پرسش :
رفتار نظامیان عراقی با رزمندگان اسلام به هنگام اسارت چگونه بود؟
پاسخ :
نظامیان عراقی به هنگام اسیر کردن ایرانیها و قبل از ثبت نام آنها و اسکانشان در اردوگاههای ویژه، هیچ تعهدی برای حداقل جان اسیران نداشتند و مانعی بر سر راه خود برای شکنجه و آزار و اذیت اسیران نمیدیدند؛ زیرا صلیب سرخ جهانی از این اسیران آمار و نام و نشانی در دست نداشت و به همین دلیل مرگ اسیران دردسری برای رژیم عراق و نظامیان آن ایجاد نمیکرد و موجب بازخواست احدی نمیگردید. لذا مأموران عراقی بدون هیچ دغدغهای اسیران را شکنجه میکردند و بیرحمانهترین و ضد انسانیترین اعمال را در مورد آنها روا میداشتند. گواه روشن این ادعا خاطرة یکی از آزادگان عزیز به هنگام اسارت میباشد، او میگوید: « ناگهان تعدادی از سربازان را به سمت ما گسیل داشتند. اسرای مجروح را از اسرای سالم جدا کردند ما اغلب مجروح بودیم و بعد آنها را به کمک قنداق تفنگ به سمت گودالی که مشاهده میشد راندند، جایی که بیشباهت به گودال قتلگاه نبود. عدة کثیری مجروح در گودی قتلگاه روی هم افتاده بودند و ضجه میزدند ما نیز روی آنها سرازیر شده بودیم ... تشنگی و عطش بر ما غلبه کرده بود ... بیرون گودی عدهای نظامی سلاح به دست ایستاده بودند و چند تن دیگر اسیران جدید را با لگدی که به کمرشان میزدند به خندق ما پرت کردند ... ناگهان یکی از افسران با قمقمه ای از آب سر رسید ... چند تن را بالا کشیدند و کمی آب دادند. با یک دوربین فیلم برداری از این صحنه گزارشی تهیه میکردند. گزارش که تمام شد افسر عراقی باقی آب را در مقابل لبان ترک خورده از عطش ما روی خاک ریخت و خندة کریهی کرد و رفت»
یکی دیگر از آزادگان عزیز دربارة رفتار عراقیها با آنها در هنگام اسارت میگوید: «دستهامان را بستند و بر کجاوههای عریان موتوریزه نشاندند و از شهرها »عبورمان دادند. مردم اطراف خیابان قلوه سنگ ها را به سوی ما پرتاب میکردند، بچه های بیگناه با چوب به دنبال ما میدویدند و پیرزنان پا به گور به رویمان تف... میانداختند»
آزادهای دیگر در مورد وضعیت محلی که آنها آنجا استراحت میکردند، میگوید: «در بغداد قریب ششصد الی هفتصد نفر را در سالنی جای داده بودند. در محلی که ما بودیم سه سالن داشت. با یک حساب سرانگشتی میشد حدس زد که نزدیک به دو هزار نفر در این محل زندگی میکنند. شش روز تمام شیره... جانمان را کشیدند. آنان که ضعیف تر بودند. جان به جان آفرین تسلیم کردند.»
خلاصه اینکه شکنجه، آزار و اذیت روحی و جسمی اسرای ایرانی به هنگام اسارت بسیار شدیدتر و ضدانسانی تر از آنچه که در خاطرة چند آزادة عزیز بیان گردید میباشد و اینها تنها گوشهای از اعمال وحشیانة عراقیها به هنگام اسارت رزمندگان اسلام بوده است. آنها لحظهای از شکنجة اسرا دست برنداشته آنها را در بدترین شرایط روحی و جسمی قرار میدادند، به تغذیه آنها اصلاً توجهی نمیشد و گاه حتی چند روز به آنها غذا نمیدادند و به مجروحان نیز اعتنایی نمیکردند و بسیاری از آنها به همین علت جان خود را از دست میدادند.
منبع: جنگ ایران و عراق، پرسشها و پاسخها، فرهاد درویشی، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ
نظامیان عراقی به هنگام اسیر کردن ایرانیها و قبل از ثبت نام آنها و اسکانشان در اردوگاههای ویژه، هیچ تعهدی برای حداقل جان اسیران نداشتند و مانعی بر سر راه خود برای شکنجه و آزار و اذیت اسیران نمیدیدند؛ زیرا صلیب سرخ جهانی از این اسیران آمار و نام و نشانی در دست نداشت و به همین دلیل مرگ اسیران دردسری برای رژیم عراق و نظامیان آن ایجاد نمیکرد و موجب بازخواست احدی نمیگردید. لذا مأموران عراقی بدون هیچ دغدغهای اسیران را شکنجه میکردند و بیرحمانهترین و ضد انسانیترین اعمال را در مورد آنها روا میداشتند. گواه روشن این ادعا خاطرة یکی از آزادگان عزیز به هنگام اسارت میباشد، او میگوید: « ناگهان تعدادی از سربازان را به سمت ما گسیل داشتند. اسرای مجروح را از اسرای سالم جدا کردند ما اغلب مجروح بودیم و بعد آنها را به کمک قنداق تفنگ به سمت گودالی که مشاهده میشد راندند، جایی که بیشباهت به گودال قتلگاه نبود. عدة کثیری مجروح در گودی قتلگاه روی هم افتاده بودند و ضجه میزدند ما نیز روی آنها سرازیر شده بودیم ... تشنگی و عطش بر ما غلبه کرده بود ... بیرون گودی عدهای نظامی سلاح به دست ایستاده بودند و چند تن دیگر اسیران جدید را با لگدی که به کمرشان میزدند به خندق ما پرت کردند ... ناگهان یکی از افسران با قمقمه ای از آب سر رسید ... چند تن را بالا کشیدند و کمی آب دادند. با یک دوربین فیلم برداری از این صحنه گزارشی تهیه میکردند. گزارش که تمام شد افسر عراقی باقی آب را در مقابل لبان ترک خورده از عطش ما روی خاک ریخت و خندة کریهی کرد و رفت»
یکی دیگر از آزادگان عزیز دربارة رفتار عراقیها با آنها در هنگام اسارت میگوید: «دستهامان را بستند و بر کجاوههای عریان موتوریزه نشاندند و از شهرها »عبورمان دادند. مردم اطراف خیابان قلوه سنگ ها را به سوی ما پرتاب میکردند، بچه های بیگناه با چوب به دنبال ما میدویدند و پیرزنان پا به گور به رویمان تف... میانداختند»
آزادهای دیگر در مورد وضعیت محلی که آنها آنجا استراحت میکردند، میگوید: «در بغداد قریب ششصد الی هفتصد نفر را در سالنی جای داده بودند. در محلی که ما بودیم سه سالن داشت. با یک حساب سرانگشتی میشد حدس زد که نزدیک به دو هزار نفر در این محل زندگی میکنند. شش روز تمام شیره... جانمان را کشیدند. آنان که ضعیف تر بودند. جان به جان آفرین تسلیم کردند.»
خلاصه اینکه شکنجه، آزار و اذیت روحی و جسمی اسرای ایرانی به هنگام اسارت بسیار شدیدتر و ضدانسانی تر از آنچه که در خاطرة چند آزادة عزیز بیان گردید میباشد و اینها تنها گوشهای از اعمال وحشیانة عراقیها به هنگام اسارت رزمندگان اسلام بوده است. آنها لحظهای از شکنجة اسرا دست برنداشته آنها را در بدترین شرایط روحی و جسمی قرار میدادند، به تغذیه آنها اصلاً توجهی نمیشد و گاه حتی چند روز به آنها غذا نمیدادند و به مجروحان نیز اعتنایی نمیکردند و بسیاری از آنها به همین علت جان خود را از دست میدادند.
منبع: جنگ ایران و عراق، پرسشها و پاسخها، فرهاد درویشی، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ