يکشنبه، 7 خرداد 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

چرا طلاق بايد تا حد جنون آميزي شيوع داشته باشد( در غرب) كه گاهي رقم آن به نسبت كشورهاي ديگر در يك بازه زماني معين (مثلا يك سال) چهل درصد برسد؟


پاسخ :
درباره ازدواج وطلاق در غرب وعلل وعوامل آن به دلایل اجتماعی ؛ فرهنگی ؛ مبانی فکری وعقیدتی با کشورهای اسلامی متفاوت است وآماری نیز در این باره نداریم
ازدواج در غرب پیوند مقدس نیست پس طلاق هم مبغوض نیست وازدواج وطلاق در قالب قردادهای اجتماعی قرار می گیرد که خود بحث جدایی را طلب دارد.
اما در باره آمار طلاق در ایران ؛
در پاسخ به سوال شما توجه شما را به نکات ذيل مفيد می دانيم: طلاق به عنوان يکي از تلخ ترين اتفاقات زندگي زناشويي به شمار مي رود و پي بردن به علل آن نيازمند بررسي ريشه‏اي و دقيق عوامل جامعه‏شناختي آن است كه به اختصار به بيان بعضي از آنها مي‏پردازيم:
1. طبق آمار موجود در مجتمع‏هاي قضايي خانواده، يكي از مهم‏ترين عوامل طلاق در كشور، ناشي از معضل شوم اعتياد و عواقب ناشي از آن ـ از قبيل بيكاري، فقر، اختلافات خانوادگي و... ـ است.
2. معضلات اقتصادي و اجتماعي از قبيل بيكاري و عدم اشتغال، سطح پايين درآمدها، مشكل مسكن و امكانات رفاهي و... از عوامل مهمي است كه زمينه‏هاي طلاق و جدايي را فراهم مي‏آورد.
3. تغيير ارزش‏هاي حاكم بر جامعه: پس از دوران دفاع مقدس و آغاز دوران بازسازي كشور، مدلي براي توسعه اقتصادي و اجتماعي در پيش گرفته شد كه موجب بروز تضادهاي ارزشي و ناهنجاري‏هاي متعدد گرديد و اين توسعه، نتايجي از قبيل تغيير ارزش‏هاي اجتماعي را در پي‏داشت. جامعه از سنّت به سوي مدرنيته، از ساده‏زيستي به تجمّل، از كمك و ياري و ايثار و گذشت براي جامعه و حتي خانواده به سودجويي فردي، از ارزش قناعت به ارزش ثروت، از انسجام به فردگرايي و از ارزش دين و خدا به ارزش پول و دنيا تغيير جهت داده است. يكي از عواقب شوم تغيير ارزش‏ها، سست شدن بنياد و كانون خانواده و گسترش طلاق است.
4. هجوم افسار گسيخته و شوم فرهنگ سراپا مبتذل غرب، تمامي اركان جامعه از جمله خانواده را مورد تهديد قرار داده است. فرهنگ غرب ـ كه ريشه در فردگرايي و اصالت لذت و... دارد ـ انحطاط اخلاق و فروپاشي كانون خانواده را براي ساير جوامع نيز به ارمغان آورده است. پس زماني كه مشكلات و معضلات اقتصادي، بيشتر خانواده‏ها را در فشار قرار داده باشد و از طرف ديگر، ارزش‏هاي اسلامي و تعهّدات اخلاقي ـ از قبيل ايمان، توكل، قناعت، صبر و احساس مسئوليت نسبت به اعضاي خانواده ـ نيز در اثر تغيير ارزش‏هاي حاكم بر جامعه و تهاجم فرهنگي دگرگون شده باشد، جامعه با سست شدن اركان خانواده و بروز طلاق مواجه مي‏شود.
برخي ديگر از علل طلاق عبارتند از:
عدم کفويت و تناسب زن و شوهر در زمينه هاي اخلاقي، فرهنگي، اقتصادي، تحصيلي، خانوادگي و ... .
اختلاف سن.
ازدواج هاي اجباري.
دخالت هاي بي مورد ديگران در زندگي زوجين.
عدم توافق در مسائل جنسي(زناشويي).
عدم تربيت صحيح خانوادگي.
تحقّق كامل عدالت اجتماعي و حلّ نيازهاي اساسي جامعه از نظر اقتصادي، حقوقي، فرهنگي، اجتماعي و بالاخره ايجاد و گسترش مراكز مشاوره براي حل مشكلات و اختلافات خانوادگي و برخي اقدامات ديگر در مجتمع‏هاي قضايي خانواده، براي پيش‏گيري از جدايي خانواده‏ها قابل توجه است. اميد مي‏رود با حل عوامل طلاق ـ كه در منابع اسلامي به عنوان مبغوض‏ترين حلال خداوند نام برده شده و آثار و پيامدهاي منفي بسيار زيادي بر جامعه دارد ـ به هيچ وجه شاهد چنين معضلي در جامعه اسلامي نباشيم.
در پايان برای آگاهی بيشتر ر.ک: پژوهشي در عوامل اجتماعي طلاق، دکتر مهدي کريمي نيا آسيب شناسي اجتماعي ستيزه هاي خانواده و طلاق، دکتر محمد حسين فرجاد طلاق يا فاجعه انحلال خانواده، حسين حقاني زنجاني بررسي حقوق زنان در مسأله طلاق، زهرا گواهي طلاق پژوهشي در شناخت واقعيت و عوامل آن، دکتر باقر ساروخاني آيا مي دانيد طلاق و مسائل آن کدامند؟، دکتر عزت الله عراقي طلاق، ربابه باستاني توجيهات طلاق در حقوق ايران واقليت هاي مذهبي (زرتشتي، کليمي و مسيحي همراه بحث تطبيقي)، منيژه داناي علمي
porseman.org


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.