پرسش :
با توجّه به اين كه اعمال و رفتار ائمّه اطهار (عليهم السلام) براي ما حجّت است و بايد آن را براي خود الگو قرار دهيم. سؤال اين است كه كيفيّت و نحوه برگزاري مجلس جشن و عروسي حضرت اميرالمؤمنين(علیه السلام) و حضرت فاطمه زهرا (سلام الله عليها) از نظر شادي و سرور چگونه بوده است؟
پاسخ :
در رابطه با نحوه این ازدواج مبارک و شادی و سرور در آن، آنچه در روایات و تاریخ آمده به این گونه است: نقل شده که در شب عروسی حضرت علی و فاطمه علیهماالسلام، وقتی آفتاب غروب کرد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم دستور داد فاطمه علیهاسلام را برای رفتن به خانه شوهر آماده کنند و به زنان مهاجر و انصار و دختران عبدالمطلب فرمود او را همراهی کنند و با خوشحالی شعر بخوانند و تکبیر بگویند، ولی چیزی را که موجب ناخشنودی خداوند است به زبان نیاورند.
فاطمه علیهاسلام را سوار ناقهای کردند و زمام آن را سلمان در دست گرفت.
رسول خدا و حمزه و عقیل و جعفر و افراد دیگری از اهل بیت به دنبال ناقه عروس به راه افتادند. در این هنگام جبرئیل و میکائیل و اسرافیل با جمع زیادی از ملائکه به زمین نازل شدند. جبرئیل تکبیری سر داد. میکائیل و اسرافیل، و سپس همه ملائکه تکبیر گفتند. رسول خدا هم تکبیر گفت و سلمان هم پس از او تکبیر گفت، و به این ترتیب، تکبیر گفتن در شب عروسی « سنت » شد. وقتی به خانه علی علیه السلام رسیدند، رسول خدا چادر را از صورت زیبای زهرا علیهاسلام کنار زد و دست او را گرفت و در دست علی علیه السلام گذاشت و فرمود:«خداوند به تو مبارک گرداند. ای علی، فاطمه برای تو همسری خوب است و ای فاطمه، علی هم برای تو خوب شوهری است؛ به خانه خود بروید تا من بیایم.»( بحارالانوار، ج 43، ص 96 و 115 و 141)
ولیمه عروسی علی و فاطمه علیهما السلام در ظهر روز قبل از زفاف بوده است. امام علی میفرماید:
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:« ای علی، برای خانوادهات غذای بسیار نیکویی تهیه کن. ما گوشت و نان میدهیم و تو هم خرما و روغن بیاور .» من خرما و روغن خریدم و رسول خدا هم گوسفندی فربه سر برید و نان زیادی تهیه فرمود. سپس به من فرمود:« هر کس را که میخواهی دعوت کن.»
من به مسجد رفتم و دیدم مسجد پر از اصحاب مسلمان است. خواستم بعضی را دعوت کنم و بعضی را نکنم، اما خجالت کشیدم. پس صدا زدم:« دعوت به ولیمه فاطمه را اجابت کنید. » مسلمانها دسته دسته آمدند و من در فکر زیادی جمعیت و کمی غذا بودم. اما رسول خدا ناراحتی مرا حس کرد و فرمود:« من از خداوند درخواست برکت کردهام .» آن روز بیش از چهار هزار نفر آمدند و غذا خوردند اما غذای ما کم نیامد. (بحارالانوار، ج 43، ص 95 و ج 103، ص 268، ح 17).
علي(عليهالسلام) و پيامبر(صلي الله عليه و آله) براي بهتر شدن عروسي، هرگونه تدبيري را انديشيده بودند. جابر ميگويد: ما در عروسي علي(عليهالسلام) و فاطمه حاضر بوديم و هيچ مجلس عروسي را بهتر از آن نديديم(فاطمة الزهرا سلاماللهعليها من المهد الي اللحد: ص 193)
پيامبر(صلي الله عليه و آله) به زنان خود دستور داد تا حضرت زهرا را بيارايند. آنان، فاطمه(سلاماللهعليها) را با بوهاي خوش عطر آگين ساختند و در حالي كه شعر ميخواندند،( همان: ص 195) لباسي را كه از بهشت آمده بود، بر تنش پوشاندند.
داستان لباس بهشتي اين گونه است(همان: ص 190) كه پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) براي عروسي دخترشان لباسي زيبا خريد. پس از مدتي، فقيري به در خانه نبي آمد و گفت: لباسي كهنه ميخواهم. با اين حال، حضرت زهرا، لباس نو و تازه خود را به او بخشيد. آن گاه جبرئيل نازل شد و گفت: اي محمد! خداوند بر تو سلام ميرساند و دستور داد بر فاطمه درود بفرستم و براي او، پيراهن بهشتي از سندس سبز فرستاده است. لباس بهشتي را بر تن عروس بهشتي كردند تا اين كه غروب شد.
سپس پیامبر (ص) او را در آغوش گرفت و بر استري و به روايتي بر شهبا سوار كرد(بحارالانوار: ج 43، ص 115) رسول خدا(صلي الله عليه و آله) پيشاپيش جمعيت گام ميسپرد و مردان بني هاشم نيز پشت مركب فاطمه راه ميرفتند. در روايت است كه جبرئيل در سمت راست، ميكائيل در سمت چپ و 7000 ملك در پست سر حضرت فاطمه بودند كه تا طلوع فجر، خداوند را تسبيح و تقديس ميكردند(كشف الغمه: ص 353)
دختران عبدالمطلب و بني هاشم و زنان مهاجر و انصار و در پيشاپيش آنان، زنان پيامبر(صلي الله عليه و آله) عروس نور را در اين راه همراهي ميكردند. ام سلمه، عايشه، حفصه و معاذه براي اين عروس و داماد شعر ميخواندند. ديگران نيز اول بيت هر شعري را تكرار ميكردند و تكبير ميگفتند. اين شعر زيبا را ام سلمه سروده است:
دوسـتـان و هـمـسـايگان! به ياري خدا، شادي كنيد.
هـــمـــاره خـــدا را ســپــاس گــويــيــد
نعمتهاي فراوان پروردگار بزرگ را به ياد بياوريد
كه دشواريها و آفتهاي بسياري از ما زدود
پس از آن كه كافر شده بوديم، خداوند ما را هدايت فرمود
پــروردگـار آسـمــان ها، ما را شادمان ساخت
اي همراهان بهترين زنان جهان! شادي كنيد
كـه عـمـههـا و خالههايشان به فدايشان گردند
اي دختر پيامبري كه خداي بزرگ او را
به وسيله وحي و رسالتهاي آسماني خود برتري داده است(بحارالانوار: ج 43، ص 97)
این بود شمه ای از نحوه عروسی این دو بزرگوار که با دقت در آن به این نتیجه می رسیم که این ازدواج به دور از هرگونه افراطگری و هوا و هوسها برگزار شد و این می تواند بهترین الگو برای تمامی ما شیعیان و ارادتمندان آن خاندان باشد.
اما برای بهتر روشن شدن نحوه ازدواج اسلامی به اين مطالب توجه کنيد:
خواستگاری
آن چه از تاریخ به دست میآید این است که در آن زمان ازدواج های رسمی و سنتی رایج به این صورت بوده که با توجه به موقعیت اجتماعی خانواده عروس مراسم خواستگاری بدین صورت شکل میگرفته:
الف: اگر عروس یا خانواده وی دارای موقعیت ممتاز اجتماعی نبود، داماد، پدر یا یکی از بستگان را به خواستگاری دختر می فرستاد (و گاه خود نیز به همراه آنان می رفت) و در غالب موارد شخصا اقدام به این امر نمیکردند.
ب: اما اگر زن از خانواده دارای موقعیت اجتماعی بالایی بود علاوه بر خواستگار و پدرش، بزرگان قوم نیز جمع شده، همه با هم برای خواستگاری به منزل عروس میرفتند. این مورد را در ازدواج خود رسول خدا(ص) با حضرت خدیجه شاهدیم. هنگامی که رسول خدا میخواست با خدیجه ازدواج کند، ابوطالب به همراه خانوادهاش و عدهای از قریش برای خواستگاری خدیجه زن ثروتمند قریش رفتند. (یوسفی غروی، تاریخ تحلیلی اسلام، ترجمه: حسینعلی عربی، ج1، ص271).
ج: اگر داماد از موقعیت بالای اجتماعی برخوردار بود نیز فرستادن یک نفر به عنوان خواستگار کفایت میکرد.
رضایت دختر
در آن زمان نیز رضایت دختر و والدین وی یک شرط اساسی بود. اما گاه پیش می آمد که:شخص با اجبار با دختری ازدواج می کرد. یا والدینش او را مجبور به ازدواج می کردند.(جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج5، ص 527).
دیدن دختر
پس از اعلام رضایت دختر در صورتی که داماد قصد داشت حتما با دختر ازدواج کند و عروس را ندیده بود، به دیدن وی می رفت. این عمل با رعایت قیود ذکر شده، در اسلام هم تایید شده است.
تعیین مهر
این سنت که مورد پذیرش اسلام نیز واقع شد از زمانهای گذشته مرسوم بوده است. خواستگار با ولی و سرپرست دختر پیرامون پرداخت مبلغی به دختر به عنوان مهریه به توافق میرسیدند. این مسئله قبل از اسلام هم اصلی مُسلَّم بود و بدون تعیین مقدار مهریه عقد ازدواج را باطل میدانستند. مهریه نشانه: شرف، آزادی، پاکدامنی، عفت و برخورداری زن از تمامی حقوقش بود. (در مقابل زنان بدکاره که پول پرداختی به آنان را مهریه نمینامیدند). ( جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج5، ص530) اما شیربها و یا پولی که به عنوان شیرینی به پدر عروس میدهند لغو و فاسد است(کلینی، گزیده کافی، ترجمه: بهبودی، ج5، ص25).
خواندن صیغه ازدواج
خواندن عقد در هر آیین و مذهبی با الفاظ مخصوص خود است. در عصر جاهلی هم عقد ازدواج با الفاظ خاص خود جاری میشد. و از ارکان اساسی آن مهریه و خواندن خطبه به همراه ایجاب و قبول زن و مرد بود.
دعوت از مردم
دعوت از مردم برای شرکت در مراسم جشن و سرور این زوج جدید نیز از آیین های کهن به شمار می رود که مختص به دین یا آیینی خاص نبوده در بسیاری از مناطق دنیا رواج داشته است. خانواده عروس و داماد با دعوت از آشنایان آنان را نیز در جشن و شادی خود شریک میکردند.
ولیمه
این مسئله نیز از قدمت بسیاری برخودار است. ولیمه به معنای تهیه یک وعده غذایی برای شرکت کنندگان در مجلس جشن، کامل کننده سرور آنان و سپاسی از جانب خانوادههای زوجین نسبت به شرکت میهمانان در این مجلس به شمار میآمد که با توجه به توان طرفین ارائه می شد. ولیمه دادن و دعوت از مردم برای شرکت در مراسم ازدواج در ازدواجهای پیامبر و ائمه، در کتاب های تاریخی و سیره نبوی کاملا مشهود است.(به عنوان نمونه ر.ک: یوسفی غروی، تاریخ تحلیلی اسلام، ترجمه: حسینعلی عربی، ج1،ص272و در مورد امام علی(ع) ج2، ص341-342؛ و ج3، ص 270)
چگونه جشن عروسى برگزار كنيم؟
از ديدگاه برخي شادى كردن و شاد بودن، تنها به وسيله كارهايى محقق مىشود كه از نظر اسلام حرام و ممنوع است؛ كارهايى از قبيل، موسيقى مبتذل، رقص مختلط، استفاده از نوشيدنىهاى حرام كه گاهى بعضى افراد ناآگاه آنها را انجام مىدهند.اما اگر ما براى شاد بودن و شادمانى، معناى وسيعترى در نظر بگيريم و در به كار بردن روشهاى شادىبخش، به جاى راههاى ممنوع، از راههاى مجاز استفاده كنيم، نه تنها شادمانى عميقتر خواهد بود، بلكه از دوام بيشترى هم برخوردار مىشود.
ارمغان دين براى بشر، شادى، بهجت و سرور به معناى واقعى و عميق آن مىباشد. دين اسلام هم بشر را با شادى واقعى آشنا كرده و هم راه رسيدن به آن و بهرهمندى كامل از آن را پيش روى او نهاده است.
در دين اسلام، دستورهاى فراوانى براى ايجاد شادى و سرور، وارد شده است. در روايت در اين باره، چنين آمده است: «با رويى گشاده، با برادران ملاقات كن».( رى شهرى، ميزان الحكمة ج 1، ص 418). و یا در حدیث دیگری آمده: هر مسلمانى كه مسلمانى را ببيند و او را مسرور كند، خداوند را شاد كرده است.( همان، ج 3، ص 439)
در اسلام، آراستگى ظاهرى، امتيازى براى فرد و يكى از نشانههاى ايمان شمرده شده است. هر مسلمان مؤمنى از كودكى با حديث «النظافة من الايمان»، آشناست. نقش آراستگى ظاهر، در آرامش و نشاط روحى و ايجاد شادى و انبساط فردى و اجتماعى، انكارناپذير است.
بنابراين، لذت و خوشى، تنها با عوامل مادى به دست نمىآيد و عوامل معنوى نيز در ايجاد شادى مؤثرند. گاهى انجام كارهايى كه عادتاً بايد لذتبخش باشند، نه تنها لذتى به انسان نمىبخشد، بلكه عذاب وجدان و تشويش روحى نيز مىآورد؛ زيرا روح و وجدان، آماده لذت بردن نيستند. غذاى لذيذ، رابطه جنسى و خانه بسيار زيبا، اگر حرام و نامشروع و غير معقول باشند، براى انسان سالم و طبيعى، تلخ و ناگوار مىباشند.
پرهيز از گناه در بيشتر مواقع، پرهيز از لذتهاى مادى سطحى است؛ ولى در عين حال، شادىآور است؛ زيرا روح آدمى به گونهاى است كه گاه از پرهيز و رياضت معقول سرخوش مىشود. ارضاى تمايلات به هر صورت و در هر شرايط، شادىآور نيست و گاهى پرهيز از لذت، لذت بخشتر از نيل به لذت است.) حديث مهر، سالنامه تحصيلى جوان 82-1381)
porseman.org
در رابطه با نحوه این ازدواج مبارک و شادی و سرور در آن، آنچه در روایات و تاریخ آمده به این گونه است: نقل شده که در شب عروسی حضرت علی و فاطمه علیهماالسلام، وقتی آفتاب غروب کرد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم دستور داد فاطمه علیهاسلام را برای رفتن به خانه شوهر آماده کنند و به زنان مهاجر و انصار و دختران عبدالمطلب فرمود او را همراهی کنند و با خوشحالی شعر بخوانند و تکبیر بگویند، ولی چیزی را که موجب ناخشنودی خداوند است به زبان نیاورند.
فاطمه علیهاسلام را سوار ناقهای کردند و زمام آن را سلمان در دست گرفت.
رسول خدا و حمزه و عقیل و جعفر و افراد دیگری از اهل بیت به دنبال ناقه عروس به راه افتادند. در این هنگام جبرئیل و میکائیل و اسرافیل با جمع زیادی از ملائکه به زمین نازل شدند. جبرئیل تکبیری سر داد. میکائیل و اسرافیل، و سپس همه ملائکه تکبیر گفتند. رسول خدا هم تکبیر گفت و سلمان هم پس از او تکبیر گفت، و به این ترتیب، تکبیر گفتن در شب عروسی « سنت » شد. وقتی به خانه علی علیه السلام رسیدند، رسول خدا چادر را از صورت زیبای زهرا علیهاسلام کنار زد و دست او را گرفت و در دست علی علیه السلام گذاشت و فرمود:«خداوند به تو مبارک گرداند. ای علی، فاطمه برای تو همسری خوب است و ای فاطمه، علی هم برای تو خوب شوهری است؛ به خانه خود بروید تا من بیایم.»( بحارالانوار، ج 43، ص 96 و 115 و 141)
ولیمه عروسی علی و فاطمه علیهما السلام در ظهر روز قبل از زفاف بوده است. امام علی میفرماید:
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:« ای علی، برای خانوادهات غذای بسیار نیکویی تهیه کن. ما گوشت و نان میدهیم و تو هم خرما و روغن بیاور .» من خرما و روغن خریدم و رسول خدا هم گوسفندی فربه سر برید و نان زیادی تهیه فرمود. سپس به من فرمود:« هر کس را که میخواهی دعوت کن.»
من به مسجد رفتم و دیدم مسجد پر از اصحاب مسلمان است. خواستم بعضی را دعوت کنم و بعضی را نکنم، اما خجالت کشیدم. پس صدا زدم:« دعوت به ولیمه فاطمه را اجابت کنید. » مسلمانها دسته دسته آمدند و من در فکر زیادی جمعیت و کمی غذا بودم. اما رسول خدا ناراحتی مرا حس کرد و فرمود:« من از خداوند درخواست برکت کردهام .» آن روز بیش از چهار هزار نفر آمدند و غذا خوردند اما غذای ما کم نیامد. (بحارالانوار، ج 43، ص 95 و ج 103، ص 268، ح 17).
علي(عليهالسلام) و پيامبر(صلي الله عليه و آله) براي بهتر شدن عروسي، هرگونه تدبيري را انديشيده بودند. جابر ميگويد: ما در عروسي علي(عليهالسلام) و فاطمه حاضر بوديم و هيچ مجلس عروسي را بهتر از آن نديديم(فاطمة الزهرا سلاماللهعليها من المهد الي اللحد: ص 193)
پيامبر(صلي الله عليه و آله) به زنان خود دستور داد تا حضرت زهرا را بيارايند. آنان، فاطمه(سلاماللهعليها) را با بوهاي خوش عطر آگين ساختند و در حالي كه شعر ميخواندند،( همان: ص 195) لباسي را كه از بهشت آمده بود، بر تنش پوشاندند.
داستان لباس بهشتي اين گونه است(همان: ص 190) كه پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) براي عروسي دخترشان لباسي زيبا خريد. پس از مدتي، فقيري به در خانه نبي آمد و گفت: لباسي كهنه ميخواهم. با اين حال، حضرت زهرا، لباس نو و تازه خود را به او بخشيد. آن گاه جبرئيل نازل شد و گفت: اي محمد! خداوند بر تو سلام ميرساند و دستور داد بر فاطمه درود بفرستم و براي او، پيراهن بهشتي از سندس سبز فرستاده است. لباس بهشتي را بر تن عروس بهشتي كردند تا اين كه غروب شد.
سپس پیامبر (ص) او را در آغوش گرفت و بر استري و به روايتي بر شهبا سوار كرد(بحارالانوار: ج 43، ص 115) رسول خدا(صلي الله عليه و آله) پيشاپيش جمعيت گام ميسپرد و مردان بني هاشم نيز پشت مركب فاطمه راه ميرفتند. در روايت است كه جبرئيل در سمت راست، ميكائيل در سمت چپ و 7000 ملك در پست سر حضرت فاطمه بودند كه تا طلوع فجر، خداوند را تسبيح و تقديس ميكردند(كشف الغمه: ص 353)
دختران عبدالمطلب و بني هاشم و زنان مهاجر و انصار و در پيشاپيش آنان، زنان پيامبر(صلي الله عليه و آله) عروس نور را در اين راه همراهي ميكردند. ام سلمه، عايشه، حفصه و معاذه براي اين عروس و داماد شعر ميخواندند. ديگران نيز اول بيت هر شعري را تكرار ميكردند و تكبير ميگفتند. اين شعر زيبا را ام سلمه سروده است:
دوسـتـان و هـمـسـايگان! به ياري خدا، شادي كنيد.
هـــمـــاره خـــدا را ســپــاس گــويــيــد
نعمتهاي فراوان پروردگار بزرگ را به ياد بياوريد
كه دشواريها و آفتهاي بسياري از ما زدود
پس از آن كه كافر شده بوديم، خداوند ما را هدايت فرمود
پــروردگـار آسـمــان ها، ما را شادمان ساخت
اي همراهان بهترين زنان جهان! شادي كنيد
كـه عـمـههـا و خالههايشان به فدايشان گردند
اي دختر پيامبري كه خداي بزرگ او را
به وسيله وحي و رسالتهاي آسماني خود برتري داده است(بحارالانوار: ج 43، ص 97)
این بود شمه ای از نحوه عروسی این دو بزرگوار که با دقت در آن به این نتیجه می رسیم که این ازدواج به دور از هرگونه افراطگری و هوا و هوسها برگزار شد و این می تواند بهترین الگو برای تمامی ما شیعیان و ارادتمندان آن خاندان باشد.
اما برای بهتر روشن شدن نحوه ازدواج اسلامی به اين مطالب توجه کنيد:
خواستگاری
آن چه از تاریخ به دست میآید این است که در آن زمان ازدواج های رسمی و سنتی رایج به این صورت بوده که با توجه به موقعیت اجتماعی خانواده عروس مراسم خواستگاری بدین صورت شکل میگرفته:
الف: اگر عروس یا خانواده وی دارای موقعیت ممتاز اجتماعی نبود، داماد، پدر یا یکی از بستگان را به خواستگاری دختر می فرستاد (و گاه خود نیز به همراه آنان می رفت) و در غالب موارد شخصا اقدام به این امر نمیکردند.
ب: اما اگر زن از خانواده دارای موقعیت اجتماعی بالایی بود علاوه بر خواستگار و پدرش، بزرگان قوم نیز جمع شده، همه با هم برای خواستگاری به منزل عروس میرفتند. این مورد را در ازدواج خود رسول خدا(ص) با حضرت خدیجه شاهدیم. هنگامی که رسول خدا میخواست با خدیجه ازدواج کند، ابوطالب به همراه خانوادهاش و عدهای از قریش برای خواستگاری خدیجه زن ثروتمند قریش رفتند. (یوسفی غروی، تاریخ تحلیلی اسلام، ترجمه: حسینعلی عربی، ج1، ص271).
ج: اگر داماد از موقعیت بالای اجتماعی برخوردار بود نیز فرستادن یک نفر به عنوان خواستگار کفایت میکرد.
رضایت دختر
در آن زمان نیز رضایت دختر و والدین وی یک شرط اساسی بود. اما گاه پیش می آمد که:شخص با اجبار با دختری ازدواج می کرد. یا والدینش او را مجبور به ازدواج می کردند.(جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج5، ص 527).
دیدن دختر
پس از اعلام رضایت دختر در صورتی که داماد قصد داشت حتما با دختر ازدواج کند و عروس را ندیده بود، به دیدن وی می رفت. این عمل با رعایت قیود ذکر شده، در اسلام هم تایید شده است.
تعیین مهر
این سنت که مورد پذیرش اسلام نیز واقع شد از زمانهای گذشته مرسوم بوده است. خواستگار با ولی و سرپرست دختر پیرامون پرداخت مبلغی به دختر به عنوان مهریه به توافق میرسیدند. این مسئله قبل از اسلام هم اصلی مُسلَّم بود و بدون تعیین مقدار مهریه عقد ازدواج را باطل میدانستند. مهریه نشانه: شرف، آزادی، پاکدامنی، عفت و برخورداری زن از تمامی حقوقش بود. (در مقابل زنان بدکاره که پول پرداختی به آنان را مهریه نمینامیدند). ( جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج5، ص530) اما شیربها و یا پولی که به عنوان شیرینی به پدر عروس میدهند لغو و فاسد است(کلینی، گزیده کافی، ترجمه: بهبودی، ج5، ص25).
خواندن صیغه ازدواج
خواندن عقد در هر آیین و مذهبی با الفاظ مخصوص خود است. در عصر جاهلی هم عقد ازدواج با الفاظ خاص خود جاری میشد. و از ارکان اساسی آن مهریه و خواندن خطبه به همراه ایجاب و قبول زن و مرد بود.
دعوت از مردم
دعوت از مردم برای شرکت در مراسم جشن و سرور این زوج جدید نیز از آیین های کهن به شمار می رود که مختص به دین یا آیینی خاص نبوده در بسیاری از مناطق دنیا رواج داشته است. خانواده عروس و داماد با دعوت از آشنایان آنان را نیز در جشن و شادی خود شریک میکردند.
ولیمه
این مسئله نیز از قدمت بسیاری برخودار است. ولیمه به معنای تهیه یک وعده غذایی برای شرکت کنندگان در مجلس جشن، کامل کننده سرور آنان و سپاسی از جانب خانوادههای زوجین نسبت به شرکت میهمانان در این مجلس به شمار میآمد که با توجه به توان طرفین ارائه می شد. ولیمه دادن و دعوت از مردم برای شرکت در مراسم ازدواج در ازدواجهای پیامبر و ائمه، در کتاب های تاریخی و سیره نبوی کاملا مشهود است.(به عنوان نمونه ر.ک: یوسفی غروی، تاریخ تحلیلی اسلام، ترجمه: حسینعلی عربی، ج1،ص272و در مورد امام علی(ع) ج2، ص341-342؛ و ج3، ص 270)
چگونه جشن عروسى برگزار كنيم؟
از ديدگاه برخي شادى كردن و شاد بودن، تنها به وسيله كارهايى محقق مىشود كه از نظر اسلام حرام و ممنوع است؛ كارهايى از قبيل، موسيقى مبتذل، رقص مختلط، استفاده از نوشيدنىهاى حرام كه گاهى بعضى افراد ناآگاه آنها را انجام مىدهند.اما اگر ما براى شاد بودن و شادمانى، معناى وسيعترى در نظر بگيريم و در به كار بردن روشهاى شادىبخش، به جاى راههاى ممنوع، از راههاى مجاز استفاده كنيم، نه تنها شادمانى عميقتر خواهد بود، بلكه از دوام بيشترى هم برخوردار مىشود.
ارمغان دين براى بشر، شادى، بهجت و سرور به معناى واقعى و عميق آن مىباشد. دين اسلام هم بشر را با شادى واقعى آشنا كرده و هم راه رسيدن به آن و بهرهمندى كامل از آن را پيش روى او نهاده است.
در دين اسلام، دستورهاى فراوانى براى ايجاد شادى و سرور، وارد شده است. در روايت در اين باره، چنين آمده است: «با رويى گشاده، با برادران ملاقات كن».( رى شهرى، ميزان الحكمة ج 1، ص 418). و یا در حدیث دیگری آمده: هر مسلمانى كه مسلمانى را ببيند و او را مسرور كند، خداوند را شاد كرده است.( همان، ج 3، ص 439)
در اسلام، آراستگى ظاهرى، امتيازى براى فرد و يكى از نشانههاى ايمان شمرده شده است. هر مسلمان مؤمنى از كودكى با حديث «النظافة من الايمان»، آشناست. نقش آراستگى ظاهر، در آرامش و نشاط روحى و ايجاد شادى و انبساط فردى و اجتماعى، انكارناپذير است.
بنابراين، لذت و خوشى، تنها با عوامل مادى به دست نمىآيد و عوامل معنوى نيز در ايجاد شادى مؤثرند. گاهى انجام كارهايى كه عادتاً بايد لذتبخش باشند، نه تنها لذتى به انسان نمىبخشد، بلكه عذاب وجدان و تشويش روحى نيز مىآورد؛ زيرا روح و وجدان، آماده لذت بردن نيستند. غذاى لذيذ، رابطه جنسى و خانه بسيار زيبا، اگر حرام و نامشروع و غير معقول باشند، براى انسان سالم و طبيعى، تلخ و ناگوار مىباشند.
پرهيز از گناه در بيشتر مواقع، پرهيز از لذتهاى مادى سطحى است؛ ولى در عين حال، شادىآور است؛ زيرا روح آدمى به گونهاى است كه گاه از پرهيز و رياضت معقول سرخوش مىشود. ارضاى تمايلات به هر صورت و در هر شرايط، شادىآور نيست و گاهى پرهيز از لذت، لذت بخشتر از نيل به لذت است.) حديث مهر، سالنامه تحصيلى جوان 82-1381)
porseman.org