پرسش :
آيا جهانى شدن اقتصاد و ارتباطات و... زمينه هاى ظهور امام زمان (علیه السلام) را فراهم نمى كند؟
پاسخ :
براى «جهانى شدن»، تعريف هاى مختلفى ارائه شده است. براى پاسخ دادن به اين سؤال بايد اين تعريف ها را بيان كنيم:
1. جهانى شدن، فرايند رو به گسترشى است كه همه ى عرصه هاى اقتصادى و اجتماعى و فرهنگى را در نَوَرديده و تمامى كشورهاى جهان، به گونه اى، با آن درگير هستند. معتقدان به جهانى شدن، به دهكده ى جهانى ايده آلى مى انديشند كه در آن، وظيفه ى مرزها، تعيين قلمرو كشورها است و همه چيز در ميان جوامع، در حال انتقال است. سرمايه، نيروى كار، مواد اوّليّه، تفكر و انديشه، فرهنگ و رسوم، توليد و مصرف، هر آن چه كه قابليّت انتقال دارد، به بركت رشد فن آورى و ارتباطات، در اختيار جوامع قرار مى گيرد.[1]
2. جهانى شدن، در مفهوم عام آن، درهم ادغام شدن بازارهاى جهان در تجارت و سرمايه گذارى مستقيم و جا به جايى و انتقال سرمايه و نيروى كار و فرهنگ در چهارچوب سرمايه دارى و آزادى بازار و نهايتاً سر فرود آوردن جهان در برابر قدرت هاى جهانى بازار است كه منجر به شكافته شدن مرزهاى ملّى و كاسته شدن از حاكميّت دولت مى شود. عنصر اصلى و اساسى در اين پديده، شركت هاى بزرگ چند ملّيّتى و فرا ملّيّتى است.[2]
3. جهانى شدن، از پيامدهاى سر برآوردن دولت هاى نيرومند ملّى و عالى ترين مرحله ى روابط سلطه گرى و سلطه پذيرى امپرياليستى است. جهانى شدن، اوج پيروزى سرمايه داران جهانى در عالم است و از بطن دولت ملّى كه همچنان به توليد خود، در درون و بيرون مرزهايش، يك سان ادامه مى دهد، زاده شده است.[3]
4. جهانى شدن، رقابت بى قيد و شرط در سطح جهانى است. اين رقابت، براى كشورهاى غنى، درآمد بيش تر و براى كشورهاى فقير، فقر بيش تر مى آورد.[4]
5. عصر جهانى شدن، عصر تحوّل عميق سرمايه دارى براى همه ى انسان ها است كه در سايه ى چيرگى و رهبرى كشورهاى مركز و نيز در سايه ى حاكميّت نظام جهانى، مبادله اى نامتوازن و ناهمگون صورت مى پذيرد.[5]
بعد از اين مقدمه، بايد گفت، اگر نظر به زمينه هاى مثبت ظهور حضرت مهدى (علیه السلام) ـ كه استاد مطهرى، به انتظار سازنده تعبير نموده است[6] ـ ، باشد، يعنى مؤمنين تلاش كنند كه همه چيز جهانى شود تا حضرت سريع تر ظهور كند. بايد گفت در تعريف هاى پنج گانه، غير از تعريف اوّل، چنين بار مثبتى مشاهده نمى شود و قابل توصيه به مؤمنان نيست؛ چون، به ضرر جامعه ى بشرى است؛ زيرا، جهانى شدن، يعنى سر فرود آوردن در مقابل قدرت هاى مالى و سست شدن حاكميّت ها و قرار گرفتن همه چيز در اختيار شركت هاى چند ملّيّتى و فرا ملّيّتى (تعريف دوم) و نهايتاً سر فرود آوردن جهان در برابر قدرت هاى جهانى بازار، و سلطه گرى و سلطه پذيرى امپرياليستى و پيروزى سرمايه داران (تعريف سوم) كه براى كشور غنى، درآمد بيش تر و براى كشورهاى فقير، فقر بيش ترى مى آورد (تعريف چهارم)؛ چون، مبادله، يك مبادله ى نامتوازن و ناهمگون است (تعريف پنجم). اين است كه عدّه اى جهانى شدن را مساوى با آمريكايى شدن دانسته اند.[7]
بنابراين، طبق چهار تعريف اخير، جهانى شدن، بارى مثبت در زمينه ى ظهور امام زمان (علیه السلام) ندارد، امّا طبق تعريف نخست، هر چند بار منفى نمايانى در آن مشاهده نمى شود، لكن بار مثبت آن هم خيلى مشهود نيست و بايد با احتياط برخورد كنيم و خيلى نمى شود مؤمنان را تشويق كرد كه در جهانى شدن اقتصاد بكوشند.
از اين گذشته ما، نيازى به چنين توصيّه اى نداريم؛ چون، وظيفه ى اصلى ما، در اين زمان، خودسازى و ديگرسازى روحى جامعه است، نه اقتصادى. هر چند آن هم بايد انجام شود؛ زيرا، جهانى شدن به معناى درست و صحيح (نه تعريف هاى موجود) آن است كه در زمان حضرت مهدى (علیه السلام) انجام مى گيرد و مى توان تحت عنوان «امام مهدى و اصلاحات اقتصادى و اجراى عدالت» به آن اشاره كرد. عناوينى در روايات آمده، چنين است:
1. فقر زدايى عمومى.[8]
2. سازندگى گسترده و از بين رفتن خرابى ها.[9]
3. پرداخت وام ها و تحت پوشش قرار گرفتن خانواده هاى بى سرپرست و آزادى بردگان.[10]
4. استخراج گنج ها و تقسيم مال ها ميان همه ى مردم.[11]
5. بخشش گسترده، به اندازه اى كه شخص بتواند حمل كند.[12]
6. گسترده شدن خوان حكمت و ثروت.[13]
7. مبارزه با ثروت اندوزى و مصرف گنج ها در راه مصالح مردم.[14]
8. عدالت جهانى[15] و اجراى آن درباره ى نيكان و بدان.[16]
9. بازپس گيرى حقوق تا آن جا رسد كه اگر در بُن دندان انسانى، حق ديگرى باشد، باز پس گرفته مى شود.[17]
امّا اگر مراد، جنبه ى منفى زمينه هاى ظهور حضرت در جهانى شدن اقتصاد باشد - كه اكثريت تعريف ها، نشانه ى بار منفى جهانى شدن بود - مى شود آن را تحت عنوان بعضى از علائم ظهور، مثل زياد شدن رشوه خوارى و تقلب و تسلّط بيگانگان و كافران و اهل باطل و چيره شدن آنان بر مسلمانان و دنيازدگى و خودباختگى مسلمانان و... گنجانيد.
خلاصه، اين كه براى ظهور حضرت، علائمى مانند زياد شدن ظلم و گناه و سلطه ى بيگانگان و... و حوادثى مانند ظهور سفيانى، سيّد حسنى، ... بيان شده است و عمده وظيفه ى ما، در زمان غيبت، خودسازى و ديگرسازى و انتظار سازنده است.
پی نوشتها:
[1]. ركيت گريفين، مرورى بر جهانى شدن وگذار اقتصادى، ترجمه ى محمدرضا فرزين، ص 13.
[2]. مجله اطلاعات سياسى ـ اقتصادى، ش 155 ـ 156، ص 152.
[3]. همان، 152.
[4]. همان، ص 152 ـ 153.
[5]. همان، ص 153.
[6]. مرتضى مطهرى، قيام و انقلاب مهدى، ص 153.
[7]. مجلّه اطّلاعات سياسى ـ اقتصادى، ش 155 - 156، ص 153.
[8]. محمدباقر مجلسى، بحارالأنوار، ج 52، ص 397، روايت 212.
[9]. ابوالقاسم خونى، منهاج البراعة، ج 8، ص 353.
[10]. قزوينى، الامام المهدى، ص 631.
[11]. لطف الله صافى، منتخب الاثر، ص 472.
[12]. سنن ترمذى، ج 4، ص 439، ح 2232.
[13]. نعمانى، الغيبة، ص 158.
[14]. شيخ طوسى، تهذيب الاحكام، ج 4، ص 144، ح 402.
[15]. على بن عيسى اربلى، كشف الغمة، ج 3، ص 328.
[16]. شيخ صدوق، علل الشرايع، ص 161.
[17]. على كورانى، موسوعة أحاديث الأمام المهدى (علیه السلام) .
منبع: امام مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، رسول رضوى، انتشارات مركز مديريت حوزه علميه (1384).
براى «جهانى شدن»، تعريف هاى مختلفى ارائه شده است. براى پاسخ دادن به اين سؤال بايد اين تعريف ها را بيان كنيم:
1. جهانى شدن، فرايند رو به گسترشى است كه همه ى عرصه هاى اقتصادى و اجتماعى و فرهنگى را در نَوَرديده و تمامى كشورهاى جهان، به گونه اى، با آن درگير هستند. معتقدان به جهانى شدن، به دهكده ى جهانى ايده آلى مى انديشند كه در آن، وظيفه ى مرزها، تعيين قلمرو كشورها است و همه چيز در ميان جوامع، در حال انتقال است. سرمايه، نيروى كار، مواد اوّليّه، تفكر و انديشه، فرهنگ و رسوم، توليد و مصرف، هر آن چه كه قابليّت انتقال دارد، به بركت رشد فن آورى و ارتباطات، در اختيار جوامع قرار مى گيرد.[1]
2. جهانى شدن، در مفهوم عام آن، درهم ادغام شدن بازارهاى جهان در تجارت و سرمايه گذارى مستقيم و جا به جايى و انتقال سرمايه و نيروى كار و فرهنگ در چهارچوب سرمايه دارى و آزادى بازار و نهايتاً سر فرود آوردن جهان در برابر قدرت هاى جهانى بازار است كه منجر به شكافته شدن مرزهاى ملّى و كاسته شدن از حاكميّت دولت مى شود. عنصر اصلى و اساسى در اين پديده، شركت هاى بزرگ چند ملّيّتى و فرا ملّيّتى است.[2]
3. جهانى شدن، از پيامدهاى سر برآوردن دولت هاى نيرومند ملّى و عالى ترين مرحله ى روابط سلطه گرى و سلطه پذيرى امپرياليستى است. جهانى شدن، اوج پيروزى سرمايه داران جهانى در عالم است و از بطن دولت ملّى كه همچنان به توليد خود، در درون و بيرون مرزهايش، يك سان ادامه مى دهد، زاده شده است.[3]
4. جهانى شدن، رقابت بى قيد و شرط در سطح جهانى است. اين رقابت، براى كشورهاى غنى، درآمد بيش تر و براى كشورهاى فقير، فقر بيش تر مى آورد.[4]
5. عصر جهانى شدن، عصر تحوّل عميق سرمايه دارى براى همه ى انسان ها است كه در سايه ى چيرگى و رهبرى كشورهاى مركز و نيز در سايه ى حاكميّت نظام جهانى، مبادله اى نامتوازن و ناهمگون صورت مى پذيرد.[5]
بعد از اين مقدمه، بايد گفت، اگر نظر به زمينه هاى مثبت ظهور حضرت مهدى (علیه السلام) ـ كه استاد مطهرى، به انتظار سازنده تعبير نموده است[6] ـ ، باشد، يعنى مؤمنين تلاش كنند كه همه چيز جهانى شود تا حضرت سريع تر ظهور كند. بايد گفت در تعريف هاى پنج گانه، غير از تعريف اوّل، چنين بار مثبتى مشاهده نمى شود و قابل توصيه به مؤمنان نيست؛ چون، به ضرر جامعه ى بشرى است؛ زيرا، جهانى شدن، يعنى سر فرود آوردن در مقابل قدرت هاى مالى و سست شدن حاكميّت ها و قرار گرفتن همه چيز در اختيار شركت هاى چند ملّيّتى و فرا ملّيّتى (تعريف دوم) و نهايتاً سر فرود آوردن جهان در برابر قدرت هاى جهانى بازار، و سلطه گرى و سلطه پذيرى امپرياليستى و پيروزى سرمايه داران (تعريف سوم) كه براى كشور غنى، درآمد بيش تر و براى كشورهاى فقير، فقر بيش ترى مى آورد (تعريف چهارم)؛ چون، مبادله، يك مبادله ى نامتوازن و ناهمگون است (تعريف پنجم). اين است كه عدّه اى جهانى شدن را مساوى با آمريكايى شدن دانسته اند.[7]
بنابراين، طبق چهار تعريف اخير، جهانى شدن، بارى مثبت در زمينه ى ظهور امام زمان (علیه السلام) ندارد، امّا طبق تعريف نخست، هر چند بار منفى نمايانى در آن مشاهده نمى شود، لكن بار مثبت آن هم خيلى مشهود نيست و بايد با احتياط برخورد كنيم و خيلى نمى شود مؤمنان را تشويق كرد كه در جهانى شدن اقتصاد بكوشند.
از اين گذشته ما، نيازى به چنين توصيّه اى نداريم؛ چون، وظيفه ى اصلى ما، در اين زمان، خودسازى و ديگرسازى روحى جامعه است، نه اقتصادى. هر چند آن هم بايد انجام شود؛ زيرا، جهانى شدن به معناى درست و صحيح (نه تعريف هاى موجود) آن است كه در زمان حضرت مهدى (علیه السلام) انجام مى گيرد و مى توان تحت عنوان «امام مهدى و اصلاحات اقتصادى و اجراى عدالت» به آن اشاره كرد. عناوينى در روايات آمده، چنين است:
1. فقر زدايى عمومى.[8]
2. سازندگى گسترده و از بين رفتن خرابى ها.[9]
3. پرداخت وام ها و تحت پوشش قرار گرفتن خانواده هاى بى سرپرست و آزادى بردگان.[10]
4. استخراج گنج ها و تقسيم مال ها ميان همه ى مردم.[11]
5. بخشش گسترده، به اندازه اى كه شخص بتواند حمل كند.[12]
6. گسترده شدن خوان حكمت و ثروت.[13]
7. مبارزه با ثروت اندوزى و مصرف گنج ها در راه مصالح مردم.[14]
8. عدالت جهانى[15] و اجراى آن درباره ى نيكان و بدان.[16]
9. بازپس گيرى حقوق تا آن جا رسد كه اگر در بُن دندان انسانى، حق ديگرى باشد، باز پس گرفته مى شود.[17]
امّا اگر مراد، جنبه ى منفى زمينه هاى ظهور حضرت در جهانى شدن اقتصاد باشد - كه اكثريت تعريف ها، نشانه ى بار منفى جهانى شدن بود - مى شود آن را تحت عنوان بعضى از علائم ظهور، مثل زياد شدن رشوه خوارى و تقلب و تسلّط بيگانگان و كافران و اهل باطل و چيره شدن آنان بر مسلمانان و دنيازدگى و خودباختگى مسلمانان و... گنجانيد.
خلاصه، اين كه براى ظهور حضرت، علائمى مانند زياد شدن ظلم و گناه و سلطه ى بيگانگان و... و حوادثى مانند ظهور سفيانى، سيّد حسنى، ... بيان شده است و عمده وظيفه ى ما، در زمان غيبت، خودسازى و ديگرسازى و انتظار سازنده است.
پی نوشتها:
[1]. ركيت گريفين، مرورى بر جهانى شدن وگذار اقتصادى، ترجمه ى محمدرضا فرزين، ص 13.
[2]. مجله اطلاعات سياسى ـ اقتصادى، ش 155 ـ 156، ص 152.
[3]. همان، 152.
[4]. همان، ص 152 ـ 153.
[5]. همان، ص 153.
[6]. مرتضى مطهرى، قيام و انقلاب مهدى، ص 153.
[7]. مجلّه اطّلاعات سياسى ـ اقتصادى، ش 155 - 156، ص 153.
[8]. محمدباقر مجلسى، بحارالأنوار، ج 52، ص 397، روايت 212.
[9]. ابوالقاسم خونى، منهاج البراعة، ج 8، ص 353.
[10]. قزوينى، الامام المهدى، ص 631.
[11]. لطف الله صافى، منتخب الاثر، ص 472.
[12]. سنن ترمذى، ج 4، ص 439، ح 2232.
[13]. نعمانى، الغيبة، ص 158.
[14]. شيخ طوسى، تهذيب الاحكام، ج 4، ص 144، ح 402.
[15]. على بن عيسى اربلى، كشف الغمة، ج 3، ص 328.
[16]. شيخ صدوق، علل الشرايع، ص 161.
[17]. على كورانى، موسوعة أحاديث الأمام المهدى (علیه السلام) .
منبع: امام مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، رسول رضوى، انتشارات مركز مديريت حوزه علميه (1384).