دوشنبه، 15 اسفند 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

نمونه‎هايي از آداب و رفتار پيامبراكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) را ذكر كنيد.


پاسخ :
در كتاب‎هاي اخلاقي و آثار روايي، در سيره‎ي پيامبر اكرم(ص) مطالب زيادي نقل شده است كه حدود دويست مورد آن را علاّمه طباطبايي(ره) در ضمن بحث روايي، در تفسير الميزان به صورت مفصل بيان داشته‎اند:[1]
1. راوي مي‎گويد از امام حسن مجتبي(ع) خواستم كه منطق پيامبر اكرم(ص) را براي من وصف كند، فرمود:
رسول خدا(ص) دايم در فكر بود. بسيار كم حرف بود و جز در مواقع ضرورت، تكلم نمي‎كرد و وقتي حرف مي‎زد كلام را از اول تا به آخر با تمام فضاي دهان ادا مي‎كرد. خُلق نازنينش بسيار نرم بود؛ به اين معنا كه نه كسي را با كلام خود مي‎آزرد و نه به كسي اهانت مي‎نمود؛ دنيا و ناملايمات آن، هرگز او را به خشم در نمي‎آورد و وقتي كه حقي پاي‎مال مي‎شد، از شدت خشم، كسي او را نمي‎شناخت. از هيچ چيزي پروا نداشت تا آن كه احقاق حق مي‎كرد.[2]
2. از امام حسين(ع) از وضع داخلي خانه و رفتار پيامبر(ص) با خانواده‎اش سؤال كردند؛ در پاسخ فرمودند:
وقت خود را در خانه به سه جزء تقسيم مي‎كرد: جزئي را براي عبادت خدا و جزئي را براي به سر بردن با خانواده و جزئي را به خود اختصاص مي‎داد. و از جمله‎ي سيره‎ي آن بزرگوار اين بود كه در مقابل اهل علم و دانشمندان تواضع مي‎كرد و هر كسي را به مقدار فضيلتي كه در دين داشت احترام مي‎نمود و نيازهايش را برطرف مي‎ساخت.[3]
3. امام حسين (ع) از پدر بزرگوارش علي(ع) نقل مي‎كند كه فرمود:
رسول خدا(ص) زبان خود را از سخنان غير مورد لزوم باز مي‎داشت و با مردم انس مي‎گرفت و آنان را از خود نمي‎رماند. بزرگ هر قومي را احترام مي‎كرد. از مردم، حال مردم را مي‎پرسيد و هر عمل نيكي را تحسين و تقويت مي‎كرد. و هر عمل زشتي را تقبيح و توهين مي‎نمود. در همه‎ي امور، ميانه‎رو و معتدل بود و افراط و تفريط نمي‎كرد. از غفلت مسلمين و انحرافشان ايمن نبود.[4]
4. سيد الشهداء(ع) مي‎فرمايد: پدر بزرگوارم حضرت علي(ع) درباره‎ي ادب پيامبر اكرم(ص) در جلسات فرمودند:
دايم خوش‎رو و نرم‎خو بود. خشن و درشت‎خو و فحاش و عيب‎جو و مداح نبود. خود را از سه چيز پرهيز مي‎داد: نخست. هرگز احدي را مذمت و سرزنش نمي‎كرد؛ دوم. هرگز لغزش و عيب‎هايش را جست‎وجو نمي‎نمود؛ سوم. هيچ وقت حرف نمي‎زد مگر در جايي كه اميد ثواب در آن مي‎داشت.[5]
5. غزالي، در احياء العلوم، در باب اخلاق پيامبر اكرم(ص) گويد:
پيامبر(ص) هميشه دعا مي‎كرد كه خداوند او را به محاسن آداب و مكارم اخلاق مزيّن گرداند و مي‎فرمود: «اللهم حسّن خَلقي و خُلقي؛ خدايا خلقت و خوي مرا نيكو گردان» و مي‎فرمود: «اللهم جنبني منكرات الاخلاق؛ خدايا خوي‎هاي زشت را از من دور ساز.» سپس خداوند دعاي او را مستجاب نمود و فرمود: «ادعوني استجب لكم».[6]
6. سعد هشام گويد:
از يكي از زنان پيامبر اكرم (ص) در مورد اخلاق او پرسيدم، گفت: «آيا قرآن نمي‎خواني؟» گفتم: «بلي مي‎خوانم»؛ گفت: «خوي پيغمبر قرآن بود».[7]
7. در كافي به سند خود از طلحه بن زيد از امام صادق(ع) روايت كرد كه فرمود:
رسول خدا (ص) بيش‎تر اوقات رو به قبله مي‎نشست.[8]
8. در اهميت دادن به نماز و فضيلت اول وقت آن بسيار تأكيد داشتند. در بحار الانوار، علاّمه مجلسي روايتي از عايشه نقل مي‎كند كه گفته است:
رسول خدا (ص) براي ما و ما براي او سخن مي‎گفتيم، همين كه موقع نماز مي‎شد، حالتي به خود مي‎گرفت كه گويي، نه او ما را مي‎شناخته و نه ما او را مي‎شناخته‎ايم.[9]
9. نقل است كه وقتي آيه‎ي شريفه‎ي «خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِينَ»[10] نازل شد، حضرت پيامبر اكرم (ص) فرمودند:
خداي تعالي، مرا ادب نمود به تمام مكارم اخلاق و صفات پسنديده؛ و بزرگ‌ترين افراد با ادب نسبت به خداوند، همانا پيامبران و اوصيا و كساني كه رفتارشان همانند آنها باشد هستند. و بالاتر از همه‌ي ايشان از لحاظ اخلاق و ادب، پيغمبر ما(ص) است؛ چنان كه خداوند در حقش فرمود: «وَ إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ؛[11] اي حبيب ما، اخلاق نيكوي تو از همه لحاظ عظيم و بزرگ است».[12]
اين خلقيات و آداب نه تنها در شخصيت پيامبر اكرم(ص) در تمام طول عمر شريفش هويدا بود، بلكه در اهل بيت پاكش نيز جلوه و تجلي يافته و همه‎ي ائمه‎ي طاهرين(ع) را مزيّن ساخته است. به عنوان نمونه يك مورد از اين ادب بلند الهي را مورد اشاره قرار مي‎دهيم و آن هم وصيت امير بيان علي(ع) به فرزند بزرگوارش، امام حسن مجتبي(ع) است كه او را مخاطب قرار مي‎دهد و مي‎فرمايد:
اي پسر من، بهره و نصيب خود را كاملاً از ادب بگير و دل را آماده كن براي ادب؛ زيرا دل بزرگ‎تر است از اين كه پليدي وارد آن گردد. بدان كه هر وقت فقير شدي، ادب، تو را بي‎نياز گرداند و مي‎تواني به خوبي زندگاني كني و اگر در شهر و ديار غربت رفتي، رفيق و مصاحب و دوست با وفاي توست (يعني با داشتن ادب، ترس و وحشتي نخواهي داشت). اي پسر من، ادب سبب زياد شدن عقل و باعث پاكي و زيركي قلب و منشأ فضيلت و بزرگواري است. بدان كه دوست واقعي براي كسي به سبب مال و رياست پيدا نشود؛ بلكه ادب است كه تكيه‎گاه مرد و دليل عقل و راه‎نماي صفات و اخلاق نيكوي او مي‎باشد و هر كه ادب ندارد، حيوان بي‎مصرفي بيش نيست».[13]
پس اگر واقعاً به دنبال آن هستيم كه خود را مؤدب ساخته و با ادب نفس به كمالات و فضايل دست يابيم، بايد پيرو اين الگوهاي اخلاقي باشيم و به آنان تأسّي نماييم.
پی نوشتها:
[1]. الميزان، ج 6، ص 304، بحث روايي.
[2]. همان.
[3]. همان، 309304.
[4]. همان.
[5]. همان.
[6]. ترجمه احياء العلوم، ج 2، ص 771.
[7]. همان.
[8]. الميزان، ج 6، ص 316، حديث 30.
[9]. همان، ص 336، حديث 159.
[10]. سوره‎ي اعراف، آيه‎ي 198.
[11]. سوره‌قلم، آيه‌ي 5.
[12]. ديلمي. ارشاد القلوب، ج 2، ص 194.
[13]. همان، ص 195.
منبع: جوانان و پرسش‌هاي اخلاقی، مصطفي خليلي، ناشر: مركز مطالعات و پژوهش‌‌هاي فرهنگي حوزه‌ علميه) بهار 1381(


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.