شنبه، 20 اسفند 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

صفت رذیله حسد، انگیزه های آن و راه درمان آن را بیان کنید.


پاسخ :
حسد (آرزوى زوال نعمت از ديگران)
حسد عبارت است از: تمناى زوال نعمت از برادر مؤمن؛ البته آرزوى زوال بدى و نعمت كه به صلاح طرف باشد، غيرت است، نه حسد؛ و اگر انسان آرزوى زوال نعمت از برادر مؤمن نكند، بلكه همانند آن را براى خود تمنا و آرزو كند به آن غبطه گويند. حسد از امراض كشنده ى نفسانيه است، كه درمان آن سخت است، و شخص داراى چنين صفتى، هميشه در رنج و عذابِ دنيايى و كيفر و عقاب آخرتى گرفتار است، و هر نعمتى در محسود ببيند، متأثر و ناراحت مى شود؛ در حالى كه نعمت هاى خداوند بسيارند و قابل شمارش نمى باشند. (وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللّهِ لا تُحْصُوها)؛[1] و از طرفى حسادت موجب ضرر و زيانى بر محسود نمى شود، بلكه موجب رسيدن ثواب و حسنات به او مى شود؛ در حالى كه تمام وِزْر و وَبال و تلخى براى حسود است.
توانم آن كه نيازارم اندرون كسى
حسود را چه كنم كو ز خود به رنج در است
بمير تا برهى اى حسود كاين رنجى است
كه از مشقّت او جز به مرگ نتوان رست
و چنانچه با دقت توجه نماييم، حسود ـ نستجير بالله ـ در مقام عناد و ضدّيت با خداست، در اين كه چرا اين نعمت را به محسود داده و بايد از او بگيرد و به من بدهد؛ و خود را در مصالح و مفاسد داناتر مى بيند؛ لذا آيات و روايات زيادى در مذمّت اين صفت پست وارد شده است.خداوند تبارك و تعالى مى فرمايد:
(أَمْ يَحْسُدُونَ النّاسَ عَلى ما آتاهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ)؛[2] يا به مردم، نسبت به آنچه خدا از فضل و كرم خود به آنان داده حسد مى برند.
و رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد:
(انّ الحسد لَيَأكلُ الايمانَ كما تأكل النار الحطب) ؛[3] حسد ايمان را مى سوزاند؛ همان گونه كه آتش، هيزم را مى سوزاند.
اميرالمؤمنين(عليه السلام) به نكته ى لطيفى اشاره دارد و مى فرمايد:
(صِحَّةُ الْجَسَدِ مِنْ قِلَّةِ الْحَسَدِ)؛[4] (حسادت سبب مرض بدن مى گرددو) سلامتى جسم بستگى به كمى حسد دارد.
توجه داريد فقط يك نقطه بين جسد و حسد است.
هم چنين مى فرمايد:
والحرص و الكبر و الحسد دواعىِ الى التقحّم فى الذنوب[5]؛ حرص به مال و تكبّر و حسد، انسان را به افتادن در گناهان گرفتار مى كنند.
امام صادق(عليه السلام) نيز مى فرمايد:
آفة الدين الحسد و العجب و الفخر[6]؛ آفت دين، حسد و خودپسندى و فخرفروشى است.
يكى از حكما قايل است كه حسد زخمى است كه بهبود نمى پذيرد.
الا تا نخواهى بلا بر حسود
كه آن بخت برگشته خود در بلاست
چه حاجت كه باوى كنى دشمنى
كه او را چنين دشمنى در قفاست
انگيزه هاى حسد
انگيزه ى حسد، يا دشمنى و كينه، يا خباثت نفس و بخل نسبت به خير و نعمت بندگان خدا، يا حبّ رياست و مقام و مال، يا عدم تحمل برترى ديگران، يا تكبّر و عجب و... است. حسد بيش تر بين دو همكار، دو هم شهرى دو هم محلّه اى و يا دو هم درس است كه يكى به مقام و جاه و مالى رسيده، ولى ديگرى نرسيده است؛ ولى بين دو غريب كه ارتباطى با هم نداشته باشند حسدى نيست.
ز بس نامهربانى ها ز ياران وطن ديدم *** به جاى سرمه بر چشمان كشيدم خاك غربت را
درمان و علاج حسد
حسد به دو صورت درمان مى شود: يكى علمى و ديگر عملى. امّا علمى آن است كه شخص حسود توجه نمايد كه دنيا بى اعتبار و بى ارزش است و اين مقام و مال و علم و... با مُردن از بين مى روند.
دنيا آن قدر ندارد كه بر او رشك برند *** اى برادر كه نه محسود بماند نه حسود
چند روزى نمى گذرد كه هر دو (فردى كه حسادت مىورزد و فردى كه به او حسادت مىورزند) زير خاك مى پوسند و هر كس با عملش محشور مى شود؛ هم چنين شخص حسود بايد توجه كند كه حسد او به ضرر و زيان دنيا و آخرت خود اوست و ضرر و زيانى براى محسود ندارد. امّا از جهت عمل، شخص حسود بايد خود را به تعريف و تمجيد و احترام و تواضع و خوش رويى و مدارات با محسود وادار كند، گر چه بر خلاف مقتضاى طبع و ميل باطنى اش باشد. اگر مدّتى اين كار را انجام دهد، خود به خود حسادت او برطرف و اين رفتار براى او ملكه و ثابت مى شود.
ضدّ حسد (خيرخواهى)
ضدّ صفت حسد، خيرخواهى براى ديگران است. امام صادق(عليه السلام) مى فرمايد:
يجب على المؤمن النصيحة له فى المشهد و المغيب[7]؛ بر مؤمن واجب است كه خيرخواه برادر مؤمن خود باشد، چه در حضور او، و چه در غياب او.
و بهترين حالت براى انسان آن است كه آن چه از خوبى براى خود مى خواهد، براى برادر مؤمن خود هم بخواهد و آن چه بر خود نمى پسندد و نمى خواهد، براى برادر مؤمن خود هم نخواهد.
پی نوشتها:
[1]. سوره ى ابراهيم، آيه ى 34.
[2]. سوره ى نساء، آيه ى 53.
[3]. جامع السعادات، ج 2.
[4]. نهج البلاغه، فيض الاسلام، ص 1190؛ نهج البلاغه، محمد عبده، ج 2، ص 192.
[5]. نهج البلاغه، فيض الاسلام، ص 1250؛ نهج البلاغه، محمد عبده، ج 2، ص 223.
[6]. جامع السعادات، ج 2، ص 150.
[7]. جامع السعادات، ج 2، ص 164.
منبع: سيد محمد على جزايرى (آل غفور)،دروس اخلاق اسلامى، مركز مطالعات و پژوهش هاى فرهنگى حوزه علميه


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.