پرسش :
بعد از مدتی اشغال، مرحله آزادسازیهای پیدرپی تا آزادی خرمشهر را شاهد بودیم. چه تحولاتی در داخل کشور رخ داد که نیروهای نظامی توان لازم را برای بیرون راندن ارتش اشغالگر به دست آوردند؟
پاسخ :
ابتدا باید اوضاع داخلی ایران در نیمه دوم سال 1359 و نیمه اول سال 1360 ترسیم شود تا موضوع روشنتر گردد. در اینجا محورهای زیر قابل توجه است:
1-تجاوز عراق و انعکاس داخلی آن که ناشی از این تجاوز بود.
2-وجود گروههای مختلف مسلح از جمله مجاهدین خلق(منافقین)، پیکار، چریک های فدایی اقلیت، حزب دمکرات، حزب توده[1] و ... در صحنه سیاسی داخلی.
3-وجود تشکیلاتی که تحت عنوان دفتر هماهنگیهای مردمی جمهوری فعالیت داشتند و همچون بنیصدر در آستانه پیروزی انقلاب از خارج به ایران آمده بودند.
4-از آبان 1359 وقتی عراق به دلیل مقاومت رزمندگان به اهداف خود دست نیافت و زمینگیر شد، بنیصدر با استفاده از این موقعیت، به منظور کسب برتری سیاسی در داخل، دو عملیات گسترده را در جبهههای جنوب فرماندهی کرد: عملیات نصر در 15 دی 1359 و عملیات توکل در 20 دی 1359 عملیات نصر از دو محور جاده اهواز خرمشهر و سوسنگرد، با هدف بیرون راندن دشمن از حد فاصل سوسنگرد تا غرب اهواز، آزادسازی خرمشهر و رسیدن به خط مرزی و در صورت امکان تصرف تنومه، با سه تیپ و سه گردان برای اجرا در سه مرحله طرح ریزی شد، ولی به علت عدم برآورد صحیح از توان نیروهای خودی و دشمن، این عملیات نه تنها موفقیتی دربرنداشت، بلکه موجب شد شهر هویزه نیز که قبل از عملیات در دست نیروهای خودی بود، به تصرف دشمن درآید. عملیات توکل نیز در جاده ماهشهر آبادان و جاده آبادان اهواز (سلمانیه مارد) با یک تیپ تقویت شده و یک گروه رزمی تانک و دو گروهان انجام شد. در این عملیات نیز موفقیتی نصیب نیروهای خودی نشد و خسارتهای زیادی نیز به آنها وارد آمد.
5-پس از این، بنیصدر برای کسب برتری سیاسی، به طور آشکار به منازعات داخلی دامن زد و روابط سیاسی خود را با نیروهای مخالف جمهوری اسلامی به ویژه سازمان مجاهدین خلق (منافقین) و حزب دمکرات کردستان و سایر گروههای سیاسی و نظامی تحکیم بخشید. این مسئله از 14 اسفند 1359 به صورت علنی شروع شد و در 30 خرداد 1360 به اوج خود رسید که به برکناری بنیصدر از فرماندهی کل قوا و رد کفایت سیاسی وی در مجلس شورای اسلامی انجامید. بنیصدر، نه تنها در عرصه جناحبندی داخلی ناموفق بود، بلکه در عرصه جنگ و وظایف مربوط به فرماندهی کل قوا نیز راه به جایی نبرد. در مجموع نقش و موضع بنیصدر را در برابر تجاوزات عراق می توان چنین برشمرد:
-عدم استقبال از مقاومت و مقابله نیروهای مردمی، و جلوگیری از شکلگیری نیروهای انقلابی همچون سپاه در روند مقاومت
-تکیه بر نیروهای کلاسیک و کسانی که ادعای تخصص نظامی داشتند و حتی استفاده از نیروهای بدنام و کودتاگر نظامی و ایجاد تأخیر در روند سازماندهی انقلابی
-بهرهبرداری از اقدامات نیروهای نظامی کلاسیک به منظور کسب پیروزیهای سیاسی در جبهه بندیهای سیاسی داخلی.
با فرار بنی صدر، موانع پیوند نیروهای ارتش و سپاه و نیروهای انقلابی متعهد و دلسوز برطرف شد و موقعیت برای طرحریزی عملیاتهای آزادسازی فراهم گردید. عملیاتهای بزرگ ثامنالائمه، طریقالقدس، فتحالمبین و بیتالمقدس طرحریزی شد و با اجرای آن مناطق اشغالی جنوب کشور از جمله خرمشهر، آزاد شد.
منبع: جنگ ایران و عراق، پرسشها و پاسخها، فرهاد درویشی، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ
ابتدا باید اوضاع داخلی ایران در نیمه دوم سال 1359 و نیمه اول سال 1360 ترسیم شود تا موضوع روشنتر گردد. در اینجا محورهای زیر قابل توجه است:
1-تجاوز عراق و انعکاس داخلی آن که ناشی از این تجاوز بود.
2-وجود گروههای مختلف مسلح از جمله مجاهدین خلق(منافقین)، پیکار، چریک های فدایی اقلیت، حزب دمکرات، حزب توده[1] و ... در صحنه سیاسی داخلی.
3-وجود تشکیلاتی که تحت عنوان دفتر هماهنگیهای مردمی جمهوری فعالیت داشتند و همچون بنیصدر در آستانه پیروزی انقلاب از خارج به ایران آمده بودند.
4-از آبان 1359 وقتی عراق به دلیل مقاومت رزمندگان به اهداف خود دست نیافت و زمینگیر شد، بنیصدر با استفاده از این موقعیت، به منظور کسب برتری سیاسی در داخل، دو عملیات گسترده را در جبهههای جنوب فرماندهی کرد: عملیات نصر در 15 دی 1359 و عملیات توکل در 20 دی 1359 عملیات نصر از دو محور جاده اهواز خرمشهر و سوسنگرد، با هدف بیرون راندن دشمن از حد فاصل سوسنگرد تا غرب اهواز، آزادسازی خرمشهر و رسیدن به خط مرزی و در صورت امکان تصرف تنومه، با سه تیپ و سه گردان برای اجرا در سه مرحله طرح ریزی شد، ولی به علت عدم برآورد صحیح از توان نیروهای خودی و دشمن، این عملیات نه تنها موفقیتی دربرنداشت، بلکه موجب شد شهر هویزه نیز که قبل از عملیات در دست نیروهای خودی بود، به تصرف دشمن درآید. عملیات توکل نیز در جاده ماهشهر آبادان و جاده آبادان اهواز (سلمانیه مارد) با یک تیپ تقویت شده و یک گروه رزمی تانک و دو گروهان انجام شد. در این عملیات نیز موفقیتی نصیب نیروهای خودی نشد و خسارتهای زیادی نیز به آنها وارد آمد.
5-پس از این، بنیصدر برای کسب برتری سیاسی، به طور آشکار به منازعات داخلی دامن زد و روابط سیاسی خود را با نیروهای مخالف جمهوری اسلامی به ویژه سازمان مجاهدین خلق (منافقین) و حزب دمکرات کردستان و سایر گروههای سیاسی و نظامی تحکیم بخشید. این مسئله از 14 اسفند 1359 به صورت علنی شروع شد و در 30 خرداد 1360 به اوج خود رسید که به برکناری بنیصدر از فرماندهی کل قوا و رد کفایت سیاسی وی در مجلس شورای اسلامی انجامید. بنیصدر، نه تنها در عرصه جناحبندی داخلی ناموفق بود، بلکه در عرصه جنگ و وظایف مربوط به فرماندهی کل قوا نیز راه به جایی نبرد. در مجموع نقش و موضع بنیصدر را در برابر تجاوزات عراق می توان چنین برشمرد:
-عدم استقبال از مقاومت و مقابله نیروهای مردمی، و جلوگیری از شکلگیری نیروهای انقلابی همچون سپاه در روند مقاومت
-تکیه بر نیروهای کلاسیک و کسانی که ادعای تخصص نظامی داشتند و حتی استفاده از نیروهای بدنام و کودتاگر نظامی و ایجاد تأخیر در روند سازماندهی انقلابی
-بهرهبرداری از اقدامات نیروهای نظامی کلاسیک به منظور کسب پیروزیهای سیاسی در جبهه بندیهای سیاسی داخلی.
با فرار بنی صدر، موانع پیوند نیروهای ارتش و سپاه و نیروهای انقلابی متعهد و دلسوز برطرف شد و موقعیت برای طرحریزی عملیاتهای آزادسازی فراهم گردید. عملیاتهای بزرگ ثامنالائمه، طریقالقدس، فتحالمبین و بیتالمقدس طرحریزی شد و با اجرای آن مناطق اشغالی جنوب کشور از جمله خرمشهر، آزاد شد.
منبع: جنگ ایران و عراق، پرسشها و پاسخها، فرهاد درویشی، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ