پرسش :
از نظر ایران، آیا اساساً پس از فتح خرمشهر و عملیات رمضان یا فتح فاو به صلح نیاز داشتیم؟ اگر به دست آوردن صلح اراده استراتژیک ایران بود چرا پیششرطهای بسیار سخت برای آن مشخص میکرد؟
پاسخ :
ما همیشه به دنبال صلح بودیم و صلح نیاز دائمی هر کشوری است و استراتژی کلی مسئولان جمهوری اسلامی هم به دست آوردن صلح پایدار و شرافتمندانه بود ولی نظام بینالملل هیچ گاه برای تحقق یک صلح پایدار و شرافتمندانه قدم پیش نمیگذاشت و ما ناچار به ادامه جنگ بودیم. شناخت متجاوز و پرداخت غرامت از جمله شروط اصلی ایران برای پذیرفتن صلح بود و بدون این دو، هیچ صلح پایداری صورت نمیپذیرفت. اگر عراق به همان راحتی که به ایران تجاوز کرده بود از جنگ فارغ میشد، هیچ تضمینی وجود نداشت که در آینده غائله دیگری درست نکند، همان طور که حمله عراق به کویت این امر را ثابت کرد. پس میبایست عراق وادار به تحمل هزینههای سیاسی و اقتصادی تجاوز خود میشد تا دیگر بار فکر تجاوز را در سر نپروراند ولی دنیا این را نمیخواست، چون تنبیه عراق را به نفع ایران میدید. درستی سیاست ایران زمانی خود را نشان داد که عراق سرتاسر خاک کویت را به اشغال درآورد و نظام بینالملل خسارت روی گردانی از این سیاست صحیح و به حق ایران را با قربانی کردن کویت پرداخت. البته باید توجه داشت که برخی شعارهای سیاسی را نباید با شرایط اصلی برای پایان دادن به جنگ مخلوط کرد، زیرا شناخت متجاوز و پرداخت غرامت محوری ترین شرایط ما برای پایان دادن به جنگ بود که به نحوی در قطعنامه 598 پیش بینی شد.
البته همین اقدامات ما در طول هشت سال سبب شد تا شورای امنیت سازمان ملل که قدرتهای جهانی اراده سیاسی خود را از این جایگاه به دنیا دیکته میکنند ناچار شود قطعنامه 598 را تصویب کند و گرنه، نوع برخورد شورای امنیت در شرایط متفاوت جنگ را همه به یاد دارند که از مضمون قطعنامه 598 نیز بسیار دور بود.
منبع: جنگ ایران و عراق، پرسشها و پاسخها، فرهاد درویشی، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ
ما همیشه به دنبال صلح بودیم و صلح نیاز دائمی هر کشوری است و استراتژی کلی مسئولان جمهوری اسلامی هم به دست آوردن صلح پایدار و شرافتمندانه بود ولی نظام بینالملل هیچ گاه برای تحقق یک صلح پایدار و شرافتمندانه قدم پیش نمیگذاشت و ما ناچار به ادامه جنگ بودیم. شناخت متجاوز و پرداخت غرامت از جمله شروط اصلی ایران برای پذیرفتن صلح بود و بدون این دو، هیچ صلح پایداری صورت نمیپذیرفت. اگر عراق به همان راحتی که به ایران تجاوز کرده بود از جنگ فارغ میشد، هیچ تضمینی وجود نداشت که در آینده غائله دیگری درست نکند، همان طور که حمله عراق به کویت این امر را ثابت کرد. پس میبایست عراق وادار به تحمل هزینههای سیاسی و اقتصادی تجاوز خود میشد تا دیگر بار فکر تجاوز را در سر نپروراند ولی دنیا این را نمیخواست، چون تنبیه عراق را به نفع ایران میدید. درستی سیاست ایران زمانی خود را نشان داد که عراق سرتاسر خاک کویت را به اشغال درآورد و نظام بینالملل خسارت روی گردانی از این سیاست صحیح و به حق ایران را با قربانی کردن کویت پرداخت. البته باید توجه داشت که برخی شعارهای سیاسی را نباید با شرایط اصلی برای پایان دادن به جنگ مخلوط کرد، زیرا شناخت متجاوز و پرداخت غرامت محوری ترین شرایط ما برای پایان دادن به جنگ بود که به نحوی در قطعنامه 598 پیش بینی شد.
البته همین اقدامات ما در طول هشت سال سبب شد تا شورای امنیت سازمان ملل که قدرتهای جهانی اراده سیاسی خود را از این جایگاه به دنیا دیکته میکنند ناچار شود قطعنامه 598 را تصویب کند و گرنه، نوع برخورد شورای امنیت در شرایط متفاوت جنگ را همه به یاد دارند که از مضمون قطعنامه 598 نیز بسیار دور بود.
منبع: جنگ ایران و عراق، پرسشها و پاسخها، فرهاد درویشی، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ