزود تا مفهوم جبال (كوهها) در آيه روشنتر شود.از اينجا روشن مي شود كه به وجود آمدن تگرگهاي درشت و سنگين در صورتي امكان پذير است كه كوههاي ابر بر فراز آن، متراكم گردند تا هنگامي كه بادهاي شديد دانه يخ زده تگرگ را به ميان آن پرتاب مي كنند مقدار بيشتري آب به خود جذب كند و سنگين شود. به اين ترتيب كوههاي ابر، منبع قابل ملاحظه اي براي تكوّن تگرگهاي درشت كه در آيه به آن اشاره شده محسوب مي شود.
و اگر اين كوهها همان توده هاي ذرات يخ بوده باشد مسأله روشنتر مي گردد.
تنها سؤالي كه در اينجا باقي مي ماند اين است كه چرا قرآن مجيد روي سخن را در اينجا به پيامبر (ص) كرده و مي گويد «اَلَمْ تَرَ» (آيا نديدي؟) در حالي كه مي دانيم اين مطلب در آن زمان هرگز قابل رؤيت نبوده، و تنها در عصر ما از طريق پرواز با هواپيما قابل رؤيت است.
پاسخ اين سؤال روشن است زيرا «اَلَمْ تَرَ» و جمله هايي شبيه به آن، به معني «اَلَمْ تَعْلَمْ» (آيا نمي داني؟) مي باشد، و لذا با اينكه پيامبر (ص) در عام الفيل (سال هجوم لشگر ابرهه به مكه) متولد شد و در آن صحنه حضور نداشت، قرآن مي گويد «اَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِاَصْحابِ الْفيلِ» فيل/ 1 [آيا نديدي پروردگار تو با اصحاب فيل چه كرد؟]
در آيه سوره نور مي خوانيم «اَلَمْ تَرَ اَنَّ اللهَ يُزْجي سَحاباً ثُمَّ يُؤَلِفُ بَيْنَهُ ثُمَّ يَجْعَلْهُ رُكاماً فَتَري الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلالِهِ وَيُنَزِّلِ مِنَ السَّماءِ مِنْ جِبالٍ فيها مِنْ بَرَدٍ فَيُصيبُ بِهِ مَنْ يَشاءُ وَيَصْرِفُهُ عَمَّنْ يَشاءُ يَكادُ سَنا بَرْقِهِ يذهب بِالْاَبْصارِ» [آيا نديدي كه خداوند ابرهايي را به آرامي مي راند، سپس ميان آنها پيوندي مي دهد و بعد آن را متراكم مي سازد در اين حال دانه هاي باران را مي بيني كه از لابلاي آن خارج مي شود و از آسمان ـ از كوههايي كه در آن است ـ دانه هاي تگرگ نازل مي كند، و هر كس را بخواهد به وسيله آن زيان مي رساند و از هر كس بخواهد زيان را دفع مي كند، نزديك است پرتو برق آن (ابرها) چشمها را ببرد.]
در اين آيه تعبيرات مختلفي است كه در گذشته، دقيقاً معلوم نبوده است.
«يُزْجي» از ماده «اِزْجاء» در اصل به معني هل دادن يا راندن ملايم و آرام است، و راغب در مفردات مي گويد «تَزْجِيَه» به معني راندن براي مرتب و رديف ساختن است، و قرآن مجيد در مورد حركت كشتيها به وسيله بادها در دريا اين واژه را به كار برده است. (اسراء)
«رُكام» (بر وزن غلام) به معني اشيايي است كه روي هم متراكم شده است.
«وَدْق» (بر وزن شرق) به عقيده جمعي از مفسران به معني دانه هاي باران و به عقيده بعضي ديگر، به معني برق است.
«بَرَد» (بر وزن سبد) تگرگ و دانه هاي يخ بسته باران است و در اصل از ماده بَرْد (بر وزن سرد) به معني سردي و برودت است، و چون دانه هاي تگرگ هم خودش سرد است و هم مايه برودت و سردي زمين مي شود، اين واژه بر آن اطلاق شده است.
«جِبال» جمع جَبَل، به گفته «معجم مقاييس اللّغة» به معني تجمع شيء توأم با ارتفاع است، همين معني در «التحقيق» نيز آمده است. بنابراين جبل، تنها به معني كوههاي سنگ و شن نيست، بلكه هر توده عظيم به هم انباشته مرتفع را در زبان عرب، جبل مي گويند.
با توجه به آنچه گفته شد به آيه باز مي گرديم، آيه فوق مي گويد خداوند از كوههايي كه در آسمان است دانه هاي تگرگ نازل مي كند.
هيچ كس در آن عصر و زمان به دقت نمي دانست كه ابرها در آسمان به صورت كوههايي است، با ارتفاعات متفاوت كه ما قاعده آن را مي بينيم، زيرا، تمام ابرها را به صورت يك صفحه گسترده در آسمان مشاهده مي كنيم، اما هنگامي كه با هواپيما، به فراز ابرها برويم، ابرها را به صورت كوهها و درّه ها و پستيها و بلنديهايي مانند آنچه در سطح زمين مشاهده مي نماييم و به تعبير ديگر سطح بالاي ابرها هرگز صاف نيست و همانند سطح زمين داراي ناهمواريهاي فراوان، و در بسياري از موارد به صورت كوه روي هم انباشته شده است.
اين نكته دقيق را كه بر اثر پيشرفت علوم به اثبات رسيده نيز مي توان بر اين معني افزود تا مفهوم جبال (كوهها) در آيه روشنتر شود.از اينجا روشن مي شود كه به وجود آمدن تگرگهاي درشت و سنگين در صورتي امكان پذير است كه كوههاي ابر بر فراز آن، متراكم گردند تا هنگامي كه بادهاي شديد دانه يخ زده تگرگ را به ميان آن پرتاب مي كنند مقدار بيشتري آب به خود جذب كند و سنگين شود. به اين ترتيب كوههاي ابر، منبع قابل ملاحظه اي براي تكوّن تگرگهاي درشت كه در آيه به آن اشاره شده محسوب مي شود.
و اگر اين كوهها همان توده هاي ذرات يخ بوده باشد مسأله روشنتر مي گردد.
تنها سؤالي كه در اينجا باقي مي ماند اين است كه چرا قرآن مجيد روي سخن را در اينجا به پيامبر (ص) كرده و مي گويد «اَلَمْ تَرَ» (آيا نديدي؟) در حالي كه مي دانيم اين مطلب در آن زمان هرگز قابل رؤيت نبوده، و تنها در عصر ما از طريق پرواز با هواپيما قابل رؤيت است.
پاسخ اين سؤال روشن است زيرا «اَلَمْ تَرَ» و جمله هايي شبيه به آن، به معني «اَلَمْ تَعْلَمْ» (آيا نمي داني؟) مي باشد، و لذا با اينكه پيامبر (ص) در عام الفيل (سال هجوم لشگر ابرهه به مكه) متولد شد و در آن صحنه حضور نداشت، قرآن مي گويد «اَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِاَصْحابِ الْفيلِ» فيل/ [آيا نديدي پروردگار تو با اصحاب فيل چه كرد؟]
eporsesh.com


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما