پرسش :
جوان چگونه ميتواند اخلاق خود را اصلاح كند؟
پاسخ :
يكي از پرسشهاي مهم در زمينهي اخلاق كه براي بيشتر جوانان مطرح است، اين است كه چگونه ميتوان از رذايل اخلاقي فاصله گرفت و به فضايل اخلاقي نزديك شد؟ چگونه ميتوان خود را از اخلاق رذيله دور كرد و به صفات حميده آراسته نمود؟
اصلاح اخلاق هر چند براي قشر جوان، امري دشوار مينمايد، ولي با بروز و ظهور برخي حوادث تلخ و مصايب زندگي، از مهمترين دغدغههاي ذهني آنان است؛ چرا كه جوان، طالب كمال و سعادت خويش است و نيك ميداند كه با فساد اخلاقي و رفتار ناشايست، به اين مطلوب نخواهد رسيد و اگر با تبعيت و پيروي از هواي نفس، به ناهنجاريهاي اخلاقي دست ميزند، يا به خاطر جهالت و غفلت است و يا به جهت ضعف اراده؛ اما به هر حال اين پرسش در ذهن او مطرح است و در باطن و درون خود، خواهان اصلاح رفتار و اخلاق خويش است.
راه حلي كه بزرگان دين در اين مقام ارائه دادهاند، ميتواند عامل مؤثري براي اصلاح و بازسازي اخلاق به حساب آيد. علاّمه طباطبايي(ره) ميفرمايند:
اصلاح اخلاق و هواي نفس و تحصيل ملكات فاضله، تنها و تنها يك راه دارد، آن هم عبارت است از: تكرار عمل صالح و مداومت بر آن؛ البته عملي كه مناسب با آن خوي پسنديده است، بايد آن عمل را آن قدر تكرار كند و در موارد جزئي كه پيش ميآيد آن را انجام دهد تا رفته رفته اثرش در نفس روي هم قرار گيرد و در صفحهي دل نقش بندد و زوال نپذيرد. اين تكرار عمل از دو طريق دست ميدهد.
1. لحاظ كردن فوايد دنيايي، فضايل و فوايد علوم و آرايي كه مردم آن را ميستايند؛ مثلاً ميگويند: عفت نفس و قناعت (كنترل شهوات نفساني و اكتفا به آنچه خود دارد) دو وصف پسنديده است؛ چون فوايد خوبي دارد، آدمي را در دنيا عزت ميدهد و در چشم همگان، بزرگ جلوه نموده و نزد عموم محترم ميسازد. اين طريقه همان طريقهاي است كه علم اخلاق قديم، يعني اخلاق يونان بر آن اساس، بنا شده و قرآن، اخلاق را از اين طريق استعمال نكرده و زيربناي آن را مدح و ذم مردم قرار نداده و ملاك را مدح و ذم اجتماعي نميداند.
2. اصلاح اخلاق بدين صورت است كه آدمي فوايد آخرتي را در نظر بگيرد و اين طريقه، روش قرآن است كه ذكرش در قرآن مكرر آمده است؛ به عنوان نمونه، ميتوان به آيه 10 سورهي زمر، آيهي 22 سورهي ابراهيم، آيهي 257 سورهي بقره و آيهي 22 سورهي حديد اشاره كرد.[1]
از مفاد آيات مزبور چنين برميآيد كه انسان نتايج و آثار اعمال و ملكات روحي خود را به صورت مجسم، فرداي قيامت خواهد ديد؛ يعني همين ملكات دروني و اعمال ظاهري، تجسم عيني و خارجي پيدا ميكند و او را متنعّم يا معذّب خواهد كرد؛ به عنوان مثال آيهي 10 سورهي زمر ميفرمايد:
اي پيامبر، بگو اي بندگاني كه به خدا ايمان آوردهايد، خدا ترس و پرهيزكار باشيد. براي كساني كه در اين دنيا خوبي كنند، خوبي هست و زمين خدا بسيار پهناور است؛ همانا صابران به حد كامل و بدون حساب پاداش داده خواهند شد.
و يا در آيهي 22 سورهي ابراهيم آمده است:
و چون حكم به پايان رسد، در آن حال شيطان گويد: خدا شما را به حق و راستي وعده داد و من شما را وعده دادم؛ پس خلف وعده كردم و براي من عليه شما هيچ حجت و دليلي نبود؛ مگر اين كه شما را به باطل دعوت كردم و شما مرا اجابت كرديد، پس امروز شما ابلهان كه سخن بيدليل مرا پذيرفتيد مرا ملامت نكنيد؛ بلكه نفس پر طمع خود را ملامت كنيد كه امروز نه شما فريادرس من توانيد بود و نه من فريادرس شما. من به شركي كه شما به اغواي من آورديد، معتقد نيستم. آري در اين روز، ستمكاران عالم را عذاب دردناك خواهد بود.
فردي كه ميخواهد در مقام اصلاح آداب و رفتار خويش برآيد، توجه به آثار و نتايج اخروي ميتواند تأثير به سزايي در او داشته باشد؛ چون وقتي كه خداوند اخلاق زشت را مذمت ميكند و دارندگان چنين اخلاقي را تهديد به آتش دوزخ مينمايد، قطعاً هر عاقلي عزم بر ترك و دوري آن را اختيار ميكند و يا وقتي كه ذات حق، اخلاق پسنديده و نيكو را ميستايد، شخص بر انجام آن تحريص و تشويق ميشود؛ البته اين شيوه اختصاص به مكتب انسانساز اسلام ندارد؛ بلكه در ساير اديان الهي و كتب آسماني از قبيل تورات و انجيل، بدان تأكيد شده است.
پی نوشت:
1. تفسير الميزان، ج 1، ص 369 380 .
منبع: جوانان و پرسشهاي اخلاقي، مصطفي خليلي، ناشر: مركز مطالعات و پژوهشهاي فرهنگي حوزه علميه(بهار 1381)
يكي از پرسشهاي مهم در زمينهي اخلاق كه براي بيشتر جوانان مطرح است، اين است كه چگونه ميتوان از رذايل اخلاقي فاصله گرفت و به فضايل اخلاقي نزديك شد؟ چگونه ميتوان خود را از اخلاق رذيله دور كرد و به صفات حميده آراسته نمود؟
اصلاح اخلاق هر چند براي قشر جوان، امري دشوار مينمايد، ولي با بروز و ظهور برخي حوادث تلخ و مصايب زندگي، از مهمترين دغدغههاي ذهني آنان است؛ چرا كه جوان، طالب كمال و سعادت خويش است و نيك ميداند كه با فساد اخلاقي و رفتار ناشايست، به اين مطلوب نخواهد رسيد و اگر با تبعيت و پيروي از هواي نفس، به ناهنجاريهاي اخلاقي دست ميزند، يا به خاطر جهالت و غفلت است و يا به جهت ضعف اراده؛ اما به هر حال اين پرسش در ذهن او مطرح است و در باطن و درون خود، خواهان اصلاح رفتار و اخلاق خويش است.
راه حلي كه بزرگان دين در اين مقام ارائه دادهاند، ميتواند عامل مؤثري براي اصلاح و بازسازي اخلاق به حساب آيد. علاّمه طباطبايي(ره) ميفرمايند:
اصلاح اخلاق و هواي نفس و تحصيل ملكات فاضله، تنها و تنها يك راه دارد، آن هم عبارت است از: تكرار عمل صالح و مداومت بر آن؛ البته عملي كه مناسب با آن خوي پسنديده است، بايد آن عمل را آن قدر تكرار كند و در موارد جزئي كه پيش ميآيد آن را انجام دهد تا رفته رفته اثرش در نفس روي هم قرار گيرد و در صفحهي دل نقش بندد و زوال نپذيرد. اين تكرار عمل از دو طريق دست ميدهد.
1. لحاظ كردن فوايد دنيايي، فضايل و فوايد علوم و آرايي كه مردم آن را ميستايند؛ مثلاً ميگويند: عفت نفس و قناعت (كنترل شهوات نفساني و اكتفا به آنچه خود دارد) دو وصف پسنديده است؛ چون فوايد خوبي دارد، آدمي را در دنيا عزت ميدهد و در چشم همگان، بزرگ جلوه نموده و نزد عموم محترم ميسازد. اين طريقه همان طريقهاي است كه علم اخلاق قديم، يعني اخلاق يونان بر آن اساس، بنا شده و قرآن، اخلاق را از اين طريق استعمال نكرده و زيربناي آن را مدح و ذم مردم قرار نداده و ملاك را مدح و ذم اجتماعي نميداند.
2. اصلاح اخلاق بدين صورت است كه آدمي فوايد آخرتي را در نظر بگيرد و اين طريقه، روش قرآن است كه ذكرش در قرآن مكرر آمده است؛ به عنوان نمونه، ميتوان به آيه 10 سورهي زمر، آيهي 22 سورهي ابراهيم، آيهي 257 سورهي بقره و آيهي 22 سورهي حديد اشاره كرد.[1]
از مفاد آيات مزبور چنين برميآيد كه انسان نتايج و آثار اعمال و ملكات روحي خود را به صورت مجسم، فرداي قيامت خواهد ديد؛ يعني همين ملكات دروني و اعمال ظاهري، تجسم عيني و خارجي پيدا ميكند و او را متنعّم يا معذّب خواهد كرد؛ به عنوان مثال آيهي 10 سورهي زمر ميفرمايد:
اي پيامبر، بگو اي بندگاني كه به خدا ايمان آوردهايد، خدا ترس و پرهيزكار باشيد. براي كساني كه در اين دنيا خوبي كنند، خوبي هست و زمين خدا بسيار پهناور است؛ همانا صابران به حد كامل و بدون حساب پاداش داده خواهند شد.
و يا در آيهي 22 سورهي ابراهيم آمده است:
و چون حكم به پايان رسد، در آن حال شيطان گويد: خدا شما را به حق و راستي وعده داد و من شما را وعده دادم؛ پس خلف وعده كردم و براي من عليه شما هيچ حجت و دليلي نبود؛ مگر اين كه شما را به باطل دعوت كردم و شما مرا اجابت كرديد، پس امروز شما ابلهان كه سخن بيدليل مرا پذيرفتيد مرا ملامت نكنيد؛ بلكه نفس پر طمع خود را ملامت كنيد كه امروز نه شما فريادرس من توانيد بود و نه من فريادرس شما. من به شركي كه شما به اغواي من آورديد، معتقد نيستم. آري در اين روز، ستمكاران عالم را عذاب دردناك خواهد بود.
فردي كه ميخواهد در مقام اصلاح آداب و رفتار خويش برآيد، توجه به آثار و نتايج اخروي ميتواند تأثير به سزايي در او داشته باشد؛ چون وقتي كه خداوند اخلاق زشت را مذمت ميكند و دارندگان چنين اخلاقي را تهديد به آتش دوزخ مينمايد، قطعاً هر عاقلي عزم بر ترك و دوري آن را اختيار ميكند و يا وقتي كه ذات حق، اخلاق پسنديده و نيكو را ميستايد، شخص بر انجام آن تحريص و تشويق ميشود؛ البته اين شيوه اختصاص به مكتب انسانساز اسلام ندارد؛ بلكه در ساير اديان الهي و كتب آسماني از قبيل تورات و انجيل، بدان تأكيد شده است.
پی نوشت:
1. تفسير الميزان، ج 1، ص 369 380 .
منبع: جوانان و پرسشهاي اخلاقي، مصطفي خليلي، ناشر: مركز مطالعات و پژوهشهاي فرهنگي حوزه علميه(بهار 1381)