پرسش :
سوال من درباره خود شناسي است كه خود شناسي زمينه خدا شناسي است من به دنبال يك گمشده مي گردم نمي دانم چيست و در كجا واقع شده است خود را گم كرده ام و در زندگي دچار سر درگمي شده ام؟
پاسخ :
خودشناسى نياز به زمان دارد و تدريجى است. همه افرادى كه شما ديده يا شنيدهايد، كه خود را شناخته وساختهاند، بعد از مدتها زحمت و جهاد با نفس بوده است. قدم اول در اين راه، فكر صحيح است، در اين كه از كجاآمده و براى چه آمده و عاقبت به كجا مىرويد، اگر فهميديد انسان با ساير موجودات فرق مىكند و به تعبير قرآن رها ويله آفريده نشده، براى رسيدن به كمال و وصول به لقاى خدا تلاش خواهيد كرد.
براى شروع سير كمالى بهترين راه پيروى از انبياء است. لذا سعى كنيد در مرحله اول واجبات را آن طور كه خدا گفته است، انجام دهيد؛ مثلاً نمازهاى واجب را اول وقت و با خضوع و خشوع و حتىالمقدور با جماعت بخوانيد. درمرحله دوم ا ز كارهاى حرام، غيبت، دروغ، حرفهاى لغو و جلسات گناه پرهيز كنيد. هميشه با وضو بوده و قرآن بخوانيد و در آن تدبّر نماييد و در صورت امكان از نمازهاى نافله مخصوصاً نماز شب غافل نشويد تا نورانيت پيداكنيد. آن وقت است كه حالت اطمينان به سراغ شما مىآيد.
از كتابهايى كه در زمينه شناخت نوشته شده، مثل كتاب «شناخت» و «انسان كامل»، شهيد مطهرى(ره) كمك بگيريد.
براى شناخت افراد و انسانهاى ديگر، هر وقت فلسفه وجود خود را فهميديد و خداشناسى شما پيشرفت كرد، متوجه مىشويد هيچ انسانى بدون هدف آفريده نشده و خداوند قادرِ عالمِ حكيم، همه وسائل تكامل را در اختيارانسانها قرار داده و راه را به خوبى به آنها معرفى كرده است و هيچ نقطه ابهامى در كار نيست. اين ما هستيم كه در اثرعدم شناخت و يا بيراهه رفتن به بنبست مىرسيم. اگر مشاهده مىكنيد افرادى در آخر عمر دچار كمهوشى وكمحواسى مىشوند، در اثر عملكرد ناصحيح خودشان است و مقدارى هم طبيعى است، چون دنيا محل فنا و همه چيز آن رو به فرسودگى است. بدن انسان مثل ماشينى كه بعد از چند سال كار دچار فرسودگى مىشود، توانايىهاى خود را از دست مىدهد و اين براى آن است كه هيچ گاه مغرور نشود و فكر نكند قدرت و هوش و استعداد او هميشه باقى خواهد ماند.
خودشناسى ارزشمندترين شناختها و رساننده به خداشناسى است. در روايت از اميرالمومنين(عليه السلام) است: «معرفه النفس انفع المعارف» اكنون در اين زمينه به دو نوع مطالعه نياز است:
الف) مطالعه علمى: درباره خودشناسى نوعى و به تعبير ديگر «انسان شناسى» (اومانولوژى) است. بهترين سخن دراين رابطه را در قرآن مجيد و سپس در كلمات و احاديث پيشوايان مكتب مىتوان يافت. براى آگاهى بيشتر در اين زمينه ر.ك:
1) انسان و ايمان شهيد مطهرى
2) انسان در قرآن شهيد مطهرى
3) خودشناسى براى خداشناسى محمد تقى مصباح يزدى
4) جامع السعادات ملا مهدى نراقى
5) محاسبه النفس سيد بن طاووس
ب ) مطالعه عينى: يعنى تفكرو تامل در وجود خويشتن شناخت معايب و محاسبه نفس خويش. يقيناً هر چه آدمى بيشتر در خود فرو رود و به اخلاق و كردار خود بينديشد بيشتر خود را خواهد شناخت. در اين رابطه انسان چون طبيبى حاذق بايد بيمارىهاى نفس خويش را دريابد و با مهارت و جديت به درمان آن بپردازد. اين گونه خودشناسى اساسىترين ركن خودسازى و عروج به مقامات بلند معنوى است. زيرا كسى كه فاقد آن باشد عمرى را در غفلت وبىخبرى سپرى خواهد كرد و چه بسا عمرى با ملكات رذيله زندگى كند وبه سراى آخرت بشتابد بدون آن كه ره توشهاى به همراه داشته باشد. در اين رابطه كتابهاى اخلاقى تا حدود زيادى مىتواند راهنماى انسان باشد. ر . ك :
1) چهل حديث امام خمينى
2) المراقبات ميرزا جواد ملكى تبريزى
3) پرواز در ملكوت امام
www.morsalat.com
خودشناسى نياز به زمان دارد و تدريجى است. همه افرادى كه شما ديده يا شنيدهايد، كه خود را شناخته وساختهاند، بعد از مدتها زحمت و جهاد با نفس بوده است. قدم اول در اين راه، فكر صحيح است، در اين كه از كجاآمده و براى چه آمده و عاقبت به كجا مىرويد، اگر فهميديد انسان با ساير موجودات فرق مىكند و به تعبير قرآن رها ويله آفريده نشده، براى رسيدن به كمال و وصول به لقاى خدا تلاش خواهيد كرد.
براى شروع سير كمالى بهترين راه پيروى از انبياء است. لذا سعى كنيد در مرحله اول واجبات را آن طور كه خدا گفته است، انجام دهيد؛ مثلاً نمازهاى واجب را اول وقت و با خضوع و خشوع و حتىالمقدور با جماعت بخوانيد. درمرحله دوم ا ز كارهاى حرام، غيبت، دروغ، حرفهاى لغو و جلسات گناه پرهيز كنيد. هميشه با وضو بوده و قرآن بخوانيد و در آن تدبّر نماييد و در صورت امكان از نمازهاى نافله مخصوصاً نماز شب غافل نشويد تا نورانيت پيداكنيد. آن وقت است كه حالت اطمينان به سراغ شما مىآيد.
از كتابهايى كه در زمينه شناخت نوشته شده، مثل كتاب «شناخت» و «انسان كامل»، شهيد مطهرى(ره) كمك بگيريد.
براى شناخت افراد و انسانهاى ديگر، هر وقت فلسفه وجود خود را فهميديد و خداشناسى شما پيشرفت كرد، متوجه مىشويد هيچ انسانى بدون هدف آفريده نشده و خداوند قادرِ عالمِ حكيم، همه وسائل تكامل را در اختيارانسانها قرار داده و راه را به خوبى به آنها معرفى كرده است و هيچ نقطه ابهامى در كار نيست. اين ما هستيم كه در اثرعدم شناخت و يا بيراهه رفتن به بنبست مىرسيم. اگر مشاهده مىكنيد افرادى در آخر عمر دچار كمهوشى وكمحواسى مىشوند، در اثر عملكرد ناصحيح خودشان است و مقدارى هم طبيعى است، چون دنيا محل فنا و همه چيز آن رو به فرسودگى است. بدن انسان مثل ماشينى كه بعد از چند سال كار دچار فرسودگى مىشود، توانايىهاى خود را از دست مىدهد و اين براى آن است كه هيچ گاه مغرور نشود و فكر نكند قدرت و هوش و استعداد او هميشه باقى خواهد ماند.
خودشناسى ارزشمندترين شناختها و رساننده به خداشناسى است. در روايت از اميرالمومنين(عليه السلام) است: «معرفه النفس انفع المعارف» اكنون در اين زمينه به دو نوع مطالعه نياز است:
الف) مطالعه علمى: درباره خودشناسى نوعى و به تعبير ديگر «انسان شناسى» (اومانولوژى) است. بهترين سخن دراين رابطه را در قرآن مجيد و سپس در كلمات و احاديث پيشوايان مكتب مىتوان يافت. براى آگاهى بيشتر در اين زمينه ر.ك:
1) انسان و ايمان شهيد مطهرى
2) انسان در قرآن شهيد مطهرى
3) خودشناسى براى خداشناسى محمد تقى مصباح يزدى
4) جامع السعادات ملا مهدى نراقى
5) محاسبه النفس سيد بن طاووس
ب ) مطالعه عينى: يعنى تفكرو تامل در وجود خويشتن شناخت معايب و محاسبه نفس خويش. يقيناً هر چه آدمى بيشتر در خود فرو رود و به اخلاق و كردار خود بينديشد بيشتر خود را خواهد شناخت. در اين رابطه انسان چون طبيبى حاذق بايد بيمارىهاى نفس خويش را دريابد و با مهارت و جديت به درمان آن بپردازد. اين گونه خودشناسى اساسىترين ركن خودسازى و عروج به مقامات بلند معنوى است. زيرا كسى كه فاقد آن باشد عمرى را در غفلت وبىخبرى سپرى خواهد كرد و چه بسا عمرى با ملكات رذيله زندگى كند وبه سراى آخرت بشتابد بدون آن كه ره توشهاى به همراه داشته باشد. در اين رابطه كتابهاى اخلاقى تا حدود زيادى مىتواند راهنماى انسان باشد. ر . ك :
1) چهل حديث امام خمينى
2) المراقبات ميرزا جواد ملكى تبريزى
3) پرواز در ملكوت امام
www.morsalat.com