پرسش :
روشنگرى هاى آیت الله شيخ فضل الله نورى (ره) تا چه حد بر ملّت مؤثر بوده است؟
پاسخ :
تلاش ها و مبارزات آیت الله شيخ فضل الله نورى (ره) با جناح تندرو مشروطيت، كه در مجلس اول تأثير چشم گيرى داشتند، آنها را وادار به پذيرش اصلاحات شيخ در متمم قانون اساسى نمود، امّا اين مقدار مرحوم شيخ فضل الله نورى و يارانش را قانع نكرد؛ چرا كه آنها در كنار گنجاندن مصوّبات مورد نظر شيخ، مانند اصل نظارت فقها بر مصوبات مجلس، راه كارهايى را براى فرار از قيود شريعت و نظارت علما در نظر گرفته بودند كه ضمانت اجرايىِ مواد تضمين كننده ى اسلاميّتِ مصوبات مجلس را از بين مى برد؛ از اين رو، مرحوم شيخ شهيد به طور كلّى مشروطيت را نفى كرد و آن را مخالف و منافى مبانى و احكام اسلام اعلام نمود.
تلاش هاى شيخ نورى(ره) موجب بدبينى عده ى زيادى از نيروهاى مذهبى نسبت به مشروطيت گرديد و نا امنى و تندروى ها و هرج و مرجِ به وجود آمده پس از تشكيل مجلس اول نيز بر بى رغبتى مردم نسبت به مشروطيت افزود. از سوى ديگر سوء قصد به جان شاه و اهانت هاى صريح روزنامه به شاه و دربار، محمد على شاه را به خشم آورد؛ از اين رو تصميم به قلع و قمع مشروطه خواهان گرفت و با بمباران مجلس، بساط مشروطه و مجلس را جمع كرد و دوران استبداد صغير آغاز شد.
پس از فتح تهران، مشروطه خواهان تندرو به سراغ شيخ نورى(ره) آمدند و عقده هاى خويش از دوران استبداد صغير را با به دار كشيدن آن مرد بزرگ خالى كردند و اين بهترين گواه بر عمق تأثير مجاهدت هاى شيخ و كارگر بودن ضربه ى آن شهيد به مشروطه گران خودباخته و دين ستيز بود؛ چرا كه آنها مى خواستند در يك فضاى آرام و با يك كودتاى بدون سر و صدا حاكميت را به دست گرفته، عنصر دين و روحانيت را از صحنه بيرون كنند، ولى شيخ شهيد با مقاومت خود، روند استحاله ى نهضت را به تأخير انداخت و طى اين دوران زمينه ى آگاهى و بيدارى بخش وسيعى از نيروهاى مذهبى را فراهم نمود و ملّتى را كه چشم بسته به حمايت از اصلاحات مشروطه خواهان سكولار برخاسته بودند بيدار و به تأمل و ترديد وادار كرد و مقبوليت و مشروعيت آنان را به شدّت زير سؤال برد، به طورى كه پس از شهادت مرحوم نورى(ره) چهره ى سفّاك و خون ريز و بى رحم مناديان آزادى غربى روشن گرديد. البته اين بدين معنا نبود كه تمام افراد جامعه به اين حقيقت پى برده باشند، امّا خيل كثيرى از متدينان فهميدند حكومت آرمانى و عادلانه اى كه آنها خواستارش بودند، مشروطيت نيست؛ مشروطيتى كه امثال يپرم خان ارمنى و تقى زاده از آن دم مى زنند.
منبع: از عدالت خانه تا مشروطه ى غربى، جواد سليمانى، انتشارات مركز مديريت حوزه علميه قم (1384).
تلاش ها و مبارزات آیت الله شيخ فضل الله نورى (ره) با جناح تندرو مشروطيت، كه در مجلس اول تأثير چشم گيرى داشتند، آنها را وادار به پذيرش اصلاحات شيخ در متمم قانون اساسى نمود، امّا اين مقدار مرحوم شيخ فضل الله نورى و يارانش را قانع نكرد؛ چرا كه آنها در كنار گنجاندن مصوّبات مورد نظر شيخ، مانند اصل نظارت فقها بر مصوبات مجلس، راه كارهايى را براى فرار از قيود شريعت و نظارت علما در نظر گرفته بودند كه ضمانت اجرايىِ مواد تضمين كننده ى اسلاميّتِ مصوبات مجلس را از بين مى برد؛ از اين رو، مرحوم شيخ شهيد به طور كلّى مشروطيت را نفى كرد و آن را مخالف و منافى مبانى و احكام اسلام اعلام نمود.
تلاش هاى شيخ نورى(ره) موجب بدبينى عده ى زيادى از نيروهاى مذهبى نسبت به مشروطيت گرديد و نا امنى و تندروى ها و هرج و مرجِ به وجود آمده پس از تشكيل مجلس اول نيز بر بى رغبتى مردم نسبت به مشروطيت افزود. از سوى ديگر سوء قصد به جان شاه و اهانت هاى صريح روزنامه به شاه و دربار، محمد على شاه را به خشم آورد؛ از اين رو تصميم به قلع و قمع مشروطه خواهان گرفت و با بمباران مجلس، بساط مشروطه و مجلس را جمع كرد و دوران استبداد صغير آغاز شد.
پس از فتح تهران، مشروطه خواهان تندرو به سراغ شيخ نورى(ره) آمدند و عقده هاى خويش از دوران استبداد صغير را با به دار كشيدن آن مرد بزرگ خالى كردند و اين بهترين گواه بر عمق تأثير مجاهدت هاى شيخ و كارگر بودن ضربه ى آن شهيد به مشروطه گران خودباخته و دين ستيز بود؛ چرا كه آنها مى خواستند در يك فضاى آرام و با يك كودتاى بدون سر و صدا حاكميت را به دست گرفته، عنصر دين و روحانيت را از صحنه بيرون كنند، ولى شيخ شهيد با مقاومت خود، روند استحاله ى نهضت را به تأخير انداخت و طى اين دوران زمينه ى آگاهى و بيدارى بخش وسيعى از نيروهاى مذهبى را فراهم نمود و ملّتى را كه چشم بسته به حمايت از اصلاحات مشروطه خواهان سكولار برخاسته بودند بيدار و به تأمل و ترديد وادار كرد و مقبوليت و مشروعيت آنان را به شدّت زير سؤال برد، به طورى كه پس از شهادت مرحوم نورى(ره) چهره ى سفّاك و خون ريز و بى رحم مناديان آزادى غربى روشن گرديد. البته اين بدين معنا نبود كه تمام افراد جامعه به اين حقيقت پى برده باشند، امّا خيل كثيرى از متدينان فهميدند حكومت آرمانى و عادلانه اى كه آنها خواستارش بودند، مشروطيت نيست؛ مشروطيتى كه امثال يپرم خان ارمنى و تقى زاده از آن دم مى زنند.
منبع: از عدالت خانه تا مشروطه ى غربى، جواد سليمانى، انتشارات مركز مديريت حوزه علميه قم (1384).